برای مثال در تصویر پایین خط روندی را مشاهده می کنید که با روند فعلی نمودار همخوانی دارد، ولی خط روند مناسبی نیست. در ادامه به بررسی دلایل آن می پردازیم.
ایران در تعریف روند خنثی شانگهای؛ ورود به دوران تازه در خارج از محدود کنترلی غرب| تجارت روانتر با اعضای سازمان
ظهره وند می گوید: ایران با عضویت در شانگهای در دوره جدیدی از تحولات قرار می گیرد؛ مشروط بر اینکه با سازماندهی و برنامه ریزی لازم، فرصتها را در میان اعضا کشف کرده و ظرفیتهای جدید خود را آزاد نماید.
تهمینه غمخوار؛ بازار: بیست و دومین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای در سمرقند ازبکستان در روز جمعه ۲۵ شهریور با حضور ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران و سران کشورهای چین، روسیه، هند، ازبکستان، قزاقستان، بلاروس، ترکیه، آذربایجان، قرقیزستان، پاکستان، مغولستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ژانگ مینگ دبیر کل سازمان همکاری شانگهای و روسلان میرزایف رئیس کمیته اجرایی ساختار منطقهای ضدتروریسم سازمان برگزار شد.
اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای هر ساله با محوریت موضوع استراتژی همکاریهای چندجانبه و حوزههای اولویتدار توسعه، رسیدگی به موضوعات مهم و تقویت همکاریهای اقتصادی و سیاسی اعضا برگزار میشود.
در این اجلاس اتفاق مهمی که برای جمهوری اسلامی رخ داد این بود که عضویت دائم ایران در این سازمان صورت گرفت؛ در حالی که این عضویت دائم یکی از مهمترین رویدادها در عرصه روابط خارجی ایران به شمار می رود.
در همین راستا و با توجه به اهمیت موضوع عضویت ایران در سازمان شانگهای، خبرنگار بازار گفتگویی با «ابوالفضل ظهره وند» سفیر سابق ایران در افغانستان و ایتالیا و کارشناس مسائل بین الملل ترتیب داده که مشروح مصاحبه در ادامه آمده است:
* نشست سران سازمان همکاری شانگهای در ازبکستان به عضویت دائم ایران در این سازمان منجر شد. با توجه به اینکه این عضویت دائم یکی از مهمترین رویدادها در عرصه روابط خارجی ایران به شمار می رود، تا چه اندازه می تواند در پیشبرد اهداف اقتصادی در شرایط تحریم موثر و همچنین ایجاد نگاهی تازه از سوی آسیای مرکزی به ایران در توسعه تعاملات تجاری موثر باشد؟
عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای قطعا یک فرصت تاریخی و ملی برای ایران است؛ چرا که جمهوری اسلامی می تواند از این فرصت استفاده کرده و با منطقه پیرامونی خود زین پس تعاملات و مراودات روان تجاری، امنیتی و حتی فرهنگی دو یا چند جانبه در راستای بهبود وضعیت معیشت مردم و تقویت موقعیت ژئوپلیتک و ژئواستراتژیکی در منطقه داشته باشد.
با توجه به این مسئله، حال این که کشور تا چه اندازه می تواند این فرصت بالقوه را به یک فرصت بالفعل تبدیل کند، به هنر مدیریت ایران در عرصه سیاست خارجی و داخلی باز می گردد که سازماندهی مناسب صورت گیرد تا هم فرصتها به صورت دقیق احصا شده و هم به ظرفیتهای مورد نظر به منظور رشد و شکوفایی اقتصادی کشور، تبدیل شوند.
مهمترین فرصت در این رابطه این است که تحریم ها طی این فرصت عضویت دائم خنثی شوند، در حالی که در سالهای گذشته تلاش کشور تنها بر دور زدن آن ها بوده است؛ یعنی آن نیازهایی که ما باید در چارچوب مناسبات تحت نظارت غرب به آن دست پیدا می کردیم و میسر نبود، هم اکنون می توانیم همان ظرفیتها در منظومه جدید مانند شانگهای و پس از آن بریکس به دست آوریم که خارج از سیستمهای کنترلی غرب است. این ویژگی برای کشور بسیار اهمیت دارد زیرا حضور ایران در شانگهای هم هزینه ها را کاهش داده و هم نیازهای تجاری ایران با همین اقتصاد که با توجه به نفت و پتروشیمی و سایر اقلام به ۱۰۰ میلیارد دلار می رسد، تامین می کند؛ در حالی که حجم تجارت فی مابین اعضای شانگهای در حدود یک تریلیون دلار است.
یکی دیگر از مزایای این عضویت این است که جمهوری اسلامی و اعضای شانگهای می توانند مکمل اقتصادی یکدیگر باشند؛ یعنی نیمی از تقاضا برای نفت در همین شانگهای وجود دارد. بر همین اساس، ایران به عنوان یکی از تولیدکنندگان بزرگ نفت می تواند بازار فروش نفت و مواد پتروشیمی خود را در همین سازمان ارتقاء ببخشد و نیازی به خارج از شانگهای ندارد.
نکته دیگر قبال طرح این است که در حال حاضر اعضا اینگونه پذیرفته اند که مبادلات بر پایه پولهای ملی انجام شود. پیش تر من این موضوع را پیشنهاد دادم و مجددا هم اعلام می کنم که ما می توانیم یک پول جدید با ارزش ذاتی یعنی پول بر پایه طلا را برای اعضای شانگهای تعریف کنیم. اگر این مسئله اتفاق بیفتد، به مراتب مراودات پولی و مالی آسانتر و روانتر خواهد شد و روابط تجاری طرفین از آسیب های احتمالی دور خواهد ماند، زیرا برخی از این کشورها مانند پاکستان دچار نوسان پولی شده و هم اکنون یک دلار در این کشور معادل ۲۴۰ روپیه شده است.
این نوسان ارزش پولهای ملی متاثر از مولفه های داخلی، موجب پیچیدگی روند کار تجارت میان تجار می شود. البته، وضعیت پولی ایران هم به همین منوال است که دارای نوسان است در حالی که این بالا و پایین رفت ها به هیچ وجه خوب نیست. بنابراین، ما باید از پولی استفاده کنیم که میزان نوسانات آن متناسب با نوسانات جهانی مانند طلا باشد، ضمن اینکه با این کار، از نفوذ و سلطه دلار برای همیشه رهایی پیدا کنیم که ضربه مهلکی به غرب خواهد بود.
افزون بر این، به دلیل نفوذ نگاه غربیها در ایران و غلبه نگاه غرب گرایانه بر نگاه پیرامونی، ایران از نگاه تمدنی خود غافل بوده است. عمدتا کشورهای عضو شانگهای در حوزه تمدنی ایران قرار دارند و فرهنگ ایرانی و نفوذ زبان فارسی در این منطقه قابل مشاهده است. بر همین اساس، این مولفه موجب می شود تا کالای ایرانی بیشترین سازگاری را با فرهنگ مصرفی کشورهای منطقه داشته باشد و همان احترامی که برای ایران قائل هستند به کالای ایرانی اختصاص دهند.
در یکی دو روز گذشته شاهد بودیم که بیست و دومین نشست سران شانگهای در سمرقند که یک اصفهان کوچک در ازبکستان است، برگزار شد. همان ابنیه و آثاری که در اصفهان مانند چهل ستون مشاهده می شود همان در سمرقند به نام بیست ستون وجود دارد. فرهنگ و زبان فارسی و هویت ایرانی نیز در سمرقند و بخارا، قوی است و زبان ترکی ازبکی دارای ۴۰ درصد کلمات فارسی است؛ یعنی تا این حد اشتراکات و میزان نفوذ زبان فارسی در این منطقه زیاد است.
همچنین، در زمینه اقلام اساسی مانند دانه های روغنی، کنجاله، ذرت و گندم که از بیرون از این حوزه واردات داشتیم، می توانیم از طریق کشورهای شانگهای که تعرفه گمرکی کمی برای ایران در نظر می گیرند، به واردات بپرداریم. مهمتر از این، به دلیل موقیعت ترانزیتی جمهوری اسلامی به عنوان شاهراه ترانزیتی برای کشورهای آسیای مرکزی، ایران می تواند به همراه این کشورها به تولید مشترک بپردازد؛ برای مثال گندم را آنها تامین کنند و ایران به تولید محصولی چون ماکارونی بپردازد، در حالی که ارزش افزوده زیادی برای کشور به همراه خواهد داشت. ایران همچنین در طرح یک جاده_یک کمربند به عنوان طرح استراتژی جهانی چین حضور و مشارکت دارد که از طریق این موضوع می تواند از مزایای سرمایه گذاری زیرساختی که چینی ها انجام می دهند، برخوردار شود.
نکته بعدی این است که این کشورها همواره در یک حالت بن بست قرار دارند که ایران می تواند به عنوان کریدوری برای تعامل آنها با آب های گرم و مناطق جنوبی ایران که به مدیترانه و اقیانوس هند و آرام وصل می شود، در نظر گرفته شود. همچنین، ایران می تواند با کشور نفتی مانند قزاقستان سوآپ نفتی داشته باشد و یا جمهوری اسلامی می تواند از خطوط گازی و نفتی که از ترکمنستان به منتهی الیه چین یا روسیه کشیده شده، استفاده کرده و با این کار هزینه های ترانزیت نفت و گاز خود را کاهش دهد.
افزون بر این، کشورهای این منطقه به مهندسی ایران با وجود نیروهای نخبه ای که پرورش داده نیاز دارد در حالیکه ایران دارای رتبه چهار یا پنجم مهندسی در جهان است. بر همین اساس، ایران می تواند از این ظرفیت در پروژه های مشترک و طرحهایی که در شانگهای در حال کلید خورن است، استفاده کرده و بهره مند شود. افزون بر این مسئله، این کشورها بعضا از پتانسیل بالای معدنی برخوردار هستند که برای فراوری محصولات خود به ظرفیتهای ایران نیاز دارند.
در مجموع، ایران با عضویت دائمی و رسمی در شانگهای در موقعیت مناسب و دوره جدیدی از تحولات قرار خواهد گرفت، مشروط بر اینکه با سازماندهی و برنامه ریزی لازم، فرصتها را در میان کشورهای عضو کشف کرده و ظرفیتهای جدیدی را آزاد نماید. در حقیقت، جمهوری اسلامی باید از استانداردهایی که مبادلات را در این کشورها پشتیبانی و ملزم می کند، برخوردار باشد تا برای نمونه مانند صادرات محصولی مانند فلفل دلمه ای ایران به روسیه نباشد که مرجوع شود.
* با توجه به توضیحات جنابعالی در خصوص مزایای عضویت در شانگهای برای ایران، اما برخی از کارشناسان معتقد هستند که این عضویت در شانگهای و تقاضا برای عضویت در بریکس باعث می شود سیاست نگاه به شرق در سیاست خارجی غالب شود. در چنین شرایطی چگونه می توان سیاست خارجی متوازن را نیز پیش برد؟ دیدگاه شما در این باره چیست؟
مهمترین ویژگی که ایران را در عرصه جهانی به یک قدرت نوظهور مطرح کرده است، آن رویکرد و مواضع سیاسی ایران است که آن را متمایز از سایر کشورها در بلوک شرق و غرب کرده است. جمهوری اسلامی، کشوری است که همواره بر موضع اراده استراتژیکی و استقلال خود تاکید داشته و دیگران را به اتخاذ چنین رویکردی معمولا دعوت کرده است. این موضوعیست که غرب را بهم ریخته است. در شرق اتفاقاتی در حال رخ دادن است که دیگر شاهد وجود سوسیالیستهای قبل به خصوص در روسیه نیستیم. بنابراین، نگاه نه شرقی نه غربی را با چنین رویکردی تعبیر می کنیم که هم شرقی هم غربی را با همان رویکرد دنبال می کنیم.
اگر مناسبات با شرق و غرب بتواند موضع استقلال خواهی ایران و احترام به اراده استراتژیکی آن را مدنظر قرار دهد که مسیر و سبک زندگی خاص خود را به همراه خواهد داشت، نه ارتباط با شرق و نه ارتباط با غرب، مشکلی ایجاد نخواهد کرد. اما، اگر قرار باشد بحث سلطه و عدم رعایت این موضع ایران را آنها در دستور کار خود قرار دهند، جمهوری اسلامی برخورد خواهد کرد و حتی برخورد کرده است.
لذا،اگر ایران امروز به سمت شرق نگاه می کند و از تمامی ظرفیتهای خود برای ارتباط و تعامل با شرق استفاده می کند، به دلیل احترامی است که شرق نسبت به موضع ایران دارد. حتی اگر غربیها نیز تغییر رویه و موضعی را از خود نشان دهند، ایران نیز تغییر رویه خواهد داد که البته در حال حاضر خبری از دست کشیدن غرب از موضع سلطه جویانه خود نیست.
بنابراین، اگر قرار باشد که موازنه کاهنده و فرسایشی را از مفهوم نه شرقی و نه غربی در ذهن داشته باشیم، یک تصور جاهلانه و غیر منطقی است. ایران اگر منافع ملی خود را همچنان ارتقاء داده و در ترازهای رشد و توسعه قرار گیرد، هیچ مشکلی وجود ندارد که حتی اگر تمامی این اهداف در اثر روابط با شرق محقق شود. باتوجه به اینکه در حال حاضر، کشورهای این بلوک از جمله روسیه و چین با جمهوری اسلامی هم در تهدیدات و هم در بحث فرصتها همراستایی دارند، ایران با این کشورها تعامل حداکثری خواهد داشت. از نظر من، بهترین موازنه یعنی افزایش تعامل حداکثری با شرق و کاهش تعامل حداکثری با غرب بر پایه نه شرقی و نه غربی با حفظ استقلال و اراده استراتژیک ایران معنا پیدا می کند وگرنه مفهوم نه شرقی نه غربی مانند کره شمالی می شود.
تقاضا نباشد مسکن نمیسازیم
معاون مسکن شهری بنیاد مسکن گفت: تعداد ۲۸۲ هزار واحد نهضت ملی مسکن با حمایت و نظارت بنیاد در مناطق شهری و روستایی در حال ساخت است که در این زمینه با استفاده از تجربه مسکن مهر، تقاضامحور بودن را مدنظر قرار دادهایم و در مناطقی که متقاضی نیست پروژه اجرا نمیکنیم.
به گزارش ایراسین به نقل از ایسنا، حمیدرضا سهرابی اظهار کرد: وزارت راه و شهرسازی معادل ۲۰۰ هزار واحد زمین برای اجرای طرح نهضت ملی مسکن در مناطق شهری به ما تخصیص داده و متقاضی تعریف شده حدود ۱۰۳ هزار واحد است. بنیاد مسکن تقریبا ۱۰۰ هزار واحد را شروع کرده و طی یک سال اخیر ۳۵۰ واحد به مرحلهی افتتاح رسید که شهریورماه در استان قم ۱۸۰ واحد تعریف روند خنثی را به صورت نمادین افتتاح کردیم.
وی با بیان اینکه در تقاضامحور بودن پروژه از تجربه مسکن مهر استفاده میکنیم گفت: اعتقاد داریم طرح نهضت ملی مسکن باید متقاضی محور باشد. در واقع اگر متقاضی نباشد و موضوعات تخصیص زمین، کاربری و الحاقات محقق نشود کار را شروع نمیکنیم.
سهرابی درباره آخرین فرآیند اجرای طرح نهضت ملی مسکن توسط بنیاد گفت: بنیاد مسکن در سه بخش شامل گروه ساخت، بنیاد ساخت و خودمالک، پروژهها را اجرا میکند. طبیعتا حیطه فعالیت بنیاد مسکن شهرهای کمتر از ۱۰۰ هزار نفر است ولی در برخی شهرهای بزرگتر نیز مثل قم، بندرعباس و زاهدان در حال فعالیت هستیم.
وی تصریح کرد: علاوه بر ۱۰۰ هزار واحد مسکن شهری، ساخت ۱۸۲ هزار واحد روستایی نیز توسط بنیاد مسکن شروع شده که در بخش زمین، تسهیلات و نظارت، خدمات ارایه میدهد.
برای ۶ هزار متقاضی، زمین تامین نشده است
معاون مسکن شهری بنیاد مسکن انقلاب اسلامی با بیان اینکه برای حدود ۶۰۰۰ متقاضی ثبت نامی نهضت ملی مسکن، تامین زمین نشده است گفت: اجرای پروژهها مقدماتی دارد که شامل تخصیص زمین، طراحی، پروانه و عملیات آمادهسازی است. در مواردی نیز ثبت نام شده ولی معادل آن زمین معرفی نشد، یا زمین تخصیص یافت اما بعدا معارض پیدا کرد. در برخی موارد زمین، اختصاص یافته و طراحی شروع شده ولی متقاضی معرفی نشده است.
به گفته سهرابی، بنیاد مسکن در حوزه شهری طرح نهضت ملی مسکن، زمین در اختیار ندارد و باید وزارت راه و شهرسازی اقدام به معرفی زمینها کند. به دلیل اینکه اراضی خارج از بافت شهری است ابتدا باید در شورای عالی معماری و شهرسازی به تصویب برسد، سپس پروانه صادر شود، مناقصه برای انتخاب پیمانکار صورت گیرد و چون پروژهها معمولا بزرگ مقایس هستند، کارها زمان میبرد. در برخی موارد که این فرآیند تسریع میشود طرحها زودتر به اجرا میرسند.
پروژه صدرا در کمتر از سه ماه شروع شد
وی تاکید کرد: در پروژه ۳۱۵۲ واحدی شهر جدید صدرا شیراز ما به عنوان کارگزار فعالیت میکنیم. در این شهر طی کمتر از سه ماه تمام مراحل را طی کردیم که الان پروژه به مرحلهی بتنریزی رسیده و به زودی فونداسیون شروع میشود.
معاون بنیاد مسکن با اعلام این وعده که طرح نهضت ملی مسکن در آینده تسریع میشود گفت: بر اساس سرعت تامین زمینهای قابل ساخت امیدواریم در آینده روند اجرای طرحها سرعت بیشتری به خود بگیرد.
بررسی فیلم (دوزیست)؛ بازنده های تهِ دنیا
سرویس فرهنگ و هنر - دوزیست را میتوان از دو زاویه، نگاه کرد. اول؛ بحث ژانر است! داستان را بدون عمق، روایت میکند، بنابراین در دسته عامهپسند میلغزد. دوم؛ شیوه و استیل کارگردانی (برزو نیک نژاد) است. او روی لبه تیغ حرکت میکند. انگار چشم راستش، قاب تلویزیون را میبیند. چشمچپش؛ به پرده سینما، خیره شده است! همین، کار او را سخت کرده است.
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر برخط نیوز به نقل از خبرآنلاین - موتیف ابتدایی دوزیست، ضعیف نیست. شاید ایده ای جذاب هم باشد! استعاره خوبی برای عنوان فیلم، انتخاب شده است. این استعاره، توانایی تعمیم و گسترش به تک تک اجزاء، نمادها، نشانه های بصری و تاروپود فیلم را دارد. حتی زمینۀ پیچیده تر شدن روابط آدم ها را فراهم می کند، یا گریز به مُعما (المان های؛ گاوصندوق و ورود ناگهانی دختر مرموز) که بستری برای تنش دراماتیک است!
مشکلِ این فیلم، رویکردی «خودآگاهانه» است؛ میلِ به ضعیف بودن، سطحی نگری، عشقِ «فیلمفارسی»، ساده انگاری، کلی بافی و سرهم بندی ماجراست.
همه این ها، ناگهان از سوی کارگردان، تقویت و به فیلم تزریق می شود. انگار، وسطِ راه به نتیجه دیگری رسیده اند؛ بالاخره، ایده پول نمی شود! فیلم، فقط باید بفروشد، راه چاره ای، جز تسلیم در برابر گیشه نیست!
بی شک دوزیست می توانست؛ راهِ درست تری را برود. پرداخت عمیق تری، داشته باشد. مخاطبان گسترده تری (غیر از تماشاگر عام) را جامعۀ هدف خود بداند. همه چیز در تفسیر «استعاره» نهفته است، با این کلمه می توان جوهره ذهن و زبان کارگردان را کاوید. استعاره «دوزیست» در آغاز درست تعریف می شود. ذاتِ آدم های فیلم را نشانه می رود. شخصیت ها، بنابر منطق دالی و مدلولی تعریف، یا دچار دگردیسی نمی شوند. آن ها طبق «الگوی استعاری دوزیست» ساخته وپرداخته می گردند. آدم ها در ظاهر، عادی به نظر می آیند، اما در اصل، شخصیتِ واقعی خود را نشان نمی دهند. مثلاً در ظاهر شیک و با پرستیژند، اما درواقع دزد هستند. این دوگانگی، بسیار جای پیشروی دارد.
اگر روی این گزاره، بیشتر تأکید می شد، آن ها ژرف ساخت شخصیتی پیدا می کردند. حتی راهِ رسیدن به مدلِ کارل یونگیِ «شادو – Shadow » برایشان باز است! «شادو» را می توان به عنوان چهارمین سازه شخصیتی انسان (البته پیچیده ترین) پذیرفت؛ یعنی، لایه ای که به سه بُعد فرویدی (ناهوشیار، هوشیار، منِ برتر) می پیوندد.
این کلمه را می توان در معنای عمومی به «سایه» ترجمه کرد. ولی واژه فارسی سایه، روح کلامِ یونگی را نمی رساند! سایه، چیزی بیرونی است. تفسیر خودِ کارل یونگ، جلوه بیرونی ندارد. او در تفسیر شادو از واژگان انکار و پنهان کردن، استفاده می کند. این کلمات بر مسئله ای درونی، دلالت دارند. شادو درواقع حفره ای عمیق در شخصیت انسان است. بنابر برداشت یونگ، کسی که همواره، خودش را خوب می داند، یک چاه پُر از بدی در شخصیتِ خود دارد. امان از روزی که این چاه؛ این حفره تاریک شخصیتی، نمایان شود.
البته شخصیت های فیلم دوزیست تا این حد پیش نمی روند. احتمالاً، کارگردان چیزی هم درباره شادو، نشنیده است. بی شک، اگر شخصیت هایش، این مسیر را ادامه می دادند، راهی شِبِه «کایزر شوزه» ای را می رفتند. ضدقهرمان «مظنونین همیشگی» پرسونایی دوگانه ارائه می دهد. شخصیتی که به مثبت بودن، تظاهر می کند، اما مغزِ پشت پرده نقشه های شیطانی است. نمونه ها زیاد است. کاراکتر اکسپرسیونیستی دکتر کالیگاری، از نخستین هاست؛ یا جک تورنسِ نویسنده (جک نیکلسون) در «درخشش- The Shining» از استانلی کوبریک، مثال دیگری است. سینمای ایران هم کمابیش، چنین شخصیت هایی دارد؛ اما موردِ مشهور شوزه (با بازی کوین اسپیسی) نمونه ای مشهور، عمومی و گویاتر است؛ گویایِ بُعد شادویی، انکار شده، پنهان گشته و ترسناکِ انسان است.
بااین حال، استعاره دوزیست (سوای آدم ها) می توانست از پتانسیلِ محیط، استفاده کند، روی دیگر فضا و مکان را نشان دهد. حتی اشیاء و عناصر محیطی را بنابر قاعده «دوگانگی» معرفی کند. تصویری از بُعد پنهان اشیاء و عناصر دیداری سینمایی را نشان دهد. لوکیشن (کاراژ جنوب شهری) استعداد خوبی در این زمینه دارد؛ اما مکان در نگاهِ دوربین، خنثی و مُرده است. اشیاء دِمُده، قراضه و «سپری شده» اند. گردوخاک فراموشی بر همه چیز، نشسته است. درحالی که؛ همه چیز می توانست «دو رو» داشته باشد؛ چیزی که در ظاهر، می بینیم؛ و واقعیتی که پنهان است!
سرانجام، کارگردان با بیان سینمایی استعاری چه می کند؟ او درست در لحظه ای که باید ایده را گسترش دهد، می ایستد. یا حتی بیان سینمایی را به ریشخند می گیرد. خیلی عمدی، ذهن تصویرساز مخاطب را به حاشیه می راند. بین خود و مخاطبش، دیوارِ بیگانگی می کشد. به راستی وقتی عنوان فیلم دوزیست است؛ نیازی به نشان جانوران دوزیست وجود دارد؟ برزو نیک نژاد، تکنولوژی مدرن سینمایی را تا زیر آب (نمای قورباغه) می برد. لابد، ناخودآگاه به یاد نماهای زیرِ آب «نجات سرباز رایان» اسپیلرگ هم می افتد. چه بسا که حس و ژست اسپیلبرگی هم در آن لحظه به او دست بدهد!
احیاناً با این کار (نمای وزغ زیر آب) می خواهد مقداری فهم و درک ما به بازی بگیرد. سرِ شوخی را باز کند، یا سربه سر تماشاگر بگذارد! تماشاگری که در این فیلم از کارگردان، جلوتر است. این یک انحطاط یا ابتذال زبانی نیست. ویران کردن خودآگاهانۀ زبان سینمایی است.
همه، درباره واژه دوزیستان در کتاب علوم دبستان، خوانده اند. بعدها بزرگ شده اند، از چیزی به نام ادبیات سر درآورده اند. اینکه؛ کلماتی در معنایی غیر از خود به کار می روند. شاعرانی این استعاره ها را ساخته اند، حتی فقط بحث زبانِ پیشرو شعر، نیست. زبان کوچه و بازار هم، ظرفیت بالای استعاری دارد. ادبیات محاوره سرشار از استفاده از واژگانی به جای واژگانِ دیگر است؛ اما کارگردان، به این فرآیند بی توجه است. او برای تماشاگری که معنی فیلم را می داند، تصویر قورباغه را نشان می دهد!
اینجاست که کارگردان از تماشاگر و فیلم خود، عقب می ماند. انگار او، میل به تک بعدی شدن را آگاهانه می پذیرد. علاقه اش به روایت ساده و دم دستی را دنبال می کند؛ بنابراین، فیلم از هسته مرکزی خود منحرف می شود. رنگ و لعابی عامه پسند می یابد، یا به فیلمفارسی تنه می زند. هرچند همه مؤلفه های فیلمفارسی (بنابر نظریات دکتر کاووسی) در این اثر نیست. بیشتر از همه، عطا؛ شخصیت محوری داستان (جواد عزتی) مدلِ کاراکتر فیلمفارسی دارد. همچنین، سکانس دعوای عطا با مجتبی (پژمان جمشیدی) کپی برابر اصل است.
البته جواد عزتی، نقش عطا را از کلیشه کامل فیلمفارسی، می رهاند، آن را به شخصیتی امروزی، بسط می دهد. او ابعاد جزئی دورویی، خشم، عصبانیت یا مرامِ جنوب شهری شخصیت را درمی یابد. نقش را با پرداختی شخصی، عُمق و بُعد می دهد. یک نکته آسیب شناسی، درباره بازی این بازیگر توانا، جای تأمل و آنالیز دارد.
او درک دقیقی از توازن بین فیزیک و واکنش در میزانسن، یا موقعیت های درام ندارد.
این روزها، حتی عامه مردم هم می گویند؛ بازی های جواد عزتی، تکراری است. درحالی که، بازی های او به هیچ وجه تکراری نیست. «بدن» او تکراری است. بدن یا فیزیک به عنوان یک متریال بازیگری، پیوسته باید محکم، مواج و منعطف باشد. جواد عزتی این رویکرد را ندارد. در تمام موقعیت ها، زاویه بدن، واکنش فیزیکی، حرکت و عکس العمل، شکلی یکنواخت دارد. استفاده او از گردن هم در همین بن بست و یکنواختی است!
سر و گردن وی، روبه جلو خم می شود و حالت تهاجمی به خود می گیرد. او این اکت را ده ها بار در موقعیت خشم یا ناراحتیِ نقش، داشته است. گاهی، همین اکت، ناخودآگاه، یا عمدی در نماهای بی تنش هم تکرار می شود. آیا نیاز است؟
آیا بازیگر قصد تألیف شخصیتی «خودساخته» را دارد؟ او در پی خلق شمایلی سینمایی با این واکنش فیزیکی (گردن خم شده به جلو) است؟ یا به عنوان «سبک» به چنین واکنشی از نقش فکر می کند؟
اگر این طور فکر می کند، هنوز موفق نیست! وی این شمایل نو سینمایی یا تئاتری را نساخته است. بازیگر در مدلِ «کاراکترستیک» شرطی شده ای، مانده است. حالا این مدل، مخاطب را اذیت می کند؛ با اینکه عزتی، بیان «پخته و سرعتی» دارد؛ دیالوگ هایش، عین احساس ذاتی و نابِ نقش در لحظه های بحران، فرازوفرود است.
نظریه پردازان در این زمینه، تئاتری تمام عیار برادوی (اورسن ولز) را مثال می زنند. بازیگری که بیشترین دستاوردش را از تئاتر به سینما آورد. او با اینکه بازیگری با بیانِ افسانه ای بود، اما پایه بازی اش بر بدن استوار است. بدنی که گاهی مثل «تنه درخت» می شد. آن چنان که می گفتند؛ بدن بازیگر، استحکامی اسطوره ای دارد. گاهی در موقعیتی متفاوت از درام، شل، آویزان و در آستانه فروریختن است. چیزی در حال و هوای «اولیور هاردی» کمدین که معنی واقعی اصطلاحِ «دست وپا چلفتی» است.
بااین حال، سهم کاراکتر عطا (جواد عزتی) در دوزیست بالاست. داستان در لوکیشنی (گاراژ) جنوب شهری می گذرد. عطا با پدرش (سعید پور صمیمی) زندگی می کند. او دو دوست خود، مجتبی (پژمان جمشیدی) و حمید (هادی حجازی فر) را هم به منزل آورده است.
بازی پژمان جمشیدی، کیفی و رو به عمق است. شاید دوزیست، استارتی برای بازیگری «تمام حرفه ای» او باشد. نقشِ آدمی، «دِپرِس» سرخورده، متأسف، پشیمان، زندگی باخته را دارد. همه این مفاهیم در چهره اش، به شکلی باورپذیر، نشسته است. گویی، حس آمیزی او با لوکیشن و اشیاء دِمُده گاراژ، نسبتی دارد. وی حس اصلی (تأثیر از محیط) را برای پرداخت نقش، گرفته است. آدمی که بازنده است؛ مثل گاراژ مُرده و اشیایی که قراضه و رنگ باخته اند!
اتفاقاً دوستانش (عطا و حمید) نیز درنهایت به همین حس می رسند. بحث محیط و اشیایی که بازیگر با آن به حس آمیزی می رسد، تحلیلی شخصی یا حسی نیست. پدر سینمای روس (لِف کولشوف) با این متد، بازی چارلی چاپلین را آنالیز می کرد. او می گفت؛ چاپلین با عصایش با محیط و دنیای پیرامون، به ارتباط و حس آمیزی می پردازد.
بازی حمید (هادی حجازی فر) روالی متفاوت را در پیش می گیرد. نگاهِ حجازی فر، به نقش تئاتری تر؛ با زیرساختی از طنز و حتی گروتسک است. او سعی در شیرین سازی کاراکتر حمید دارد. استفاده از کلاه گیس، جنبه فکاهی نقش را بسط داده است. وی، «حمید» را با طنز، نوعی سوسولی عمدی و «پاستوریزگی مصنوعی» طراحی و پرداخت می کند؛ اما، دست آخر به همان حس بازندگی و هم ذات پنداری با محیط می رسد.
بازی سعید پورصمیمی، ستاره پسیانی، مانی حقیقی و مجید نوروزی نیز، قاعده مند، درست و باورپذیر است. ستاره پسیانی، نقش کلفت خانه همسایه را دارد. او به عطا، علاقه منداست. ولی عطا، در مقابل این عشق، تقریباً خنثی است. دختر مرموزی (الهام اخوان) هم در ادامه، وارد داستان می شود. کلفت، او را دخترخاله خود، معرفی می کند.
شخصیت تازه وارد، رشد و نِمو چندانی در روال فیلم ندارد. متأسفانه تحول، یا حرکت طولی او در بطن درام، عقیم است! درحالی که، استعداد یک المان دراماتیک ارزشمند را دارد. توانایی زیر و رو کردن داستان در چنین آدم مرموزی هست؛ اما او هم خنثی تعریف می شود. متأسفانه روی دست کارگردان می ماند. حتی بازی خاصی از بازیگر نمی گیرد. شاید مهمترین کارش، مرموز نشان دادن اوست.
کارگردانی دوزیست، آنچانکه در ابتدای نوشته، اشاره شد، تلفیقی - مرزی است. نیک نژاد، سال های اخیر سریال هایی (دردسرهای عظیم، پنچری، با خانمان، دودکش ۲) ساخته است. اغلب، تماشاگر بالایی داشته اند؛ اما طبیعتاً زبان سینما و تلویزیون جداست. شات های موفق او در دوزیست، اغلب «کلوزآپ» است؛ یعنی کارگردان، برای توسعه داستان، ذهنش با نمای نزدیک، درگیر است. این برداشت ایرادی ندارد! اما، زیاده روی در آن، ناشی از وابستگی به صفحه تلویزیون است. میل زیاد به نمای های دو نفره، مدیوم شات ها و گسترش داستان از این زاویه، تلویزیونی است.
«لانگ شات» های خوب او، موردی (مثل نمای شخصیت در باران) و. است. او در این فیلم باید محیط خام، خنثی و منفعل را برای ما بسازد. طبیعتاً این کار باید با لانک شات ها (عمق میدان زیاد یا کم) انجام شود. مثلاً فضای جنوب شهر، یا همان گاراژ فرسوده، اشیا قراضه و. که استعداد دو بُعدی شدن داشتند. مخاطب باید با این فضا حس نزدیکی داشته باشد، اما ندارد!
کارگردان باید محیط و جوهره ذاتی فضا را با لحنی تفسیری نشان دهد. این کارها نیازمند تکنیک های «فوکوس عمیق»، لانک شات با زاویای متفاوت، یا حتی دوربین کج (زاویه کج- Dutch Angle )» و. است؛ اما دوزیست، تقریباً وابسته به ذهن و زبانِ صرفاً سینمایی نیست؛ بنابراین، در حد یک اسم و عنوان، باقی می ماند. کارگردان علاقه چندانی به پرداخت و پختن ایده، یا عمق دادن به داستانش ندارد!
آموزش ترسیم خط روند صعودی در تحلیل تکنیکال
خط روند صعودی و نحوه رسم آن بر روی نمودار قیمت – زمان موضوعی است که در این آموزش به آن می پردازیم.
خط روند صعودی به ما کمک می کند تا حرکت های قیمتی صعودی را کانالیزه کنیم تا نظم حرکتی قیمت در جهت صعود، برای ما آشکار شود.
برای رسم خطوط روند صعودی، لازم است که در تشخیص پیوت ها مهارت لازم را داشته باشید.
در آموزش پیوت در تحلیل تکنیکال به طور مفصل به تشریح و توضیح چگونگی تشخیص پیوت پرداخته ایم.
نحوه ترسیم خط روند صعودی
برای ترسیم خط روند صعودی لازم است که دو پیوت کف را با استفاده از خطی به هم وصل کرده و آن خط را ادامه بدهید.
برای رسم این خط، می توانید از ابزار خط مورب در نوار بالا استفاده کنید.
در تصویر زیر، آیکون مربوط به این ابزار با رنگ قرمز مشخص شده است.
برای رسم خط روند، روی آیکون مربوط به خط مورب کلیک کرده تا این ابزار انتخاب شود. پس از آن، روی پیوت کف مورد نظر کلیک کرده و نگه دارید، نشانگر ماوس خود را بر روی پیوت کف دیگر برده و رها کنید. با انجام این کار خطی مورب رسم می شود.
در هنگام کار با ابزار خط، یکی از خاصیت های کندل ها، خاصیت جذب آنهاست؛ به این معنی که کندل ها، انتهای خطوط را به خود جذب می کنند و با این کار به دقیق تر شدن خطوط شما کمک می کند. این مورد همچنین باعث می شود که لازم نباشد شما زیاد تلاش کنید که خط خود را دقیقاً بر روی کندل رها کنید و فقط با رها کردن خط در نزدیکی کندل، خط شما به صورت خودکار به روی کندل کشیده می شود.
در تصویر زیر، خط کشیده شده بر روی نمودار قشرین را مشاهده می کنید.
همخوانی داشتن خط روند با روند فعلی نمودار
موردی دیگر که باید به آن توجه کنید این است که هر پیوتی برای رسم خط روند صعودی کاربرد ندارد؛ این بدین معنی است که خط روندی که شما رسم می کنید، باید با روند فعلی نمودار همخوانی داشته باشد.
برای مثال، در تصویر زیر خط روند زرد رنگ با روند فعلی نمودار همخوانی ندارد، در صورتی که خط قرمز رنگ با روند فعلی نمودار همخوانی دارد.
به تفاوت این دو خط روند توجه کنید.
برای رسم کردن دقیق یک خط روند، بعد از متصل کردن دو پیوت کف با استفاده از ابزار خط، برای ادامه دادن خط می توانید کلید شیف را نگه داشته و بر روی نقطه انتهایی خط کلیک کنید و نگه دارید. در حالی که کلیک را نگه داشته اید، خط را به اندازه دلخواه ادامه دهید.
عدم قطع نمودار قیمت توسط خط روند رسم شده
نکته دیگری که باید در مورد خط روند به آن توجه کنید این است که، حتی اگر خط با روند فعلی نمودار همخوانی داشته باشد، به این معنی نیست که خط روند، خط روند مناسبی است.
برای مثال در تصویر پایین خط روندی را مشاهده می کنید که با روند فعلی نمودار همخوانی دارد، ولی خط روند مناسبی نیست. در ادامه به بررسی دلایل آن می پردازیم.
دلیل این که خط روند مشخص شده در تصویر قبل مناسب نیست این است که نمودار، نسبت به این خط روند واکنش مناسبی نداشته است؛ به این معنی که نمودار قیمت – زمان، در دو نقطه، از خط روند ما پایین تر آمده است و این به معنی عدم واکنش مناسب نمودار به خط روند است.
در تصویر زیر نقاط مورد نظر با رنگ آبی مشخص شده اند.
در نهایت در تصویر زیر، دو خط روند مناسب را مشاهده می کنید.
کاربرد خطوط روند
برای درک کاربرد خطوط روند، تصور کنید که در تصویر زیر بخشی از نمودار که با رنگ قرمز مشخص شده است، هنوز شکل نگرفته است.
در این هنگام، در حالی که روند نمودار نزولی و قیمت در حال ریزش است، ما از خط روند انتظار داریم که به صورت یک سطح حمایتی عمل کند؛ به این معنی که این خط، باید از ریزش قیمت به سطوح پایین تر از خط جلوگیری کرده و در نتیجه آن، باعث ایجاد تغییر جهت حرکت در نمودار قیمت – زمان بشود.
در خطوط روند، معمولاً برخورد سوم نمودار با خط روند دارای اهمیت بیشتر و واکنش در برخورد سوم قوی تر است. برای درک بیشتر مفهوم برخورد سوم، به تصویر زیر توجه کنید.
در این تصویر برخوردهای اول، دوم و سوم با عددهای 1 تا 3 مشخص شده اند.
انجام معامله با استفاده از خطوط روند صعودی
توجه کنید که صرفاً و فقط با استفاده از خطوط روند، امکان انجام معاملات سودآور وجود ندارد؛ اما ترکیب خط روند، با پارامترهای دیگر در تحلیل تکنیکال روشی مؤثر است.
یکی از این پارامترها، الگوهای شمعی ژاپنی است. ممکن است که در نمودار نقاطی ایجاد شود، که این نقاط حتی در صورت عدم وجود خط روند هم ممکن است دارای اهمیت باشند.
نکته ای که وجود دارد این است که خطوط روند، باعث تأیید آن نقاط بر روی نمودار می شوند.
پارامترهای دیگری که همراه با خطوط روند حائز اهمیت هستند شامل واگرایی ها، تلاقی خطوط روند با خطوط استاتیک حمایت و مقاومت و غیره هستند.
در ویدیوهای آموزش آتی، به بررسی مفصل هر یک از این مباحث و کاربرد آنها خواهیم پرداخت.
برای بررسی بهتر خطوط روند، به دو خط روند صعودی تصویر زیر توجه کنید.
در تصویر بالا، هر دو خط روند صعودی مناسب هستند، اما از آن دو خط، خط روند زرد رنگ با توجه به این که به روند فعلی نمودار نزدیک تر است، از ارزش بالاتری برخوردار بوده و خط روند مهم تری محسوب می شود.
نکته دیگری که باید به آن توجه شود این است که خطوط روند صعودی شیب مثبت دارند، یعنی خطوط رو به بالا هستند. پس در صورتی که تعریف روند خنثی خط روندی رسم کردید که رو به پایین بود، این بدین معنی است که اشتباهی در رسم خط روند رخ داده است و خط روند رسم شده درست نیست.
فعال سیاسی اصولگرا : فرزند خانم خزعلی می خواهد جلوی سایت های مستهجن را بگیرد / شاید پسر خزعلی برای دور زدن تحریم ها رفته
گسترش نیوز نوشت: قدیری ابیانه سفیر سابق ایران در استرالیا و مکزیک اظهار کرد: من عملکرد آقای رییسی را بسیار خوب ارزیابی می کنم به ویژه اگر بخواهم مقایسه ای با دولت های گذشته داشته باشم.
چند روزی است که خبر مهاجرت پسر انسیه خزعلی، معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده به کانادا و فعالیت در یک شرکت تولید VPN خبرساز شده و خزعلی به این خاطر مورد انتقاد فراوان قرار گرفته است تا جایی که شایعه استعفای او منتشر شد.
پس از انتشار گسترده خبر مهاجرت پسر انسیه خزعلی در فضای مجازی، معاون امور زنان و خانواده ابراهیم رئیسی به این موضوع واکنش نشان داد و سفر فرزندش را «موقت» و «کاری» خواند. خزعلی در توییتر خود نوشت:« گذشت آن دوران که مسئولانی مثل کوه پشت فرزندان خویش میایستادند و صراحتا از مهاجرت و زندگی آنها در خارج از کشور دفاع می کردند اما امروز برخی با ذوق زدگی از مهاجرت فرزند اینجانب گفتند؛ درحالی که سفر موقت کاری ایشان جهت توسعه و پشتیبانی مجموعه دانش بنیانی است که در ایران با تعداد زیادی از دانشجویان کامپیوتر فعال است و خوشبختانه این پروژه کاری رو به اتمام بوده و وی در ماههای آینده به کشور باز میگردد.» با این حال حواشی سفر فرزند خانم معاون ادامه دارد و به عنوان یکی از اعضای دولت انقلابی برای افکار عمومی سوال برانگیز شده است، در همین رابطه محمدحسن قدیری ابیانه سفیر سابق ایران درمکزیک و ایتالیا به گفت و گو با گسترش نیوز به گفت و گو پرداخته که در ادامه می خوانید.
فرزند خانم خزعلی می خواهد جلوی سایت های مستهجن را بگیرد
ابیانه در رابطه با سفر فرزند انسیه خزعلی اظهار کرد: گفته شده است که سفر فرزند خانم خزعلی در مورد وی پی ان بوده و شرکت به ایشان تعلق دارد. این کار دو حالت دارد یا می خواهند نتیجه تلاش هایشان را به خارجی ها بدهند و یا می خواهند در ایران فیلترشکنها را خنثی کنند. نکته این است که آیا می خواهند فیلترهایی را که در ایران اعمال می شود تقویت کنند و یا شاید قصد این است که وی پی ان هایی که برای سایت های مستهجن کار می کنند خنثی سازی کنند. خوب یا بد بودن کار بستگی به هدف و نتیجه کار ایشان دارد.
وی افزود: اگر کسی از فرزندان مسئولین برای منافع شخصی و کار شخصی به خارج از کشور می رود تا آنجا زندگی کند و کسب درآمد کند شایسته نیست این فرد در مسئولیت بماند. اگر وقتی فرزندی رفت پدر و والدین هم از مناصب حکومتی عزل شوند این قابل قبول است. برخی تعبیر کرده اند که گفته شده وقتی فرزند رفت والدینی که مسئولیت دارند باید از کشور بروند ولی منظور رفتن از ایران نیست بلکه از مسئولیت کنار بروند اما اگر کسی برای دور زدن تحریم ها رفته است این کار خوبی است.
شاید پسر خزعلی برای دور زدن تحریم ها رفته است
ابیانه با اشاره به مورد مشابه مهاجرت فرزند معصومه ابتکار در دولت قبل، گفت: فرزند خانم ابتکار برای تجارت رفته بود و این با کسی که برای هدف دور زدن تحریم ها رفته است متفاوت است. همسر خانم ابتکار در کار واردات بنزین بود. پسر آقای حجاریان هم در کار واردات گندم بود و معلوم نیست چندین میلیارد دلار گرفته است تا واردات داشته باشد. به این کار ها نباید اجازه داد ولی وقتی کسی رفته تا تحریم ها را دور بزند این رفتن اشکالی ندارد. ما می گوییم هر کسی هر کجا هست در خدمت ملت خودش باشد. چه فرزند و چه مسئولین. مثلا موردی هم مثل ساشا سبحانی وجود دارد که می بینیم پدر انقلابی و حزب الهی است و از پسر خود اعلام برائت کرده است. امکانات ساشا سبحانی هم از طرف پدرش نبوده و ترجیح داده بدون اجازه و موافقت پدرش در خارج بماند. امروز هم به سایت های قمار رو آورده و ثروتش از این راه و از فساد است و پدر او را عاق کرده است. نباید حضرت نوح را به خاطر پسرش طرد کرد.
وی افزود: بسیاری از مسئولین فرزندانی منافق داشتند. مرحوم آیت الله محمدی گیلانی یکی از کسانی بود که خودش حکم اعدام پسرش را صادر کرد. شاید کسی برای زندگی به خارج از کشور برود و پدر او موافق یا مخالف باشد. وقتی کسی به خارج می رود و هدف او کار و خدمت به کشور خود است این چه اشکالی دارد؟!
با علم وی پی ان آشنایی دقیق نداریم
ابیانه تاکید کرد: یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که یک سری از سایت ها به دلیل مطالب ضد انقلاب محدود شده اند اما این وی پی ان ها راه را برای آن ها باز می کند در نتیجه این مسئله وجود دارد که که چطور باید این وی پی ان ها را خنثی کنیم؟ مشکل دیگر این است که خارجی ها محدودیتهایی را بر علیه سایت های ایرانی برقرار کرده اند تا سایت های ایرانی دیده نشوند همانطور که ماهواره ها را برای نشان ندادن شبکه های ایران قطع کرده اند و یا امواجی برای دیده نشدن شبکه های ایرانی دارند. بنابراین وی پی ان ها کارکرد منفی و مثبت دارند. باید در ایران راه را برای سایت های ضد انقلاب و مستهجن بست. ما باید بتوانیم سدهایی که در راه سایت های خودمان ایجاد کردهاند خنثی کنیم. وی پی ان ها یی که بر علیه ایران استفاده می شود باید خنثی شود، وی پی ان در دنیا فراوان است و از علومی است که ما در آن ضعیف هستیم و بهتر است اگر کسی این علوم را نمی داند برود و یاد بگیرد، شاید پسر خانم خزعلی هم جز این افراد باشد.
استفاده مسئولین از توئیتر مثبت است
وی با بیان اینکه استفاده مسئولین از توئیتر مثبت است، گفت: باید ابتدا ببینیم توییتر چرا فیلتر شده است؟! توییتر برای عدم استفاده منفی از این شبکه فیلتر شده است. اگر مسئولی استفاده ای درست دارد و مخاطبینی در سطح جهان دارد و از این امکان هم به نفع کشور استفاده می کند چه اشکالی دارد؟!زمانی می گوییم مسئولین از این توییتر استفاده شخصی و ضد انقلابی دارند که در این مورد می توان اشکال وارد کرد ولی وقتی از این فضا به نفع انقلاب و جنگ رسانه ای استفاده می شود این نکته ای مثبت است و نیت و کارکرد در این مرحله بسیار مهم است چون فرض بر این است که مسئول می خواهد از نظام دفاع کند.
ابیانه ادامه داد: در سطح کشور آدم های هستند که از تویتر و اینستاگرام و . استفاده ای سوء و منفی می کنند. ما می گوییم راه را باید بر منافقین ببندیم. آن ها پایگاهی در آلبانی دارند و روزانه با چندین نفر در حال دروغ پراکنی و فریب هستند اما داشتن توییتر امتیازی برای کسی محسوب نمی شود. مثل این که بگویید شهید سلیمانی برای شهید همدانی پارتی بازی کرد و او را جزو مدافعین حرم به سوریه برد. فرماندهی در آن جا که امتیازی محسوب نمی شود که برود و سر او را ببرند و بر نیزه کنند. درست است که اسم او فرمانده است ولی فرمانده داریم تا فرمانده! برخی نگاهی نسبت به مسئولیت دارند و تصور می شود مسئولیت در جمهوری اسلامی موقعیتی بخور بخور است. از این رو می گویند تو عمری مسئول بودی و حالا کنار برو تا دیگری بیاید تا او هم بخورد، عمری فرمانده بودی و حالا نمیخواهد فرمانده بشوی؟ ولی او برای دفاع از ناموس کشور رفته است، این موضوع به دید افراد بستگی دارد و باید دید با چه عینکی به مساله نگاه می کنند؟! آن کسی که مسئولیت را بخور بخور می داند می گوید کنار برو تا من هم بیایم بخورم. این یک نگاه منفی است.
بیشتر بخوانید :
یکی از نزدیکان خانواده خزعلی : فرزند خانم خزعلی هیچگاه درگیر فروش VPN به کاربران ایرانی نبوده / رفتن او مورد نظر خانم خزعلی نبوده و نیست
پسر انسیه ، پروفایل خود را غیرفعال و رزومهاش را مخفی کرد / همه حاشیههای خاندان خزعلی ؛ از سفرهای دانش بنیان تا تاسیس تلویزیون
حمله تند سلیمی نمین به منتقدان مهاجرت فرزندان مسئولان به غرب / این بحثها عوامفریبانه است / نباید مانع رفتن نوابغ و نخبگان فرزند مسئولان شد
عملکرد یکساله رئیسی بسیار خوب بوده است
این چهره اصولگرا در رابطه با عملکرد یکساله رئیسی و میزان محبوبیت او گفت: من عملکرد آقای رییسی را بسیار خوب ارزیابی می کنم به ویژه اگر بخواهم مقایسه ای با دولت های گذشته داشته باشم. چه دولت روحانی و چه دولت احمدی نژاد و چه دولت خاتمی اصلا قابل قیاس نیست. البته این به معنی نداشتن اشتباه نیست ولی در حال حرکت است. شما یک وزیر را در کابینه سیزدهم نمی بینید که مثل وزرای دولت قبلی ثروت های چند هزار میلیاردی داشته باشد و همه باسواد هستند.
وی افزود: شاید برخی از روسای جمهور ما در دوره ای محبوب تر بودند مثلا مقام معظم رهبری در دوره ای محبوب بودند و بعد از ایشان می توان این مقام را به آقای رییسی داد البته آقای احمدی نژاد هم در دوره ای محبوبیت زیادی داشتند چون خدماتی ارائه کردند. ولی این محبوبیت را از دست داد. امروز مخالف و موافق آقای رییسی و کسانی که به ایشان رای داده یا نداده اند می دانند که ایشان در حال خدمت کردن است و شبانه روز کار می کند. حال آیا با تلاش ایشان مشکلات کشور حل خواهد شد؟ چون بسیاری از این مشکلات در قبل ریشه دارد و نمی توان همه این مشکلات را حل کرد چون به علاوه تلاش مسئولین به تلاش مردم هم نیاز است. حتی اگر امام معصوم بر سر کار باشد اگر مردم تلاش لازم را نکنند ما به نتیجه دلخواه نمی رسیم.
دیدگاه شما