آشنایی با چارت


آشنایی با اندیکاتور MACD

اندیکاتور MACD

سلام. با یکی دیگر از مجموعه مقالات کاربردی آموزش تحلیل تکنیکال فارکس در خدمت شما عزیزان هستیم. همانطور که از عنوان این بلاگ آموزشی پیداست، در این قسمت از مقالات آموزش کار با اندیکاتور‌ها قصد داریم به معرفی و بررسی نحوه عملکرد اندیکاتور MACD بپردازیم. پس با ما همراه باشید.

معرفی اولیه اندیکاتور MACD

اندیکاتور مکدی (MACD) یکی از پرطرفدار‌ترین و پر‌کاربرد‌ترین اندیکاتور‌هایی می‌باشد که عموما توسط معامله‌گران و تحلیل‌گران بازار‌های مالی مورد استفاده قرار می‌گیرد. کلمه MACD مخفف عبارت Moving Average Convergence Divergence می‌باشد که مفهوم آن نمایش آشنایی با چارت میانگین حرکت و همگرایی (Convergence) و واگرایی (Divergence) قیمت در بازار است.

از اندیکاتور MACD در حالت‌ها و استراتژی‌های بسیار متفاوتی استفاده می‌شود اما به طور کلی این اندیکاتور تلاش می‌کند تا قدرت، جهش و شتاب روند قیمتی بازار را به ما نمایش دهد. این اندیکاتور از بخش‌ها و خطوط مختلفی تشکیل شده است که در تصویر زیر می‌توانید آن را مشاهده کنید.

آشنایی با اندیکاتور MACD

همانطور که در تصویر فوق می‌بینید این اندیکاتور از سه بخش اصلی تشکیل شده است.

  1. خط سیگنال: این خط میانگین نمایی یا EMA را برای 9 روز آخر محاسبه می‌کند.
  2. خط مکدی: این خط که نوسان نسبتا بیشتری نسبت به خط سیگنال دارد اختلاف میانگین نمایی یا EMA دوازده روزه قیمت را با EMA بیست و شش روز قبل قیمت محاسبه می‌کند.
  3. هیستوگرام: هیستوگرام این اندیکاتور اختلاف یا تفاوت بین دو خط سیگنال و آشنایی با چارت MACD را نمایش می‌دهد.

نکته: بعضی از معامله‌گران برای دستیابی به یک استراتژی دقیق، اعداد پیش‌‌فرض اندیکاتور MACD را تغییر داده و اصطلاحا آن را متناسب با نمودار خود کالیبره می‌کنند. شما می‌توانید این اعداد را در سایت tradingview یا نرم‌افزار متاتریدر از طریق تنظیمات اندیکاتور تغییر دهید.

آشنایی با اندیکاتور مکدی

اندیکاتور مکدی

نحوه تشخیص همگرایی و واگرایی در اندیکاتور MACD

همانطور که از نام این اندیکاتور پیداست، مهم‌ترین وظیفه این اندیکاتور نمایش و تشخیص همگرایی و واگرایی می‌باشد. در مورد کاربرد همگرایی‌ها و واگرایی‌ها در بازار‌های مالی در مقاله‌ای جداگانه صحبت خواهیم کرد، اما به طور کلی و خلاصه می‌توان گفت زمانی که در بازار واگرایی وجود دارد، یعنی یک تضادی بین روند قیمتی بازار با ابزار یا اندیکاتور مد نظر ما وجود دارد که نشان دهنده تغییرات کوچک و بزرگ قیمتی در آینده‌ی بازار می‌باشد. به عبارت دیگر زمانی که ما یک واگرایی آشنایی با چارت بین قیمت و ابزار مورد نظرمان (در اینجا اندیکاتور MACD) پیدا می‌کنیم انتظار داریم که تغییراتی در روند بازار ایجاد شود.

در تصویر زیر می‌توانید مثالی از وجود واگرایی بین اندیکاتور مکدی و روند بازار را مشاهده نمایید.

واگرایی در اندیکاتور مکدی

واگرایی در اندیکاتور MACD

سیگنال خرید و فروش با MACD

همانطور که گفتیم معامله‌گران از مکدی به شکل‌های بسیار گوناگونی برای دریافت سیگنال‌های خرید و فروش استفاده می‌کنند. یکی از معروف‌ترین و متداول‌ترین سیگنال‌های خرید و فروشی که توسط اندیکاتور مکدی صادر می‌شود نقاط تقاطع خطوط سیگنال و مکدی می‌باشد. این استراتژی به این شکل است که تریدر‌ها هر زمان که خط مکدی از ناحیه زیر صفر خط سیگنال را از پایین به بالا قطع کند سفارش خرید ثبت می‌کنند و برعکس، هر رمان که خط مکدی از ناحیه بالای صفر، خط سیگنال را از بالا به پایین قطع کند سفارش فروش ثبت می‌کنند.

توجه داشته باشید که ترکیب این استراتژی با نقاط ورودی که الگو‌های کندلی و الگو‌های نموداری برای ما ایجاد می‌کردند باعث افزایش ارزش نقطه ورود نهایی می‌شود.

به خاطر داشته باشید که همانطور که در دیگر مقالات آموزش تحلیل تکنیکال فارکس نیز گفتیم، مهم‌ترین اقدامی که باعث می‌شود یک تریدر مبتدی به یک معامله‌گر حرفه‌ای و پر سود بازار تبدیل شود تمرین‌ها و بک‌تست‌های فراوانی است که آن معامله‌گر در تاریخچه قیمتی بازار انجام می‌دهد. بنابراین برای این که درک درستی از نحوه عملکرد این اندیکاتور پرکاربرد داشته باشید بهتر است آن را در گذشته قیمتی چارت‌های مدنظر خود نیز بررسی کنید.

مطالب مرتبط با این قسمت از سری مقالات آموزش تحلیل تکنیکال فارکس در همین بخش به پایان می‌رسد. در صورتی که در مورد هر یک از مطالب مطرح شده در این بلاگ آموزشی سوال یا ابهامی داشتید می‌توانید از طریق بخش دیدگاه‌ها و یا دایرکت صفحه اینستاگرام جناب دکتر رضا رضایی با ما در ارتباط باشید.

اصطلاحات تحلیل تکنیکال

اصطلاحات تحلیل تکنیکال

شاید برای شما نیز پیش آمده باشد که در دنیای کریپتو با اصطلاحات گوناگونی مواجه شده باشید که معنی آن ها را درک نکرده و متوجه کاربرد آن ها نشده باشید. آشنایی با این اصطلاحات برای افرادی که از ارز دیجیتال استفاده می کنند، به خصوص اشخاصی که قصد ترید و کسب درآمد در حوزه رمز ارز ها را دارند امری ضروری تلقی می شود. به همین دلیل فراگیری مفاهیم تحلیل تکنیکال یکی از کار هایی است که هر شخص فعال در این زمینه باید انجام دهد. در این مقاله قصد دارید تمامی اصطلاحات تحلیل تکنیکال را تفسیر کرده و برای شما عزیزان شرح دهیم.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال به دانش فنی گفته می شود که به وسیله مجموعه ای از ابزار های خاص، روند بازار های مالی پیشبینی می شود. در واقع تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی، از طریق تجزیه و تحلیل آمار جمع آوری شده، مانند حرکت و حجم قیمت تشکیل شده است. بر خلاف تجزیه و تحلیل بنیادی، که تلاش می کند ارزش یک اوراق بهادار را براساس نتایج کسب و کار مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل فنی بر مطالعه قیمت و حجم دارایی ها متمرکز است.

از این نوع دانش اغلب برای تولید سیگنال های تجاری کوتاه مدت استفاده می شود که ابزار های خاصی مانند نمودار ها و کندل ها در کمک رسانی به آن تاثیر بسزایی دارند. در ادامه به اصطلاحاتی که در تحلیل تکنیکال به کار می روند پرداخته ایم.

اصطلاحات پایه ای تحلیل تکنیکال

CandleStick charts: نمودار های شمعی، نشان دهنده نوسانان قیمتی بازار هستند، در واقع به وسیله این ابزار شما می توانید تمام نوسانات قیمت که در تاریخچه یک دارایی اتفاق افتاده است را مشاهده کنید. همچنین این نمودار ها نوسانات لحظه ای بازار را نیز نشان می دهند. برای استفاده از این ابزار و اطلاعات بیشتر، می توانید به مقاله آموزش تحلیل کندل ها مراجعه نمایید.
Pivot: پیوت به نقاط ماکسیمم و مینیمم که در چارت قیمتی تشکیل می شوند گفته می شود. این نقاط نشان دهنده بازگشت قیمت یک دارایی می باشد که انواع گوناگونی را در بر می گیرد. معامله گران از این نقاط برای شناسایی نقاط احتمالی تحرکات بازار استفاده می کنند.
Pivot Major: پیوت ماژور نشان دهنده سطح های کلیدی بازگشت در بازار است. اگر این نقاط توسط تریدر به خوبی شناسایی شوند شامل سود می شوند. پیوت ماژور معمولا خلاف جهت است، یعنی اگر بازار صعودی باشد نزولی می شود و بالعکس.
Pivot Minor: اگر بازگشت قیمت بسیار ناچیز و محدود باشد به آن پیوت مینور گفته می شود، این نوع پیوت بر عکس پیوت ماژور عمل می کند و نشان دهنده تغییرات آشنایی با چارت کوچک بازگشت قیمت می باشد.
Trendline: خط روند، یکی از قابلیت های شناسایی نقاط حمایت و مقاومت می باشد. این خطوط در امتداد روند رسم می شوند تا محدوده های حمایت و مقاومتی یک دارایی مشخص شود، در نتیجه تریدر می تواند تشخیص دهد چه زمانی برای خرید یا فروش بهتر است.
Up Trend: آپ ترند، روند صعودی قیمت یک دارایی مالی را توصیف می کند، در واقع در این حالت شاهد ایجاد شدن کف و سقف های بالا تری در قیمت هستیم.
Down Trend: مفهوم این اصطلاح دقیقا بر عکس آپ ترند است و حرکت نزولی قیمت دارایی ها را نشان می دهد. Down Trend نشان دهنده ایجاد شدن کف ها و سقف های پایین تر در قیمت است.


Trading Range: معاملات محدوده نوسان، به شرایطی از بازار های مالی اشاره دارد که در زمانی مشخص میان دو سطح حرکت کند. این شاخص می تواند به مدت 5 دقیقه ظاهر شود و یا ماه ها اتفاق بیفتد، در این روند کف و سقف قیمت نسبت به یکدیگر تغیری نمی کنند و تقریبا در یک سطح قرار می گیرند.
Support Zone: محدوده حمایت قیمت به منطقه ای اشاره دارد که قیمت یک سهام یا دارایی در آن حمایت می شود، در واقع محدوده حمایتی، به نقطه ای گفته می شود که انتظار می رود از افت قیمت جلوگیری شود.
Resistance Zone: محدوده مقاومتی قیمت، به ناحیه ای اشاره دارد که انتظار می رود از افزایش قیمت جلوگیری شود. برای مثال زمانی که می گویند بیت کوین در محدوده مقاومتی قیمت قرار دارد، به این معنی است احتمالا قیمت بیت کوین دیگر افزایش نمیابد.
Breakout: زمانی که سطوح مهم قیمتی شکسته می شوند به اصطلاح می گویند Breakout اتفاق افتاده است. شکست، در تحلیل تکنیکال هنگام عبور قیمت از سطوح مقاومتی (Resistance Zone) اتفاق می افتد.
Fakebreak: فیک بریک، به شکست هایی گفته می شود که واقعی نیستند و معامله گران را کمی گمراه می کنند. تریدر ها باید هنگام تحلیل Breakout ها دقت داشته باشند به دام فیک بریک نیفتند.
Price Action: پرایس اکشن یک تکنیک معامله است که به معامله گران این امکان را می دهد با استفاده از حرکات واقعی قیمت بازار را تحلیل کنند و معامله خود را تعیین کنند. در واقع به رفتار شناسی قیمت بدون استفاده از عوامل خارجی یا اندیکاتور ها گفته می شود.
Indicators: اندیکاتور ها ابزار یا شاخصی برای تحلیل قیمت هستند که در چارت های قیمتی وجود ندارند و تریدر طبق خواسته خود می تواند اندیکاتور های مختلف را آشنایی با چارت به چارت قیمتی اضافه کند تا تحلیل صحیح تری از بازار داشته باشد. برای مثال استفاده از استراتژی معامله با RSI بر عهده معامله گران می باشد اما این اندیکاتور کمک بسیاری به تحلیل بازار می کند.


Impulse Wave: الگوی موج ضربه ای، یکی از اصطلاحات تریدینگ است که حرکت قوی در قیمت دارایی را همزمان با جهت اصلی روند اساسی توصیف می کند، این موج ها می توانند به شکل نزولی یا صعودی باشند. در واقع از این الگو برای تحلیل حرکت قیمت دارایی های مالی استفاده می شود.
Corrective Wave: امواج اصلاحی، دقیقا نقطه مقابل امواج ضربه ای هستند.
Divergence: هر گاه قیمت کف یا سقف جدیدی بسازد اما اسیلاتور بر خلاف آن عمل کند واگرایی یا Divergence اتفاق می افتد. اگر به زبان ساده تر بخواهیم توضیح دهیم، واگرایی به شرایطی گفته می شود که قیمت در چارت، با اندیکاتور مطابقت نداشته و شواهدی در مورد بازگشت قیمت وجود داشته باشد. واگرایی ها در قالب مثبت و منفی ارائه می شوند.
Oscillator: اسیلاتور یا نوسان ساز، نوعی اندیکاتور محسوب می شود اما دارای تفاوت هایی نیز می باشد. اسیلاتور یکی از ابزار های تحلیل تکنیکال است که شرایط هیجانی بازار و مومنتوم قیمت را ارزیابی می کند و نتیجه نهایی را در قالب یک عدد به معامله گران ارائه می دهد. اسیلاتور نیز برای تحلیل بازار و پیشبینی روند قیمت یک دارایی مالی به کار می رود.
Classic Pattern: الگوی کلاسیک، به الگوهای کندلی مانند مثلث، پرچم، سر و شانه که در تحلیل تکنیکار مرسوم هستند گفته می شود.

اصطلاحات تعیین سفارش در تحلیل تکنیکال

market price: مارکت پرایس به معنی خرید و فروش لحظه ای یک دارایی به قیمت بازار می باشد، هر کجا این عبات را مشاهده کردید باید بدانید در مورد قیمت لحظه ای یک دارایی صحبت می شود.
Buy/Sell Limit: در اینجا کلمه Buy به معنی خرید و کلمه Sell به معنی فروش است. اما زمانی که کلمه Limit در کنار این دو قرار می گیرد به معنی خرید و فروش در محدوده ای مشخص می باشد. برای مثال Buy limit به معنی خرید در محدوده ای خاص می باشد.
Buy/Sell stop-Limit: این عبارت به معنی سفارش گذاری با شرایط معامله است، مثلا Buy stop-Limit به معنی خرید یک دارایی در شرایطی خاص است که خود تریدر( تحلیل گر) موقعیت خرید یا فروش را تعیین می کند.
Stop Loss: این عبارت نشان دهنده حد ضرر شماست، در واقع این قابلیت از ضرر بیش از حد معاملات جلوگیری می کند، مثلا تحلیل گری تشخیص می دهد قیمت بیت کوین در آینده افزایش میباد، در نتیجه فروش BTC های خود را در نقطه قیمتی بالا تعیین می کند در این شرایط اگر قیمت بیت کوین طبق پیشبینی تحلیل گر عمل نکند و کاهش یابد معامله گر دچار ضرر می شود، اما اگر از استاپ لاس استفاده شده باشد از ضرر های عظیم جلوگیری شده و فقط میزانی که معامله گر برای ریسک از دست دادن دارایی خود تعیین کرده است از بین می رود.


Target Profit: این اصطلاح دقیقا بر عکس استاپ لاس عمل می کند و به معنی حد سود می باشد، در واقع نقطه ای در معامله که از قبل توسط تریدر مشخص شده Target Profit نام دارد. اگر بخواهیم کمی واضح تر توضیح دهیم تریدر ها با تحلیل هایی که انجام می دهند قیمت یک دارایی را پیشبینی می کنند، در نتیجه نقطه ای تعیین می کنند که در صورت پیشبینی صحیح و دستیابی قیمت به آن، معامله به صورت خودکار بسته شده و دارایی با سود تعیین شده توسط تریدر به فروش می رسد.
Risk/Reward: نسبت حد سود به حد ضرر، به ارزیابی خطرات و مزایای یک معامله اشاره دارد. هر تحلیل گری باید پس از خرید یک دارایی نسبت ریسک و ریوارد آن را تخمین بزند، زیرا مشخص می شود میزان سود معامله بالا تر است یا میزان ریسک.
Save Profit: نجات سرمایه، به موقعیتی اشاره دارد که وضعیت بازار در حالت نرمال نبوده و ممکن است قیمت قبل از رسیدن به Target Profit( هدف تریدر) بازگردد. در این حالت معمولا تریدر های حرفه ای با هدف جلوگیری از باختن کل سرمایه، اصل پول خود را از معامله خارج کرده و تنها سود آن را وارد معامله می کنند که به این عمل Save Profit می گویند.
Risk Free: ریسک آزاد، به قرار دادن حد ضرر( Stop Loss) در نقطه ورود گفته می شود. در واقع زمانی که شما استاپ لاس ر ابه نقطه ورود معامله وارد می کنید حد ضررتان صفر احستساب می شود. این تکنیک ریسک معامله را کاهش می دهد و خطرات یک معامله را مدیریت می کند.

شناخت انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال

نمودار ها برای بررسی روند قیمت در تحلیل تکنیکال جزء اساسی ترین نیاز یک تحلیلگر به حساب می آیند.
نمودارها تمام حرکات و روندهای قیمت را لحظه به لحظه ثبت کرده و هر نمودار حاوی اطلاعات دقیقی از چگونگی حرکات قیمت در گذشته می باشد.

نمودار ها حالت های مختلفی دارند و مهمترین آنها شامل:

۱ نمودار های خطی
۲ نمودار های میله ای
۳ نمودارهای شمعی

چارت خطی

چارت نموداری

نمودار شمعی

معرفی اصطلاحات مهم برای خواندن نمودار قیمت

قیمت باز شدن:بازه قیمتی که به عنوان قیمت شروع شده یک ارز او در یک تایم فریم می باشد.(open)

قیمت بسته شدن: بازه قیمتی که به عنوان قیمت پایانی یک ارز در یک تایم فریم می باشد.(Close)

سقف قیمت: بالاترین قیمت ثبت شده در یک تایم فریم را سقف قیمت آن می گوییم.(high)
کف قیمت: پایین ترین قیمت در یک تایم فریم را کف قیمت می گوییم (low)

شمع و کندل: هر نمودار شمعی از اجزایی تشکیل شده که هر کدام از آن اجزا آشنایی با چارت نشان‌دهنده قیمت در یک بازه زمانی خاص هستند که به هر کدام از آن اجزا شمع یا کندل میگویم.
تایم فریم: به بازه های زمانی خاص تعریف شده برای نشان دادن رفتار قیمت، تایم فریم میگویم.
مثلاً تایم فریم یک ساعته رفتار قیمت یک ارز یا سهم آشنایی با چارت را در یک ساعت نشان میدهد و تایم فریم روزانه رفتار قیمتی سهام را در یک روز به نمایش میگذارد.

نمودار خطی line gragh

نمودار خطی

نمودار خطی ساده ترین نوع نمودار است و فقط قیمت بسته شدن در تایم فریم های مختلف را نمایش میدهد.
مثلاً در تایم فریم روزانه در پایان هر روز یک نقطه در نمودار ثبت می شود که قیمت بسته شدن است و نقطه های هرروز به همدیگر متصل می شوند و نمودار خطی تشکیل می شود.
در نمودار خطی خبری از( قیمت باز شدن ) و (بالاترین و کمترین قیمت نیست) و فقط قیمت نهایی یا قیمت بسته شدن را نمایش می دهد.

نمودار میله ای ( chart bar )

نمودار میله ای

نمودار میله ای در چهارچوب نمودار خطی با افزوده شدن اطلاعات اساسی و پایه ای تر برای معرفی دقیقتر روند قیمت به تحلیلگر می باشد.
در نمودار میله ای آشنایی با چارت خطوطی عمودی در نمودار وجود دارند که به هر کدام آن ها یک میله( بار ) گفته می شود و در تایم فریم روزانه هرمیله نشانگر یک روز است و در تایم فریم یکساعته هر میله اظلاعات یکساعته ی قیمت را نمایان میکند.
این میله ها قیمت بالا( high price) و قیمت پایین (low price) و همچنین قیمت باز شدن معامله( open price) و قیمت بسته شدن معامله (close price) را نشان می دهد.
قیمت بالا و پایین که از ابتدا تا انتهای میله را شامل می‌شود و قیمت باز شدن و بسته شدن به صورت یک خط تیره (پین بار) بسیار کوچک در بالا و پایین میله ظاهر میشود.
اگر خط تیره افقی( پین بار)،از بالای میله سمت راست و پایین میله سمت چپ باشد یعنی میله ی مورد نظر صعودی است و اگر خط تیره افقی(پین بار) ، از بالای میله سمت چپ و پایین میله سمت راست باشد یعنی میله مورد نظر روند نزولی را نشان می دهد.

نمودار شمعی (Candle Stick)

نمودار شمعی

به طور کلی نمودار میله‌ای و شمعی از یک ساختار بهره می‌برند(هردو OHLCهستند)، اما از نظر راحتی در آشنایی با چارت خواندن چارت قیمت،
نمودار شمعی بسیار راحت تر می باشد و طرفداران بیشتری نیز دارد.
هر شمع یا کندل نشانگر حرکات و رفتار قیمت است و شناسایی رفتار هر شمع کار ساده ای است.
ساختار نمودار شمعی شبیه به نمودار میله‌ای است اما شکل نمایش آن متفاوت است.
نمودار شمعی از یک بدنه تشکیل می‌شود و معمولاً از بالا و پایین این بدنه یک خط عمودی باریک خارج شده است که آن را به شکل یک شمع و نخ شمع درآورده است و به همین دلیل به آن نمودار شمعی میگوییم.

قسمت پهن شمع را بدنه ی شمع می‌گوییم و خطی که از بالا و پایین آن خارج شده را سایه شمع یا شدو (shadow) نام دارد.
رنگ بدنه هر چند نشان دهنده جهت حرکت قیمت است.
اگر رنگ شمع یا کندل ما سبز یا سفید باشد نشان دهنده یک کندصعودی و قیمت بالا رونده در تایم فریم آن کندل است و کندل قرمز یا مشکی نشان دهنده یک کندل نزولی و قیمت ریزشی در آن تایم فریم می باشد.
سایه شمع به ما سقف و کف قیمت را نشان میدهد، سایه بالایی نشان دهنده سقف آشنایی با چارت قیمت و سایه پایینی نشان دهنده کف قیمت است.
بالای بدنه و پایین بدنه هم اطلاعات مهمی را برای تحلیلگران دارد، در بدنه سبز یا سفید که صعودی است بالای بدنه نشان‌دهنده قیمت بسته شدن (close) در آن بازه زمانی است و پایین بدن نشان دهنده قیمت باز شدن (open) است.
در بدنه قرمز یا مشکی قسمت بالای بدن نشان دهنده قیمت باز شدنopen و قسمت پایین بدنه نشان دهنده قیمت بسته شدنclose میباشد.

چارت سازمانی چیست؟

چارت سازمانی چیست؟

نمودار یا چارت سازمانی سلسله مراتب یا ساختار کلی سازمان را به صورت بصری به تصویر می‌کشد. از آنجا که نوشتن در مورد ساختار کلی هر سازمان می‌تواند کار طاقت فرسایی باشد، توصیه می‌شود در عوض ساختار را در قالب نمودار به تصویر بکشید. خوشبختانه یک چارت سازمانی این کار را به طور یکپارچه‌ای انجام می‌دهد. اگر شما هم می‌خواهید در این باره بیشتر بدانید یا می‌خواهید نحوه ساختن نمودار سازمانی را بیاموزید، به جای مناسبی آمده‌اید. این مقاله به شما کمک می‌کند تا هر چیز اساسی در مورد نمودارهای سازمان را بدانید؛ با غزال همراه باشید.

چارت سازمانی چیست؟

نمودار سازمانی (Organizational Chart) که به عنوان ارگانوگرام شناخته می‌شود، نمایشی بصری دقیق از یک سازمان، افراد کلیدی، تیم‌ها و رابطه بین آن‌ها را ارائه می‌دهد. این نمودارها بیشتر مربوط به شرکت‌های مستقر، بخش‌های دولتی یا سازمان‌های عظیم با سلسله مراتب پیچیده هستند. در حالت ایده‌آل، بسته به کاربرد و قابلیت استفاده، انواع چارت‌های سازمان می‌توانند وجود داشته باشند که بیشتر به عنوان ابزاری مفید برای متخصصان منابع انسانی و تحلیل گران شرکت‌ها عمل می‌کنند. آن‌ها می‌توانند به راحتی تجزیه کلی یک سازمان و حجم کار آن را نشان دهند و افراد اصلی که مسئول برخی از وظایف هستند را شناسایی کنند. به عنوان مثال، می‌توانید چارت سازمانی را در نظر بگیرید که نشان دهنده جریان سلسله مراتب یک سازمان است.

تاریخچه چارت سازمانی

شاید تعجب‌آور به نظر برسد، اما نمودارهای سازمانی بیش از یک قرن است که بخشی از بخش مهندسی و مدیریت هستند. این مفهوم برای اولین بار در سال 1854 توسط «دانیل مک کالوم» که یک مهندس باتجربه بود ارائه شد. در حالی که این مفهوم توسط مک کالوم معرفی شد، نمودار اول توسط «جورج هولت هنشاو» ترسیم شد. به زودی، تمام دستورالعمل‌ها و نظریه‌های اساسی در مورد نمودار نیز ذکر شدند، گرچه مدتی طول کشید تا نمودارهای سازمانی به جریان اصلی تبدیل شوند. حتی تا سال 1920، این مفهوم توسط متخصصان شناخته شده نبود. در همان زمان، برینتون روی کاربرد گسترده نمودارها تمرکز کرد و برای نشان دادن کاربردهایشان مثال‌های زیادی ارائه داد. به تدریج، چارت‌های سازمانی راهی در کارهای تجاری و اداری پیدا کردند. در دهه 1960، نمودارها به عنوان ارگانیگرام یا ارگانوگرام شناخته می‌شدند. امروزه، این چارت‌های سازمانی به بخشی آشکار از کار حرفه‌ای روزمره در هر سازمان بزرگی تبدیل شده‌اند.

اهمیت نمودار سازمانی

یک چارت سازمانی نمایشی بصری و ایده آل از نیروی کار موجود در هر سازمان را ارائه می‌دهد. مهم نیست که شرکت بزرگ یا کوچک باشد، ما فقط می‌توانیم نگاهی به نمودار سازمانی بیندازیم و از ساختار آن مطلع شویم. این مهم به ما کمک می‌کند تا کل ساختار، مدیران، نیروی کار و بسیاری از جزئیات دیگر آگاهی پیدا کنیم. بدون نمودار سازمانی نمی‌توانیم گردش کار یک شرکت را درک کنیم. همچنین این مهم به ما کمک می‌کند از وظایف کارکنان و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر مطلع شویم. از بودجه بندی گرفته تا تخصیص کار و نیروی انسانی گرفته تا مدیریت کارکنان، چارت سازمانی می‌تواند ابزاری حیاتی برای سناریوهای متعدد سازمانی باشد.

فواید چارت سازمانی

  • می‌توان از آن برای تهیه ساختار کلی سازمان استفاده کرد که سلسله مراتب را در سطوح مختلف نشان می‌دهد.
  • می‌توان برای به تصویر کشیدن مالکیت کلی مدیریت و ایجاد روابط بین افراد مختلف مورد استفاده قرار گیرد.
  • می‌تواند به عنوان یک ابزار برنامه ریزی ایده آل عمل کند و به مدیران کمک کند تا از منابع موجود استفاده کنند.
  • یک نمودار دقیق از کل سازمان نیز می‌تواند فهرستی از کارکنان را ایجاد کند که جستجو بین آنها را تسهیل می‌بخشد.
  • همچنین می‌تواند برای نشان دادن اینکه چه کسی به چه کسی گزارش می‌دهد نیز عمل کند.
  • برای مدیران منابع انسانی، نمودار سازمانی ابزاری ایده آل برای محاسبه جزئیاتی مانند هزینه، نیروی کار و غیره در بین بخش‌های مختلف است.

محدودیت‌های چارت سازمانی

  • آنها باید مرتباً به روز شوند، در غیر این صورت منسوخ می‌شوند.
  • بیشتر نمودارها به یک سلسله مراتب عمودی اختصاص یافته‌اند و نمی‌توانند رویکرد مدیریت افقی‌ (فرآیندی) را نشان دهند (که روز به روز محبوب‌تر می شود).
  • کمبود استاندارد مربوط به چارت‌های سازمانی وجود دارد. یعنی می‌توانیم از هر شکل برای نشان دادن موجودیت یا رابطه استفاده کنیم.
  • آنها به جای تصویر واقعی از نحوه انجام کار، بیشتر سلسله مراتب رسمی را روی کاغذ ارائه می‌دهند.
  • دامنه کافی برای توصیف یک رابطه غیر خطی در این نمودارها وجود ندارد.

انواع محبوب نمودار سازمانی

همانطور که در بالا گفته شد، انواع نمودارهای سازمانی وجود دارند که می‌توانیم از آنها استفاده کنیم. قبل از اینکه یاد بگیریم چگونه یک چارت سازمانی تهیه کنیم، مهم است نخست دربارۀ آنها بیشتر بدانیم:

نمودار سلسله مراتبی

چارت سلسه مراتبی متداول‌ترین و اصلی‌ترین نوع نمودار سازمانی است که می‌توانید در عرض چند دقیقه آن را ایجاد کنید. این نمودار با ریشه اصلی فرد یا نهاد شروع می‌شود. به عنوان مثال، اگر ما در مورد یک شرکت صحبت می‌کنیم، ریشه اصلی می‌تواند مدیر عامل شرکت باشد. اکنون، گروه‌های مختلفی از ریشه اصلی استخراج می‌شوند. ما می‌توانیم بر اساس پارامترهای متعددی مانند سطح کارمند، محل کار، پروژه‌هایی که روی آن کار می‌کنیم، سایر گروه را ایجاد کنیم. در صورت نیاز، بین نهادهای مختلف این سلسله مراتب نیز می‌تواند رابطه وجود داشته باشد. اگرچه، از روابط بین گرو‌ه‌های اختصاصی اجتناب می‌شود. این نمودار از یک روش از بالا به پایین پیروی می‌کند.

نمودار ماتریسی

یک نمودار ماتریسی با نشان دادن یک رابطه متقابل عملکردی بر محدودیت نمودار سلسله مراتبی غلبه می‌کند. نمودار را به عنوان شکل باز و پویاتر از نمودار سلسله مراتبی در نظر بگیرید. در حالی که در چارت سازمانی ماتریسی گروه‌های مختلفی وجود دارند، موجودیت‌های این گروه‌ها می‌توانند عملکرد آنها را بین یکدیگر به اشتراک بگذارند. به عنوان مثال، اگر فردی در گروه بازاریابی وجود داشته باشد، آن‌ها می‌توانند برخی از مسئولیت‌ها را با تیم فروش نیز تقسیم کنند. این نمودارها در سناریوهایی که افراد بیش از یک مدیر دارند نیز مفید هستند. در حالت ایده‌آل، مشاهده می‌شود که نمودار ماتریسی نمایش بهتری از جریان کار سازمان را در دنیای واقعی ارائه می‌دهد.

نمودار افقی

این نوع نمودار سازمانی به جای مدل عمودی قدیمی برای مکان‌های کاری، با سلسله مراتب افقی کار می‌کنند. این نمودار بیشتر برای سازمان‌های کوچک یا متوسط ​​مناسب است که در آن‌ها کارکنان تشویق می‌شوند که خودمدیریتی انجام دهند. در این کار، کارمندان در خوشه‌های مختلف شناسایی می‌شوند و آن‌ها مسئول اعمال خود هستند.

مثال از چارت سازمانی

چارت سازمانی بیمارستان

بیایید آشنایی با چارت نگاهی به نمودار پیچیده‌تر و ترکیبی بیندازیم. از آنجا که بیمارستان دارای یک نمودار کلی است، می‌تواند سلسله مراتب هر بخشی را به تصویر بکشد. همچنین، نمودار کارکنان شاغل در شیفت‌های مختلف را نشان می‌دهد. هر شیفت کاری یک مدیر دارد که به رئیس گزارش می‌دهد. علاوه بر این، نمودار بیمارستانی همچنین نمایانگر تعداد زیادی از چارت‌های عمودی و نیروهای کاری است.

آشنایی با نمودارهای شمعی ژاپنی

نمودارها اصلی ترین ابزار تحلیل تکنیکال می باشند . هر نمودار از دو پارامتر اصلی تشکیل شده است ، قیمت و زمان. قیمت در محور عمودی نمودار و زمان در محور افقی قرار دارد. قیمت در هر نموداری برگرفته از ارزش شاخص، کالا یا ارزش ارز اول نسبت به ارز دوم می باشد.

هر نمودار قیمت، بنا به انتخاب کاربر می تواند بازه های زمانی متفاوتی را نشان دهد از بازه یک دقیقه ای (تیک چارت) تا بازه زمانی هفتگی و حتی ماهیانه.

نمودارهای مختلفی وجود دارند اما رایجترین آن ها عبارتند از: نمودار خطی ، نمودار میله ای ، نمودار شمعی ژاپنی ( کندل استیک ) ، نمودار کاجی ، نمودار رنکو و نمودار نقطه و خط. از بین 6 نمودار رایج بالا، نمودار شمعی ژاپنی ( کندل استیک ) از پر کاربردترین آن ها است ، نمودارهای کندل استیک بیش از دو قرن پیش در ژاپن برای تحلیل قیمت برنج اختراع شد . عمده این معروفیت و استفاده را ژاپنی ها مدیون ( مانهیسا هما ) در قرن هفدهم میلادی می باشند حال آنکه بیش از دو دهه نیست که نمودارهای شمعی در غرب رواج یافته است و دلیل عمده ترویج این نمونه نمایش نمودار در غرب نیز مربوط به سیستم های رایانه ای می باشد.

از لحاظ ماهیت ، کندل استیک ها یا برای ترسیم نمودار ها و نمایش قیمت برای تحلیل تکنیکال به کار می روند و یا به صورت منفرد ، ترکیب و شیوه نمایش آن ها ، ابزاری برای تحلیل و پیشبینی جهت آینده بازار می باشد .عمده دلیل محبوبیت روزافزون استفاده از این نمودارها بین تحلیلگران ، راحتی استفاده و مشخص بودن وضعیت صعودی یا نزولی هر کندل استیک به صورت منفرد می باشد.

سه نکته اساسی در استفاده از الگوهای شمعی حائز اهمیت است که باید رعایت شود :

تشکیل الگوها تنها زمانی مورد توجه قرار می گیرند که تغییرات قیمت دارای روند باشند .در صورت وجود نداشتن روند صعودی یا نزولی ، اهمیت و جهت گیری برای استفاده از الگوهای کندل استیک برگشتی یا ادامه دهنده وجود ندارد.

الگوهای کندل استیک بازگشتی تنها زمانی در داخل روند علامت بازگشت روند را اعلام می کنند که این الگوها همزمان با ابزاری دیگر برای بازگشت روند همراه باشد . تحلیلگران تکنیکال عموما هنگامی به الگوهای کندل استیک بازگشتی اهمیت می دهند که در محدوده حمایت و یا مقاومت خاصی تشکیل شوند .

الگوهای شمعی با وجود این که در اغلب موارد نقاط ورود درستی را نشان می دهند اما نمی توان برای خروج حتما منتظر تشکیل الگوی بازگشتی دیگری ماند و باید در اینجا نیز از ابزار های دیگر تکنیکال برای خروج استفاده کرد .

مجموعه آموزشی حاضر، با عنوان نمودارهای شمعی ژاپنی ، نوشته شاروم فرهنگ ، در فرمت PDF و در 37 صفحه تهیه و تنظیم شده است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.