برای یادگیری بازار ارز جهانی به صورت رایگان کلیک کنید: آموزش فارکس
اسرار معامله در بورس
حافظ عزیزی نقش- یک معاملهگر موفق در بورس، باید یاد بگیرد که چگونه با دورههای زیانده خود برخورد کند. اگر یک معاملهگر موفق هستید، ممکن است نیمی از معاملات خود را معاملات زیانده ببینید و اگر یک معاملهگر ناموفقید، امکان دارد با همین نسبت معاملات زیانده داشته باشید.
حافظ عزیزی نقش- یک معاملهگر موفق در بورس، باید یاد بگیرد که چگونه با دورههای زیانده خود برخورد کند. اگر یک معاملهگر موفق هستید، ممکن است نیمی از معاملات خود را معاملات زیانده ببینید و اگر یک معاملهگر ناموفقید، امکان دارد با همین نسبت معاملات زیانده داشته باشید. تفاوت بین یک معاملهگر موفق و ناموفق این است که حتی اگر هر دو به یک نسبت در معاملات خود متحمل زیان شدهاند، معاملهگر موفق همچنان با انرژی مثبت از نظر مالی و روانی در بازار باقی میماند. این مقاله، مثبت اندیشی را به دو دسته مقایسه دو معامله گر تقسیم کرده است:
الف) مالی: هر شخصی در معامله ممکن است ضرر کند، به هر حال اگر در یک بازه طولانی پیوسته متحمل ضرر میشوید، میتوان نتیجه گرفت که به طور قطع برخی موارد را به اشتباه انجام میدهید. بزرگترین خطاهایی که تا به حال من و دیگر معاملهگران مرتکب شدهایم، شامل موارد زیر است:
۱ - فقدان یک حد زیان (Stop-loss) تعریف شده و مشخص: به مراتب گفتهام که «یک فرد میتواند با پرتاب دارت به سمت یک سری
سهام و انتخاب تصادفی آنها، سودآوری کسب کند، اگر حد سود (Stop-profit) و حد زیان (Stop-loss) مناسب داشته باشد- اختیار معامله (Option) میتواند این توانایی را تا حد بسیار زیادی افزایش دهد. »
۲ - مبارزه با یک روند (Trend): یک ضربالمثل قدیمی هست که میگوید: «روند دوست شماست. » اکثریت مردم طبق تئوری گلهای، همیشه دنبالهروی یکدیگرند، مردم همیشه به صورت جمعی به یک جهت حرکت میکنند، زیرا دوست دارند که اندیشهها و عقایدشان توسط دیگران تایید شود. مثلا اگر یک نفر بگوید که سهام شرکت الف را دوست دارد، هیچ تناقضی با این که شما نیز بگویید این سهام را دوست دارید، وجود ندارد. وقتی جریان پیوستهای از پول، یک روند را در یک موجودی ایجاد کرده است، یکی از آسانترین راههای کسب سود، همراه شدن با روند است. اما فراموش نکنید که ریسک آن را پوشش (Hedge) دهید تا وقتی که فرش از زیر پای شما کشیده میشود، شما جایی برای نگهداشتن خود در آن مهلکه داشته باشید و از رنج و یاسی که سایرین را در بر خواهد گرفت، مصون باشید.
۳ - حرص و طمع: انجام معاملات برای کسب سود کلان یکشبه و بدون برنامه هیچ مفهومی جز قمار ندارد. اگر برنامه خوب از پیش تعریف شده نداشته باشید به مثابه این است که قمار میکنید. چگونه برنامه درست را تشخیص دهیم؟ آنچه را که قصد انجامش را دارید، به طور واقعی یا در ذهن، به همسر، بهترین دوست یا بدترین دشمن خود بگویید. اگر آنها منطق درستی در گفتههای شما نمیبینند، شما در حال قمار هستید و نمیتوانید به صورت استراتژیک فکر کنید و تصمیم بگیرید.
۴ - تقبل ریسک بیش از حد تحمل: بزرگترین و محتملترین خطای افراد، پذیرش ریسک بالاتر از حد تحمل خود است. بسیاری از افراد در معاملات فقط به فکر پولی هستند که در آن معامله قرار است به دست آورند، بدون اینکه به این مساله توجه کنند که اگر آنها در این معامله شکست بخورند، چه اتفاقی خواهد افتاد. وقتی که آن اتفاق غیر قابل اجتناب میافتد، درد و رنجی سخت آنها را فرا گرفته و وادارشان میکند تا به طور جدی به خروج از بهترین تجارت دنیا فکر کنند. شکست همیشه اتفاق میافتد، کلید موفقیت یافتن یک استراتژی مناسب با روحیات خود است. به علاوه اعمال استراتژیهای مدیریت پول (Money Management) در هر معامله یک مساله حیاتی است.
۵ - معامله با استراتژی غلط: این موضوع هم شبیه بند چهارم است. بند چهارم بیشتر روی ریسکهای بالا در رابطه با حجم قرارداد در هر استراتژی معامله بحث میکند. معامله با استراتژی غلط شاید بزرگترین مسالهای است که گریبانگیر بسیاری از افراد است.
اگر فکر میکنید که بعد از شکست و زیان نمیتوانید سرزنده و خوشحال در بازار باقی بمانید، شاید بهترین کاری که میتوانید انجام دهید جستوجوی استراتژیهای با ریسک پایین و نوسانات کم است. استراتژیهای یقهای (Collar)، پروانهای (Butterfly)، و تقویمی (Calendar)، استراتژیهایی با ریسک کم و با سود خوب هستند.
ب) روانی: همچنان مثبت باقی بمانید. انسان، انسان است! با تمام روحیات انسانی. یکی از دوستانم میتواند بدون هیچ مشکلی در هر ماه دهمیلیون تومان در معاملات به دست آورد؛ ولی زمانی که یکمیلیون تومان در ماه ضرر ببیند، چنان ناله و زاری میکند که انگار نزدیکان خود را از دست داده است. ولی دوست دیگرم، شخصی است که هیچ کس مانند او نمیشناسم که بهتر از این با زیان برخورد کند. تا به حال مقایسه دو معامله گر کسی با چنین ویژگیهایی ندیدهام، زیرا وقتی او متحمل زیان میشود، روز بعد سر موقع در محل کارش حاضر میشود و معتقد است که در معامله بعدی، برنده واقعی است. این دو معاملهگر، تفاوتهای بسیاری دارند، آنها در یک بازار مشابه فعالیت میکنند و سود و زیان مشابه نصیبشان میشود ولی دیدگاههای متفاوتی نسبت به اتفاقات دارند. کلید موفقیت این است که بدانید چه روحیاتی دارید (با خود رو راست باشید) و مطابق آن معامله کنید. طرز برخورد مایه شرمندگی نیست، نباید وانمود کنیم که خصوصیاتی داریم که اصلا در ما وجود ندارند و این کلید موفقیت در معامله است. دوستانم میدانند که من آدم حساسی هستم، ولی این مهم نیست زیرا شخصیت من اینگونه است و من نمیخواهم طوری رفتار کنم، که نیستم.
با این حال حتی اگر شما محدودیتهای خود را بشناسید و در حوزه آن در بازار بمانید، هنوز این امکان وجود دارد تا زمانی با بیشترین ناملایمتی از بازار مواجه شوید. مهمترین نکته این است که همچنان مثبت بمانید و دوباره بر این اسب سرکش سوار شوید و با این اندیشه بمانید که «پایان شب سیه سفید است». زیانها هر چند دردناک، ولی پلی هستند برای یادگیری. بسیار شنیدهاید که دو عامل بازار را به حرکت در میآورد: ترس و طمع (fear and greed). چرا این چنین است؟ بازار به صورت ساده، جمع تمام حالات احساسی افراد شرکتکننده است.
مردم به دو روش یاد میگیرند: جستوجوی لذت و خوشی و دوری گزیدن از درد و رنج؛ وقتی که پولی از دست میدهید و درد و رنجی را تجربه میکنید؛ این یک تجربه یادگیری بالقوه است فرصتی برای در آغوش گرفتن و پذیرفتن این تجربه و نه فرار از آن. بیشتر افراد موفق تلاش میکنند که خود را سرزنده و خوشحال نگهدارند و این شکست را پشت سر بگذارند. با تجربه روبهرو شوید و از آن درس بگیرید و گرنه محکوم به تکرار آن هستید.
یک روش عالی برای مثبت باقی ماندن این است که فردی مثبت را پیدا کنید که به موضوع مورد نظر شما علاقهمند باشد. مردم حقیر به شما میخندند و شما را به عقب باز میگردانند. مردم والا شما را بالا میبرند و به شما در محکم باقیماندن کمک میکنند. اگر کسی که در مواقع ضرر با او صحبت میکنید، از شما عیبجویی میکند، دیگر در این موارد با او صحبت نکنید و به دنبال شخصی دیگر باشید. وارد گروههای معاملاتی شوید. با مشاور مشورت کنید. با یک دوست صحبت کنید. شخصی را با عقاید مثبت پیدا کنید تا بتواند شما را همچنان با انگیزه نگهدارد. بهترین کتابی که به توصیف رنج ضرر در معامله میپردازد، کتاب «بزرگترین معاملهگر بورس دنیا (World's Greatest Stock Trader)» نوشته Jesse Livermore است. شما با خواندن این کتاب مطلبی در مورد معاملات بورس یاد نمیگیرید، اما مقداری دلگرمی از کسی که بیش از چندین بار قبل از اینکه ۱۰۰میلیوندلار در سال ۱۹۲۹ به دست آورد، شکست خورده است، فرا میگیرید. یکی از بهترین زمانهای یادگیری برای من زمانی بود که یک کتابچه از ضررهای معاملاتی خود تهیه کردم. مواردی که در این کتابچه نوشته بودم، نوع معامله، میزان ضرر، دلیل ضرر و سطح ناراحتی از این ضرر(در مقیاس ۱ تا ۱۰) بودند. مطلبی که یاد گرفته بودم این بود که بیشترین ناراحتی مربوط به زمانهایی بود که من ضرر را به خودم تحمیل کرده بودم. من معمولا ریسک بالا متقبل میشدم یا از استراتژیهای با ریسک بالا استفاده میکردم. از آن موقع به بعد تصمیم گرفتم که با خود رو راست باشم و معاملاتی که مقیاس ناراحتی آنها ۱ تا ۴ بود را انتخاب کردم و معاملات بین ۵ تا ۱۰ را به کلی از ذهنم خارج ساختم. از اینجا بود که تصمیم گرفتم هر آنچه که در مورد استراتژیهای معاملاتی انتخابی که مورد علاقه من بودند و میتوانستم بهتر به آنها عمل کنم، یاد بگیرم. متاسفانه زمانی که معاملهگری را شروع کردم، مکان خاصی برای یادگیری استراتژیها وجود نداشت. در نتیجه مجبور بودم که آنها را به تنهایی و با سعی و خطا یاد بگیرم که پرهزینهترین و دردناکترین راه یادگیری بود. اگر امکانی برای آموزش استراتژیهای معاملاتی وجود داشت، من حاضر بودم مبلغ یکصدهزاردلار برای آن پرداخت کنم، زیرا این مبلغ همچنان کمتر از آن چیزی است که من برای یادگیری توسط خودم هزینه کردم. هزینه آموزش در واقع هزینه نیست؛ بلکه سرمایهگذاری است. زیرا با این کار هزینه بالاتری برای یادگیری توسط خود خواهید پرداخت. ممکن است شما چندینهزاردلار در معاملات مختلف ضرر کنید و هنوز راه مناسب و درست معامله را پیدا نکنید. آموزش حرفهای در نهایت باصرفهترین راه است و اگر شما به این موضوع باور ندارید، میتوانید از یک جراح بپرسید که برای آموزش خود چه مقدار هزینه کرده است. سپس او را با یک شخص که به یک دانشکده پزشکی ارزانقیمت رفته است، مقایسه کنید. گرچه این شخص در هنگام تحصیل در پرداخت شهریه صرفهجویی کرده است، اکنون احتمالا سوار بر یک اتومبیل نه چندان گرانقیمت است. ولی آن جراح که پانصدهزاردلار برای اخذ مدرک خود ازهاروارد پرداخته است، سوار بر یک رولز رویس است.
نوشته: اسکات کرامر (وی یکی از موفقترین معاملهگران در دنیا و یکی از بهترین استادان در دورههای آموزشی Option و مباحث اوراق بهادار است.)
تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال؛ کدام بهتر است؟
«تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال؛ کدام بهتر است؟» این سوالی است که همواره میان سرمایه گذاران مطرح میشود. در این گزارش به جوانب مختلف دو نوع تحلیل پرداخته شده است.
به گزارش شهر بورس، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی از ابزارهای شناخت بازارهای مالی است که در میان معامله گران طرفداران خود را دارند و بسیاری از حرفه ایهای بازارهای مالی، استفاده از هر دو ابزار را برای تحلیل پیشنهاد می کنند. بخشی از این گزارش از کتاب جان مورفی گردآوری شده است و به مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی پرداخته است. تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی؛ کدام بهتر است؟
تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال؛ کدام بهتر است؟
در حالی که تحلیل تکنیکال بر مطالعه کنش بازار متمرکز است، تحلیل بنیادی بر نیروهای اقتصادی عرضه و تقاضا متمرکز است که باعث می شود قیمت ها بالاتر، پایین تر یا ثابت بمانند.
رویکرد بنیادی همه عوامل مربوطه را که بر قیمت بازار اثر میگذارند بررسی میکند تا ارزش ذاتی آن بازار را تعیین کند. ارزش ذاتی آن چیزی است که اصول بنیادین بر اساس قانون عرضه مقایسه دو معامله گر و تقاضا ارزش واقعی چیزی را نشان می دهد. اگر این ارزش ذاتی کمتر از قیمت فعلی بازار باشد، پس بازار بیش از حد قیمت گذاری شده است و باید فروخته شود. اگر قیمت بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، پس بازار کمتر از ارزش گذاری شده است و باید خریداری شود.
هر دوی این رویکردها برای پیشبینی بازار تلاش میکنند مشکل مشابهی را حل کنند، یعنی تعیین جهتی که احتمالاً قیمتها حرکت میکنند.
آنها فقط از جهات مختلف به مشکل برخورد می کنند. اصولگرا به بررسی علت حرکت بازار می پردازد، در حالی که تکنسین اثر را مطالعه می کند. البته تکنسین معتقد است که اثر تمام چیزی است که او می خواهد یا باید بداند و دلایل یا علل غیرضروری است.
بنیادگرا همیشه باید دلیل آن را بداند. اکثر معامله گران خود را به عنوان تکنسین یا اصولگرا طبقه بندی می کنند. در واقعیت، همپوشانی های زیادی وجود دارد. بسیاری از بنیادگرایان از اصول اولیه تجزیه و تحلیل نمودار دانش کاری دارند.
در عین حال، بسیاری از تکنسین ها حداقل آگاهی گذرا از اصول اولیه دارند. مشکل این است که نمودارها و اصول اغلب با یکدیگر در تضاد هستند. معمولاً در ابتدای حرکت های مهم بازار، عوامل بنیادی انجام می دهند و آنچه را که به نظر می رسد بازار انجام می دهد، توضیح یا پشتیبانی نمی کند.
در این زمان های حساس در روند است که به نظر می رسد این دو رویکرد بیشترین تفاوت را دارند. معمولاً آنها در نقطهای با هم هماهنگ میشوند، اما اغلب برای معاملهگر خیلی دیر است. یکی از توضیح ها برای این اختلافات ظاهری این است که قیمت بازار تمایل به هدایت عوامل بنیادی شناخته شده دارد.
به بیان دیگر، قیمت بازار به عنوان یک شاخص پیشرو از اصول یا خرد مرسوم لحظه ای عمل می کند. در حالی که عوامل بنیادی شناخته شده قبلاً تخفیف داده شده اند و در حال حاضر “در بازار” هستند، قیمت ها اکنون به عوامل بنیادی ناشناخته واکنش نشان می دهند.
برخی از چشمگیرترین بازارهای گاوی و خرسی در تاریخ با تغییر اندک یا بدون تغییر در اصول آغاز شده اند. تا زمانی که آن تغییرات مشخص شد، روند جدید به خوبی در جریان بود.
پس از مدتی، تکنسین اعتماد بیشتری به توانایی خود در خواندن نمودارها پیدا می کند. تکنسین یاد می گیرد که در شرایطی که حرکت بازار یا به اصطلاح عقل متعارف مخالف است، راحت باشد. یک تکنسین شروع به لذت بردن از بودن در اقلیت می کند. او می داند که در نهایت دلایل اقدام در بازار به دانش عمومی تبدیل خواهد شد. فقط این است که تکنسین حاضر نیست منتظر آن تأییدیه اضافی باشد. با پذیرش مقدمات تحلیل تکنیکال، میتوان دریافت که چرا تکنسینها معتقدند رویکرد آنها بر بنیادگرایان برتر است.
اگر یک معامله گر مجبور بود تنها یکی از این دو روش را برای استفاده انتخاب کند، منطقاً انتخاب باید تکنیکی باشد. زیرا طبق تعریف، رویکرد فنی شامل اصول اساسی است. اگر عوامل بنیادی در قیمت بازار منعکس شوند، آنگاه مطالعه آن عوامل بنیادی غیر ضروری می شود. خواندن نمودار به شکل میانبر تحلیل بنیادی تبدیل می شود.
با این حال، عکس آن درست نیست. تجزیه و تحلیل بنیادی شامل مطالعه عملکرد قیمت نمی شود. معامله در بازارهای مالی تنها با استفاده از رویکرد فنی امکان پذیر است. این تردید وجود دارد که کسی بتواند به تنهایی و بدون در نظر گرفتن جنبه فنی بازار، اصول اولیه را معامله کند.اگر فرآیند تصمیم گیری به دو مرحله جداگانه تجزیه و تحلیل و زمان بندی تقسیم شود، این نکته آخر واضح تر می شود.
به دلیل ضریب اهرمی بالا در بازارهای آتی، زمان بندی به ویژه در آن عرصه بسیار مهم است. کاملاً ممکن است که در روند کلی بازار درست عمل کنید و همچنان ضرر کنید. از آنجایی که مارجین مورد نیاز در معاملات آتی بسیار کم است (معمولاً کمتر از 10 درصد)، یک حرکت نسبتاً کوچک قیمت در جهت اشتباه می تواند معامله گر را مجبور به خروج از بازار کند و در نتیجه تمام یا بیشتر آن حاشیه را از دست بدهد.
در مقابل، در معاملات بازار سهام، معاملهگری که خود را در سمت اشتباه بازار میبیند، میتواند به سادگی تصمیم بگیرد که سهام را حفظ کند، به این امید که در نقطهای از بازار بازگردد. معامله گران آتی آن تجملات را ندارند. استراتژی «خرید و نگه دارید» در عرصه آتی اعمال نمی شود.
هر دو رویکرد فنی و بنیادی را می توان در مرحله اول – فرآیند پیش بینی – استفاده کرد. با این حال، مسئله زمان بندی، تعیین نقاط ورودی و خروجی خاص، تقریباً کاملاً فنی است. بنابراین، با توجه به مراحلی که معاملهگر باید قبل از تعهد بازار طی کند، میتوان دریافت که استفاده صحیح از اصول فنی در مرحلهای از فرآیند ضروری میشود، حتی اگر تحلیل بنیادی در مراحل اولیه تصمیمگیری اعمال شده باشد. زمانبندی نیز در انتخاب سهام فردی و خرید و فروش بخش بازار سهام و گروههای صنعتی مهم است.
انعطاف پذیری و سازگاری تجزیه و تحلیل فنی
یکی از نقاط قوت تجزیه و تحلیل تکنیکال، سازگاری آن با تقریباً هر بعد تجاری و زمانی است. هیچ حوزه ای برای معامله در سهام یا معاملات آتی وجود ندارد که این اصول در آن اعمال نشود.
چارتیست می تواند به راحتی بازارهای زیادی را دنبال کند که معمولاً در مورد همتای اصلی او صادق نیست. به دلیل حجم عظیمی از داده هایی که دومی باید با آنها سروکار داشته باشد، اکثر اصولگرایان تمایل به تخصص دارند. از مزایای اینجا نباید غافل شد. به عنوان یک چیز، بازارها دوره های فعال و غیرفعال، مراحل روند و غیر روند را پشت سر می گذارند.
در تفاوت تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال باید بگیم که در بازارهای مالی، تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال دو نوع اصلی، از تحلیل هستن، ابزارهای تحلیل تکنیکال در فضای معاملات ارزهای دیجیتال نیز بسیار محبوب بوده ، اما در خصوص تحلیل فاندامنتال، قضیه تا حدی متفاوت است.
در تحلیل تکنیکال، برخی تخصص ها را می توانیم از بازارهای مالی سنتی وام بگیریم. در این تحلیل چشممان تنها به قیمت و تاریخچه قیمت روی نمودار هاست و به دنبال الگوهایی هستیم که ممکنه در آینده دوباره تکرار بشن. با استفاده از تاریخچه قیمتی یک کالا، سهام یا ارز، و هم چنین با بکارگیری شاخص های مختلف می توانیم روند قیمتی را پیش بینی کنیم.
در این نوع تحلیل برای ارزیابی بازار فقط نیاز به مطالعه حرکت قیمت ها داریم و هیچ معیار دیگری را در نظر نمی گیریم. در ضمن تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که حرکت بعدی قیمت را می توانیم تا حدودی از طریق عملکرد قیمت در گذشته و حجم معاملات پیدا کنیم. در حقیقت آنها خود را مانند تحلیلگران فاندامنتال با مطالعه عوامل بیرونی سرگرم نمی کنند و ترجیح می دهند که روی نمودارهای قیمت، الگوها و روند بازار تمرکز کنند. هدف تحلیلگران تکنیکال، شناسایی نقاط ایده آل برای ورود و خروج به یک دارایی است.
به طور کلی تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال در سمت مقابل هم قرار دارند و برای تحلیل دارایی های مختلف به روش های متفاوتی متکی هستند. در واقع هر تحلیلی، از ابزار و روش خاص خودش استفاده می کند و در عین حال، هر دو تحلیل، داده هایی را برای تسهیل معامله و تریدینگ و خرید و فروش ارائه می دهند.
در تحلیل فاندامنتال باید بدانیم که ارزش این دارایی ها از کجا نشأت می گیرد و در حقیقت چه چیزهایی باعث می شود که، سرمایه گذاران پول خود را وارد یک ارز دیجیتال کنن که به افزایش قیمت آن منجر شود. تحلیلگران فاندامنتال (Fundamental analysis) بر این باورند که قیمت فعلی یک دارایی لزوما نشانگر ارزش واقعی آن دارایی نیست. این ایدئولوژی اساس تصمیمات سرمایه گذاری در تحلیل فاندامنتال است.
در سمت مقابل، تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که حرکت بعدی قیمت را می توانیم تا حدودی از طریق عملکرد قیمت در گذشته و حجم معاملات پیدا کنیم.
مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال
روش تحلیل فاندامنتال یک روش تحلیلی جدید و به روز نیست و قبلاً از آن برای سایر بازارهای مالی استفاده شده است.
برای اینکه در معاملات و خرید و فروش های خود بهترین استفاده از این ابزار رو داشته باشید، بهتر است مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال را مورد بررسی قرار بدهیم. خالی از لطف نیست که بدانیم برای درک بیشتر موضوع، فاندامنتال یا تحلیل بنیادی به مفاهیم ریشه های مربوط به هر ارز دیجیتال اشاره دارد.
به این معنا که در این روش تحلیلی کاربران بدون در نظر گرفتن نمودار قیمت رمز ارز مورد نظر، بایستی با توجه به شرایط بنیادی هر ارزی درباره امکان سرمایه گذاری بر روی آن تصمیم بگیرند.
تحلیل فاندامنتال (Fundamental analysis) ارزهای دیجیتال روشی بسیار قدرتمند برای ارزیابی یک شرکت یا کسب وکار یا به عبارتی روش تحلیلی برای هر سرمایه گذاری هست که به جرأت می توان گفت که تحلیل تکنیکال توان رقابت با آن را ندارد.
برای سرمایه گذاران، تحقیق روی طیف وسیعی از معیارهای کمی و کیفی، یک نقطه شروع اساسی برای هر نوع سرمایه گذاری و بیزینس است. در واقع بسیاری از سرمایه گذاران در سرتاسر جهان مطالعه دقیقی در مورد شرکت یا پروژه مورد نظر خود را به عنوان اولین قدم سرمایهگذاری انتخاب می کنند.
در طرف دیگر هم باید بگوییم که اگرچه اجرای تحلیل فاندامنتال کار چندان پیچیده ای نیست، ولی انجام درست آن هم کار چندان راحتی نیست.
همه افراد می توانند از تحلیل فاندامنتال استفاده کنند؛ این تحلیل دلیل تکیه بر روش ها و تکنیک های شناخته شده و جواب پس داده خود این افراد را یاری می دهد تا آگاهانه تر تصمیم بگیرند؛ چراکه روش ها و داده های مورد نیاز به این منظور همواره فراهم است. وضعیت حداقل در بازارهای سنتی این چنین است، اما در بازار ارزهای دیجیتال احتمال متفاوت بودن اوضاع وجود دارد، چراکه یافتن بخشی از داده ها دشوار یا غیر ممکن ست و همبستگی سنگینی بین کوین های گوناگون وجود دارد.
به این ترتیب احتمال ناکارآمد شدن یا کاهش میزان دقت تحلیل فاندامنتال در این بازار افزایش پیدا می کند. به عبارت دیگر، ارزیابی ارزش ذاتی یک سهم یا ارز کاری زمان بر و طاقت فرساست که به مطالعه و تحقیق زیاد نیاز دارد. این طور نیست که تنها یک سری عدد از پیشآماده را در فرمول بگذاریم و از روی نتیجه به دست آمده تصمیم بگیریم.
در واقع باید عوامل مختلفی در نظر گرفته شود که می تواند برای برخی از تازه واردها گیج کننده به نظر بیاد. اگر تحلیل بنیادی به درستی صورت بگیرد، با دقتی بالا قادر خواهد بود ارزان یا گران بودن قیمت یک دارایی مشخص را در مقایسه با ارزش ذاتی آن نمایان کند.
در واقع سرمایه گذاران بزرگ جهان مثل «وارن بافت» (Warren Buffet) و «بنجامین گراهام» (Benjamin Graham) از جمله کسانی هستند که توانسته اند به لطف این نوع تحلیل به سودهای کلانی دست پیدا کنند.
علاوه بر آن، تحلیل فاندامنتال بیشتر برای معاملات بلند مدت مناسب است؛ در نتیجه استفاده از آن برای افرادی که در پی کسب سود از سوئینگ تریدینگ (Swing Trading) هستند، پیشنهاد نمی شود. این نوع تحلیل معمولاً مناسب خرید و فروش های میان و بلند مدت است و چندان نمی توان از آن برای معاملات کوتاه مدت استفاده کرد.
به عبارت دیگر، برخلاف تحلیل تکنیکال که معمولاً برای شناسایی نقاط ورود و خروج دقیق از آن استفاده می شود، در تحلیل فاندامنتال سرمایه گذاران می توانند دیدهای کلی تری نسبت به روند حرکتی بازار به دست بیاورند.
غفلت از روندهای قدرتمند بازار یکی دیگر از مهم ترین مشکلات این آنالیز تلقی می شود، چیزی که تحلیل تکنیکال خیلی خوب آن را پوشش می دهد.
به عقیده جان مینارد (John Maynard) اقتصاددان مشهور، بازار می تواند بیشتر از آنچه تصور میکنید غیر منطقی ظاهر شود. به دلیل طولانی مدت بودن نتایج تحلیل فاندامنتال، تحولات منفی اقتصادی و سیاسی دنیا در آینده می تواند روی پیش بینی های تحلیل فاندامنتال تأثیر منفی بگذارد.
بایننس یا یونی سوآپ؟ مقایسه دو صرافی معروف رمزارزها
یونی سوآپ یکی از محبوب ترین صرافی های غیرمتمرکز در اکوسیستم رمزارزها می باشد. از لحاظ حجم معاملاتی و تعداد کاربران، یونی سوآپ در حال حاضر برترین صرافی غیرمتمرکز برپایه اتریوم می باشد.
بایننس، از طرف دیگر، یکی از محبوبترین صرافی متمرکز برای رمزارزها به شمار می آید. با امکان معامله صدها رمزارز مختلف و حجم نقدشوندگی بالا، برای اکثر افراد بهترین گزینه محسوب می شود.
خب از کدام استفاده کنیم؟ تفاوت های بایننس و یونی سوآپ کدام است؟ در این مطلب سعی میکنیم به این پرسش پاسخ دهیم.
کارمزد
یونی سوآپ فارغ از حجم معامله شما، سایز معامله و غیره، یک کارمزد 0.3 درصدی دارد. شما هر زمان که در یونی سوآپ معامله کنید باید این کارمزد را بپردازید.
بایننس، از طرف دیگر، یک کارمزد معاملاتی کمی دارد که از 0.1 درصد شروع می شود. اگر حجم معاملاتی شما در سی روز آخر بالای 50 بیتکوین باشد و یا پنجاه BNB یا بیشتر در والت خود داشته باشید، برای معاملات تنها 0.09 درصد کارمزد می پردازید.
اما پرداخت کارمزد کمتر در بایننس راه های دیگری نیز دارد. می توانید به سادگی با افتتاح یک حساب در بایننس از بیست درصد تخفیف استفاده کنید و یا برای پرداخت کارمزد از BNB استفاده کنید.
هنگامی که در یونی سوآپ معامله می کنید، باید کارمزد تراکنش را برای هر معامله بپردازید زیرا معاملات برا روی بلاکچین اتریوم و از طریق قراردادهای هوشمند انجام می گیرد. قبل از هر مبادله در یونی سوآپ، باید به قرارداد هوشمند اجازه خرج کردن توکن را بدهید که با استفاده از دکمه Approve انجام می شود.
برای محاسبه میزان کارمزد معاملات در بایننس و سوآپ می توانید از لینک های زیر استفاده کنید.
مطالب خواندنی دیگر:
حجم معاملاتی و نقدشوندگی
در ابتدا، اگر می خواهید رمزارزی به جز اتریوم و توکن های ERC-20 را معامله کنید، این کار در یونی سوآپ به علت نبود نقدشوندگی امکان پذیر نیست.
یونی سوآپ یک صرافی غیرمتمرکز برپایه اتریوم می باشد که برای مبادله توکن های ERC-20 استفاده می شود. اما توکن هایی مانند WBTC وجود دارد که مقایسه دو معامله گر توسط بیتکوین پشتیبانی می شود و از قیمت بیتکوین پیروی می کند. پس در حقیقت به لطف WBTC می توانید بیتکوین را بر روی بلاکچین اتریوم معامله کنید.
اگر می خواهید جفت های اصلی مانند ETH/USDT، LINK/ETH و غیره را معامله کنید، این کار بر روی هر دو صرافی بایننس و یونی سوآپ امکان پذیر می باشد. اما اگر جفت توکن که می خواهید ترید کنید هنوز محبوب نباشد، می توانید اول بررسی کنید ببینید که آیا این توکن معامله می شود و اینکه آیا مقدار نقدشوندگی لازم وجود دارد یا خیر (از طریق این لینک).
به طور خلاصه، بایننس صرافی متمرکز با بالاترین نقدشوندگی می باشد که یونی سوآپ معادل آن به صورت غیرمتمرکز است. شما بسته به نیاز خود می توانید از هر دوی آنها استفاده کنید.
امنیت
در بایننس به علت ماهیت متمرکز آن، نیازی به نگرانی در مورد امنیت والت و رمزارزهایتان ندارید. تا زمانی که فاکتور دومرحله ای را برای حساب بایننس خود فعال داشته باشید، با تقریب زیادی در امان هستید. همچنین بایننس یک حساب ذخیره برای جبران خسارات احتمالی از جانب هکرها دارد.
اما زمانی که از صرافی غیرمتمرکز استفاده می کنید، شما تنها فردی هستید که مسوول تأمین امنیت والت خود هستید. اگر در مورد امنیت کامپیوتر خود اطمینان دارید و از والت های محبوب و ایمنی مانند متامسک (Metamask) استفاده می کنید، احتمال اینکه شما با هیچ مشکل امنیتی روبرو نشوید بسیار بالاست.
اما مشکل اینجاست که هیچ وقت نمی توانید در مورد امنیت کامپیوتر خود اطمینان داشته باشید، چون به اینترنت متصل می باشد و در مقابل تهدیدات آسیب پذیر است. اگر در حال معامله مقدار سرمایه زیادی هستید، می توانید یک والت سخت مانند نانو لجر ایکس تهیه کنید که کلیدهای خصوصی شما را در یک چیپ امن نگه داری می کند که هرگز در معرض اینترنت و دیگر کامپیوترها قرار نمی گیرد. همچنین می توانید نانو لجر خود را متامسک متصل کنید و از اپلیکیشن های غیرمتمرکز برپایه اتریوم (شامل یونی سوآپ) به صورت ایمن تری استفاده کنید.
پشتیبانی از رمزارزها
از آنجایی که یک صرافی غیرمتمرکز توسط قراردادهای هوشمند پشتیبانی می شود، یونی سوآپ تنها از توکن های ERC-20 پشتیبانی می کند. اما به این معنی نیست که دیگر دارایی ها را نمی توانید معامله کنید. توکن هایی مانند WBTC و renBTC وجود دارند که جلوه بیتکوین به صورت ERC-20 می باشند.
از آنطرف بایننس چون یک صرافی متمرکز می باشد، علاوه بر توکن های ERC-20 می توانید رمزارزهای مختلفی را بر روی آن معامله کنید. بایننس هم چنین ارزهای فیاتی همچون یورو و پوند نیز دارد که آن را نمی توانید در یونی سوآپ بیابید.
مطالب خواندنی دیگر:
نتیجه گیری
بایننس و یونی سوآپ از محبوبترین صرافی های رمزارز محسوب می شوند که معایب و مزایای خود را دارند. یکی غیرمتمرکز است و از یک مدل AMM (بازارساز خودکار) استفاده می کند. دیگری متمرکز است و به شیوه های مختلفی فعالیت می کند.
از آنجایی که بایننس و یونی سوآپ در ماهیت با هم متفاوت می باشند و نیازهای متفاوتی را برآورده می سازند، هیچ کدام را نمی توان برنده این مقایسه دانست. برای تریدرها، استفاده همزمان از هر دو پلتفرم می تواند فرصت های زیادی را داشته باشد.
برای شروع استفاده از یونی سوآپ تنها نیاز به یک والت رمزارز دارید که برای دسترسی به اپلیکیشن هایی مانند متامسک استفاده خواهید کرد.
در نهایت، اگر به دنیای ارزهای دیجیتال و معامله گری در آن علاقه مند هستی و در این مورد اطلاعات بیشتری می خواهی یا دوست داری کسی باشه بتونه بهت کمک کنه پلن معاملاتی مخصوص به خودت را داشته باشی به آیدی تلگرام [email protected] پیام دهید و یا به صفحه شخصی من در لینکدین به آدرس زیر پیام دهید.
هم چنین اگر می خواهید در جریان آخرین اخبار و تحلیل های بازارهای سرمایه قرار بگیرید و از مطالب آموزشی هم بهره مند بشوید، میتوانید در شبکه های اجتماعی تیم هنر معامله گری عضو بشید و در این مسیر سخت اما هیجان انگیز همراه ما باشید:
انواع معامله در فارکس کدامند؟
به دلیل آنکه فارکس بسیار جذاب و متنوع است و پتانسیل سود سازی بالایی دارد، انواع معامله در فارکس هم بسیار متنوع است و معامله گران و تریدرهای بیشماری، رو به روش های زیادی برای نوسان گیری و سوداگری در ارزها آوردند. در بین نمادها یا بهتر است بگوییم اینسترومنتها ( به چیزهایی میگویند که میتوان مقایسه دو معامله گر آنها را ترید کرد، مثل هر نمادی که معامله پذیر باشد : جفت ارز، انس، نفت و … پرداخت (instrument))
معروفترین آنها فارکس خردهفروشی (retail forex) ، فارکس اسپات (spot forex) ، آتی یا فیوچر (future) ، آپشنها (option) ، ETF که مخفف exchange-traded funds ، CFD ها و در آخر Spread betting است که در این مقاله تمام آنها را به طور کامل توضیح میدهیم. مطمئن باشید در انتهای این مقاله دیگر هیچ ابهامی دراین مورد نخواهید داشت.
قبل از ادامه مطلب باید عنوان کنیم که در این مطلب، انواع معامله درفارکس و روشهای مختلفی که یک تریدر خرده یا خانگی (retail trader)میتواند از آن سود کسب کند را توضیح میدهیم، چراکه انواع دیگر، برای تریدرهایی مثل ما کاربردی ندارد! روشهایی مثل سواپ (FX swaps) و فوروارد (forward) در این مقاله پوشش داده نشده، زیرا مخصوص تریدرهای سازمانی است.
پس بریم به سراغ انواع معامله در فارکس
آتی ارز (currency futures)
آتی یا فیوچر، قراردادی است که شما یک نماد را در قیمتی مشخص در آینده میخرید یا میفروشید. یعنی ساده بگوییم، شما آن چیز را با قیمت آیندهاش ترید میکنید، مثال ساده آن دلار فردایی یا بازار آتی زعفران خودمان است. نرخ آن چیز برای آینده است اما شما در حال حاضر با همان نرخ، آن را معامله میکنید. یک آتی ارز قراردادی است که تعیین میکند در یک قیمت مشخص آن ارز خرید یا فروش رود و در کنارش یک تاریخ مشخص برای تسویه (بستن معامله) مشخص میشود. آتی ارز در سال ۱۹۷۲ در بورس کالای شیکاگو Chicago Mercantile Exchange (CME) به وجود آمد.
از آنجایی که قراردادهای آتی به نوعی استاندارد شده هستند و به صورت متمرکز هستند، بازار آن بسیار شفاف و رگوله است. معنای این جمله این است که اطلاعات قیمت و تراکنشها برای همه در دسترس است.
آپشن ارز (currency options) یا اختیار معامله ارز
یک آپشن، یک اینسترومنت مالی است که به خریدار این حق یا اختیار را میدهد که در یک قیمت مشخص و در یک تاریخ انقضای مشخص، نمادی را بخرد یا بفروشد (توجه کنید که اختیار میدهد و الزام و تعهد نیست) اگر یک معامله گر یک آپشن را بفروشد، او ملزم و متعهد است که در تاریخ انقضای مشخص آن نماد را بخرد یا بفروشد( درست برعکس خریدار) یعنی ساده بگوییم، خریدار آپشن تعهدی ندارد اما فروشنده آپشن متعهد و ملزم است (حتی اگر به ضررش منجر شود) درست مثل آتی ، آپشنها مقایسه دو معامله گر هم در بازار کالای شیکاگو، بورس اوراق بهادار بینالمللی (ISE) یا در بورس فیلادلفیا (PHLX) وجود دارد.
برای یادگیری بازار ارز جهانی به صورت رایگان کلیک کنید: آموزش فارکس
ETF ارز
یک ETF به نوعی سبدی از چند ارز است. این نوع معامله به تریدر اجازه میدهد که بدون آنکه معاملات زیادی کند با یک صندوق در بازار فارکس شرکت کند. این نوع معامله کاربردی در پورفو سازی یا هج کردن (درآینده یاد میگیرید) علیه ریسک است. روش کار آن این است که موسسات مالی این ارزها را به صورت ذخیره نگه داشته و آن را به صورت سهم تقسیمی به عموم میدهند و مثل سهام بورس آن را میتوان خرید. درست مثل آپشن، این نوع معامله دیگر در ۲۴ ساعت نمیگنجد و در ساعات اداری معامله شده و کمیسیون به آن تعلق میگیرد.
اسپاتها (spot)
بازار اسپات یک بازار مبادلهای (off-exchange) است که همچنین آن را به عنوان OTC – over-the-counter میشناسند. بازار آف اکسچنج یک بازار بزرگ، در حال رشد و شناور در بازار مالی است ک به صورت ۲۴ ساعته فعال است. این بازار مثل بازار سنتی نیست که یک مرکز داشته باشد. در یک بازار OTC، اشخاص به صورت مستقیم با طرف مقابل ترید و معامله میکنند. بیشتر معاملات به صورت الکترونیکی انجام میشود. بازار اولیه در فارکس را interdealer مینامند که در آن دلالان یا dealer های فارکس با هم معامله میکنند. یک دلال شخص یا سازمانی است که آماده میانجیگری در خرید یا فروش ارزها با مشتری است. به این بازار همچنین بین بانکی یا interbank هم میگویند چرا که بانکها بخش عمده معاملات را قصب کردهاند.
این دلالان بین بانکی تنها با موسسات مالی و نهادهایی کار میکنند که رقمهای بالایی سرمایه دارند. این سازمانها شامل بانکها، بیمهها، صندوق های بازنشستگی، شرکتّای بزرگ و موسسات مالی بزرگ دیگر است که مدیریت ریسک را در نوسانات نرخ ارز حفظ میکنند.در بازار اسپات، یک تریدر سازمانی در حال خرید و فروش یک توافقنامه یا قرارداد است که یک ارز خاص را جابجا کند. پس به طور ساده اسپات فضایی دوطرفه است که توافقی مبنی بر جابجایی فیزیکی یک ارز با ارزی دیگر صورت میگیرد. این توافق منجر به قرارداد شده که به آن قرارداد اسپات میگویند که تعهد خرید یا فروش مقداری مشخص از ارز خارجی در قیمتی مشخصی که به آن نرخ ارز اسپات میگویند را میدهد. پس اگر شما EUR/USD را در بازار اسپات بخرید، یک قرارداد را معامله میکنید که شما در ازای دریافت مقداری مشخص یورو، دلار بپردازید (روی قیمتی مشخص) درک این نکته مهم است که شما خود ارز را معامله نمیکنید بلکه قراردادی را معامله میکنید که آن ارز را در خود جای داده. در واقعیت، با وجود آنکه به آن اسپات (نقطه معین) میگویند اما معاملات در دو روز کاری بعد به ثمر میرسد. آن را به این شکل میشناسند T+2 یعن دو روز بعد از عقد قرارداد، بسیار شبیه به زمان مقایسه دو معامله گر تسویه از کارگزاری در ایران است. این بدان معنا است که زمان تحویل باید تا دو روز کاری بعد صورت گیرد. پس جالب است بدانید علت بعضی تغییرات قیمتی در فارکس وابسته به همین موضوع در اسپات است.
مثلا معاملاتی در دوشنبه روی یورو دلار انجام میشود؛ تاریخ تحویل چهارشنبه است و آن طرف مقابل در روز چهارشنبه تحویل خود را دریافت میکند.
یک نکته دیگر وجود دارد، بعضی جفت ارزها تاریخ T+1 دارند مثل : USD/CAD, USD/TRY, USD/RUB , USD/PHP
اما متاسفانه تا اینجای مطلب از انواع معامله در فارکس هرچه گفتیم مختص ما تریدرهای خرده نبود، حتی بانکهای رسمی ایران و موسسات نیز در حال حاضر به دلیل تحریمها، نمیتوانند در آپشن، آتی و اسپات فعالیت کنند. اما دانستن و درک آنها برای شما که میخواهید در فارکس معامله کنید ضروری است و دلیل آن این است که شما باید با حرکات این غولهای بازار همگام باشید و بدون شناختن انواع معاملات نمیتوانید آن را تشخیص دهید.
حالا مقایسه دو معامله گر به سراغ بخشی میرویم که مربوط به معامله گران خرده مثل ما میشود
فارکس خرده فروشی (Retail Forex)
یک بازار ثانویه در OTC وجود دارد که به خرده کارها (فقرا ?) اجاز میدهد در بازار فارکس شرکت کنند و به قول معروف سهم خود را از آن بردارند.
این دسترسی امثال ما با بخشی انجام میگیرد که به آنها forex trading providers یا فراهم کنندگان معامله در فارکس میگویند.
این فراهم کنندگان، بهترین قیمت را شناسایی میکنند و با افزودن سود خود به آن، قیمت را برای نمایش به ما فراهم میکنند. در بحث انواع معامله در فارکس ، این بخش بیشتر به درد ما میخورد.
این پروسه شبیه زمانی است که یک مغازه خرده فروش، از یک بازار عمده فروش جنسی را بخرد و سود خود را روی آن بکشد و قیمت نهایی را به ما نشان دهد.
اگرچه گفتیم یک قراردار فارکسی اسپات، در دو روز زمان تحویل دارد اما در عمل هیچ کسی ارز خارجی را در معاملات فارکس تحویل نمیدهد. در واقع موقعیت شما به عنوان خریدار یا یا فروشنده به زمان تحویل لیست میشود. مخصوصا در بازار فارکس خرده فروشی.
حتما به یاد دارید که گفتیم شما در حقیقت قراردادی که در خود ارز را جای داده معامله میکنید، نه خود ارز را. این قرارداد حتی یک اهرم نیز در خود جای داده که در آینده مفهوم آن را میآموزید.
پس خیلی ساده بگویم، اگر شما در فارکس به ازای مقداری دلار، یورو بخرید، شخصی قرار نیست آن یورو را برای شما به درب خانه بفرستد یا به حسابتان بریزد، بلکه شما بر حسب درست تشخیص دادن قیمت یورو که بالا یا پایین میرود، روی قرارداد سود یا ضرر میکنید و تحویلی صورت نمیگیرد. اما برای آنکه گیج نشوید، مفهوم ساده لوریج یا اهرم را خیلی ساده میگویم:
کارگزاران بازار فارکس به مشا اجازه میدهند با چند برابر پولی که سرمایتان است، به معامله بپردازید. مثلا شما بتوانید با ۱۰۰ دلار به اندازه ۱۰۰ هزار دلار معامله کنید. دیگر بیش از این کنجکاو نشوید چون در آینده به آن میپردازیم. پس ادامه دهیم
اسپرد بت در ارزها (spread bet)
یکی دیگر از انواع معامله در فارکس، اسپرد بتینگ است که یک نوع کالای مشتق است، یعنی شما هیچگاه صاحب آن نماد نمیشوید و فقط میتوانید با پیشبینی درست اینکه قیمت به چه سمتی میرود، سود کسب کنید. قیمت جفت ارزها که در این نوع معامله وجود دارد، مشتقی از قیمت بازار اسپات است. سود یا زیان شما به این بستگی دارد که تا چه حد قیمت از نقطه ورود شما دور شده (بر اساس حجم وارده) قبل از آنکه شما معامله را ببندید. این نوع معامله هم با فراهمکنندگان خود انجام میشود.
در ایالات متحده، spread betting ممنوع است و غیر قانونی شناخته میشود. با وجود آنکه توسط FSA در انگلستان رگوله شده است، ایالات متحده این نوع معاملات را نوعی قمار اینترنتی میداند و به همین دلیل در آمریکا ممنوع است. لازم است به خوانندگان میهن چارت متذکرشویم که در آینده مقالات بسیاری در مورد کلاهبرداری سودجویان در این حوزه خواهیم داشت، چراکه بسیاری با نداشتن آگاهی کامل در این حوزه، سرمایه خود را سوزانده و هرگز متوجه نمیشوند در کدام بخش از اقیانوس فارکس قدم گذاشتهاند. این دنیای وسیع نیازمند ملوانی است که مسیر را نشان دهد و متاسفانه ضعف شدیدی در منابع برای این امر وجود دارد. هدف ما این است این ضعف را تا جای ممکن جبران کنیم.
CFD ها در فارکس
CFD مخفف عبارت contract for difference ، به معنای قرارداد برای تفاوت قیمت است. این نوع از معامله نیز مشتق است. همانطور که گفتیم یک محصول یا نماد مشتق، معامله روی قیمت را ممکن میکند. یعنی شما میتوانید بر اساس دانش تحلیل گری خود تصمیم بگیرید که قیمت آن نماد بالا رفته یا پایین و روی قیمت معامله کنید. قیمت یک CFD نیز مشتقی از قیمت اصلی خود آن نماد است. مثلا برای سهام یک CFD هم وجود دارد.
شاید اشخاصی با کل این مفهوم غریبه باشند و حق دارند چون توضیح درستی در هیچ منبعی وجود ندارد.
اجازه دهید یک مثال ساده بزنم. شخصی دوست دارد یک دارایی از خود داشته باشد و آن را بخرد چون دوست دارد سهمی از آن دارایی داشته باشد. مثال سهام، شما وقتی سهام یک شرکت را بخرید، به اندازه دارایی خود از آن شرکت هم سهیم هستید، شرکت و سیاستهایش تعیین میکنند که شما به عنوان نوعی شریک آیا سود میکنید یا ضرر؛ اما شخصی وجود دارد که دانش فوقالعاده دارد و همانطور که حتما شنیدهاید، یک کیمیاگر است و میتواند با احتمال خوبی قیمت را از روی علم خود پیشبینی کند. به جای آنکه مثل افراد بدون دانش، خود را به دست شرکت بسپارد و منتظر باشد شرکت با سیاست و تصمیمات خود ، قیمت سهامش را افزایش دهد تا بلکه او هم سودی ببرد، شخص با دانش ما تصمیم میگیرد یک تحلیل انجام دهد و در لحظه موعود، CFD را معامله کند، چه خرید چه فروش؛ او میداند قیمت قرار است در جهت پیشبینی او حرکت کند پس صبر میکند و بوم!
قیمت حرکت کرده و او حالا در سود است. هر وقت این معامله را ببندد، سودش را میگیرد. او نه درگیر شرکت است و نه شراکتی با آنها دارد، او تنها نوسانی گرفته و به سراغ بعدی رفته.
در داخل آمریکا این نوع معامله ممنوع است پس به جای آن نامش را همان retail میگویند ? فکر میکنم دلیل ممنوعیت این دو نوع شیوه کپیتالیسم در سیاست آمریکا است.
اما در باقی جهان آزاد است.
این مقاله بسیار طولانی بود زیرا دانستن اینکه انواع معامله در فارکس چگونه است، یکی از اصول فهم باقی مفاهیم آن است.
معاملات مارجین چیست؟
معاملات مارجین چیست؟ تیم توکن باز قصد دارد تا کاربران خود را با مفاهیم گسترده ی دنیای ارز دیجیتال آشنا سازد. در مباحث قبل به توضیح بخشی از این دنیای گسترده اعم از: الگوریتم الیوت، نمودار شمعی یا کندل استیک، مکدی در تحلیل تکنیکال و …. پرداختیم. در این مبحث قصد داریم به توضیح معاملات مارجین بپردازیم.
مفاهیم کلی :
مارجین چیست ؟
باید بدانیم که مارجین و معاملات آن، این امکان را به کاربران ارزهای دیجیتال می دهد که با دریافت نوعی وام از کارگزار قدرت خرید خود را بالا برده و افزایش دهند. یک معامله گر ارزهای دیجیتال قادر است با اخذ وام در صرافی مد نظر توسط معاملات مارجین، دارایی خود را افزایش دهد.
باید بدانیم در معاملات مارجین اغلب با عنوان Leverage که همان اهرم فشار تلقی می شود روبه رو هستیم. لوریج یا اهرم ابزاری است که وسیله ی آن تریدر قادر است پوزیشن یا موقعیت خود را چندین برابر کند. لوریج یا اهرم به این معنی است که در معامله باز شده سود و زیان چندین برابر می شود.
به طور مثال: اگر یک تریدر پوزیشنی با مارجین 100 به وجود مقایسه دو معامله گر آورد سود و زیان این معامله ضربدر 10 خواهد شد. در دید اول اگرچه سود این معامله جذاب است، اما باید بدانیم در عین جذابیت بسیار پر ریسک خواهد بود، زیرا در اثر انجام مارجین امکان از دست رفتن سرمایه بسیار زیاد است.
معاملات مارجین چیست؟
معاملات مارجین در بازار رمز ارزها
معامله های مارجین به طور کلی نسبت به معاملات عادی بسیار پر خطر محسوب می شوند. البته باید بدانیم این ریسک در بازار رمز ارزها به مراتب فراتر از دیگر بازارهای سنتی است. تریدر ها در معاملات مارجین باید با توجه به نوسانات قیمتی بسیار حساب شده و دقیق عمل کنند زیرا مدیریت در این این معاملات بسیار حیاتی و ضروری است.
لازمه ی ورود به این معاملات کسب مهارت های نسبتاً قوی در مباحث تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال است. ضمن آنکه پیش از ورود به این معاملات باید رمز ارز مد نظر را به خوبی شناسایی کرده باشند.
چگونگی انجام مارجین تریدینگ
لازم است بدانیم که برای انجام یک معامله ی مارجین، نباید تمام سرمایه را درگیر کرد و تنها به بخشی از آن اکتفا کرد. به این بخش از سرمایه مختص شده به معامله Margin گفته می شود.
زمانی که تریدر تصمیم خود را مبنی بر اختصاص آن مقدار از سرمایه خود را بگیرد و به یک معامله مارجین اختصاص دهد، وارد مرحله بعدی یعنی مشخص و تعیین کردن اهرم یا لوریج می شود. اهرم یا لوریج، ضریب تعیین مارجین است. بدین صورت که کاربر چه مقدار می خواهد از مارجین استفاده کند.
به طور مثال: اگر یک تریدر 100 دلار مختص به یک معامله ی مارجین کند و قصد داشته باشد که سرمایه خود را به 1000 دلار افزایش دهد، باید لوریج یا اهرم خود را بر روی 10 تنظیم کند. مارجین تریدینگ قادر است در دو پوزیشن Short و long انجام پذیرد.
بدین صورت که معاملات لانگ همچون معاملات معمولی و با تصور آنکه قیمت افزوده می شود، تریدر به آن ورود می کند و با صعودی شدن قیمت، تریدر سود خود را از این معامله دریافت می کند. در مقابل، برخلاف معاملات لانگ، در معاملات شورت، تریدر پیش بینی می کند که قیمت رمز ارز مورد نظر دچار ریزش و افت خواهد شد. بنابراین اقدام به گرفتن پوزیشن شورت می کند و در صورت ریزش رمز ارز مد نظر سود خود را از معامله به دست می آورد.
اما چیزی که تریدرها باید به آن توجه کنند این است که درصورتی که روند حاصله خلاف جهت پیش بینی تریدر باشد، کارگزار قادر است که با بالا رفتن ضرر معامله و رسیدن به قیمت از پیش تعیین شده، کل معامله را در جهت باز پس گیری قرض یا وام دریافت شده از سمت تریدر ببندد که در این صورت کال مارجین رخ می دهد.
تفاوت مارجین با حالت معمولی
تفاوت اصلی مارجین با حالت معمولی آن است که در حالت معمول، با خرید یک رمز ارز در بازار صاحب آن خواهید بود. زیرا هزینه ی آن رمز ارز را پرداخته نموده اید و بدهکار کسی نیستید. اما در حالت مارجین تریدر برای انجام معاملات خود از کارگزار به نوعی وام یا قرض دریافت کرده که در این صورت بدهکار خواهد بود و مالکیتی بر روی دارایی نخواهد داشت مانند هر وام دریافتی، مارجین را هم در پایان معامله ی خود باید تسویه کنید.
به طور کلی در معاملات مارجین، کاربر فقط ارزش دارایی را معامله خواهد کرد و مالکیتی بر روی آن نخواهد داشت.
این گونه معاملات مارجین به معاملات CFD نیز معروف است.
بنابراین باید این موضوع را نیز بدانیم، زمانی که کاربر مالک دارایی نباشد، مالیاتی هم به آن تعلق نمی گیرد.
معاملات مارجین چیست ؟
انواع معاملات مارجین
برای صورت پذیری معاملات مارجین به طور کلی می توان از دو روش بهره جویی کرد که عبارتند از:
حالت خرید استقراضی:
در این حالت (لانگ پوزیشن) همچون حالت معاملات عادی عمل می کند. بگونه ای که خرید در هنگام نزولی بودن صورت پذیرفته و در هنگام صعودی شدن قیمت به فروش می رسد. در خرید استقراضی تصور بر صعود قیمت رمز ارز، برای کسب سود است.
حالت فروش استقراضی:
در این حالت بر خلاف حالت قبلی، معامله گر زمانی به سود دست خواهد یافت که روند قیمت نزولی باشد. ضمن آنکه در این شرایط معامله گر به فروش رمز ارزهایی می پردازد که فعلا مالکیت آن ها را ندارد.
کال مارجین
کال مارجین به وضعیتی اطلاق می شود که میزان ضرر و زیان در یک معامله مارجین بیش از حد مجاز (30% وجه تضمین اولیه) شده و کارگزار قادر است که با بالا رفتن ضرر معامله، کل معامله را در جهت باز پس گیری وام دریافت شده از سمت تریدر ببندد که در این صورت به آن Call Margin گفته می شود.
تریدری که در وضعیت مارجین کال قرار دارد، ملزم است تا حداکثر یک ساعت پس از شروع به کار بازار( فارکس) وجه جبران کننده را به حساب عملیاتی خود واریز نماید یا به میزان لازم پوزیشن های خود را آفست کرده یا ببندد.
معاملات مارجین چیست؟
زمان در معاملات مارجین
در معاملات مارجین زمان سررسید وجود ندارد و کاربر تا زمانی که تمایل و نیاز داشته باشد قادر خواهد بود با پرداخت بهره، پوزیشن خود را باز نگهداری کند. اما چیزی که باید به آن دقت و توجه نمود، میزان ضرر و زیان در معامله ها است.
اگر میزان ضرر و زیان حاصله مقایسه دو معامله گر به موجودی کاربر نزدیک باشد، نیازمند باز نگه داشتن پوزیشن و افزایش موجودی اولیه است تا ریسک و خطر معامله به حداقل برسد.
مزایا و معایب
معاملات مارجین نیز دارای مزایا و معایبی است، که در ذیل به طور مختصر به شرح آن ها میپردازیم.
مزایا:
•چندین برابر شدن سود حاصله از معاملات
•امکان توزیع سرمایه
•گرفتن چندین پوزیشن به صورت همزمان
•در صورت داشتن یک حساب مارجین تریدر ها قادرند بدون نیاز به مبلغ های سنگین فوراً یک معامله را شروع کنند.
دیدگاه شما