تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی مهم کگاز، کهمدا و کرازی / این 3 سهم
ﻳﻜﻲ از اﺑﺰارﻫﺎیی ﻛﻪ ﺑﺮای ﺗﻌﻴﻴﻦ موقعیت ﻣﺎﻟﻲ شرکتها ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار میﮔﻴﺮد، ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻧﺴﺒﺖﻫﺎی ﻣﺎﻟﻲ اﺳﺖ. در واﻗﻊ نسبتهای ﻣﺎﻟﻲ واﻗﻌﻴﺖﻫﺎی ﻣﻬﻤﻲ را در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﻋﻤﻠﻴﺎت و وﺿﻌﻴﺖ ﻣﺎﻟﻲ ﻳﻚ ﺷﺮﻛﺖ آﺷﻜﺎر میﺳﺎزد. قاعده ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ نسبتها آن اﺳﺖ ﻛﻪ راﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ اﻗﻼم ﻋﻤﺪه صورتهای ﻣﺎﻟﻲ دﻗﺖ ﭘﻴﺪا میﻛﻨﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آن ﻣﺸﻜﻼت و ﻧﻘﺎط ﺿﻌﻒ و ﻗﻮت ﻣﺎﻟﻲ شرکتها ﺗﻌﻴﻴﻦ میشود. اﻟﺒﺘﻪ ﻧﺴﺒﺖﻫﺎ وﻗﺘﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻔﻬﻮم ﭘﻴﺪا میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﻧﺴﺒﺖﻫﺎ در ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﻤﺎن ﺷﺮﻛﺖ ﻳﺎ ﺑﺎ ﻣﺆﺳﺴﺎت ﻣﺸﺎﺑﻪ ﻳﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﺎﻧﺪاردﻫﺎی ﻣﻄﻠﻮب ﺻﻨﻌﺖ ﻣﺮﺑﻮط ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺷﻮﻧﺪ.
نسبتهای مالی
تحلیلگران ﻣﺎﻟﻲ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺗﺤﻠﻴﻞ وﺿﻌﻴﺖ ﻣﺎﻟﻲ ﻳﻚ ﺷﺮﻛﺖ از ﻧﺴﺒﺖﻫﺎی ﻣﺎﻟﻲ اﺳﺘﻔﺎده میﻛﻨﻨﺪ. نسبتهای ﻣﺎﻟﻲ میﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮﺧﻲ از واقعیتهای ﻣﻬﻢ را درﺑﺎره ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻋﻤﻠﻴﺎت و وﺿﻌﻴﺖ ﻣﺎﻟﻲ ﻳﻚ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﻪ آﺳﺎﻧﻲ آﺷﻜﺎر و اﻃﻼﻋﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ آن را اراﺋﻪ ﻛﻨﺪ، ﻟﺬا ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻫﺪف و ﻣﻮارد اﺳﺘﻔﺎده میﺗﻮان نسبتهای ﺧﺎص را ﻣﻮرد ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻗﺮار داد. ﻧﺴﺒﺖﻫﺎی ﻣﺎﻟﻲ ﻣﻌﻤﻮﻻ در ﭼﻬﺎر ﮔﺮوه زﻳﺮ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﺷﺪهاﻧﺪ:
١- ﻧﺴﺒﺖﻫﺎی ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ: ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ و ﻗﺪرت ﭘﺮداﺧﺖ ﺷﺮﻛﺖ را در ﻣﻮرد وارﻳﺰ ﺑﺪﻫﻲﻫﺎی ﻛﻮﺗﺎه ﻣﺪت اﻧﺪازهﮔﻴﺮی میﻛﻨﺪ.
٢- ﻧﺴﺒﺖﻫﺎی اﻫﺮﻣﻲ: ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﻣﺎﻟﻲ از ﻃﺮﻳﻖ اﻳﺠﺎد ﺑﺪﻫﻲ را ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ. در واﻗﻊ اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖﻫﺎ انواع نسبت اهرمی ﺗﻌﻴﻴﻦ میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﻣﺎﻟﻲ ﺧﻮد را از ﻣﻨﺎﺑﻊ دﻳﮕﺮان ﺗﺎﻣﻴﻦ کرده اﺳﺖ.
٣- نسبتهای ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ: درﺟﻪ ﻛﺎراﻳﻲ ﺷﺮﻛﺖ را در ﻛﺎرﺑﺮد ﻣﻨﺎﺑﻌﺶ اﻧﺪازهﮔﻴﺮی میﻛﻨﺪ.
۴- نسبتهای ﺳﻮدآوری: ﻣﻴﺰان ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺷﺮﻛﺖ را درﻛﺴﺐ ﺳﻮد و ﻃﺮﻳﻖ ﺗﺎﻣﻴﻦ آن از ﻣﺤﻞ درآﻣﺪ، ﻓﺮوش و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری ﻣﻮرد ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻗﺮار میدﻫﺪ.
1- نسبتهای ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ
اﻳﻦ نسبتها از ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ دارایی ﺟﺎری ﻳﺎ اﻗﻼم ﺗﺸﻜﻴﻞدﻫﻨﺪه آن ﺑﺎ ﺑﺪﻫﻲ ﺟﺎری بهدست میآﻳﺪ. ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦنسبتهای ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از ﻧﺴﺒﺖ ﺟﺎری و ﻧﺴﺒﺖ آﻧﻲ.
1-1- ﻧﺴﺒﺖ ﺟﺎری: ﻧﺴﺒﺖ ﺟﺎری از ﺗﻘﺴﻴﻢ داراﻳﻲﻫﺎی ﺟﺎری ﺑﺮ ﺑﺪﻫﻲﻫﺎی ﺟﺎری بهدست میآید.اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ متداولترین وﺳﻴﻠﻪ ﺑﺮای اﻧﺪازهﮔﻴﺮی ﻗﺪرت ﭘﺮداﺧﺖ ﺑﺪﻫﻲﻫﺎی ﻛﻮﺗﺎهﻣﺪت اﺳﺖ. زﻳﺮا از ﻃﺮﻳﻖ آن ﻣﻲﺗﻮان ﭘﻲ ﺑﺮد داراییهایی ﻛﻪ در ﻃﻮل ﺳﺎل ﻣﺎﻟﻲ ﺑﻪ ﭘﻮل ﻧﻘﺪ ﺗﺒﺪﻳﻞ میشوند ﭼﻨﺪ ﺑﺮاﺑﺮ بدهیهاﻳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻃﻮل ﺳﺎل ﻣﺎﻟﻲ ﺳﺮرﺳﻴﺪ آﻧﻬﺎ ﻓﺮاﺧﻮاﻫﺪ رﺳﻴﺪ. بهطور ﻛﻠﻲ میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻫﺮ ﻗﺪر ﻧﺴﺒﺖ ﺟﺎری بزرگتر ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺴﺘﺎﻧﻜﺎران ﺗﺎﻣﻴﻦ ﺑﻴﺸﺘﺮی ﺧﻮاﻫﻨﺪ داﺷﺖ زﻳﺮا ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﺮ داراﻳﻲ ﺟﺎری ﺻﺪﻣﻪ و ﻟﻄﻤﻪای ﻧﻴﺰ وارد ﺷﻮد ﺑﺎز ﺷﺮﻛﺖ میﺗﻮاﻧﺪ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮی ﻃﻠﺒﻜﺎران ﺑﺎﺷﺪ. وﻟﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺖ ﺑﺰرگ ﺑﻮدن ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﻧﺸﺎﻧﻪ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ از داراﻳﻲﻫﺎی ﺟﺎری به خوبی اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﻲﺷﻮد ﻳﺎ از ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻋﺘﺒﺎری ﻛﻮﺗﺎه ﻣﺪت ﻛﻢ اﺳﺘﻔﺎده میﺷﻮد.
2-1- ﻧﺴﺒﺖ آﻧﻲ: ﻧﺴﺒﺖ آﻧﻲ از ﺗﻘﺴﻴﻢ داراﻳﻲﻫﺎی آﻧﻲ ﺑﺮ بدهیهای ﺟﺎری بهدست میآﻳﺪ.
ﺑﺮای ﺗﻌﻴﻴﻦ اﻳﻦﻛﻪ داراﻳﻲ آﻧﻲ ﺗﺎ ﭼﻪ اﻧﺪازه ﺑﺪﻫﻲ ﺟﺎری را ﻓﺮا میﮔﻴﺮد از ﻧﺴﺒﺖ آﻧﻲ اﺳﺘﻔﺎده میﺷﻮد داراییهای آﻧﻲ آن دﺳﺘﻪ از داراییهای ﺟﺎری اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ ﻧﻘﺪ اﺳﺖ.
2- نسبتهای اﻫﺮﻣﻲ
اﻳﻦ نسبتها راﺑﻄﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎﻟﻲ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده واﺣﺪ ﺗﺠﺎری را از ﻟﺤﺎظ بدهیها ﻳﺎ ﺣﻘﻮق ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﺗﻌﻴﻴﻦ و ارزﻳﺎﺑﻲ میﻛﻨﺪ و در واﻗﻊ ﻧﺤﻮه ﺗﺮﻛﻴﺐ آﻧﻬﺎ را ﺑﺮرﺳﻲ میکند. ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ نسبتهای اﻫﺮﻣﻲ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺪﻫﻲ و ﻧﺴﺒﺖ ﻛﻞ بدهیها ﺑﻪ ﺣﻘﻮق ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﻢ.
1-2- ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺪﻫﻲ: اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ از ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺟﻤﻊ بدهیها ﺑﻪ ﺟﻤﻊ داراییها بهدست میآﻳﺪ. بهطور ﻛﻠﻲ وام و اﻋﺘﺒﺎردﻫﻨﺪﮔﺎن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺪﻫﻲ ﻧﺴﺒﺘﺎً ﻛﻢ را ﺗﺮﺟﻴﺢ میدﻫﻨﺪ. ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺪﻫﻲ زﻳﺎد ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﺮای ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز ﻧﺎﮔﺰﻳﺮ از اﺳﺘﻔﺎده ﺗﺴﻬﻴﻼت ﺑﻴﺸﺘﺮی ﺷﺪه اﺳﺖ.
2 -2 ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺪﻫﻲ ﺑﻪ ﺣﻘﻮق ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم: اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ از ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﻞ بدهیها ﺑﻪ ﺣﻘﻮق ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم به دست ﻣﻲآﻳﺪ. ﻧﺴﺒﺖ ﻓﻮق ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ ﺟﻤﻊ بدهیها اﻋﻢ از ﺟﺎری و ﺑﻠﻨﺪﻣﺪت ﭼﻪ ﻧﺴﺒﺘﻲ ﺑﺎ ﺣﻘﻮق ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم دارد ﻳﺎ ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ از ﻟﺤﺎظ ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ ﭼﻪ راﺑﻄﻪای ﺑﻴﻦ ﻃﻠﺒﻜﺎران و ﺳﻬﺎﻣﺪاران وﺟﻮد دارد. ﻃﺒﻌﺎ ﻫﺮ ﭼﻪ اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ بزرگتر ﺑﺎﺷﺪ، ﻃﻠﺒﻜﺎران ﻛﻤﺘﺮی ﺧﻮاﻫﻨﺪ داﺷﺖ.
3- نسبتهای ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ
نسبتهای ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺗﻌﻴﻴﻦ میﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ ﻣﺆﺳﺴﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﻣﺆﺛﺮ به کار میﮔﻴﺮد. اﻳﻦ نسبتها ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻣﻴﺎن ﺣﺠﻢ ﻓﺮوش و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری در داراییهای ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﻮﺟﻮدیﻫﺎ، داراﻳﻲﻫﺎی ﺛﺎﺑﺖ، ﺑﺪﻫﻜﺎران و ﻏﻴﺮه است. مهمترین اﻳﻦ نسبتها ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از ﻧﺴﺒﺖ ﮔﺮدش داراییها، ﻧﺴﺒﺖ ﮔﺮدش ﻣﻮﺟﻮدی، ﻧﺴﺒﺖ ﮔﺮدش ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺟﺎری و دوره وﺻﻮل مطالبات.
1-3- ﻧﺴﺒﺖ ﮔﺮدش داراییها: اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ از ﺗﻘﺴﻴﻢ درآﻣﺪ ﻓﺮوش ﺑﺮ ﻣﺠﻤﻮع داراییها بهدست میآﻳﺪ. ﻧﺴﺒﺖ ﻓﻮق ﻧﺸﺎن میدهد، ﭼﮕﻮﻧﻪ داراییهای ﻳﻚ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر اﻳﺠﺎد درآﻣﺪ ﻓﺮوش به کار ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
2-3- ﻧﺴﺒﺖ ﮔﺮدش داراﻳﻲ ﺛﺎﺑﺖ: اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ از ﺗﻘﺴﻴﻢ درآﻣﺪ ﺧﺎﻟﺺ ﻓﺮوش ﺑﺮ داراییهای ﺛﺎﺑﺖ بهدست میآید. ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ در داراییهای ﺛﺎﺑﺖ و ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﻮدن درآﻣﺪ ﺣﺎﺻﻞ از ﻓﺮوش ﺑﺎﻋﺚ ﻛﻢ ﺷﺪن اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ میﺷﻮد.
3 -3- ﻧﺴﺒﺖ ﮔﺮدش ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺟﺎری: اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ از ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻓﺮوش ﺧﺎﻟﺺ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ در ﮔﺮدش بهدست میآﻳﺪ.ﻫﺪف از اﻳﻦ ﺑﺮرﺳﻲ ﺗﻌﻴﻴﻦ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ آﻳﺎ ﻣﻘﺪار ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ در ﮔﺮدش، ﻛﺎﻓﻲ و ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎﺣﺠﻢ ﻓﺮوش و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ واﺣﺪ اﺳﺖ ﻳﺎ ﺧﻴﺮ؟ ﻧﺴﺒﺖ ﻓﻮق ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ ﻛﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ در ﮔﺮدش ﭼﮕﻮﻧﻪ در ﻣﺴﻴﺮ ﻓﺮوش به کار رﻓﺘﻪ اﺳﺖ. وﻗﺘﻲ اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ، ﻋﺎدی و ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ ﺟﻠﻮه ﻛﻨﺪ ﺗﻮﺟﻪ زﻳﺎدی ﺑﻪ آن ﻧﻤﻲﺷﻮد ﻣﻨﺘﻬﺎ اﮔﺮ بهطور استثنایی ﺑﺎﻻ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ درﻣﻘﺎم ﺳﻨﺠﺶ ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺧﻮد ﺷﺮﻛﺖ ﻳﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﺎﻧﺪارد ﺻﻨﻌﺖ ﻣﺮﺑﻮط اﺧﺘﻼف زﻳﺎدی را ﻧﺸﺎن دﻫﺪ، اﻫﻤﻴﺖ ﭘﻴﺪا میﻛﻨﺪ. بهطور ﻣﺜﺎل، اﮔﺮ ﮔﺮدش ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺟﺎری ﺷﺮﻛﺘﻲ در ﭘﺎﻳﺎن ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ 20ﺑﺮاﺑﺮ ﺳﺎل ﻣﺎه ﻗﺒﻞ آن ﺑﺎﺷﺪ، اﻳﻦ اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺣﺎﺻﻞ 20ﺑﺮاﺑﺮ ﺷﺪن ﻓﺮوش ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ طبعا ﻣﻄﻠﻮب ﺗﺸﺨﻴﺺ داده میﺷﻮد. وﻟﻲ اﮔﺮ ﻓﺮوش ﺛﺎﺑﺖ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪه وﻟﻲ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ در ﮔﺮدش ﺑﻪ 120 ﺳﺎل ﻗﺒﻞ آن ﻛﺎﻫﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ وﺿﻊ را ﻫﺮﮔﺰ ﻣﻄﻠﻮب ﻧﻤﻲﺗﻮان داﻧﺴﺖ. وﻗﺘﻲ اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺎﻻ ﺑﺎﺷﺪ، اﮔﺮ ﻋﻠﺖ آن اﻓﺰاﻳﺶ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ در ﮔﺮدش ﻛﺎﻫﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. دراﻳﻦ ﺣﺎل، ﺷﺮﻛﺖ اﻟﺰام زﻳﺎدی ﺑﻪ اﺳﺘﻔﺎده از اﻋﺘﺒﺎرات ﻛﻮﺗﺎه ﻣﺪت ﭘﻴﺪا میﻛﻨﺪ و ﺑﻪ ﻣﺤﺾ اﻳﻨﻜﻪ کوچکترﻳﻦ دﮔﺮﮔﻮﻧﻲ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب ﭘﻴﺪا ﺷﻮد در ﻣﺨﻤﺼﻪ میاﻓﺘﺪ و ﺑﺴﺘﺎﻧﻜﺎران آن ﻫﻢ ﺻﺪﻣﻪ میﺑﻴﻨﻨﺪ.
4 -3- دوره وﺻﻮل ﻣﻄﺎﻟﺒﺎت: دوره وﺻﻮل ﻣﻄﺎﻟﺒﺎت از ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻣﻄﺎﻟﺒﺎت ﺑﻪ ﻓﺮوش ﻧﺴﻴﻪ روزاﻧﻪ بهدست ﻣﻲآﻳﺪ. درصورتیکه ﺣﺴﺎب ﻓﺮوش ﻧﺴﻴﻪ از ﻓﺮوش ﻧﻘﺪی ﺗﻔﻜﻴﻚ ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﺪ میﺗﻮان به جای ﻓﺮوش ﻧﺴﻴﻪ در ﻓﺮﻣﻮل ﺑﺎﻻ ﻓﺮوش روزاﻧﻪ را به کار ﺑﺮد. اﻟﺒﺘﻪ اینکار از دﻗﺖ ﻧﺘﻴﺠﻪ میﻛﺎﻫﺪ وﻟﻲ در ﻣﺆﺳﺴﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﻣﻴﺰان ﻓﺮوش ﻧﻘﺪ و ﻧﺴﻴﻪ ﺑﻪ ﻧﺴﺒﺘﻲ ﺛﺎﺑﺖ ﺑﺎﺷﺪ و در ﺧﻂ ﻣﺸﻲ ﻓﺮوش ﻧﺴﻴﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮاﺗﻲ به وجود ﻧﻴﺎﻣﺪه ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﺘﻴﺠﻪ را میتوان ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار داد.
4- نسبتهای ﺳﻮدآوری
نسبتهای ﺳﻮدآوری ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺆﺳﺴﻪ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ بهطور ﻣﺆﺛﺮ و ﻣﻄﻠﻮب اداره میﺷﻮد و در واﻗﻊ ﻣﻴﺰان ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺷﺮﻛﺖ را در انواع نسبت اهرمی ﺗﺤﺼﻴﻞ ﺑﺎزده ﺧﺎﻟﺺ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ درآﻣﺪ ﻓﺮوش ﻳﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاریﻫﺎ اﻧﺪازهﮔﻴﺮی میﻛﻨﺪ. مهمترین آﻧﻬﺎ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از ﺑﺎزده داراییها، ﺑﺎزده ﺣﻘﻮق ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم و ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺳﻮد ﺑﻪ ﻓﺮوش
1 -4 ﺑﺎزده داراﻳﻲﻫﺎ: اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ از ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻮد ﺧﺎﻟﺺ ﺑﺮ ﺟﻤﻊ داراﻳﻲﻫﺎ به دست میآﻳﺪ. ﺑﺮﺧﻲ از تحلیلگران اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ را ﺷﺎﺧﺺ ﻧﻬﺎﻳﻲ ﺑﺮای ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻛﻔﺎﻳﺖ و ﻛﺎراﻳﻲ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ در اداره اﻣﻮر واﺣﺪﺗﺠﺎری میداﻧﻨﺪ. ﻧﺴﺒﺖ ﻣﺰﺑﻮر ﺑﺎزدهی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﺮای تمام ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاران و اﻋﺘﺒﺎردﻫﻨﺪﮔﺎن به دست آورده اﺳﺖ.
2 -4- ﺑﺎزده ﺣﻘﻮق ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم: اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ از ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻮد ﺧﺎﻟﺺ ﺑﺮﺣﻘﻮق ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم بهدست میآﻳﺪ. ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم واﺣﺪ ﺗﺠﺎری اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ را مهمتر از ﺳﺎﻳﺮ نسبتها میدانند. زﻳﺮا نتیجهای را ﻛﻪ از سرمایهگذاری آﻧﺎن بهدست آﻣﺪه اﺳﺖ ﻧﺸﺎن میدهد.
3 -4- ﺑﺎزده ﻓﺮوش: اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ از ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻮد ﺧﺎﻟﺺ ﺑﺮ ﻓﺮوش ﺧﺎﻟﺺ بهدست میآﻳﺪ. اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﻧﺸﺎن میدهد از ﻫﺮ ﻳﻚ رﻳﺎل ﻓﺮوش ﭼﻪ ﻣﻘﺪارﺳﻮد (ﺑﺮ ﺣﺴﺐ درﺻﺪ) به دست آمده است. در ادامه تعدادی نسبتهای مالی مهم برای شرکتهای شیشه همدان، شیشه و گاز و شیشه دارویی رازی در جداول زیر درج شده است.
نسبت های مالی چیست و چه کمکی می کند؟
ممکن است برای افرادی که با مباحث اقتصادی و حسابداری آشنایی ندارند، همواره این سوال ایجاد شود که یک حسابدار میزان سرمایه، سود یا زیان یک شرکت را بر چه اساسی محاسبه می کند و برای نشان دادن آن از چه چیزهای کمک می گیرد. و یا رئیس شرکتی که می خواهد از اوضاع و شرایط مالی شرکت خود آگاه شود، باید چه قسمت هایی را بررسی کند و چه اطلاعاتی را از حسابدار خود بخواهد؟ نسبت های مالی در این موارد به کسب و کارها کمک می کند.
در این نسبت های مالی را که ارقام قابل فهمی هستند به شما معرفی میکنیم و با انواع آن ها آشنا میشویم. پس اگر شما نیز به مباحث حسابداری علاقهمند یا نیازمند به آن هستید، تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
نسبت مالی چیست؟
نسبت های مالی به اعداد و ارقامی گفته می شوند که اطلاعات قابل درکی را از صورت های مالی یک شرکت نشان می دهند. به عبارت دیگر نسبت های مالی حاصل تقسیم اعدادی هستند که برای تفسیر صورت های مالی به کار می روند.
یکی از مواردی که صاحبان شرکت ها قبل از تاسیس و ثبت شرکت به آن توجه می کنند سودده بودن آن کسب و کار است. با استفاده ازنسبت های مالی، وضعیت مالی شرکت ها محاسبه می شود و می توان شرایط پیشرفت یا روند نزولی شرکت را با استفاده از آن ها سنجید.
هدف و کاربرد نسبت های مالی
تحلیل نسبت های مالی با اهداف مختلفی انجام می شود که مهمترین آن ها عبارت هستند از:
- یکی از اهداف تحلیل نسبت های مالی مقایسه عملکرد شرکت با سایر رقبا است. به عبارت سادهتر حسابداران با استفاده از ارقام حاصل شده از صورت های مالی و تقسیم آن ها بر یکدیگر می خواهند عملکرد شرکت خود را با سایر رقبا بسنجند تا نقاط قوت و ضعف را مشخص کنند و سعی در بهبود شرایط موجود داشته باشند.
- از دیگر اهداف تحلیل نسبت های مالی بررسی عملکرد شرکت برای تحقق پیشرفت و دست یافتن به اهداف والا است.
- پیشبینی وضعیت مالی شرکت در آینده و ترسیم چشماندازی برای آینده را نیز می توان جزو اهداف و کاربردهای نسبت های مالی دانست.
انواع نسبت مالی
بهتر است بدانید نسبت های مالی انواع مختلفی دارند و برای به دست آوردن نتیجه هر بخش باید از نسبت خاصی استفاده کرد. این نسبت ها در یک دستهبندی کلی به پنج گروه تقسیم می شوند که هر یک از آن ها نیز خود زیر مجموعه های مختلفی دارد.
انواع نسبت های مالی از قرار زیر هستند:
1- نسبت نقدینگی
توانایی بازپرداخت شرکت را در بدهی های کوتاه مدت خود، نسبت نقدینگی می گویند. بالا بودن این عدد نشان می دهد که شرکت توانایی عمل به تعهدات خود و بازپرداخت بدهی های کوتاه مدت را خواهد داشت.
باید توجه داشته باشید که همواره بالا بودن این نسبت نشانه خوبی نیست. زیرا اگر میزان نسبت نقدینگی بالاتر از میانگین معمول باشد، نشان می دهد که شرکت در جذب سرمایه خارجی عملکرد مثبتی نداشته است.
نسبت نقدینگی خود به انواع مختلف زیر تقسیم می شود که در زیر توضیح می دهیم.
نسبت جاری
یکی از انواع نسبت های نقدینگی که از آن استفاده بالایی می شود و جزو سادهترین نسبت های نقدینگی به شمار می آید، نسبت جاری است. نسبت جاری از حاصل تقسیم دارایی های جاری بر بدهی های جاری به دست خواهد آمد.
برای توضیح بیشتر این مساله باید گفت دارایی های جاری دارایی هایی هستند که می توان آن ها را به یکدیگر تبدیل کرد. همچنین این دارایی ها در صورت نیاز می توانند به پول نقد تبدیل شوند.
از سوی دیگر بدهی های جاری بدهی هایی هستند که برای بازپرداخت آن ها کمتر از یک سال زمان نیاز است.
نسبت آنی
محاسبه نسبت آنی در قیاس با نسبت جاری اندکی سختتر است. برای به دست آوردن مقدار نسبت آنی باید مقدار بدهی های جاری را بر دارایی هایی که قدرت نقدشوندگی کمتری دارند تقسیم کرد. این دارایی ها می تواند شامل کالا و موجودی های شرکت باشد.
نسبت وجه نقد
نسبت پول نقد یکی دیگر از انواع نسبت اهرمی انواع نسبت های نقدینگی است که میزان توانایی وجه نقد یک شرکت را به دست می آورد. اگر شرکت ها بخواهند عملکرد مثبتی از خود نشان دهند باید میزان نسبت وجه نقد آن ها در حد قابل قبول باشد.
به عبارت دیگر حتی اگر یک شرکت میزان سوددهی بالایی داشته باشد و میزان دارایی غیر نقد آن عدد بزرگی باشد اما نتواند این دارایی ها را به پول نقد تبدیل کند، عملکرد مالی شرکت زیر سوال خواهد رفت.
برای به دست آوردن این نسبت ابتدا باید حاصل جمع سرمایهگذاری های کوتاه مدت و وجه نقد شرکت را محاسبه کرد سپس بدهی های جاری را بر این مقدار به دست آمده تقسیم کنید.
2- نسبت فعالیت
نسبت فعالیت یکی دیگر از نسبت های مهم مالی است که با نام نسبت کارایی نیز شناخته می شود. این نسبت به کمک تحلیل میزان فروش یک شرکت و تاثیری که دارایی ها بر آن خواهند داشت، نشان می دهد که کارایی دارایی ها در چه حدی است.
نسبت فعالیت خود انواع مختلفی دارد که عبارت هستند از:
- دوره وصول مطالبات مجموعه
- دوره واریز طلبکاران
- دوره گردش موجودی اقلام
- دوره گردش اقلام نیمساخته
- درصد تغییر فروش
- دفعات گردش دارایی
- دفعات گردش سرمایه ثابت
- دفعات گردش سرمایه جاری
نسبت فعالیت همچنین نشاندهنده سرعت تبدیل دارایی های مختلف به وجه نقد یا فروش است. همچنین این نسبت مشخص می کند که دارایی ها تا چه میزان در فروش نهایی شرکت تاثیر داشتهاند. این نسبت از روش بررسی میزان فروش و تاثیر دارایی ها بر آن محاسبه می شود.
3- نسبت اهرمی
نسبت اهرمی یا نسبت سرمایه نسبتی است. این نسبت، توانایی شرکت را در بازپرداخت بدهی های بلند مدت یا میان مدت نشان می دهد.
این نسبت میزان سرمایه ای را که سهامداران وارد شرکت کردهاند و همچنین میزان درآمد شرکت را برای بازپرداخت بدهکاری های طولانی مدت مشخص می کند. به همین دلیل بررسی آن از اهمیت بالایی برخوردار است.
این نسبت کمک می کند ساختار دارایی و میزان هزینه های شرکت مشخص شود تا برای زمان رکود اقتصادی یا رشد آن، عملکرد شرکت تا حد زیادی قابل پیشبینی باشد. بالا بودن سود سرمایهگذاری به نسبت هزینه های صرف شده برای انواع نسبت اهرمی انواع نسبت اهرمی آن نشان می دهد که شرکت از منابع مالی خارجی بینیاز است.
نسبت اهرمی خود به چندین زیرمجموعه تقسیم می شود که در حالت کلی به شرح زیر هستند:
نسبت بدهی
نسبت بدهی که نشاندهنده تاثیر بدهی های جاری و بلند مدت در تامین سرمایه شرکت است، از حاصل تقسیم مجموع دارایی بر مجموع بدهی به دست می آید. بالا بودن این رقم مشخص می کند که درصد بالایی از سرمایه شرکت از طریق بدهی و منابع مالی خارجی تامین شده است.
نسبت سرمایه ثابت به ارزش خاص
قبل از آشنا شدن با نسبت سرمایه ثابت به ارزش ویژه، باید با تعریف ارزش ویژه آشنا شوید.
ارزش ویژه از حاصل تفریق میزان بدهی های شرکت از دارایی کل به دست می آید. نسبت سرمایه ثابت به ارزش خاص نشاندهنده مقدار ارزش ویژه برای خرید سرمایههای ثابت شرکت است.
در صورت کمتر بودن مقدار انواع نسبت اهرمی سرمایه ثابت شرکت به ارزش ویژه، می توان اینطور نتیجه گرفت که درصد پایینی از ارزش های ویژه برای خرید سرمایه شرکت خرج شده است.
اگر سادهتر بگوییم پایین بودن این رقم مشخص می کند که مقدار نقدینگی شرکت بالا است و این موضوع یک امتیاز مثبت برای آن محسوب می شود.
برای به دست آوردن نسبت سرمایه ثابت به ارزش ویژه، دارایی ثابت بر ارزش ویژه تقسیم خواهد شد.
نسبت کل بدهی به ارزش خاص
از دیگر انواع نسبت های اهرمی نسبت کل بدهی به ارزش ویژه است. بالا بودناین نسبت را نمی توان خوب دانست و به معنی درصد بالایی از بدهی ها در ساختار دارایی شرکت و به بیان سادهتر بالاتر بودن قدرت اعتباردهندگان از سرمایهگذاران خواهد بود.
برای به دست آوردن حاصل این نسبت باید بدهی کل را بر ارزش ویژه تقسیم کنید.
نسبت بدهی جاری به ارزش خاص
بالا بودن بدهی های جاری شرکت کاهش میزان نقدینگی آن را در پی خواهد داشت. به همین منظور در صورت بالا بودن میزان این نسبت باید در ساختار دارایی شرکت اصلاحاتی انجام شود.
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه از طریق تقسیم بدهی جاری بر ارزش ویژه به دست خواهد آمد.
نسبت مالکانه
نسبت مالکانه که یکی از نسبت های اهرمی است، بیانگر درصد سرمایه سهامداران در دارایی شرکت است. هرچه این نسبت عدد بالاتری را نشان دهد، یعنی شرکت به تعهدات مالی خود پایبند است و توانایی بازپرداخت وعده های خود را دارد.
از سوی دیگر پایین بودن این نسبت نشاندهنده بالا بودن درصد سرمایه خارجی در شرکت است. با حاصل تقسیم ارزش ویژه بر دارایی کل نسبت مالکانه به دست می آید.
4- نسبت ارزش بازار
از دیگر نسبت های مالی رایج نسبت ارزش بازار است که دیدگاه سهامداران را به آینده شرکت نشان می دهد. این نسبت شامل انواع زیر است:
- نسبت قیمت به سود یا P/E که از حاصل تقسیم قیمت بازار سهام بر سود هر سهم به دست می آید.
- نسبت PEG از حاصل تقسیم نسبت P/E بر نرخ رشد سالانه درآمد به دست خواهد آمد.
- نسبت قیمت به فروش یا P/S حاصل تقسیم قیمت بازار سهام بر کل فروش یک سال اخیر است.
- نسبت قیمت به جریان نقدینگی یا P/CF حاصل کسر قیمت بازار سهام بر جریان وجه نقد هر سهم است.
- نسبت قیمت به ارزش دفتری یا P/BV از حاصل تقسیم قیمت بازار سهام بر ارزش دفتری هر سهم حاصل می شود.
5- نسبت سودآوری
نسبت سودآوری کمک می کند که میزان توانایی شرکت درباره کسب سود مشخص شود. این نسبت نشان از سلامت مالی شرکت است. زیرا سهامداران تمایل دارند در شرکتی سرمایهگذاری کنند که احتمال سوددهی آن بالا باشد. از سوی دیگر اعتباردهندگان مایل به همکاری با شرکت هایی هستند که توانایی بازپرداخت اعتبار را از طریق سود حاصل شده دارند.
نسبت سودآوری به چند دسته تقسیم می شود که مهمترین های آن به شرح زیر هستند:
- نسبت حاشیه سود خالص که حاصل تقسیم سود خالص بر فروش خالص است.
- نسبت حاشیه سود ناخالص از کسر سود ناخالص بر فروش خالص به دست می آید.
- نسبت بازده سرمایهگذاری نتیجه تقسیم سود خالص بر میانگین کل دارایی ها است.
سخن نهایی
نسبت های مالی اعداد و ارقام مشخصی هستند که حسابداران از صورت های مالی به دست می آوردند و به تفهیم وضعیت مالی شرکت در گذشته، حال یا آینده کمک خواهند کرد.
این نسبت ها انواع مختلفی دارند و به طریق متفاوتی محاسبه می شوند که در این مطلب انواع و روش محاسبه آن ها را توضیح دادیم.
حسابداری نوین
**دانش هر فرد نه دارایی اوست نه سرمایه او بلکه بدهی او به جامعه است **
صورت های مالی و تجزیه و تحلیل صورت های مالی
افراد مختلف به منظور شناخت وضعيت مالي و عملكردي شركت به اطلاعات منعكس در صورتهاي مالي علاقمندند كه اين افراد را بطور كلي مي توان به صورت زير دسته بندي كرد .
1- بستانكاران كوتاه مدت: براي اين افراد وضعيت نقدينگي شركت به منظور تعيين توان شركت در باز پرداخت تعهدات كوتاه مدت خود مهم مي باشد .
2- وام دهندگان و دارندگان اوراق مشاركت شركت ها ( بستانكاران بلند مدت ) : براي اين افراد تداوم فعاليت شركت مهم است . يعني اينكه شركت بتواند در سالهاي آتي اصل و فرع بدهي خود را بپردازد . براي اندازه گيري تداوم فعاليت شركت اين افراد بايد به سودآوري آتي و ريسك شركت توجه كنند .
3- سهامداران شركت : براي اين افراد نيز تداوم فعاليت ، سودآوري و ريسك شركت مهم مي باشد . سرمايه گذاران بايستي تا اندازه زيادي به صورت هاي مالي چاپ شده درگزارش هاي سالانه و گزارشهاي ميان دوره اي اتكا كنند . در مورد شركت هاي سهامي عام پذيرفته شده در بورس ، اطلاعات اضافي ابتدا به بورس اوراق بهادار ارائه شده و سپس در دسترس عموم قرار مي گيرد .
4- مديريت شركت : مديريت شركت ضمن دارا بودن مسئوليت اداره شركت در برابر افراد فوق نيز مسئول مي باشد . بنابراين به منظور برنامه ريزي ، آگاهي از نتايج تصميمات گذشته و شناخت ضعف و قوت هاي شركت نياز به اطلاعات مالي دارد .
افراد فوق به منظور شناخت وضعيت مالي شركت و تصميم گيري درست از يكسري تكنيك هاي مالي استفاده مي كنند . كه اين تكنيك ها عبارتند از :
1)تجزيه و تحليل افقي يا تجزيه و انواع نسبت اهرمی تحليل روند :در تجزيه و تحليل افقي يك سال بعنوان سال پايه تعريف شده و تغييرات اقلام موجود در تراز نامه و صورت سود و زيان به صورت درصدي از سال پايه در نظر گرفته مي شود . براساس مقايسه اطلاعات سال مورد نظر با سالهاي قبل روند مطلوب يا نامطلوب وضعيت مالي وعملكرد شركت تعيين مي شود .
اين موضوع با استفاده از اطلاعات مندرج در صورتحساب سود و زيان بالا در جدول زير نشان داده مي شود .
براي محاسبه درصدهاي روند ، انجام دو مرحله ضروري است . ابتدا سال پايه انتخاب ميشود و به هر رقم در صورتهاي مالي سال پايه ضريب وزني 100 داده مي شود . در مرحله دوم هر يك از ارقام مندرج در صورت هاي مالي سالهاي بعد به صورت درصدي از ارقام سال پايه بيان مي گردد .
مثال : درصدهاي روند براي سال 72 و73 :
درصدهاي روند ارائه شده در بالا رشد ملايمي را براي فروش در سالهاي اوليه و رشد شريعي را در سال هاي 1375 و1376 نشان مي دهد . سود خالص تير رشد فزايندهاي رانشان ميدهد به استثناي سال 1375كه عليرغم افزايش در فروش سود خالص كاهش داشته است . اين استثنا مي تواند از تغيير نامساعدي در هريته هاي غير عادي ناشي شده است . به هر حال شركت در سال 1376 كه افزايش سريعي را درسود نشان مي دهد بر اين مشكل غالب شده است . بطور كلي درصدهاي روند نشان مي دهد كه شركت سودآور و در حال رشد است .
بعنوان مثالي ديگر فرض كنيد كه فروش ها در هر سال افزايش مي يابند اما بهاي تمام شده كالاي فروش رفته با نرخي بيشتر افزايش مي يابد اين مساله نشان مي دهد حتي اگر فروشها در حال افزايش باشند ممكن است سودخالص شركت در حال كاهش باشد .
2- تجزيه و تحليل عمودي : در تجزيه و تحليل عمودي يك قلم مهم صورت هاي مالي بعنوان ارزش پايه در نظر گرفته مي شود و ساير اقلام با آن مقايسه مي شود . در ترازنامه معمولاً جمع كل دارايي بعنوان قلم مهم تلقي شده و ساير اقلام به صورت درصدي از آن محاسبه مي شوند .
در صورت سود و زيان هم فروش قلم مهم بوده و ساير اقلام به صورت درصد از فروش بيان مي شوند . با اين تحليل روابط موجود بين حساب ها و نسبت هاي آنها تعيين شده و در صورت انحراف از نسبت مورد نظر به سادگي مي توان آن را تعيين كرد .
اين درصدها اهميت نسبي دارايي هاي جاري و غير جاري و همچنين اهميت نسبي مبالغ تامين شده توسط بستانكاران جاري، بستانكاران بلند مدت و سهامداران رانشان مي دهد . با محاسبه درصدهاي اجزا براي چند ترازنامه متوالي ميتوانيم ببينيم كه اهميت كدام يك از اقلام ترازنامه افزايش يافته و كدام مورد اهميت خود را از دست داده است .
يك نمونه صورت سود و زيان مقايسه اي خلاصه شده صورت سود و زيان بعنوان مثال ارائه مي گردد :
بهاي تمامشدهكالايفروش رفته
با ملاحظه درصدهاي فوق مي توان مشاهده كرد كه كاهش در سود ناخالص از 40% به 30% باكاهش هرتيه ها خنثي شده كه منجر به كاهش در سود ناخالص از 10% به 5% شده است .
3- تجزيه و تحليل نسبت هاي مالي : نسبت مالي عبارتست از ارتباط رياضي به صورت كسر بين ارقام موجود در ترازنامه و صورتحساب سود و زيان . محاسبه نسبت ها باعث مي شود :
- اطلاعات مالي خلاصه و طبقه بندي شود .
- اطلاعات و ارزشهاي مطلق در صورت سود و زيان و ترازنامه بصورت نسبي بيان شوند كه اين امر باعث قضاوت صحيح تر نسبت به اطلاعات مالي مي شود .
- اطلاعات به تناسب و ميزان نياز استفاده كنندگان در اختيار آنها قرار گيرد .
- باعث ميشود استفاده كنندگان براساس ارزشها و اطلاعات كمي بتوانند قضاوت هاي كيفي بكنند .
انواع نسبت هاي مالي :
نسبت هاي نقدينگي : با استفاده از اين نسبت ها وضعيت و توان نقدينگي شركت اندازه گيري مي شود .
دارايي هاي جاري
ـــــــــــــــــــــــ = نسبت جاري
در نسبت جاري فرض بر اينست كه دارايي هاي جاري پشتوانه بازپرداخت بدهيي هاي جاري است . هر چه اين نسبت بالاتر باشد و ضعيت نقدينگي شركت بهتر است . حد مطلوب اين نسبت براساس نرم صنعت تعيين مي شود . اما بصورت يك اصل كلي بهتر است كمتر از 2 نباشد .
ب- نسبت آني ( سريع ) :
در محاسبه اين نسبت دارايي هاي جاري به دو دسته تقسيم مي شود :
دارايي هاي جاري سريع : دارايي هايي كه به شكل نقد هستند يا سريعاً قابل تبديلر به نقد مي باشند .دارايي هاي سريع عبارتند از وجوه نقد ، دريافتني هاي كوتاه مدت ، سرمايهگذاري هاي كوتاه مدت .
دارايي هاي جاري غير سريع: دارايي هايي هستند كه براي تبديل به نقد شدن نياز به زمان دارند . مانند موجودي هاي كالا و پيش پرداخت هاي هزينه.
دارايي هاي جاري غير سريع – دارايي هاي جاري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ = نسبت آني
نسبت آني در مقايسه با نسبت جاري دقيق تر و محافظه كارانه تر مي باشد و دارايي هايي را كه احتمال دارد سريع به نقد تبديل نشود را كنار مي گذارد . حد مطلوب اين نسبت راتيد استاندارد صنعت مي كند اما بعنوان يك اصل كلي بهتر است كمتر از يك نباشد . در نسبت فوق هر چقدر عدد حاصل بزرگتر از يك باشد توان نقدينگي شركت بالاتر است .
نسبت هاي اهرمي : اين نسبت ها ميزان استفاده از بدهي در ساختار سرمايه شركت و همچنين توان ايفاي تعهدات ( بدهي ) از طرف شركت را اندازه گيري مي كنند .
اين نسبت درصد وجوهي را نشان ميدهد كه بوسيله بدهي تامين شدهاند .اعتبار دهندگان نسبت بدهي پايين را ترجيح مي دهند . زيرا در صورت بالابودن ، ريسك مالي شركت تير بالا ميباشد .
ـــــــــــــــــ = نسبت بدهي
ب- نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام
اين نسبت هر چقدر بالاتر باشد ميزان استفاده از بدهي در ساختار سرمايه شركت بالاتر است در نتيجه ريسك شركت بالاست . اگر اين شركت بخواهد در آينده مجدداً قرض بگيرد وام دهندگان يا به او قرض نمي دهند و يا تمايل به قرض دادن با نرخ بهره بالا نشان ميدهند .
حقوق صاحبان سهام
ـــــــــــــــــــــ = نسبت بدهي به ح ص س
- نسبتهاي سودآوري ازديدگاه سهامداران
1) سود هر سهم ( EPS )
EPS گزارش کننده سودتعلق يافته به هرسهم ازبابت عملکردسال جاري است .سودتعلق گرفته ياپرداخت مي شود( DPS) ,يااندوخته مي شود ويا انباشته مي شود.
چنانچه سودپرداخت شده کمترازسودتعلق گرفته باشد,مابقي سودبراي هرسهم درشرکت انباشته ويا اندوخته مي شود.
چنانچه سودپرداخت شده بيشترازسودتعلق گرفته باشد, تفاوت آن ازمحل سودهاي انباشته واندوخته هاي سالهاي قبل پرداخت مي شود.
طبق ماده 90قانون تجارت تقسيم سودواندوخته بين صاحبان سهام فقط پس ازتصويب مجمع عمومي امکانپذيراست ضمن اينکه درصورت احرازسود دريک سال , شرکت موظف است حداقل 10% سود را بين سهامداران توزيع کند.
معرفی انواع مختلف مدل های مالی
انواع مختلفی از مدل های مالی در مدلسازی مالی وجود دارد. مدل های مالی با توجه به هدفی که بر اساس آن ساخته می شوند، میتوانند از نظر شکل، نوع و پیچیدگی متفاوت باشند. لذا شما به عنوان یک مدلساز مالی، باید با توجه به مساله ای که سعی در حل آن دارید و اینکه چه کسانی استفادکنندگان نهایی مدل های شما هستند، مدل های مالی خود را طراحی کنید.
این مطلب آموزشی با هدف آشنایی شما با انواع مدلهای مالی و همچنین موارد استفاده آنها نوشته شده است.
قبل از پرداختن به موضوع اصلی، باید به این نکته توجه کنیم که تمام انواع مدل های مالی، از ابتدایی ترین تا پیچیده ترین آنها، چهار ویژگی اصلی دارند که عبارت اند از:
- پویا بودن: مدل مالی شامل ورودیهایی است که به تبع تغییرات آنها، محاسبات و لذا نتایج هم مشمول تغییرات می شود. بنابراین مدل مالی همواره باید از انعطافپذیری داخلی برای نمایش نتایج مختلف یا محاسبات نهایی براساس تغییر چند ورودی اصلی، برخوردار باشد.
- داشتنزنجیره ای از روابط بین متغیرها: هنگام تغییر هر یک از فرضیات ورودی توسط کاربر، اغلب یک واکنش زنجیرهای رخ میدهد. برای مثال، تغییر نرخ رشد سبب تغییر حجم فروش میشود؛ هنگام تغییر حجم فروش، درآمد، کمیسیونهای فروش و سایر هزینههای متغیر تغییر خواهد کرد.
- قابلیت پیشبینی: مدلهای مالی نگاه به آینده دارند. مدلسازان مالی اغلب میخواهند بدانند که پیشبینیهای مالی آنها در ادامه راه چه خواهد بود. برای مثال، در صورت ادامه دادن به نرخ رشد ثابت خود، وجوه در گردش شما در پنج سال آینده چگونه خواهد بود؟
- دربردارنده سناریوها (نتایج فرضی): از آنجا که مدل مالی به جای نگاه به گذشته به آینده توجه دارد، یک مدل مالی خوب، به آسانی برای اجرای سناریو و تحلیل حساسیت قابل استفاده است. به طور مثال در صورت بالا رفتن نرخ بهره چه اتفاقی میافتد؟ قبل از آغاز ضرر، چقدر میتوان تخفیف داد؟
درادامه با ما همراه باشید تا به رایج ترین انواع مدل های مالی نگاهی بیندازیم:
مدل سه صورت مالی (Three Statment Model)
ما در این مدل مالی، همانطور که از نام آن بر می آید، برای تعیین عملکرد مالی یک شرکت، از سه صورت مالی اساسی استفاده می کنیم. این سه صورت مالی شامل ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد است. در این مدل، هر سه صوررت مالی از طریق فرمول های اکسل اثرات متقابل بر هم دارند. این ارتباط به نحوی است که تمامی حسابها به هم متصل و مجموعهای از مفروضات بتوانند باعث تغییراتی در کل این مدل شوند. این مدل به عنوان اساسی ترین و مهم ترین مدل مالی شناخته می شود. از این رو بسیار مهم این است که با نحوه پیوند این سه صورت مالی آشنا شویم.
ما در یک مطلب آموزشی دیگر، نحوه ساخت مدل سه صورت مالی در اکسل را آموزش خواهیم داد.
موارد استفاده:
بانک ها و موسسات مالی، برای ارزیابی عملکرد مالی وام گیرندگان شرکتی، از این مدل استفاده میکنند.
مدل رتبه بندی اعتباری (Credit Rating Model)
این مدل بر مبنای مدل سه صورت مالی ایجاد می شود. با این تفاوت که مدل رتبهبندی اعتباری، برای انجام پیشبینیهای سه تا پنج ساله بسط بیشتری می یابد و شامل پارامترهای دیگری نظیر رشد آتی تقاضا در صنعت، قدرت و کیفیت مدیریت، کیفیت وثیقهها، هدایت حسابهای بدهی جاری و غیره است. امتیاز اعتباری، میانگین وزنی امتیاز ریسک مالی، امتیاز ریسک مدیریت، امتیاز ریسک تجاری، و امتیاز ریسک صنعتی محاسبه شده است.
موارد استفاده:
وقتی شرکتی درخواست وام میکند، بانک از این مدل برای ارزیابی نرخ بهره قابل اعمال و پتانسیل وامگیری قانونی شرکت استفاده میکند.
مدل تحلیل مقایسه ای شرکت و یا تحلیل نسب (Comparable Company Analysis or Ratio Analysis)
تحلیلگر، باید بر مبنای پروفایل تجاری شرکت (همچون دامنه فعالیت، دستهبندی محصولات و خدمات و مشتریان هدف و غیره) و پروفایل مالی (اندازۀ شرکت، رده بندی و غیره) مجموعهای از شرکتهای قابل مقایسه را تعیین کند.
انواع مختلف نسبتهای مالی، که می توان از آنها در این تحلیل استفاده کرد، عبارتند از نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)، ضریب قیمت به سود (PE Multiple)، ارزش بنگاه اقتصادی به سود قبل از کسر بهره، مالیات و استهلاک (EV/ EBITDA) و غیره.
موارد استفاده:
هنگام سنجش جایگاه یک شرکت نسبت به رقبا و شرکت های متناظر آن، باید از روش تحلیل نسبت یا تحلیل مقایسهای شرکت استفاده کنیم.
مدل جریان نقد تنزیلشده ( Discounted Cash Flow (DCF) Model )
این مدل یک مدل تحلیل ارزش گذاری به شمار می رود. اساس مدل جریان نقدی تنزیلشده برای ارزیابی شرکت، ارزش خالص فعلی (NPV) جریان نقدی آتی کسب و کار است. جریانهای نقدی آتی باید با نرخ تنزیل مناسبی که همان متوسط وزنی هزینه فرصت سرمایه ( WACC ) است، تنزیل شوند.
با توجه به اهمیت این مدل، سعی خواهیم کرد به در مورد توابع XNPV ، NPV و نحوه ساخت مدل جریان نقد تنزیل شده، در یک مطلب آموزشی، به طور مفصل صحبت کنیم.
موارد استفاده:
از این نوع مدل مالی برای تحقیق در مورد حقوق صاحبان سهام و سایر حوزه های بازارهای سرمایه مانند ارزش گذاری یک پروژه یا سرمایه گذاری استفاده میشود.
مدل تملک اهرمی (Leveraged Buyout (LBO) Model)
این مدل، شکل پیچیدهای از مدلسازی مالی به شمار میرود. این مدل نیز مدل تحلیل ارزشگذاری است، اما تفاوت آن با مدل جریان نقدی تنزیلشده در این است که در مدل تملک اهرمی، عمده تأمین مالی از محل استقراض در نظر گرفته میشود. به عبارت دیگر، در خرید اهرمی، یک شرکت تملک را از طریق مقدار زیادی بدهی تأمین مالی میکند. کار مدلسازی LBO تخمین این است که کسبوکار با چه احتمالی بدهی را حفظ میکند یا چه سطحی از عملکرد برای فروش نهایی و تأدیه بدهی لازم است. مدل تملک اهرمی معمولاً مستلزم زمان بندی های بدهی پیچیده مدلسازی است.
موارد استفاده:
این مدل با تعیین بازده خروجی و ارزشگذاری منصفانه به شرکت خریدار اجازه می دهد تا بالاترین نرخ بازده داخلی تعدیل شده با ریسک را کسب کند.
مدل ادغام و تملیک (Merger and Acquisition (M&A) Model)
مدل ادغام و تملیک مدل پیشرفته تری است که برای ارزیابی تاثیر ادغام و تملک بر سود هر سهم (EPS) استفاده می شود. بنابراین هدف کلی مدلسازی ادغام، درک تأثیر تملک بر EPS خریدار و نحوه مقایسه EPS جدید با EPS موجود است. اگر EPS جدید بیشتر باشد، معامله مزبور «نموکننده» خوانده میشود درحالیکه به سناریوی مقابل «تقلیلدهنده» گفته می شود.
موارد استفاده:
وقتی دو شرکت تصمیم می گیرند که به منظور گرفتن سهم بیشتری از بازار، متنوع سازی و یا دلایل دیگر با هم ادغام شوند، یا وقتی شرکتی تصمیم میگیرد شرکت دیگری را تحت تملک خود درآورد، تحلیلگر بانکداری سرمایه گذاری، این نوع مدل ها را برای ارزیابی سهام انجام می دهد.
مدل بودجهای (Budget Model)
از این مدل به منظور مدلسازی تأمین مالی برای تحلیل و برنامه ریزی مالی استفاده می شود. هدف از این کار پیش بینی بودجه است. مدل های بودجهای معمولا بر مبنای ارقام ماهیانه یا سه ماهه طراحی می شوند و تمرکزشان عمدتا بر صورت سود و زیان است.
مدل قیمتگذاری اختیار معامله (Option Pricing Model)
در تعریف اختیار معامله آمده است که این معامله به خریدار آن، اختیار و نه اجبار خرید و فروش یک دارایی معین را در قیمت تعیین شده تا یک زمان مشخص اعطا می کند. بهطور کلی، دو نوع مدل در اینجا به کار میرود که عبارتند از مدل دوجملهای و مدل بلک-شولز. هر دوی این مدل ها از روشهای آماری پیچیدهای استفاده میکنند.
موارد استفاده:
معامله گران حرفهای اختیار معامله از این مدل استفاده میکنند. از این مدل ها برای تعیین پارامترهایی که ارزش آنها در حال حاضر مشخص هستند (مانند قیمت پایه، قیمت اعمال، و روزهای انقضای اختیار معامله) و نیز پیش بینی ها و مفروضات در سایر پارامترها از جمله نوسانات ضمنی به منظور محاسبه ارزش نظری برای اختیارات معامله خاصی در زمانی معین، استفاده می شود.
نسبت های مالی چیست؟
تحلیل نسبت های مالی با مقایسهی دو قلم در صورتهای مالی انجام میشود. نسبت نهایی میتواند به شیوهای تفسیر شود که با تفسیر هر قلم به شکل جداگانه امکانپذیر نیست. نسبت های مالی را میتوان براساس آنچه که اندازهگیری میکند؛ دستهبندی کرد: سودآوری، نقدینگی، فعالیت، اهرم، ارزشگذاری و رشد که هر کدام از آنها زیرمجموعههای خود را دارند.
فهرست نسبت های مالی
در اینجا فهرستی از نسبت های مالی مختلف معرفی میشود. در نظر داشته باشید که اکثر نسبتها را میتوان با ضرب کردن در عدد ۱۰۰، به درصد تبدیل کرد. هر نسبت به طور خلاصه معرفی میشود.
نسبتهای سودآوری
این نسبتها میزان ﻣﻮفقیت ﺷﺮﻛﺖ را درﻛﺴﺐ ﺳﻮد ﻣﻮرد ﺗﺠﺰیه و تحلیل ﻗﺮار میدﻫﺪ.
۱. نسبت سود ناخالص = سود ناخالص / فروش خالص
این نسبت میزان سود ناخالص تولید شده از فروش را ارزیابی میکند. سود ناخالص برابر با فروش خالص(فروش منهای بازده فروش، تخفیفها و اندوختهها) منهای هزینهی فروش است.
۲. بازده فروش = درآمد خالص / فروش خالص
این نسبت به عنوان «حاشیهی سود خالص» یا «نسبت سود خالص» نیز شناخته میشود و درصد درآمد ناشی از فروش را میسنجد. به طور معمول، هر چه عدد این نسبت بالاتر باشد، بهتر است.
۳. بازده داراییها = درآمد خالص / میانگین کل داراییها
در تحلیل مالی، این نسبت بازده سرمایهگذاری را اندازه میگیرد. همچنین جهت ارزیابی کارآیی مدیریت در استفاده از داراییها برای تولید درآمد به کار میرود.
۴. بازده حقوق صاحبان سهام = درآمد خالص / میانگین حقوق صاحبان سهام
درصد درآمد ناشی از هر ریال از حقوق صاحبان سهام را میسنجد.
نسبتهای نقدینگی
این نسبتها ﺗﻮاﻧﺎیی و ﻗﺪرت شرکت را در ﭘﺮداﺧﺖ بدهیهای کوتاه مدت نشان میدهد.
۱. نسبت جاری = داراییهای جاری / بدهیهای جاری
توانایی یک شرکت برای پرداخت تعهدات کوتاهمدت را با استفاده از داراییهای جاری (وجه نقد، اوراق بهادار قابل تبدیل، دریافتیهای جاری، موجودی و پیشپرداختها) ارزیابی میکند.
۲. نسبت آنی = داراییهای آنی / بدهیهای جاری
این نسبت، توانایی یک شرکت در پرداخت تعهدات کوتاهمدت را با استفاده از انواع نقدیتری از داراییهای جاری یا «داراییهای آنی» (وجه نقد، اوراق بهادار قابل تبدیل و حسابهای دریافتنی) میسنجد.
۳. نسبت نقدی = (وجه نقد + اوراق بهادار قابل تبدیل) / بدهیهای جاری
توانایی یک شرکت برای پرداخت بدهیهایش را با استفاده از وجه نقد و اوراق بهادار قابل تبدیل، اندازه میگیرد. اوراق بهادار قابل تبدیل، ابزار وام کوتاهمدتی هستند که به اندازهی وجه نقد ارزش دارند.
۴. سرمایهی در گردش خالص = داراییهای جاری – بدهیهای جاری
تعیین میکند که آیا یک شرکت میتواند با داراییهای جاری خود، تعهدات جاری خود را بپردازد؛ و اینکه مازاد یا کمبود چقدر است.
نسبتهای فعالیت
به کمک این نسبتها میتوان میزان ﻛﺎرآیی یک ﺷﺮﻛﺖ را در ﻛﺎرﺑﺮد منابع خود اﻧﺪازه گیری نمود.
۱. گردش مطالبات = فروش نسیهی خالص / میانگین حسابهای دریافتنی
کارآیی بسط نسیه و وصول آن را میسنجد. این نسبت میانگین تعداد دفعاتی را که شرکت در یک سال به وصول حسابهای باز خود میپردازد، نشان میدهد. نسبتهای بالا دلالت بر نسیهی مؤثر و فرآیند وصول دارند.
۲. میانگین دورهی وصول مطالبات = ۳۶۰ روز / گردش مطالبات
این نسبت به «گردش مطالبات برحسب روز» یا «دورهی وصول» معروف است و میانگین تعداد روزهایی را که یک شرکت مطالباتش را وصول میکند، اندازه میگیرد. هرچه این نسبت کوچکتر باشد، بهتر است. البته گاهی افراد به جای ۳۶۰، از عدد ۳۶۵ استفاده میکنند.
۳. گردش موجودی =هزینهی فروش / میانگین موجودی
نمایانگر تعداد دفعاتی است که موجودی، فروخته و جایگزین شده است. در نظر داشته باشید که بعضی نویسندگان در فرمول بالا، به جای هزینهی فروش از فروش استفاده میکنند. نسبت بالا نشاندهندهی این است که شرکت در مدیریت موجودیهایش کارآمد است.
۴. میانگین دورهی موجودی = ۳۶۰ روز / گردش موجودی
به عنوان «گردش موجودی برحسب روز» نیز شناخته میشود و نمایانگر تعداد روزهایی است که موجودی در انبار میماند. به عبارت دیگر، تعداد روزها را از زمان خرید موجودی تا فروش آن، میسنجد. همانند میانگین دورهی وصول مطالبات، هر چه این نسبت کوچکتر باشد بهتر است.
۵. گردش حسابهای پرداختنی = خریدهای نسیهی خالص / میانگین حسابهای قابل پرداخت
تعداد دفعاتی که یک شرکت حسابهای پرداختنیاش را در طول یک دوره میپردازد، نشان میدهد. نسبت کوچک طرفدار بیشتری دارد، چون بهتر است که پرداختها را تا حد امکان به تأخیر انداخت تا بتوان از پول برای اهداف مولد بیشتری استفاده کرد.
۶. میانگین دورهی پرداختنی = ۳۶۰ روز / گردش حسابهای پرداختنی
این نسبت به «گردش حسابهای پرداختنی بر حسب روز» یا «دورهی پرداخت» نیز معروف است و عدد میانگین روزهای سپری شدهی پیش از پرداخت تعهدات به عرضهکنندگان را میسنجد. برخلاف میانگین دورهی وصول مطالبات و میانگین دورهی موجودی، هرچه این نسبت بیشتر باشد، بهتر است (که در بالا توضیح داده شد).
۷. دورهی گردش عملیات = دورهی تولید و گردش کالا+ دورهی وصول مطالبات
تعداد روزهایی را که یک شرکت، چرخهی عملیاتی (مثلا خرید کالا، فروش آن، وصول میزان بدهی) را کامل میکند، میسنجد. هر چه چرخهی عملیاتی کوتاهتر باشد، یعنی شرکت فروش و وصول وجه نقد را سریعتر انجام میدهد.
۸. چرخهی تبدیل وجه نقد = چرخهی عملیاتی – میانگین دورهی پرداختنی
این نسبت میزان سرعت یک شرکت در تبدیل وجه نقد به وجه نقد را اندازه میگیرد. چرخهی تبدیل وجه نقد نمایانگر تعداد روزهایی است که یک شرکت برای خریدهایش پرداخت میکند، آنها را میفروشد و مقدار بدهی را وصول میکند. به طور معمول، این چرخه نیز همچون چرخهی عملیاتی، هرچه کوتاهتر باشد، بهتر است.
۹. گردش کل دارایی = فروش خالص / میانگین کل داراییها
کارآیی کلی یک شرکت در فروش را با استفاده از داراییهایش میسنجد. این فرمول شبیه بازده داراییهاست، با این تفاوت که به جای درآمد خالص، از فروش خالص استفاده میشود.
نسبتهای اهرمی
ﺗﺎمین نیازﻫﺎی مالی از ﻃﺮیق ایجاد بدهی را ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ. در واﻗﻊ این ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎ تعیین میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ نیازﻫﺎی
۱. نسبت بدهی = کل بدهیها / کل داراییها
نسبت داراییهای شرکت را که با بدهیها (تعهدات به شخص ثالت) سرمایهگذاری شده است، میسنجد. نسبت بدهی همچنین میتواند با استفاده از فرمول: ۱ منهای نسبت سرمایه، محاسبه شود.
۲. نسبت سرمایه = کل سرمایه / کل داراییها
نسبت کل داراییهایی که توسط سرمایه بهدست آمده است (مثلا سهام صاحبان و سود تجمعی شرکت) را تعیین میکند. نسبت سرمایه همچنین میتواند با استفاده از فرمول: ۱ منهای نسبت بدهی، بهدست آید.
معکوس نسبت سرمایه به عنوان ضریب فزایندهی سرمایه نیز شناخته میشود که برابر با کل داراییها تقسیم بر کل سرمایه است.
۳. نسبت بدهی-سرمایه = کل بدهیها / کل سرمایه
ساختار سرمایهی یک شرکت را ارزیابی میکند. نسبت بدهی-سرمایهی بیشتر از ۱ دلالت بر این دارد که شرکت زیر بار بدهی است و عدد کمتر از ۱ یعنی شرکت محافظهکار است.
۴. توان پرداخت بهره = سود قبل از بهره و مالیات / هزینهی بهره
تعداد دفعاتی را که هزینهی بهره به درآمد تبدیل شده است، میسنجد و مشخص میکند که آیا شرکت میتواند هزینهی بهرهاش را با استفاده از سود تولید شده بپردازد یا خیر.
نسبتهای ارزشگذاری و رشد
این نسبتها نشانگر پتانسیل یک شرکت برای رشد در آینده است.
۱. سود هر سهم (درآمد خالص – سود سهم ممتاز)/ میانگین سهام عادی معوقه
این نسبت، نسبت عواید هر سهم از سهام عادی را نشان میدهد. سود سهام ترجیحی از درآمد خالص کم میشود تا عوایدی در دسترس برای سهامداران عادی مشخص شود.
۲. نسبت قیمت به سود= قیمت بازار هر سهم / سود هر سهم
برای ارزیابی اینکه آیا سهامی بیش از حد گران یا ارزان است استفاده میشود. نسبت قیمت به سود نسبتا پایین میتواند نشاندهندهی این باشد که شرکت زیر قیمت است. به طور معکوس، سرمایهگذاران از شرکتهایی با نسبت قیمت به سود بالا، انتظار نسبت رشد بالاتری دارند.
۳. نسبت پرداخت سود سهام = سود نقدی هر سهم / سود هر سهم
نسبت درآمد خالصی که به مالکان تعلق میگیرد را تعیین میکند. همهی درآمد تعلق نمیگیرد، چون نسبت قابل توجهی برای عملیات سال آینده نگه داشته میشود.
۴. نسبت بازده سود سهام = سود نقدی هر سهم / قیمت بازار هر سهم
درصد بازگشت از طریق سود نقدی را در زمان مقایسه با قیمت پرداخت شده برای سهام اندازه میگیرد. بازده بالا برای سرمایهگذارانی جذاب است که به جای افزایش ارزش سرمایهی طولانیمدت، به دنبال سود نقدی هستند.
۵. ارزش دفتری هر سهم = حقوق صاحبان سهام عادی / میانگین سهام عادی
نشاندهندهی ارزش سهام بر پایهی هزینهی تاریخی آن است. ارزش حقوق صاحبان سهام عادی در دفاتر شرکتی بر میانگین سهام عادی پرداخت نشده تقسیم میشود.
نتیجهگیری
یک توصیهی مهم این است که در زمان محاسبهی یک نسبت که شامل یک قلم صورتِ درآمدی و یک قلم ترازنامه میشود، حتما قلم ترازنامه را به شکل میانگین حساب کنید. دلیل این کار این است که قلم صورت درآمد وابسته به یک دورهی کامل فعالیت است. قلم ترازنامه نیز باید منعکسکنندهی کل دوره باشد و به همین دلیل است که ما میانگین را حساب میکنیم.
نسبت های مالی دیگری نیز علاوه بر فهرست بالا وجود دارند، اما نسبتهای ذکر شده در این مقاله رایجترین نسبتهای مورد استفاده در ارزیابی کسبوکار هستند. در تفسیر نسبتها، بهتر است که برای مقایسه، مبنایی مثل نسبتهای تاریخی و استانداردهای صنعتی داشته باشید.
دیدگاه شما