درآمدهای عملیاتی
درآمد عملیاتی حاصل از فروش کالا باید زمانی شناسایی شود که کلیه شرایط زیر تحقق یافته باشند:
• واحد تجاری مخاطرات و مزایای عمده مالکیت کالای مورد معامله و فروخته شده را به خریدار منتقل کرده باشد.
• واحد تجاری پس از فروش در کنترل کالای فروخته شده دخالت مدیریتی نداشته باشد.
• مبلغ درآمد حاصل از عملیات را بتوان اندازه گیری کرد.
• جریان منافع اقتصادی حاصل از فروش به درون واحد تجاری محتمل باشد.
• مخارجی که در ارتباط با کالای فروش رفته میباشد از قبیل مبلغ خرید، و یا سایر هزینه ها از قبیل حمل و انبارداری و غیره را بتوان شناسایی و اندازه گیری نمود.
مثال موارد پنجگانه
مورد اول- اگر کالایی فروخته شده باشد اما خود کالا هنوز در مالکیت شرکت است، چرخه فروش کامل نشده است.
مورد دوم– در صورتی که کالای فروخته شده از لحاظ فیزیکی منتقل شده باشد. اما اسناد و مدارک مالکیت آن هنوز منتقل نشده چرخه فروش کامل نیست.
مورد سوم- در صورتی که مبلغ فروش قطعی نیست .یا اینکه مشخص نشده و توافقی صورت نگرفته فروش تحقق نیافته است.
مورد چهارم- در صورتی که احتمال عدم دریافت وجه بابت فروش کالا و یا خدمات وجود داشته باشد، فروش کامل نیست.
مورد پنجم- در صورتی که بهای تمام شده کالای فروش رفته نامشخص باشد. مثلا هنوز فاکتورهای خرید کالا واصل نشده و یا مواردی از این قبیل، نمی توان گفت که فروش کامل است.
سرفصل های فروش
بنا براین با توجه به مطالب گفته شده بالا، هر گاه پنج شرط اساسی فوق در مورد فروش کالا محقق شد. میتوان آن را در سر فصل “فروش” ثبت نمود.
در صورتی که همزمان با امر فروش و انتقال مالکیت کالا به خریدار وجه نقد آن نیز دریافت گردد. فروش نقدی اتفاق افتاده است. در صورتی که خریدار خدمات یا کالا تعهد نماید که وجه کالا را پس از مدت معینی پرداخت نماید. فروش نسیه اتفاق افتاده است. و در صورتی که خریدار تعهد نماید که وجوه مربوط به خرید کالا را در سررسید های معین بصورت اقساط پرداخت نماید، آن فروش را فروش قسطی می نامند.
سود عملیاتی یا درآمد عملیاتی (Operating Income) چیست؟
سود عملیاتی یک معیار غیرمستقیم بهرهوری و توانایی شرکت برای تولید درآمد بیشتر است که بعدا میتواند برای گسترش بیشتر کسبوکار استفاده شود. از این رو، در این مطلب به تحلیل این معیار بسیار مهم پرداخته، فرمول محاسبه آن را آموزش و اهمیت آن برای کسبوکارها را شرح خواهیم داد.
درآمد عملیاتی (Operating income) که سود عملیاتی یا درآمد قبل از بهره و مالیاتها (EBIT) نیز نامیده میشود، مقدار درآمد باقیمانده پس از کسر هزینههای مستقیم و غیرمستقیم عملیاتی از درآمد فروش است. میتوان سود عملیاتی را با استفاده از درآمد ناخالص منهای استهلاک داراییهای ملموس و استهلاک داراییهای ناملموس و هزینههای عملیاتی که به صورت غیرمستقیم مربوط به تولید کالاها هستند نیز محاسبه کرد. هزینه بهره، درآمد بهره و سایر منابع درآمد غیرعملیاتی در محاسبات درآمد عملیاتی در نظر گرفته نمیشوند.
در ادامه نمونهای از درآمد حاصل از عملیات صورتحساب درآمد شرکت Amazon.com را میبینیم.
سود عملیاتی یا درآمد عملیاتی (Operating Income) چیست؟
منبع: Amazon.com Inc.
فرمول درآمد عملیاتی چیست؟
سه فرمول برای محاسبه درآمد حاصل از عملیات وجود دارد:
سود عملیاتی یا درآمد عملیاتی (Operating Income) چیست؟
سود عملیاتی یا درآمد عملیاتی (Operating Income) چیست؟
سود عملیاتی یا درآمد عملیاتی (Operating Income) چیست؟
مثال
مجموع درآمد فروش شرکت کفش دی ترامپ (D Trump) در سه ماهه دوم سال جاری برابر با ۲۵ میلیون دلار بود. برای این دوره، هزینه مواد اولیه و لوازم مورد استفاده برای محصولات فروخته شده، ۹ میلیون دلار بود، هزینههای نیروی کار که مستقیما بکار میرفت ۲ میلیون دلار، حقوق اداری و کارکنان ۴ میلیون دلار ، و استهلاکها ۱ میلیون دلار بود. در نتیجه، درآمد قبل از مالیات حاصل از عملیات، مجموعا ۹ میلیون دلار سود داد.
درآمد و سود خالص چیست؟
درآمد فروش (Sales revenue) یا فروش خالص (net sales) مبلغ پولی است که از فروش کالاها و خدمات به مشتریان کسبوکار، به استثنای کالای تجارتی بازگردانده شده و هر تخفیف یا مزایایی که به مشتریان ارائه شده، حاصل میشود. این درآمد میتواند به صورت فروش نقدی یا فروش اعتباری به دست آید.
از سوی دیگر، درآمد ناخالص، نتیجه پولی است که پس از کسر هزینه کالاهای فروخته شده و عودت فروش یا تخفیفات فروش از کل درآمد فروش حاصل میشود.
هزینه های مستقیم چیست؟
هزینه های مستقیم (Direct costs) شامل هزینههایی است که به ایجاد یا خرید یک محصول و یا ارائه خدمات مربوط است. این هزینهها که اغلب به عنوان هزینه کالاهای فروخته شده یا هزینه فروش در نظر گرفته میشوند، به طور خاص مربوط به هزینه تولید کالاها یا خدمات هستند. این هزینهها ماهیتا ثابت نیستند. آنها میتوانند بسته به مواردی مانند مقداری که تولید و استفاده میشود، متغیر باشند.
نمونههایی از هزینههای مستقیم عبارتند از:
- مواد و لوازم مستقیم – قطعات یدکی، مواد اولیه خام، تجهیزات تولید
- نیروی کار مستقیم – خدماتی که مستقیما برای تولید یک محصول صورت میگیرد، مانند اپراتورهای ماشین، کارگران کارخانه، اپراتور خطوط مونتاژ، نقاشان
- مصرف آب و برق – صورتحساب برق و مصرف آب مربوط به تولید
- هزینه کالا – قیمت خرید محصول نهایی برای فروش مجدد علاوه بر هزینههای حمل و نقل
- کمیسیونها و یا کارمزدهای متخصصان – هزینه ارائه خدمات، به ویژه در کسبوکار خدمات محور مانند بیمه، املاک، مشاوره، و شرکتهای حقوقی
هزینه های غیرمستقیم چیست؟
هزینه های غیر مستقیم (Indirect costs) عبارتند از هزینه های عملیاتی که به طور مستقیم با تولید یا خرید محصول ارتباط ندارند. این هزینهها اغلب روی یک هزینه ثابت یا سربار انباشته شده و به فعالیتهای عملیاتی مختلف اختصاص مییابند.
نمونههایی از هزینههای غیر مستقیم عبارتند از:
- حقوق و مزایای مربوط به مدیران تولید و کارکنان تضمین کیفیت
- هزینه تعمیر و نگهداری و هزینه استهلاک تجهیزات کارخانه
- اجاره تاسیسات کارخانه
- موارد مورد استفادهای که به طور مستقیم در ایجاد یا خرید کالای نقش ندارند
نمونههایی از هزینههای غیرمستقیم فروش و اداری عبارتند از:
- حقوق و مزایای مدیران و کارکنان
- لوازم اداری
- استهلاک ساختمان اداری، تجهیزات، مبلمان و وسایل
- اجاره اموال دفتر
- تعمیر و نگهداری وتعمیرات
- موارد مورد استفادهای مانند برق، آب، خطوط تلفن
- بیمه و استهلاک داراییهای ملموس
- هزینه های بازاریابی و تبلیغات
- مخارج سفر
درآمد عملیاتی = EBIT
روش دیگری که برای محاسبه درآمد حاصل از عملیات وجود دارد، این است که از انتهای صورتحساب درآمد شروع کنید و سپس هزینه بهره و مالیات را به آن اضافه کنید. این روش رایجی است که تحلیلگران برای محاسبه EBIT استفاده میکنند. این روش میتواند بعدا برای ارزشگذاری در نرخ EV / EBIT استفاده شود.
یک مثال برای محاسبه EBIT:
۳۹۸۶۰ دلار درآمد + ۱۵۵۰۱ دلار مالیات + ۵۰۰ دلار بهره = ۵۵۸۶۱ دلار EBIT
اهمیت درآمد عملیاتی در کسبوکار چیست؟
سود عملیاتی یک شاخص مهم برای چگونگی کارایی عملکرد یک درآمد عملیاتی چیست؟ کسبوکار است. سود عملیاتی یک معیار غیرمستقیم بهرهوری و توانایی شرکت برای تولید درآمد بیشتر است که بعدا میتواند برای گسترش بیشتر کسبوکار استفاده شود. سرمایهگذاران به منظور ارزیابی روند کارایی یک شرکت در طول یک دوره زمانی، سود عملیاتی را نظارت وبررسی میکنند. سود عملیاتی درآمد عملیاتی چیست؟ ، مانند سود ناخالص و سود خالص، یک شاخص کلیدی مالی است که در تعیین ارزش شرکت برای خرید بالقوه استفاده میشود. هرچه با گذشت زمان سود عملیاتی بیشتری به دست آید، کسبوکار اصلی شرکت با کارایی بیشتری به فعالیت خود ادامه میدهد.
درآمد عملیاتی: آن چیست و مثالهایی
درآمد عملیاتی یا عامل یک رقم حسابداری است که پس از کسر هزینه های عملیاتی مانند حقوق ، استهلاک و هزینه کالاهای فروخته شده ، میزان سود حاصل از عملیات بازرگانی را اندازه گیری می کند.
درآمد عملیاتی درآمد ناخالص شرکت را می گیرد ، که برابر است با درآمد کل منهای هزینه کالای فروخته شده ، و تمام هزینه های عملیاتی را کم می کند.
هزینه های عملیاتی یک شرکت هزینه هایی است که با انجام فعالیتهای عادی انجام می شود. این موارد شامل مواردی مانند لوازم اداری و آب و برق است.
درآمد عملیاتی شاخص سودآوری است. به سرمایه گذاران می گوید که سرانجام چه مقدار درآمد برای یک شرکت به سود تبدیل می شود.
به طور معمول ، صورت سود و زیان این محاسبه را در پایان بخش عملیات اعلام می کند و آن را درآمد عملیاتی می نامد. این بخش همیشه قبل از بخشهای غیر عملیاتی و مالیات بر درآمد برای محاسبه درآمد خالص ارائه می شود.
درآمد عملیاتی چیست؟
درآمد عملیاتی مشابه درآمد شرکت قبل از بهره و مالیات (EBIT) است. آنها همچنین به عنوان سود عملیاتی یا سود دوره ای شناخته می شوند.
تنها تفاوت بزرگ بین درآمد عملیاتی و EBIT این است که EBIT شامل هر درآمد غیر عملیاتی شرکت است. درآمد عملیاتی به شرح زیر محاسبه می شود:
درآمد عملیاتی = درآمد ناخالص - هزینه کالاهای فروخته شده - هزینه های عملیاتی.
هزینه های عملیاتی شامل کلیه هزینه های مرتبط با اجرای فعالیتهای اصلی کسب و کار است. به عنوان مثال فروش ، هزینه های عمومی و اداری ، استهلاک و استهلاک و سایر هزینه ها.
از طرف دیگر ، آنها مواردی مانند سرمایه گذاری در شرکت های دیگر (درآمد غیر عملیاتی) ، مالیات و هزینه های بهره را حذف می کنند.
بعلاوه ، موارد غیرتکراری ، مانند تعدیلات حسابداری ، احکام قضایی یا معاملات یکبار مصرف ، شامل نمی شوند. همچنین موارد دیگری در صورت سود و زیان که مستقیماً با عملیات اصلی شرکت ارتباط نداشته باشند نیز وجود ندارد.
درآمد عملیاتی برای محاسبه حاشیه عملیاتی مورد نیاز است که بازده عملکرد یک شرکت را توصیف می کند.
درآمد عملیاتی و درآمد خالص
به خاطر داشته باشید که صرف اینکه یک شرکت در تراز نهایی سال سود نشان می دهد ، به معنای سالم بودن شرکت نیست. در واقع ، این می تواند برعکس باشد.
به عنوان مثال ، یک تجارت ممکن است از دست دادن مشتری و کوچک سازی آن باشد. در نتیجه ، آنها در حال از بین بردن تیم های خود و سودهای کلان هستند. فعالیت های عمده ضرر می کنند ، اما فروش تجهیزات درآمد کسب می کنند. این تجارت به وضوح سالم نیست.
اهمیت
درآمد عملیاتی از آن جهت مهم است که به عنوان شاخص حیاتی کارآیی فعالیت یک تجارت در نظر گرفته می شود. هرچه درآمد عملیاتی با گذشت زمان بیشتر باشد ، سود اصلی تجارت یک شرکت بیشتر خواهد بود.
اینها معیار غیرمستقیم بهره وری و توانایی یک شرکت در تولید سود بیشتر است که می تواند برای گسترش بیشتر تجارت مورد استفاده قرار گیرد.
آنها همچنین به شما امکان می دهند سودآوری عملیاتی را به عنوان شاخص منحصر به فرد عملکرد تجزیه و تحلیل کنید. این مقایسه به ویژه هنگام مقایسه شرکت های مشابه در یک صنعت واحد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دلیل این امر آنست که این شرکتها ممکن است ساختار سرمایه یا محیط مالیاتی متفاوتی داشته باشند.
ذکر این نکته نیز مهم است که هزینه برخی از صنایع نسبت به صنایع دیگر یا کارگران بیشتر است.
به همین دلیل است که مقایسه درآمد عملیاتی یا حاشیه عملیاتی به طور کلی بین شرکتهای همان صنعت معنادارتر است. تعریف نسبت "بالا" یا "پایین" درآمد عملیاتی چیست؟ باید در این زمینه انجام شود.
برای مدیریت
موارد مختلفی می توانند بر درآمد عملیاتی تأثیر بگذارند ، مانند استراتژی قیمت گذاری ، قیمت مواد اولیه یا هزینه های کارگری.
با این حال ، از آنجا که این عناصر به طور مستقیم با تصمیمات روزانه مدیران تصمیم می گیرند ، درآمد عملیاتی نیز شاخص انعطاف پذیری و صلاحیت مدیریتی است ، خصوصاً در شرایط سخت اقتصادی.
برای سرمایه گذاران
این یک مفهوم مهم است زیرا به سرمایه گذاران و بستانکاران ایده ای درباره عملکرد عملکردهای اساسی کسب و کار می دهد. درآمد ، هزینه های عملیاتی و غیرعملیاتی را جدا کنید تا به کاربران خارجی ایده روشنی در مورد درآمد شرکت ارائه دهید.
سرمایه گذاران از نزدیک عملکرد عملیاتی را کنترل می کنند تا روند کارایی یک شرکت را در یک بازه زمانی ارزیابی کنند.
درآمد عملیاتی اطلاعات مفیدی را برای ارزیابی عملکرد عملیاتی یک شرکت در اختیار تحلیلگران سرمایه گذاری قرار می دهد. هزینه بهره یا نرخ مالیات ، دو متغیری که می توانند از یک شرکت به شرکت دیگر منحصر به فرد باشند ، در نظر گرفته نمی شوند.
درآمد عملیاتی و همچنین سود ناخالص و سود خالص ، شاخص های اصلی مالی هستند که برای تعیین ارزش تجارت برای خرید بالقوه استفاده می شوند.
مثال ها
مثال 1
بسیاری از شرکتها هنگام اندازه گیری موفقیت عملیاتی کسب و کار بر درآمد عملیاتی تمرکز می کنند.
به عنوان مثال ، شرکت ABC ، یک بیمارستان و داروخانه ، افزایش درآمد عملیاتی خود را از 20 درصد در سال به 25 میلیون دلار در دو سه ماهه اول سال مالی خود گزارش می دهد.
این شرکت به دلیل افزایش حجم بیمار در دو سه ماهه گذشته ، درآمد و درآمد عملیاتی خود را افزایش داده است.
افزایش ویزیت های بیمار توسط دو داروی ایمنی درمانی جدید این شرکت صورت گرفت: یکی برای درمان سرطان ریه و دیگری برای ملانوم.
مثال 2
در مثالی دیگر ، شرکت Red را داریم که نتایج مالی سه ماهه اول سال مالی خود درآمد عملیاتی چیست؟ را گزارش می کند. این شرکت در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته 37 درصد افزایش درآمد عملیاتی داشته است.
گزارش افزایش درآمد عملیاتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا این شرکت به دنبال ادغام با شرکت بلو است و سهامداران قرار است ماه آینده در مورد ادغام احتمالی رای دهند.
در حالی که فروش سه ماهه اول شرکت Red 3٪ کاهش یافته است ، رشد درآمد عملیاتی آن می تواند به سهامداران شرکت Blue Blue اعتماد به نفس برای رای دادن و ادغام هر دو شرکت را بدهد.
مثال 3
ما قصد داریم صورت سود زیر را ارائه دهیم که توسط شرکت XYZ ارائه شده است.
با استفاده از این اطلاعات و فرمول بالا می توان محاسبه کرد که درآمد عملیاتی شرکت XYZ:
درآمد عملیاتی = 1،000،000 - 500،000 $ - 250،000 $ - 50،000 $ = 200،000 $.
درآمد عملیاتی به عنوان درصدی از فروش را حاشیه عملکرد می نامند. در این مثال ، شرکت XYZ به ازای هر 1 دلار فروش ، 0.20 دلار درآمد عملیاتی کسب می کند.
درآمدهای عملیاتی
درآمد عملیاتی حاصل از فروش کالا باید زمانی شناسایی شود که کلیه شرایط زیر تحقق یافته باشند:
• واحد تجاری مخاطرات و مزایای عمده مالکیت کالای مورد معامله و فروخته شده را به خریدار منتقل کرده باشد.
• واحد تجاری پس از فروش در کنترل کالای فروخته شده دخالت مدیریتی نداشته باشد.
• مبلغ درآمد حاصل از عملیات را بتوان اندازه گیری کرد.
• جریان منافع اقتصادی حاصل از فروش به درون واحد تجاری محتمل باشد.
• مخارجی که در ارتباط با کالای فروش رفته میباشد از قبیل مبلغ خرید، و یا سایر هزینه ها از قبیل حمل و انبارداری و غیره را بتوان شناسایی و اندازه گیری نمود.
مثال موارد پنجگانه
مورد اول- اگر کالایی فروخته شده باشد اما خود کالا هنوز در مالکیت شرکت است، چرخه فروش کامل نشده است.
مورد دوم– در صورتی که کالای فروخته شده از لحاظ فیزیکی منتقل شده باشد. اما اسناد و مدارک مالکیت آن هنوز منتقل نشده چرخه فروش کامل نیست.
مورد سوم- در صورتی که مبلغ فروش قطعی نیست .یا اینکه مشخص نشده و توافقی صورت نگرفته فروش تحقق نیافته است.
مورد چهارم- در صورتی که احتمال عدم دریافت وجه بابت فروش کالا و یا خدمات وجود داشته باشد، فروش کامل نیست.
مورد پنجم- در صورتی که بهای تمام شده کالای فروش رفته نامشخص باشد. مثلا هنوز فاکتورهای خرید کالا واصل نشده و یا مواردی از این قبیل، نمی توان گفت که فروش کامل است.
سرفصل های فروش
بنا براین با توجه به مطالب گفته شده بالا، هر گاه پنج شرط اساسی فوق در مورد فروش کالا محقق شد. میتوان آن را در سر فصل “فروش” ثبت نمود.
در صورتی که همزمان با امر فروش و انتقال مالکیت کالا به خریدار وجه نقد آن نیز دریافت گردد. فروش نقدی اتفاق افتاده است. در صورتی که خریدار خدمات یا کالا تعهد نماید که وجه کالا را پس از مدت معینی پرداخت نماید. فروش نسیه اتفاق افتاده است. و در صورتی که خریدار تعهد نماید که وجوه مربوط به خرید کالا را در سررسید های معین بصورت اقساط پرداخت نماید، آن فروش را فروش قسطی می نامند.
مقدمـه
1 . بنابر تعريف ارائه شده در فصل سوم مفاهيم نظري گزارشگري مالي، درآمد عبارت است از افزايش در حقوق صاحبان سرمايه بجز مواردي كه به آورده صاحبان سرمايه مربوط ميشود. مفهوم درآمد، هر دو گروه ” درآمد عملياتي“ و ” درآمد غيرعملياتي“ را در برميگيرد. درآمـد عملياتي عبـارت از درآمدي است كـه از فعاليتهاي اصلي و مستمر واحد تجاري حاصل ميگردد و با عناوين مختلفي از قبيل فروش، حقالزحمه، سود تضمين شده، سود سهام و حق امتياز مورد اشاره قرار ميگيرد.
2 . مبحث اصلي در حسابداري درآمد عملياتي عمدتاً معطوف به تعيين زمان شناخت درآمد عملياتي است. درآمد عملياتي زماني شناسايي ميشود كه شواهد كافي مبنيبر وقوع يك جريان آتي ورودي منافع اقتصادي وجود داشته باشد (يعني جريان منافع اقتصادي مرتبط با درآمد عملياتي به درون واحد تجاري محتمل باشد) و اين منافع را بتوان بهگونهاي اتكاپذير اندازهگيري كرد.
دامنه كاربرد
3 . اين استاندارد بايد براي حسابداري درآمد عملياتي حاصل از معاملات و رويدادهاي زير بكار گرفته شود:
ب . ارائـه خدمات، و
ج . استفاده ديگران از داراييهاي واحد تجاري كه مولد سود تضمين شده، درآمد حق امتياز و سود سهام درآمد عملیاتی چیست؟ است.
4 . كالا شامل كالاي توليد شده توسط واحد تجاري براي فروش و همچنين كالاي خريداري شده جهت فروش مجدد از قبيل كالاي خريداري شده توسط يك واحد بازرگاني يا زمين و ساير املاك نگهداري شده براي فروش مجدد است.
5 . ارائـه خدمـات، معمولا متضمن اجـراي وظيفـهاي مورد توافق طي مدتي معيـن توسط واحد تجاري است. خدمات ممكن است طي يك يا چند دوره مالي ارائه شود. برخي از پيمانهاي ارائـه خدمات ماهيتاً از نوع پيمانهاي بلندمدت است. درآمد عملياتي حاصل از چنين پيمانهايي، طبق استاندارد حسابداري شماره 9 با عنوان حسابداري درآمد عملیاتی چیست؟ پيمانهاي بلندمدت شناسايي ميشود.
6 . استفاده ديگران از داراييهاي واحد تجاري منجر به تحصيل درآمدهاي عملياتي زير ميشود:
الف . سـود تضمين شـده: مبالغي كـه بابت استفـاده از وجـوه نقـد يا معادل وجه نقد واحد تجاري مطالبه ميشود،
ب . درآمد حق امتياز : مبالغي كه بابت استفاده از داراييهاي غيرجاري واحد تجاري نظير امتياز ساخت، علايم تجاري، حق انتشار و نرمافزار رايانهاي مطالبه ميشود، و
ج . سود سهام: مبالغي از سود توزيع شده واحد سرمايهپذير كه متناسب با سهمالشركه واحد تجاري عايد آن ميشود.
7 . در اين استاندارد، درآمـد عملياتي حاصل از موارد زير مطرح نميشود:
الف . سود سهام حاصل از سرمايهگذاريهايي كه به روش ارزش ويژه به حساب گرفته ميشود،
ب . پيمانهاي بلندمدت (رجوع شود به استاندارد حسابداري شماره 9 با عنوان حسابداري پيمانهاي بلندمدت)،
ج . قراردادهاي اجاره،
د . كمكهاي بلاعوض و ساير كمكهاي مشابه دولتي (رجوع شود به استاندارد حسابداري شماره 10 با عنوان حسابداري كمكهاي بلاعوض دولت)،
ﻫ . قراردادهاي بيمه در شركتهاي بيمه،
و . شناخت اولیه تولید کشاورزی و شناخت اولیه و تغییرات ارزش منصفانه داراییهای زیستی غیرمولد مربوط به فعالیت کشاورزی (رجوع شود به استاندارد حسابداری شماره 26 با عنوان فعالیتهای کشاورزی)،
ز . استخراج مواد معدني، و
ح . تغيير ارزش ساير داراييهاي جاري از قبيل سرمايهگذاريها (در مؤسسات تخصصي سرمايهگذاري) يا سرمايهگذاري در املاك در واحدهاي تجاري كه به خريد و فروش املاك اشتغال دارند.
ط . درآمد ناشی از فعالیتهای ساخت املاک.
تعاريف
8 . اصطلاحات ذيل در اين استاندارد با معاني مشخص زير بكار رفته است:
- درآمد عملياتي : عبارت است از افزايش در حقوق صاحبان سرمايه، بجز موارد مرتبط با آورده صاحبان سرمايه، كه از فعاليتهاي اصلي و مستمر واحد تجاري ناشي شده باشد.
- ارزش منصفانه : مبلغي است كه خريداري مطلع و مايل و فروشندهاي مطلع و مايل ميتوانند در معاملهاي حقيقي و در شرايط عادي، يك دارايي را در ازاي مبلغ مزبور با يكديگر مبادله كنند.
9 . مبالغي كه به نمايندگي از طرف اشخاص ثالث (از قبيل برخي مالياتها) وصول ميشود، به افزايش حقوق صاحبان سرمايه منجر نميگردد و لذا درآمد عملياتي محسوب نميشود. بهگونه مشابه، در مورد كارگزاران، مبالغ ناخالص دريافتي يا دريافتني به افزايش حقوق صاحبان سرمايه منجر نميگردد و لذا تنها مبلغ حقالعمل يا كارمزد، درآمد عملياتي محسوب ميشود.
اندازهگيري درآمد عملياتي
10 . درآمد عملياتي بايد به ارزش منصفانه مابهازاي دريافتي يا دريافتني اندازهگيري شود.
11 . مبلغ درآمد عملياتي حاصل از يك معامله معمولاً طبق توافقي كه بين واحد تجاري و خريدار يا استفادهكننده از دارايي به عمل ميآيد، تعيين ميشود. اين مبلغ به ارزش منصفانه مابهازاي دريافتي و دريافتني با احتساب تخفيفات تجاري اندازهگيري ميشود.
12 . در بسياري حالات، مابهازاي مربوط، به شكل وجه نقد يا معادل آن ميباشد و مبلغ درآمد عملياتي همان مبلغ وجه نقد دريافتي است. با اين حال، هرگاه جريان ورودي وجه نقد به آينده موكول شود، به گونهاي كه طبق قرارداد منعقده بين فروشنده و خريدار و يا ضوابط معمول فروشنده، مبلغي اضافه بر بهاي فروش نقدي كالا يا خدمات دريافت شود، در اين حالت ارزش منصفانه مابهازاي مربوط، بهاي فروش نقدي است و مبلغ اضافه دريافتي درآمد عملياتي فروشنده محسوب نميشود، بلكه بايد باتوجه به محتواي تجاري معامله تحت عنوان ” درآمد تأمين مالي“ به طور جداگانه نمايش يابد.
13 . هرگاه كالاها يا خدمات در قبال كالاها يا خدمات ديگري كه از لحاظ ماهيت و ارزش مشابه باشد مبادله گردد، اين مبادله به عنوان معاملهاي درآمدزا تلقي نميشود. براي مثال ميتوان از مبادله شير توسط دو شركت توليدكننده محصولات لبني جهت تأمين به موقع تقاضاي مشتريان در حوزه توزيع محصولاتشان اشاره كرد. چنانچه كالا يا خدمات غير مشابه مبادلـه شود، اين مبادله به عنوان معاملهاي درآمدزا تلقي ميگردد. در اين حالت درآمد عملياتي به ارزش منصفانه كالاها يا خدمات دريافتي پس از تعديل از بابت سرك نقدي اندازهگيري ميشود. هرگاه ارزش منصفانه كالاها يا خدمات دريافتي را نتوان بهگونهاي اتكاپذير اندازهگيري كرد، درآمد عملياتي به ارزش منصفانه كالاها يا خدمات واگذار شده پس از تعديل از بابت سرك نقدي، اندازهگيري ميشود.
تشخيص معامله
14 . معيارهاي شناخت مندرج در اين استاندارد معمولاً به طور جداگانه در مورد هر معامله اعمال ميشود. با اين حال، در برخي شرايط، جهت انعكاس محتواي معامله لازم است معيارهاي شناخت در مورد اجزاي قابل تفكيك يك معامله منفرد بكار گرفته شود. براي مثال، هرگاه قيمت فروش محصول شامل يك مبلغ قابل تفكيك جداگانه درارتباط با خدمات بعدي باشد، اين مبلغ به دورههاي آتي منتقل و به عنوان درآمد عملياتي طي دوره اجراي خدمات مورد شناخت قرار ميگيرد. بالعكس، هرگاه دو يا چند معامله بهگونهاي بههم پيوسته باشد كه اثر تجاري آن را نتوان بدون توجه به كليت آن درك كرد، معيارهاي شناخت در مورد آن به طور يكجا اعمال ميشود. براي مثال، يك واحد تجاري ممكن است كالاهايي را به فروش رساند و همزمان قراردادي جداگانه براي بازخريد همان كالاها درآينده منعقد كند. اين امر موجب نفي اثر محتوايي معامله فروش ميشود و لذا در چنين حالتي بايد دو معامله فروش و بازخريد همان كالا را يكجا شناسايي كرد.
فروش كالا
15 . درآمد عملياتي حاصل از فروش كالا بايد زماني شناسايي شود كه كليه شرايط زير تحقق يافته باشد:
الف . واحد تجاري مخاطرات و مزاياي عمده مالكيت كالاي مورد معامله را به خريدار منتقل كرده باشد،
ب . واحد تجاري هيچ دخالت مديريتي مستمر درحدي كه معمولاً با مالكيت همراه است يا كنترل مؤثري نسبت به كالاي فروش رفته اعمال نكند،
ج . مبلغ درآمد عملياتي را بتوان به گونهاي اتكاپذير اندازهگيري كرد،
د . جريان منافع اقتصادي مرتبط با معامله فروش به درون واحد درآمد عملیاتی چیست؟ تجاري محتمل باشد، و
ﻫ . مخارجي را كه درارتباط با كالاي فروش رفته تحمل شده يا خواهد شد بتوان به گونهاي اتكاپذير اندازهگيري كرد.
16 . براي اينكه زمان انتقال مخاطرات و مزاياي مالكيت به خريدار را بتوان تعيين كرد، لازم است شرايط معامله مورد بررسي قرار گيرد. در اغلب حالات، انتقال مخاطرات و مزاياي مالكيت با انتقال مالكيت قانوني به خريدار يا تصرف مورد معامله توسط خريدار همراه است. اين موضوع در مورد اغلب خرده فروشيها صدق ميكند. مواردي نيز وجود دارد كه مخاطرات و مزاياي مالكيت در زماني متفاوت از زمان انتقال مالكيت قانوني يا تصرف توسط خريدار انتقال مييابد.
17 . اگر واحد تجاري بخش عمدهاي از مخاطرات و مزاياي مالكيت را حفظ كند، معامله مربوط، فروش تلقي نميگردد و لذا درآمدي از بابت آن شناسايي نميشود. اين امر ممكن است در حالات مختلفي اتفاق بيفتد. نمونههايي از مواردي كه واحد تجاري ممكن است مخاطرات و مزاياي عمده مالكيت را حفظ كند به شرح زير است:
الف . زماني كه واحد تجاري تعهداتي را درارتباط با عملكرد غير مطلوب مورد معامله كه توسط مفاد ضمانتنامه كالاي فروش رفته پوشش نيافته باشد، به عهده بگيرد،
ب . زماني كه دريافت درآمد عملياتي مربوط به يك فروش خاص، مشروط به تحصيل درآمد توسط خريدار از محل فروش كالاي مورد معامله باشد،
ج . زماني كه ارسال كالاي مورد معامله متضمن خدمات نصب باشد، ليكن خدمات نصب كه بخش عمدهاي از مبلغ قرارداد را تشكيل ميدهد، توسط واحد تجاري بهطور كامل انجام نشده باشد، و
د . زماني كه خريدار حق فسخ معامله را براساس مفاد قرارداد داشته باشد و واحد تجاري در مورد احتمال برگشت كالاي فروش رفته مطمئن نباشد.
18 . چنانچه، واحد تجاري تنها بخش كماهميتي از مخاطرات مالكيت را براي خود نگه دارد، معامله مورد نظر، فروش تلقي و درآمد عملياتي شناسايي ميشود. براي مثال، فروشنده ممكن است تنها به خاطر تضمين قابليت وصول مطالبات، مالكيت قانوني كالا را براي خود حفظ كند. در چنين حالتي، اگر واحد تجاري مخاطرات و مزاياي عمده مالكيت را منتقل كرده باشد، اين معامله، فروش تلقي و درآمد عملياتي آن شناسايي ميگردد. مثال ديگر از حفظ بخش كم اهميتي از مخاطرات مالكيت، وجود شرطي در خرده فروشي كالاست به گونهاي كه درصورت عدم رضايت مشتري، برگشت كالا و استرداد مابهازا به مشتري ميسر باشد. در چنين حالتي، به شرط آنكه فروشنده بتواند مبالغ برگشتي آتي را بهگونهاي اتكا پذير براورد كند و بدهي ناشي از برگشت كالا را باتوجه به تجربيات گذشته و ساير عوامل مربوط شناسايي كند، درآمد عملياتي در زمان فروش مورد شناخت قرار ميگيرد.
19 . براي شناخت درآمد عملياتي، محتمل بودن جريان منافع اقتصادي مرتبط با معامله به درون واحد تجاري شرط اساسي است. در برخي موارد، تا زمان دريافت مابهازا يا رفع ابهام در اين زمينه، ممكن است جريان ورودي منافع اقتصادي محتمل نباشد. براي مثال، هرگاه خروج مبالغ مابهازاي حاصل از فروش در يك كشور خارجي منوط به صدور مجوز دولت آن كشور باشد، در مورد جريان ورودي منافع اقتصادي مرتبط با فروش مذكور ابهام وجود دارد، لذا تنها پس از صدور مجوز خروج وجوه، ابهام برطرف و درآمد عملياتي شناسايي ميشود. با اين حال، هرگاه در مورد قابليت وصول بخشي از درآمد عملياتي شناسايي شده قبلي ابهام به وجود آيد، مبلغ غيرقابل وصول يا مبلغي كه بازيافت آن غير محتمل است، به جاي اينكه به عنوانتعديل درآمد عملياتي شناسايي شده قبلي به حساب گرفته شود، به حساب هزينه منظور ميگردد.
20 . درآمد عملياتي و هزينههاي مرتبط با يك معامله يا رويداد به طور همزمان شناسايي ميشود. اين فرايند، عموماً ” تطابق درآمد و هزينه“ ناميده ميشود. هزينهها، ازجمله هزينه تضمين كالاي فروش رفته و ساير مخارجي كه پس از حمل كالا ممكن است واقع شود، در صورتي كه ساير شرايط شناخت درآمد برقرار باشد، معمولاً به گونهاي اتكاپذير قابل اندازهگيري است. با اينحال، هرگاه هزينهها را نتوان به گونهاي اتكاپذير اندازهگيري كرد، درآمد عملياتي را نميتوانشناسايي كرد. در چنين شرايطي، هرگونه مابهازاي دريافتي به عنوان بدهي شناسايي ميشود.
ارائـه خدمات
21 . هرگاه ماحصل معاملهاي را كه متضمن ارائـه خدمات است بتوان بهگونهاي اتكاپذير براورد كرد، درآمد عملياتي مربوط بايد با توجه به ميزان تكميل آن معامله شناسايي شود. ماحصل معامله، زماني بهگونهاي اتكاپذير قابل برآورد است كه همه شرايط زير احراز شده باشد:
الف . جريان منافع اقتصادي مرتبط با معامله به درون واحد تجاري محتمل باشد،
ب . مبلغ درآمد عملياتي را بتوان به گونهاي اتكاپذير اندازهگيري كرد،
ج . ميزان تكميل معامله به گونهاي اتكاپذير قابل اندازهگيري باشد، و
د . مخارجي كه درارتباط با ارائـه خدمات تحمل شده يا خواهد شد، بهگونهاي اتكاپذير قابل اندازهگيري باشد .
22 . شناخت درآمد عملياتي براساس ميزان تكميل كار، اغلب روش درصد تكميل ناميده ميشود. ضوابط اعمال روش مزبور، مشتمل بر نحوه تعيين ميزان تكميل كار در استاندارد حسابداري شماره 9 با عنوان حسابداري پيمانهاي بلندمدت تشريح شده است.
23 . در مورد شناخت درآمد عملياتي حاصل از ارائـه خدمات نيز، محتمل بودن جريان ورودي منافع اقتصادي، شرط اساسي است. با اين حال، درصورت وجود ابهام در مورد قابليت وصول بخشي از درآمد عملياتي شناسايي شده قبلي، مبلغ غير قابل وصول يا مبلغي كه بازيافت آن ديگر محتمل نيست، به عنوان هزينه و نه به صورت تعديل درآمد شناسايي شده قبلي، در حسابها منظور ميشود.
دیدگاه شما