استراتژی معاملات محدوده


این تصویر نشان دهنده یک نمودار قیمتی مرتب، بدون هیچ اندیکاتور، و تنها با میله های نشان دهنده قیمت است.

آموزش پرایس اکشن : چگونه با این استراتژی معامله کنیم؟

استراتژی های حرفه ای و سود آور ترید باید ساده باشند. ترید کردن به خودی خود کار سختی است و ارتباط زیادی با حالات روحی و روانی و مدیریت ریسک دارد.همچنین سازگار شدن با تغییر سیکل های بازار نیز ساده نیست و این همان دلیلی است که چرا یک استراتژی ترید باید ساده باشد. البته سادگی به معنای آسان بودن نیست اما یک استراتژی ترید ساده، به شما اجازه می دهد تا حرکات قیمت را به شکل موثری درک کنید. شما باید قادر باشید تا با یک نگاه به چارت قیمت متوجه شوید که آیا موقعیتی برای ترید کردن وجود دارد یا خیر. به یاد داشته باشید که یک ترید عالی خودش را به وضوح نشان می دهد. به همین دلیل در این مقاله به معرفی استراتژی پرایس اکشن می پردازیم و آن را به صورت ساده توضیح می دهیم.

  • 1. پرایس اکشن چیست؟
  • 2. معامله گران پرایس اکشن
  • 3. نمودارهای مرتب در برابر نمودارهای شلوغ پر از اندیکاتور
  • 4. استراتژی پرایس اکشن

پرایس اکشن چیست؟

استراتژی پرایس اکشن، راهی برای تصمیم گیری صحیح از روی یک نمودار قیمتی برهنه است. نمودار قیمتی برهنه به این معنی است که هیچ شاخص یا اندیکاتوری برای دو عدد میانگین متحرک وجود ندارد، تا به تشخیص نواحی و روندهای پشتیبانی و مقاومت دینامیک کمک نماید. تمامی بازارهای اقتصادی، اطلاعاتی در مورد حرکات قیمتی یک بازار در فواصل زمانی مختلف ارائه می دهند؛ این اطلاعات در نمودارهای قیمتی نمایش داده می شوند.

نمودارهای قیمتی انعکاس دهنده باورها و رفتارهای تمامی شرکت کننده ها (انسان یا کامپیوتر) در معامله در یک بازار، در زمانی مشخص هستند، و این باورها در نمودار قیمتی بازار به شکل پرایس اکشن ظهور پیدا می کنند.

در حالی که اطلاعات اقتصادی و دیگر رویدادهای اخبار جهانی، تعیین کننده های حرکات قیمتی در یک بازار هستند، برای انجام معاملات موفق در این بازارها، نیازی به تحلیل این داده های نداریم. دلیل آن نیز بسیار ساده است؛ چرا که تمامی اطلاعات اقتصادی و اخبار جهانی که باعث تغییر قیمت ها در یک بازار می شوند، در نهایت توسط پرایس اکشن در نمودار قیمتی بازار ظهور می یابند.

از آن جایی که پرایس اکشن بازار، انعکاس دهنده تمامی متغیرهای تاثیرگذار بر بازار در هر مدت زمان مشخصی هستند، بنابراین استفاده از اندیکاتورهای کند قیمتی همچون، stochastics و RSI و MACD تنها تلف کردن وقت به حساب می آیند.

تحرکات قیمتی، تمامی سیگنال هایی را که برای توسعه یک سیستم معاملاتی سودمند و با درصد برد بالا نیاز دارید، برای شما فراهم می کند. به مجموعه این سیگنال ها، استراتژی های معاملاتی پرایس اکشن می گویند، و از آن ها می توان برای تشخیص تغییرات قیمت بازار و پیش بینی تغییرات بعدی آن با دقت زیاد کمک گرفت، و از این جهت می توانند یک استراتژی معاملاتی با احتمال سود زیاد باشند.

معامله گران پرایس اکشن

معامله گر

این معامله گران یا تریدرها نوسانات قیمت، الگوهای نموداری، حجم معاملات و دیگر اطلاعات بازار را با یک دیگر ترکیب می کنند، تا تصمیم بگیرند که وارد معامله شوند یا خیر. آن ها به شکلی ساده و مینیمالیستی به بازار نگاه می کنند. البته این به بدان معنا نیست که این بهترین روش برای تحلیل بازار است. استفاده از این روش به درک خوبی از بازار نیاز دارد تا تریدر بداند که بازار چگونه حرکت می کند و نظم درونی آن به چه صورتی است. اما نکته خوبی که این روش دارد، این است که تقریبا در هر بازاری کار می کند. بازار سهام، فارکس، فیوچرز، طلا، نفت و … .

ناب ترین نوع از پرایس اکشن تریدرها به Tape Trader (تیپ تریدر) مشهور هستند. آن ها برای انجام معاملات خود نیازی به چارت ندارند (البته شاید گاهی اوقات نگاهی هم به چارت بیاندازند، مخصوصا اگر موقعیت معاملاتی باز داشته باشند). آن ها به دنبال مناطق پشتیبانی و مقاومتی برای کسب سود می گردند. ابزار اصلی آن ها در پنجره Time و Sales خلاصه می شود و یا شاید هم پنجره Depth of Market.

نمودارهای مرتب در برابر نمودارهای شلوغ پر از اندیکاتور

در قدم بعد، برای نشان دادن تضاد واضح میان نمودار خالص پرایس اکشن، و نموداری دیگر با برخی از مشهورترین اندیکاتورهای باینری آپشن و فارکس بر روی آن، می توانید دو نمودار مثال پایین را مشاهده کنید. نمودار اول، هیچ اندیکاتوری ندارد، کاملا برهنه است و تنها پرایس اکشن یا همان تحرکات قیمتی بازار را می توان در نمودار مشاهده کرد. در نمودار دوم اندیکاتور های MACD، استاکستیکس، ADX و باندهای بولینگر فعال هستند؛ این چهار اندیکاتور از اندیکاتورهای پر مصرف هستند، که گاهی با نام ابزار تحلیل ثانویه نیز نامیده می شوند.

پرایس اکشن

این تصویر نشان دهنده یک نمودار قیمتی مرتب، بدون هیچ اندیکاتور، و تنها با میله های نشان دهنده قیمت است.

اندیکاتور

این تصویر نشان دهنده یک نمودار قیمتی نا مرتب با تعداد زیادی اندیکاتور می باشد.

باید به این نکته نیز توجه داشت که در نمودارهای پر از اندیکاتورها، باید مقداری فضا در قسمت پایین نمودار داشته باشید، تا اندیکاتورها در این قسمت نمایش داده شوند، و همین امر باعث می شود تا قسمت پرایس اکشن نمودار کوچک تر شود، و همچنین توجه شما را از پرایس اکشن طبیعی منحرف کرده و به اندیکاتورها جلب می کند. بنابراین نه تنها فضای کمتری برای نمایش پرایس اکشن وجود دارد، بلکه توجه شما نیز به صورت کامل بر روی تغییرات قیمتی بازار، آن طور که باید متمرکز نمی شود.

اگر به هر دوی این نمودارها نگاه کنید، و از خود بپرسید که تحلیل و معامله با استفاده از کدام نمودار آسان تر است، جواب این سوال شما کاملا واضح خواهد بود. تمامی اندیکاتورهایی که در این نمودارها نمایش داده شده اند، و در کل تمامی اندیکاتورها، از همین پرایس اکشن اساسی گرفته می شوند. به بیان دیگر، معامله گران در زمان افزودن اندیکاتور به نمودارها، تنها متغیرهای بیشتری برای خودشان ایجاد می کنند؛ هیچ بینش و راهنمایی بیش از آن چه که در پرایس اکشن نمایان باشدف به دست نمی آورند.

اگر در زمینه باینری آپشن فعالیت دارید، و می خواهید استراتژی های بیشتری در این زمینه یاد بگیرید، می توانید به مطلب استراتژی های باینری آپشن مراجعه نمایید.

استراتژی پرایس اکشن

استراتژی پرایس اکشن

اولین مرحله در استراتژی حرکات قیمتی، یافتن روند بازار است. این موضوع که بازار روند دارد یا بدون روند است، بر میزان موفقیت معاملات تاثیر زیادی می گذارد.

دومین مرحله، یافتن سطوح پشتیبانی یا مقاومت و یا محدوده های تقاضا یا عرضه (supply and demand) است. محدوده تقاضا، محدوده ای است که خریداران به دنبال ورود به بازار از این محدوده هستند. در مقابل، عرضه محدوده ای از بازار است که فروشندگان منتظر ورود به بازار و پایین آوردن قیمت ها هستند. به طور خلاصه، تقاضا محل تجمع خریداران است و عرضه محل تجمع فروشندگان.

سومین مرحله در استراتژی حرکات قیمتی، سیگنال یابی است. وقتی روند بازار مشخص باشد و همچنین سطوح بازگشتی بازار هم تعیین شده باشند، معامله گر در محدوده های احتمالی بازگشتی بازار اقدام به سیگنال یابی می کند. قدرت استراتژی حرکات قیمتی در الگوهای شمعی آن نهفته است. دو الگوی مشهور و قوی پین بار (Pin Bar) و الگوی کندل پوششی (Engulfing) از مهم ترین ابزار در سیگنال یابی است. یعنی معامله گر با ظهور یکی از دو الگو می تواند شرایط ورود به معامله را بررسی کند.

چهارمین مرحله، اصل انطباق است. هر سیگنالی به معنی ورود به معامله نیست. استراتژی حرکات قیمتی، سیگنال های قوی ای را صادر می کند، اما این به معنی موفقیت تمام معاملات نیست. برای این که موفقیت معاملات مبتنی بر الگوی حرکات قیمتی افزایش یابد، ما از اصل انطباق استفاده می کنیم. بر اساس این اصل، حداقل باید دو عامل با سیگنال ظاهر شده مطابقت داشته باشد و در یک راستا باشد. یعنی اگر در سطح حمایت هستیم و بازار در محدوده تقاضا هم قرار دارد، تنها با صدور سیگنال های صعودی می توانیم وارد معامله شویم.

تلاقی (Confluence) در معاملات ارز دیجیتال یعنی چه و چه اهمیتی دارد؟

اصطلاح تلاقی معادل کلمه انگلیسی Confluence است که برای توصیف یک نقطه جغرافیایی استفاده می شود که در آن دو یا چند رودخانه به هم میپیوندند و یک بدنه واحد از آب را تشکیل می دهند. با پیروی از همین منطق، از این اصطلاح در بازار های مالی و معاملاتی، از جمله بازار ارزهای دیجیتال، برای توصیف تلاقی چند استراتژی سرمایه گذاری یا سیگنال های معاملاتی، استفاده می شود.

تلاقی در بازار ارزهای دیجیتال یعنی چه؟

مفهوم تلاقی در معاملات بازار ارزهای دیجیتال هم در سرمایه گذاری بلند مدت یا هولد، و هم در معاملات کوتاه مدت یا ترید به کار می رود که در ادامه به صورت مجزا به بررسی هر کدام پرداخته ایم.

تلاقی در سرمایه گذاری بلند مدت یا هولد

در سرمایه گذاری بلند مدت در بازار ارزهای دیجیتال، تلاقی به عنوان اصطلاحی به کار می رود که نشان دهنده این است که یک سرمایه گذار، مشاور یا مدیر پورتفولیو یک استراتژی جامع بر اساس استراتژی های مختلف ایجاد کند که معمولاً برای سرمایه گذاری در چندین کلاس دارایی مورد استفاده قرار میگیرد.

نکته ای که باید به آن توجه داشته باشید این است که تلاقی (Confluence) با متنوع سازی (diversification) تفاوت دارد. تلاقی به استفاده ترکیبی از استراتژی های مختلف مربوط می شود، در حالی که متنوع سازی اساساً به سبد های سرمایه گذاری یا معاملاتی اشاره دارد که انواع متفاوتی از دارایی ها را شامل می شوند.

تلاقی در معاملات کوتاه مدت یا ترید

در رابطه با معاملات کوتاه مدت و تحلیل تکنیکال قیمت ها، تلاقی را می توان به عنوان توسعه یک طرح یا استراتژی معاملاتی توصیف کرد که برنامه های مختلف معاملاتی یا شاخص (اندیکاتور) های متنوع تحلیل تکنیکال را در نظر می گیرد. علاوه بر این ، این اصطلاح همچنین می تواند برای توصیف استفاده ترکیبی از سیگنال های معاملاتی متعدد، به عنوان راهی برای تایید اعتبار سیگنال خرید یا فروش بالقوه استفاده شود.

استراتژی معاملات تلاقی یا “Confluence trading” یعنی تریدر بیش از یک تکنیک یا تحلیل معامله را برای افزایش شانس خود برای انجام یک معامله سودآور ترکیب می کند. تلاقی به هر شرایطی اشاره می کند که چندین سیگنال معاملاتی برای یک دارایی نمایان می شوند و به تریدر می گویند که یک معامله را انجام دهد.

به عنوان مثال ، تصور کنید که یک معامله گر محدوده بالقوه معکوس شدن قیمت یک دارایی را بر اساس سطوح مقاومت و حمایت مشاهده کرده است. اما قبل از شروع معامله یا باز کردن یک موقعیت، معامله گر می تواند موقعیت میانگین های متحرک را نیز بررسی کند تا ببیند آیا این شاخص هم همین منطقه را به عنوان محدوده معکوس شدن قیمت تعیین کرده است یا خیر. به این صورت تریدر از روش های مختلف استفاده می کند تا اعتبار تجزیه و تحلیل خود را تایید کند.

در این صورت تحلیلگر یا ترید می تواند بگوید که روند بازار یا سطح معکوس شدن قیمت با استفاده از چندین منبع داده و سیگنال های معاملاتی تایید شده است. این همان چیزی است که تلاقی تحلیل تکنیکال نامیده می شود که در نتیجه آن یک معامله گر دلایل بیشتری برای باز کردن یا بستن یک موقعیت معاملاتی یا انتظار برای زمانی بهتر برای اقدام، خواهد داشت.

استراتژی معاملاتی چیست؟ نحوه انتخاب یک استراتژی موفق

استراتژی معاملاتی موفق

تبدیل‌ شدن به یک معامله‌گر موفق هدف همه سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه است. این که پول شما از طریق سرمایه‌گذاری‌هایی که انجام می‌دهید موجب کسب درآمد شود، بسیار جذاب است اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایه‌گذاری دیگر همان‌طور که از ظرفیت رشد و کسب سود برخوردار است؛ احتمال شکست نیز در آن وجود دارد و می‌تواند ضررهای سنگینی را در پی داشته باشد. راهکارهای مختلفی برای کنترل ریسک و ضرر و همچنین افزایش سودآوری در بازار بورس وجود دارد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به داشتن استراتژی معاملاتی اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن است که بگوییم چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟

استراتژی معاملاتی چیست؟

استراتژی در لغت به معنای تعیین هدف و راهبری است. در بازار بورس و بازارهای مالی دیگر، سرمایه‌گذاران نیاز به استراتژی مالی دارند. اما منظور از استراتژی معاملاتی چیست؟ منظور از این اصطلاح این است که سرمایه‌گذاران باید بدانند سرمایه خود را در کجا، چه وقت و به چه میزانی هزینه کنند تا بازدهی مثبتی نصیب‌شان شود. تعیین استراتژی به آسانی تعریف معنای آن نیست. سرمایه‌گذار باید بازار را بشناسد، از اوضاع اقتصادی کشور با خبر باشد، بتواند آینده را پیشبینی کند و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرد. برای تعیین استراتژی معاملاتی، معمولا از روش‌های تکنیکال یا بنیادی یا ترکیبی از هر دو استفاده می‌شود. با استفاده از این روش‌ها سرمایه‌گذار می‌تواند روند بازار را تشخیص دهد و در مورد زمان مناسب ورود و خروج، حجم سرمایه، افق زمانی، انتخاب صنایع و شرکت‌ها و … تصمیم بگیرد.

بهترین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر

همانطور که توضیح داده شد، به ازای هر معامله‌گر، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. به عبارت دیگر تعیین استراتژی معاملاتی، به میزان سرمایه، ریسک‌پذیری معامله‌گر، اتفاقات بازار و … بستگی دارد. بهترین استراتژی معاملاتی، شخصی‌ترین استراتژی معاملاتی است. یعنی برنامه‌ای که برای شخص معامله‌گر تبیین شده باشد. از طرف دیگر داشتن افق زمانی، شناخت ریسک‌های بازار، انتخاب زمان ورود و خروج به سهام، متنوع‌سازی سبد سرمایه‌گذاری، خرید صندوق‌های سرمایه‌گذاری و … از جمله مواردی است که در تبیین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد.

چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟

یک معامله‌گر حرفه‌ای برای تغییرات و رفتارهای بازار، برنامه مشخص و از پیش تعیین‌شده‌ای دارد و هر رفتار غیر قابل ‌پیش‌بینی آن را مدیریت می‌کند. به زبان ساده می‌توان گفت استراتژی‌های معاملاتی مجموعه قوانینی هستند که بر روش کلی معامله‌گر در هنگام معامله در بازارهای مالی نظارت دارد و معامله‌گر از طریق آن به خرید و فروش سهام می‌پردازد.

یک معامله‌گر تنها با داشتن استراتژی معاملاتی قادر به حفظ سرمایه خود خواهد بود. در غیر این صورت ممکن است به دلیل هیجانی بودن جو بازار، کل سرمایه خود را از دست دهد. بنابراین داشتن یک استراتژی مدون و مکتوب به تمام فعالیت‌های معامله‌گر نظم می‌دهد. این مهم از تأثیر هر عامل منفی بر روحیه سرمایه‌گذار جلوگیری کرده و به او کمک می‌کند تا با اتکا به استراتژی شخصی خود به معامله بپردازد و دچار احساساتی چون ترس، طمع، خشم و… نشود.

نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران

بارها گفته شده که بازار بورس بازار پرریسکی است. به این معنی که ممکن است نه تنها سرمایه شما آورده مثبتی نداشته باشد، بلکه اصل ان هم مورد تهدید واقع شود. معامله‌گرانی می‌توانند در بازار پرنوسان امروز از سرمایه خود محافظت کرده و در قدم بعدی سود کسب کننده که استراتژی معاملاتی داشته باشند. نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران این است که باعث می‌شود با شناخت همه جوانب، بهترین تصمیم را بگیرند و در مسیری قدم بردارند که مناسب آن‌ها است. بدون استراتژی معاملاتی مناسب، نمی‌توان در بازار بورس به موفقیت دست یافت و این موفقیت را حفظ کرد. حتی در مواردی، امکان از بین رفتن اصل سرمایه نیز وجود دارد. بنابراین سرمایه‌گذاران باید دانش و مهارت لازم برای تعیین استراتژی را به دست آورند یا از روش‌های سرمایه‌گذاری غیر مستقیم استفاده کنند.

انواع استراتژی‌های معاملاتی

استراتژی‌های معاملاتی بسیار زیاد هستند و تنوع بالایی دارد به طوری که می‌توان ادعا کرد که به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. چرا که اساسا استراتژی معاملاتی سلیقه‌ای است و بر مبنای تشخیص هر سرمایه‌گذار طراحی می‌شود.

اما به صورت کلی برای استراتژی معاملاتی می‌توان دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی می‌شوند. البته هیچ کدام از استراتژی‌های معاملاتی در بازار سرمایه بر دیگری ارجحیت ندارند و در اصل ترکیب این دو استراتژی است که می‌تواند به کسب سود و موفقیت در معامله منتهی شود. در زیر چهار مورد از رایج‌ترین استراتژی‌های معاملاتی که بر اساس نمودارهای تکنیکال صورت می‌گیرد را شرح داده‌ایم.

  1. معاملات روزانه: در معاملات روزانه، موقعیت‌های خرید در همان روز بسته می‌شوند. معمولا این نوع استراتژی معاملاتی توسط تریدرهای حرفه‌ای یا بازارسازان انجام می‌شود.
  2. معاملات موقعیت: در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت (روزانه تا ماهانه) و ترکیب آن‌ها با روش‌های دیگر برای تعیین روند فعلی بازار استفاده می‌شود.
  3. معاملات نوسانات: معمولا با شکسته شدن روند، معامله‌گران نوسان‌گیر وارد بازی می‌شوند و با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش می‌کنند.
  4. معاملات اسکالپینگ: اسکالپ تریدینگ یا اسکالپینگ یکی از استراتژی‌هایی معاملاتی زود بازده است و تریدرهای فعال از این روش استفاده می‌کنند. در این استراتژی اختلاف کارمزدهای خرید و فروش شناسایی و بررسی می‌شوند.

در چیدن استراتژی بر اساس تحلیل فندامنتال نیز چند اصل اساسی باید در نظر گرفته شود که عبارتند از: صورت مالی، ترازنامه، صورت درآمد، گزارش گردش پول نقد. گفتنی است که این اطلاعات را در رابطه با شرکت مورد نظر خود می‌توانید در سایت کدال مشاهده کنید.

مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق

مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق به ‌صورت زیر است:

۱/ ایجاد یک چارچوب ذهنی حرفه‌ای

تفاوت میان سرمایه‌گذاران موفق با سایرین علاوه بر آموزش سرمایه گذاری در بورس و استفاده از تحلیل و … خارج از فضای بازار دقیقاً در ذهن سرمایه‌گذار است. برای موفقیت در معامله‌گری در هر بازاری باید بتوان عواطف و احساسات (ترس، طمع، غرور، خشم و…) خود را شناخت. عقایدی که بر نحوه معاملات ما تأثیر می‌گذارند را شناسایی کرد و با اصلاح آن، یک چارچوب ذهنی حرفه‌ای ساخت. به‌ کارگیری عوامل روان‌ شناختی می‌تواند کمک مؤثری در اتخاذ نوع استراتژی معاملاتی داشته باشد.

۲/ انتخاب سبک معاملاتی بر اساس چارچوب زمانی

یکی از مراحل تدوین استراتژی معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی مورد نظر سرمایه‌گذار برای سرمایه‌گذاری منجر به ایجاد انواع مختلفی از سبک‌های معاملاتی می‌شود. برخی از سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دهند در بازه‌های زمانی کوتاه ‌مدت، برخی بازه زمانی میان ‌مدت و برخی در بازه زمانی بلند مدت فعالیت کنند. بنابراین می‌بایست سرمایه‌گذاران با تسلط بر عواطف و احساسات خود، به اتخاذ سبک معاملاتی خاص بپردازند. به ‌عنوان ‌مثال اگر معامله در بازار بورس به ‌عنوان شغل دوم یک فرد است، قطعاً نمی‌تواند چارت را دائم بررسی کند. در این صورت بهتر است استراتژی خود را در بازه های زمانی بزرگ‌تر تعیین کند. از آنجایی ‌که یک استراتژی در دو بازه زمانی نتایج متفاوتی خواهد داشت، اهمیت بازه زمانی و انتخاب سبک معاملاتی برای سرمایه‌گذاران مشخص‌تر می‌شود.

۳/ توانایی یافتن شاخص‌های مناسب جهت شناسایی یک روند

توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند استراتژی معاملات محدوده نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایه‌گذاران تنها با به‌ کارگیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند. لذا با کسب مهارت در این زمینه می‌توان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به‌ عنوان ‌مثال در تحلیل تکنیکال برای شروع روند صعودی، سقف‌ها بالاتر و کف‌ها بالاتر و در روند نزولی سقف‌ها پایین‌تر و کف‌ها پایین‌تر می‌شود.

به ‌طور کلی دیدگاه سرمایه‌گذاران مبنی بر این‌ که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکل‌گیری معاملات موفق‌تری در بازار می‌شود. مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن.

۴/ بررسی نقاط ورود و خروج یک سهم

تعیین نقطه ورود و خروج مناسب از سهم (زمان مناسب خرید و فروش سهم) در سودآوری معاملات بسیار مؤثر است. برای تعیین قیمت خرید و فروش یک سهم، داشتن برنامه یا استراتژی معاملاتی ضروری است. هر چقدر هم که یک سهم ارزنده باشد، ورود و خروج از سهم باید بر اساس استراتژی معاملاتی تعیین شود، قیمت مناسب آن بررسی شده و سپس برای ورود یا خروج آن تصمیم گرفت. به‌ عنوان‌ مثال یک تحلیل‌گر تکنیکالی را در نظر بگیرید که بر اساس حرکت قیمت سهم در یک کانال صعودی اقدام به خرید و فروش می‌کند. این تحلیل‌گر زمانی که قیمت سهم به کف کانال یا همان سطح حمایتی سهم برخورد کند، سهم را می‌خرد.

به نظر می‌رسد تعیین یک نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفاً با تحلیل تکنیکال صورت بگیرد و در کنار آن باید روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندگان نیز در نظر گرفته شود تا تأییدی برای خرید صحیح سهم باشد. هم‌چنین برای تعیین قیمت فروش هم می‌توان از مقاومت‌های استاتیک و داینامیک در بازار استفاده کرد. یعنی هنگام رویارویی با یک مقاومت، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان بررسی شود تا بتوان تصمیم درست اتخاذ کرد. عده‌ای از سرمایه‌گذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پله‌ای و عده‌ای هم از تکنیک تریل کردن استفاده می‌کنند.

۵/ تعیین از پیش تعیین شده حد سود و ضرر

این مرحله وابسته به مرحله نقطه ورود و خروج از سهم است. حد سود به محدوده‌ای از قیمت گفته می‌شود که سرمایه‌گذار بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام می‌دهد آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیش‌بینی می‌کند. چنانچه قیمت سهم بر خلاف تحلیل و پیش‌بینی‌های معامله‌گر محقق شده و قیمت کاهش پیدا کند. محدوده قیمتی را که معامله‌گر برای خروج از سهم پیش‌بینی کرده را حد ضرر می‌گویند. با تعیین میزان ریسک سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذار باید با رسیدن به حد ضرر یا حد سود تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به ‌صورت مکتوب تعیین کرده باشد.

۶/ آزمودن استراتژی معاملاتی و تحلیل بازخورد آن

در این مرحله باید قبل از ورود به بازار، استراتژی معاملاتی تست شود. در میان اغلب پلتفرم‌های تحلیلی، نرم‌افزارهایی به نام آزمونگر (tester) وجود دارد که به ‌واسطه آن می‌توان عملکرد استراتژی معاملاتی را در گذشته آزمایش کرد. به این صورت که می‌توان به عقب برگشته و یک‌بار شمع را در یک‌زمان حرکت داد. هنگامی‌که نمودار به سمت یک شمع در یک‌ زمان حرکت می‌کند، می‌توان قوانین سیستم معاملاتی خود را دنبال کرده و معاملات را طبق آن انجام داد تا نتیجه حاصل‌شده از آن را مشاهده کرد.

۷/ تعهد به استراتژی معاملاتی

پس از استراتژی معاملات محدوده طراحی یا انتخاب استراتژی معاملاتی، اعتماد و اعتقاد به آن نکته حائز اهمیتی است. اجتناب از اخبار و شایعات از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و همواره باید به یاد داشت که سرمایه‌گذاری که سیستم معاملاتی پیچیده‌تری دارد موفق نمی‌شود بلکه کسی موفق خواهد بود که به استراتژی معاملاتی خود پایبندتر باشد. توجه کنید که استراتژی شما دارای چارچوب، قوانین و منطق مشخصی بوده و احساسات هیچ جایگاهی در استراتژی ندارد. بنابراین کاملاً گوش به فرمان استراتژی خود باشید.

سخن آخر

تدوین یک استراتژی معاملاتی مطلوب در بازار سرمایه باید برای هر سرمایه‌گذار به ‌عنوان اولویتی مهم و اساسی باشد. بدون داشتن یک استراتژی معاملاتی شخصی، سرمایه‌گذار تحت تأثیر جو منفی بازار و تقلید از استراتژی معاملاتی سرمایه‌گذاران دیگر قرار گرفته و دچار سردرگمی و شکست در بازار سرمایه می‌شود. با توجه به روحیات افراد متفاوت پیروی از هر استراتژی معاملاتی روش صحیحی نیست چرا که ممکن است یک استراتژی معاملاتی برای یک فرد مناسب و برای فرد دیگر نامناسب باشد.

تلاقی (Confluence) در معاملات ارز دیجیتال یعنی چه و چه اهمیتی دارد؟

اصطلاح تلاقی معادل کلمه انگلیسی Confluence است که برای توصیف یک نقطه جغرافیایی استفاده می شود که در آن دو یا چند رودخانه به هم میپیوندند و یک بدنه واحد از آب را تشکیل می دهند. با پیروی از همین منطق، از این اصطلاح در بازار های مالی و معاملاتی، از جمله بازار ارزهای دیجیتال، برای توصیف تلاقی چند استراتژی سرمایه گذاری یا سیگنال های معاملاتی، استفاده می شود.

تلاقی در بازار ارزهای دیجیتال یعنی چه؟

مفهوم تلاقی در معاملات بازار ارزهای دیجیتال هم در سرمایه گذاری بلند مدت یا هولد، و هم در معاملات کوتاه مدت یا ترید به کار می رود که در ادامه به صورت مجزا به بررسی هر کدام پرداخته ایم.

تلاقی در سرمایه گذاری بلند مدت یا هولد

در سرمایه گذاری بلند مدت در بازار ارزهای دیجیتال، تلاقی به عنوان اصطلاحی به کار می رود که نشان دهنده این است که یک سرمایه گذار، مشاور یا مدیر پورتفولیو یک استراتژی جامع بر اساس استراتژی های مختلف ایجاد کند که معمولاً برای سرمایه گذاری در چندین کلاس دارایی مورد استفاده قرار میگیرد.

نکته ای که باید به آن توجه داشته باشید این است که تلاقی (Confluence) با متنوع سازی (diversification) تفاوت دارد. تلاقی به استفاده ترکیبی از استراتژی های مختلف مربوط می شود، در حالی که متنوع سازی اساساً به سبد های سرمایه گذاری یا معاملاتی اشاره دارد که انواع متفاوتی از دارایی ها را شامل می شوند.

تلاقی در معاملات کوتاه مدت یا ترید

در رابطه با معاملات کوتاه مدت و تحلیل تکنیکال قیمت ها، تلاقی را می توان به عنوان توسعه یک طرح یا استراتژی معاملاتی توصیف کرد که برنامه های مختلف معاملاتی یا شاخص (اندیکاتور) های متنوع تحلیل تکنیکال را در نظر می گیرد. علاوه بر این ، این اصطلاح همچنین می تواند برای توصیف استفاده ترکیبی از سیگنال های معاملاتی متعدد، به عنوان راهی برای تایید اعتبار سیگنال خرید یا فروش بالقوه استفاده شود.

استراتژی معاملات تلاقی یا “Confluence trading” یعنی تریدر بیش از یک تکنیک یا تحلیل معامله را برای افزایش شانس خود برای انجام یک معامله سودآور ترکیب می کند. تلاقی به هر شرایطی اشاره می کند که چندین سیگنال معاملاتی برای یک دارایی نمایان می شوند و به تریدر می گویند که یک معامله را انجام دهد.

به عنوان مثال ، تصور کنید که یک معامله گر محدوده بالقوه معکوس شدن قیمت یک دارایی را بر اساس سطوح مقاومت و حمایت مشاهده کرده است. اما قبل از شروع معامله یا باز کردن یک موقعیت، معامله گر می تواند موقعیت میانگین های متحرک را نیز بررسی کند تا ببیند آیا این شاخص هم همین منطقه را به عنوان محدوده معکوس شدن قیمت تعیین کرده است یا خیر. به این صورت تریدر از روش های مختلف استفاده می کند تا اعتبار تجزیه و تحلیل خود را تایید کند.

در این صورت تحلیلگر یا ترید می تواند بگوید که روند بازار یا سطح معکوس شدن قیمت با استفاده از چندین منبع داده و سیگنال های معاملاتی تایید شده است. این همان چیزی است که تلاقی تحلیل تکنیکال نامیده می شود که در نتیجه آن یک معامله گر دلایل بیشتری برای باز کردن یا بستن یک موقعیت معاملاتی یا انتظار برای زمانی بهتر برای اقدام، خواهد داشت.

استراتژی معاملاتی چیست؟ نحوه انتخاب یک استراتژی موفق

استراتژی معاملاتی موفق

تبدیل‌ شدن به یک معامله‌گر موفق هدف همه سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه است. این که پول شما از طریق سرمایه‌گذاری‌هایی که انجام می‌دهید موجب کسب درآمد شود، بسیار جذاب است اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایه‌گذاری دیگر همان‌طور که از ظرفیت رشد و کسب سود برخوردار است؛ احتمال شکست نیز در آن وجود دارد و می‌تواند ضررهای سنگینی را در پی داشته باشد. راهکارهای مختلفی برای کنترل ریسک و ضرر و همچنین افزایش سودآوری در بازار بورس وجود دارد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به داشتن استراتژی معاملاتی اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن است که بگوییم چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟

استراتژی معاملاتی چیست؟

استراتژی در لغت به معنای تعیین هدف و راهبری است. در بازار بورس و بازارهای مالی دیگر، سرمایه‌گذاران نیاز به استراتژی مالی دارند. اما منظور از استراتژی معاملاتی چیست؟ منظور از این اصطلاح این است که سرمایه‌گذاران باید بدانند سرمایه خود را در کجا، چه وقت و به چه میزانی هزینه کنند تا بازدهی مثبتی نصیب‌شان شود. تعیین استراتژی به آسانی تعریف معنای آن نیست. سرمایه‌گذار باید بازار را بشناسد، از اوضاع اقتصادی کشور با خبر باشد، بتواند آینده را پیشبینی کند و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرد. برای تعیین استراتژی معاملاتی، معمولا از روش‌های تکنیکال یا بنیادی یا ترکیبی از هر دو استفاده می‌شود. با استفاده از این روش‌ها سرمایه‌گذار می‌تواند روند بازار را تشخیص دهد و در مورد زمان مناسب ورود و خروج، حجم سرمایه، افق زمانی، انتخاب صنایع و شرکت‌ها و … تصمیم بگیرد.

بهترین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر

همانطور که توضیح داده شد، به ازای هر معامله‌گر، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. به عبارت دیگر تعیین استراتژی معاملاتی، به میزان سرمایه، ریسک‌پذیری معامله‌گر، اتفاقات بازار و … بستگی دارد. بهترین استراتژی معاملاتی، شخصی‌ترین استراتژی معاملاتی است. یعنی برنامه‌ای که برای شخص معامله‌گر تبیین شده باشد. از طرف دیگر داشتن افق زمانی، شناخت ریسک‌های بازار، انتخاب زمان ورود و خروج به سهام، متنوع‌سازی سبد سرمایه‌گذاری، خرید صندوق‌های سرمایه‌گذاری و … از جمله مواردی است که در تبیین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد.

چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟

یک معامله‌گر حرفه‌ای برای تغییرات و رفتارهای بازار، برنامه مشخص و از پیش تعیین‌شده‌ای دارد و هر رفتار غیر قابل ‌پیش‌بینی آن را مدیریت می‌کند. به زبان ساده می‌توان گفت استراتژی‌های معاملاتی مجموعه قوانینی هستند که بر روش کلی معامله‌گر در هنگام معامله در بازارهای مالی نظارت دارد و معامله‌گر از طریق آن به خرید و فروش سهام می‌پردازد.

یک معامله‌گر تنها با داشتن استراتژی معاملاتی قادر به حفظ سرمایه خود خواهد بود. در غیر این صورت ممکن است به دلیل هیجانی بودن جو بازار، کل سرمایه خود را از دست دهد. بنابراین داشتن یک استراتژی مدون و مکتوب به تمام فعالیت‌های معامله‌گر نظم می‌دهد. این مهم از تأثیر هر عامل منفی بر روحیه سرمایه‌گذار جلوگیری کرده و به او کمک می‌کند تا با اتکا به استراتژی شخصی خود به معامله بپردازد و دچار احساساتی چون ترس، طمع، خشم و… نشود.

نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران

بارها گفته شده که بازار بورس بازار پرریسکی است. به این معنی که ممکن است نه تنها سرمایه شما آورده مثبتی نداشته باشد، بلکه اصل ان هم مورد تهدید واقع شود. معامله‌گرانی می‌توانند در بازار پرنوسان امروز از سرمایه خود محافظت کرده و در قدم بعدی سود کسب کننده که استراتژی معاملاتی داشته باشند. نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران این است که باعث می‌شود با شناخت همه جوانب، بهترین تصمیم را بگیرند و در مسیری قدم بردارند که مناسب آن‌ها است. بدون استراتژی معاملاتی مناسب، نمی‌توان در بازار بورس به موفقیت دست یافت و این موفقیت را حفظ کرد. حتی در مواردی، امکان از بین رفتن اصل سرمایه نیز وجود دارد. بنابراین سرمایه‌گذاران باید دانش و مهارت لازم برای تعیین استراتژی را به دست آورند یا از روش‌های سرمایه‌گذاری غیر مستقیم استفاده کنند.

انواع استراتژی‌های معاملاتی

استراتژی‌های معاملاتی بسیار زیاد هستند و تنوع بالایی دارد به طوری که می‌توان ادعا کرد که به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. چرا که اساسا استراتژی معاملاتی سلیقه‌ای است و بر مبنای تشخیص هر سرمایه‌گذار طراحی می‌شود.

اما به صورت کلی برای استراتژی معاملاتی می‌توان دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی می‌شوند. البته هیچ کدام از استراتژی‌های معاملاتی در بازار سرمایه بر دیگری ارجحیت ندارند و در اصل ترکیب این دو استراتژی است که می‌تواند به کسب سود و موفقیت در معامله منتهی شود. در زیر چهار مورد از رایج‌ترین استراتژی‌های معاملاتی که بر اساس نمودارهای تکنیکال صورت می‌گیرد را شرح داده‌ایم.

  1. معاملات روزانه: در معاملات روزانه، موقعیت‌های خرید در همان روز بسته می‌شوند. معمولا این نوع استراتژی معاملاتی توسط تریدرهای حرفه‌ای یا بازارسازان انجام می‌شود.
  2. معاملات موقعیت: در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت (روزانه تا ماهانه) و ترکیب آن‌ها با روش‌های دیگر برای تعیین روند فعلی بازار استفاده می‌شود.
  3. معاملات نوسانات: معمولا با شکسته شدن روند، معامله‌گران نوسان‌گیر وارد بازی می‌شوند و با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش می‌کنند.
  4. معاملات اسکالپینگ: اسکالپ تریدینگ یا اسکالپینگ یکی از استراتژی‌هایی معاملاتی زود بازده است و تریدرهای فعال از این روش استفاده می‌کنند. در این استراتژی اختلاف کارمزدهای خرید و فروش شناسایی و بررسی می‌شوند.

در چیدن استراتژی بر اساس تحلیل فندامنتال نیز چند اصل اساسی باید در نظر گرفته شود که عبارتند از: صورت مالی، ترازنامه، صورت درآمد، گزارش گردش پول نقد. گفتنی است که این اطلاعات را در رابطه با شرکت مورد نظر خود می‌توانید در سایت کدال مشاهده کنید.

مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق

مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق به ‌صورت زیر است:

۱/ ایجاد یک چارچوب ذهنی حرفه‌ای

تفاوت میان سرمایه‌گذاران موفق با سایرین علاوه بر آموزش سرمایه گذاری در بورس و استفاده از تحلیل و … خارج از فضای بازار دقیقاً در ذهن سرمایه‌گذار است. برای موفقیت در معامله‌گری در هر بازاری باید بتوان عواطف و احساسات (ترس، طمع، غرور، خشم و…) خود را شناخت. عقایدی که بر نحوه معاملات ما تأثیر می‌گذارند را شناسایی کرد و با اصلاح آن، یک چارچوب ذهنی حرفه‌ای ساخت. به‌ کارگیری عوامل روان‌ شناختی می‌تواند کمک مؤثری در اتخاذ نوع استراتژی معاملاتی داشته باشد.

۲/ انتخاب سبک معاملاتی بر اساس چارچوب زمانی

یکی از مراحل تدوین استراتژی معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی مورد نظر سرمایه‌گذار برای سرمایه‌گذاری منجر به ایجاد انواع مختلفی از سبک‌های معاملاتی می‌شود. برخی از سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دهند در بازه‌های زمانی کوتاه ‌مدت، برخی بازه زمانی میان ‌مدت و برخی در بازه زمانی بلند مدت فعالیت کنند. بنابراین می‌بایست سرمایه‌گذاران با تسلط بر عواطف و احساسات خود، به اتخاذ سبک معاملاتی خاص بپردازند. به ‌عنوان ‌مثال اگر معامله در بازار بورس به ‌عنوان شغل دوم یک فرد است، قطعاً نمی‌تواند چارت را دائم بررسی کند. در این صورت بهتر است استراتژی خود را در بازه های زمانی بزرگ‌تر تعیین کند. از آنجایی ‌که یک استراتژی در دو بازه زمانی نتایج متفاوتی خواهد داشت، اهمیت بازه زمانی و انتخاب سبک معاملاتی برای سرمایه‌گذاران مشخص‌تر می‌شود.

۳/ توانایی یافتن شاخص‌های مناسب جهت شناسایی یک روند

توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایه‌گذاران تنها با به‌ کارگیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند. لذا با کسب مهارت در این زمینه می‌توان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به‌ عنوان ‌مثال در تحلیل تکنیکال برای شروع روند صعودی، سقف‌ها بالاتر و کف‌ها بالاتر و در روند نزولی سقف‌ها پایین‌تر و کف‌ها پایین‌تر می‌شود.

به ‌طور کلی دیدگاه سرمایه‌گذاران مبنی بر این‌ که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکل‌گیری معاملات موفق‌تری در بازار می‌شود. مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن.

۴/ بررسی نقاط ورود و خروج یک سهم

تعیین نقطه ورود و خروج مناسب از سهم (زمان مناسب خرید و فروش سهم) در سودآوری معاملات بسیار مؤثر است. برای تعیین قیمت خرید و فروش یک سهم، داشتن برنامه یا استراتژی معاملاتی ضروری است. هر چقدر هم که یک سهم ارزنده باشد، ورود و خروج از سهم باید بر اساس استراتژی معاملاتی تعیین شود، قیمت مناسب آن بررسی شده و سپس برای ورود یا خروج آن تصمیم گرفت. به‌ عنوان‌ مثال یک تحلیل‌گر تکنیکالی را در نظر بگیرید که بر اساس حرکت قیمت سهم در یک کانال صعودی اقدام به خرید و فروش می‌کند. این تحلیل‌گر زمانی که قیمت سهم به کف کانال یا همان سطح حمایتی سهم برخورد کند، سهم را می‌خرد.

به نظر می‌رسد تعیین یک نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفاً با تحلیل تکنیکال صورت بگیرد و در کنار آن باید روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندگان نیز در نظر گرفته شود تا تأییدی برای خرید صحیح سهم باشد. هم‌چنین برای تعیین قیمت فروش هم می‌توان از مقاومت‌های استاتیک و داینامیک در بازار استفاده کرد. یعنی هنگام رویارویی با یک مقاومت، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان بررسی شود تا بتوان تصمیم درست اتخاذ کرد. عده‌ای از سرمایه‌گذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پله‌ای و عده‌ای هم از تکنیک تریل کردن استفاده می‌کنند.

۵/ تعیین از پیش تعیین شده حد سود و ضرر

این مرحله وابسته به مرحله نقطه ورود و خروج از سهم است. حد سود به محدوده‌ای از قیمت گفته می‌شود که سرمایه‌گذار بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام می‌دهد آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیش‌بینی می‌کند. چنانچه قیمت سهم بر خلاف تحلیل و پیش‌بینی‌های معامله‌گر محقق شده و قیمت کاهش پیدا استراتژی معاملات محدوده کند. محدوده قیمتی را که معامله‌گر برای خروج از سهم پیش‌بینی کرده را حد ضرر می‌گویند. با تعیین میزان ریسک سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذار باید با رسیدن به حد ضرر یا حد سود تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به ‌صورت مکتوب تعیین کرده باشد.

۶/ آزمودن استراتژی معاملاتی و تحلیل بازخورد آن

در این مرحله باید قبل از ورود به بازار، استراتژی معاملاتی تست شود. در میان اغلب پلتفرم‌های تحلیلی، نرم‌افزارهایی به نام آزمونگر (tester) وجود دارد که به ‌واسطه آن می‌توان عملکرد استراتژی معاملاتی را در گذشته آزمایش کرد. به این صورت که می‌توان به عقب برگشته و یک‌بار شمع را در یک‌زمان حرکت داد. هنگامی‌که نمودار به سمت یک شمع در یک‌ زمان حرکت می‌کند، می‌توان قوانین سیستم معاملاتی خود را دنبال کرده و معاملات را طبق آن انجام داد تا نتیجه حاصل‌شده از آن را مشاهده کرد.

۷/ تعهد به استراتژی معاملاتی

پس از طراحی یا انتخاب استراتژی معاملاتی، اعتماد و اعتقاد به آن نکته حائز اهمیتی است. اجتناب از اخبار و شایعات از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و همواره باید به یاد داشت که سرمایه‌گذاری که سیستم معاملاتی پیچیده‌تری دارد موفق نمی‌شود بلکه کسی موفق خواهد بود که به استراتژی معاملاتی خود پایبندتر باشد. توجه کنید که استراتژی شما دارای چارچوب، قوانین و منطق مشخصی بوده و احساسات هیچ جایگاهی در استراتژی ندارد. بنابراین کاملاً گوش به فرمان استراتژی خود باشید.

سخن آخر

تدوین یک استراتژی معاملاتی مطلوب در بازار سرمایه باید برای هر سرمایه‌گذار به ‌عنوان اولویتی مهم و اساسی باشد. بدون داشتن یک استراتژی معاملاتی شخصی، سرمایه‌گذار تحت تأثیر جو منفی بازار و تقلید از استراتژی معاملاتی سرمایه‌گذاران دیگر قرار گرفته و دچار سردرگمی و شکست در بازار سرمایه می‌شود. با توجه به روحیات افراد متفاوت پیروی از هر استراتژی معاملاتی روش صحیحی نیست چرا که ممکن است یک استراتژی معاملاتی برای یک فرد مناسب و برای فرد دیگر نامناسب باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.