ترسیم نقش و جایگاه مفهوم سرمایه اجتماعی در شکل گیری تمدن نوین اسلامی
2 دانشجوی دکتری علوم ارتباطات، دانشگاه علامه طباطبائی(ره)، تهران، جمهوری اسلامی ایران.
چکیده
مفهوم سرمایه اجتماعی آنطور که توسط دانشمندان مختلف ارائه شده بیشتر در برگیرنده مفاهیمی چون اعتماد، همکاری و همیاری متقابل میان اعضای یک گروه یا یک جامعه، مشارکت و جنبههایی از ساختار اجتماعی است که نظام هدفمندی را شکل می دهند و آنها را به سوی منافع مشترک هدایت میکند. بر همین مبنا، امروزه مفهوم سرمایه اجتماعی و به نوعی اهمیت یافتن ارتباطات، یکی از اجزای مهم در تبیین الگو و نقشه راه دستیابی به تمدنی نوین اسلامی به شمار میآید.
رهبر معظم انقلاب مدظله به عنوان مهمترین نظریهپردازان حوزه تمدن نوین اسلامی ، هندسه ویژه ای را برای این تمدن ترسیم نموده اند که توجه به سرمایه اجتماعی جایگاه خاصی را داراست، محققان در پژوهش پیش رو در تلاش هستند تا جایگاه مفهوم سرمایه اجتماعی را در نگاه تمدنسازی ایشان مورد واکاوی دقیق قرار دهند. به همین منظور سعی نمودند که ابتدا به این سئوال پاسخ دهند که مفهوم تمدن نوین اسلامی از منظر ایشان به چه معناست و مهمترین شاخصه های تحقق و تبلور آن کدام اند؟ و شاخصهای سرمایه اجتماعی در این تعریف از چه جایگاهی برخوردار هستند؟
برای پاسخ به این پرسشها ابتدا ادبیات سرمایه اجتماعی به روش تحلیل اسنادی-کتابخانهای مروری اجمالی شد، سپس تعریف تمدن نوین اسلامی و شاخصهای سرمایه اجتماعی به روش داده بنیان از بیانات رهبرمعظم انقلاب مدظله استخراج گردید که انقلابی شدن جامعه، پشتیبانی و مصونیت بخشی به نظام اسلامی، و ایجاد ارتباطات متقابل دولت و ملت به همراه ایجاد حس مسئولیت اجتماعی از نتایج افزایش سرمایه اجتماعی در نگاه تمدنی است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Drawing the Role and Place of the Concept of Social Capital in the Formation of a New Islamic Civilization
نویسندگان [English]
- samaneh mansouri 1
- mojtaba samadi 2
The concept of social capital, as presented by various scientists, mostly includes concepts such as trust, cooperation and mutual cooperation between members of a group or a community, participation and aspects of social structure that form a purposeful system and turn them towards interests. The subscriber leads. Accordingly, the concept of social capital and, in a way, the importance of communication, is one of the important components in explaining the pattern for achieving a New Islamic Civilization.
Ayatollah Khamenei, as the most important theorists in the field of New Islamic Civilization, has drawn a special geometry for this civilization that has a تعریف سرمایه (Capital) special place in social capital. Researchers in the present research are trying to examine the position of the concept of social capital in their view of civilization. To they first tried to answer the question of what the concept of New Islamic Civilization means from their point of view and what are the most important features of its realization? And what is the place of social capital indicators in this definition?
To answer these questions, first, the social capital literature was reviewed by documentary analysis-libraries, then the definition of New Islamic Civilization and indicators of social capital were extracted from the statements of Ayatollah Khamenei by the method of Grounded Theory that support and immunity of the Islamic system, and the establishment of mutual relations between the government and the nation along with the creation of a sense of social responsibility are the results of increasing social capital
کلیدواژهها [English]
- "Social Capital"
- "New Islamic Civilization"
- "Communication"
- "Trust"
- "social responsibility"
مراجع
اباذری، یوسف؛ شریعتی، سارا، و فرجی، مهدی(1390)، فرا روایت تمدن یا فرآیند تمدنها؟! خوانشی پروبلماتیک فرهنگ- تمدن، فصلنامهتحقیقاتفرهنگی، شماره2، صص1-19.
اکبری، مرتضی و رضایی، فریدون (1393)، واکاوی شاخصههای تمدن نوین اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری. تهران: دوفصلنامه مطالعات الگوی پیشرفت اسلامی ـ ایرانی، شماره 5. صص 85ـ 108.
افتخاری، اصغر(1382)، نبود سرمایه اجتماعی و تأثیر آن در امنیت، تهران، نشریه پژوهشی آموزشی و اطلاعرسانی، شماره 11 و12.
بهمنی، محمدرضا (1393)، تمدن نوین اسلامی در اندیشه آیتالله خامنهای، فصلنامهنقدونظر، شماره 74، صص198-237.
پیران، پرویز؛ موسوی، میرطاهر و شیانی، ملیحه(1385)، سرمایه اجتماعی در ایران: کارپایه مفهومی و مفهومسازی سرمایه اجتماعی ـ با تأکید بر شرایط ایران ـ، تهران، فصلنامه رفاه اجتماعی. شماره 23، صص7-44.
ترکزاده، جعفر و محترم، معصومه(1391)، تدوین و ارائه الگویی یکپارچه از سرمایه اجتماعی و پیامدهای آن. فصلنامه پژوهشهای مدیریت انتظامی. شماره 7. صص434ـ 413.
جهانبین، فرزاد، و معینیپور، مسعود (1393)، فرآیند تحقق تمدن اسلامی از منظر حضرت آیتالله خامنهای، فصلنامهمطالعاتانقلاباسلامی، شماره 39، صص 29-46.
حبیبی، غلامحسین(1393)، بینش روششناختی تحقیق در علوم اجتماعی پارادایمها، روشها و تکنیکها، تهران: کتاب همه.
حسینی خامنهای، سیدعلی(02/12/2016)، بیانات حضرت آیتالله خامنهای. Retrieved from تارنمای دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدظله): http://khamenei. ir/.
دورانت، ویل(1386)، تاریختمدن: مشرقزمین: گهوارهتمدن، ترجمه احمد آرام و دیگران، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
شجاعی باغینی، محمد مهدی و همکاران(1387)، مبانی مفهومی سرمایه اجتماعی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
فرمهینی فراهانی، محسن (1395)، الزامات تحقق تمدن نوین اسلامی، فصلنامهمطالعاتملی، شماره 67، صص 83-101.
فروید، زیگموند(1389)، ناخوشایندیهای فرهنگ (تمدن و ناخرسندیهای آن)، ترجمه امید مهرگان، تهران: گام نو.
فوکویاما، فرانسیس(1379). پایان نظم(ترجمه غلامعباس توسلی). تهران: انتشارات جامعه ایرانیان، چاپ اول.
فیاض، ابراهیم(1387)، ایرانآیندهبهسویالگوییمردمشناختی برایابرقدرتیایران، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
محمدپور، احمد(1390)، روش تحقیق کیفی ضد روش2، مراحل و رویههای علمی در روششناسی کیفی، جلد دوم، تهران: انتشارات جامعهشناسان.
موسوی، میرطاهر(1385)، مشارکت اجتماعی یکی از مؤلفههای سرمایه اجتماعی. تهران: فصلنامه رفاه اجتماعی، شماره23، صص 67ـ 92.
هانتینگتون، سامویل(1384)، «برخوردتمدنها»، در پاسخ به آسیا به نظریه برخورد تمدنها، ترجمه سید صادق خرازی، تهران: خورشید آفرین.
Baker, W. E. (1384). The Social Structure Of National Securities Market. American Jornal of Social Dynamic of Financial Market. Greenwich:JIP press.
Bourdieu, P. (1987). The Forms of Capital. In Handbook of Theory and reaserch for the social of education. Edited by john G. Richardson, Westport. CT: Greenwood press. Inc.
Coleman. J. S(1990). Social Capital. In Foundations of social Theory. Edited by james S. Coleman. Harvard. AM: The Belknap pess of Harvard Univercity Press.
Espeller berg, A (2001). Framework for the measurement of social capital in new Zealand. Social capital programmed taem. Statistics new Zealand.
Foley, M. & Edwards, B. (1999). Is it time to disinvest in social capital? Jornal of poplic policy. Vol 19. No. 2, pp 141-173.
Fukuyama, F. (1995). Trust: the social Virtues and the creation Prosperity. New York: free press.
Furstenberg,G. (1998). Social capital the role of fathers in the family. Lawrence Erlbaum. New Jersey
Grootart, c: Narayan, d. , Jones, V. N. & Woolcock, M. (2004). Measuring Social Capital. Word banking working. No. 18.
Lin, N. (2001). Social capital: A theory of social structure and action. Cambridge university press
Pope,J. (2003). Social capital and social capital Indicators: A reading list. Working Paper Series, no. , pp. 10.
Putnam, R. D,Leonardi,R. & Nanneti, V. (1993). Making democracy work: civic tradition in modern Italy. Princeton. NJ: Princeton University press.
Putnam, R. D. (2000). Bowling Alone: The Collapse and Revival of American Community, Simon and Schuster, New York.
Wall, Ellen. Gabriele Ferrazzi, & Frans Schreyer. (1998). Getting the good on social capital. Rural sociology. 63(2).
بازار سرمایه / Capital Market
در بازار سرمایه اوراق بهادار با سررسید بیشتر از یک سال به فروش می رسد. با در نظر گرفتن این واقعیت که پسانداز و سرمایهگذاری برای رشد اقتصاد حیاتی هستند، بازار سرمایه پلی است که پسانداز واحدهای اقتصادی دارای مازاد را به واحدهای سرمایهگذاری که بدان نیازمندند انتقال میدهد. بنابراین بازار سرمایه، واحدهای پساندازی و سرمایهگذاران را با یکدیگر ارتباط میدهد. از طرف دیگر سازوکارهای تعبیه شده در این بازار از طریق رشد حجم پسانداز و سرمایهگذاری، رشد اقتصادی را تسریع میکنند. استفاده از بازار سرمایه برای تأمین مالی مخارج دولت نیز از جمله قدیمیترین و متداولترین شکل مبادلات مالی است. اتکای دولتها به بازار سرمایه در اغلب اقتصادهای مدرن نه تنها از این جهت مهم است که دولتها غالباً اوراق بدهی منتشر میکنند تا بخش عمده هزینههای خود را تأمین مالی نمایند، بلکه استقراض دولت غالباً حجم عظیمی از کل وجوه عرضه شده در بازار توسط وامدهندگان را جذب میکند.
**ابزارهای بازار سرمایه**
**الف – ابزارهای تأمین مالی دراز مدت **
**سهام:** سهام صرفنظر از شکل آن، نشاندهندة منافع مالک در شرکت است و از آنجاکه طلب و ادعای سهامداران در مورد داراییهای شرکت در مرحلة آخر تمام طلبها قرار دارد، منافع سهام به عنوان "منفعت باقیمانده" شناخته میشود.
**سهام عادی:** سهام عادی نوعی ابزار سرمایهگذاری است که نشانگر مالکیت دارندة آن در یک شرکت سهامی است و به دو دستة سهام با نام و سهام بینام تقسیم میشود.
**سهام ممتاز:** سهام ممتاز نوعی اوراق بهادار است که دارندة آن نسبت به درآمدها و داراییهای شرکت، حق یا ادعای محدود و معینی دارد. این سهام زمانی منتشر میشود که هزینة سهام عادی بالاتر باشد.
**اوراق قرضه:** اوراق قرضه اسنادی هستند که به موجب آنها ناشر متعهد میشود مبالغ معینی (بهرة سالانه) را در فاصلههای زمانی مشخص به دارندة پرداخت کند و در سررسید، اصل مبلغ را بازپرداخت کند.
**اوراق مشارکت:** اوراقی است که سود علی الحساب دارد و صادر کننده اوراق متعهد می شود اصل پول و سود قطعی را در تاریخ معین پرداخت کند.
**ب – ابزارهای ویژة مدیریت خطر **
علاوه برکارکرد تأمین مالی واحدهای اقتصادی دارای کسری، مقابله با ریسک همراه با سرمایهگذاری و به ویژه ریسک ناشی از نوسانهای قیمتی از دیگر کارکردهای مهم بازار سرمایه است. این کارکرد بازار سرمایه، از طریق بهکارگیری ابزارهایی تحت عنوان ابزارهای مشتق انجام میشود. اطلاق مشتق به این ابزارها به آن دلیل است که ارزش این ابزارها براساس، ارزش اوراق یا داراییهای دیگر تعیین میشود و در واقع مشتق از داراییهای دیگر است. معاملهگران این ابزارها، برآنند که با پذیرش هزینهای اندک، از ریسک زیاد نوسان قیمت اجتناب کرده و آن را به سایر سرمایهگذاران منتقل کنند. مهمترین ابزارهای مشتق بازار سرمایه عبارتند از:
**قراردادهای اختیار معامله **
اختیار معامله قراردادی دوطرفه بین خریدار و فروشنده است که براساس آن خریدار قرارداد حق (نه الزام و تعهد) دارد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت معین و در زمانی مشخص بخرد یا بفروشد. بنابراین براساس این قرارداد، دو طرف توافق میکنند که در آینده معاملهای انجام دهند. در این معامله خریدار اختیار معامله، در ازای پرداخت مبلغ معینی، حق خرید یا فروش دارایی مندرج در قرارداد را در زمانی مشخصی با قیمتی که هنگام بستن قرارداد تعیین شده است، به دست میآورد. از طرف دیگر، فروشندة قرارداد اختیار معامله، در مقابل اعطای این حق به خریدار با دریافت مبلغ معینی هنگام عقد قرارداد، براساس مفاد قرارداد، آمادة فروش دارایی مذکور است. چنانکه از تعریف قرارداد اختیار معامله پیداست، دارنده قرارداد (خریدار) در اعمال حق خود مختار است و به عبارت دیگر هیچ تعهد و الزامی ندارد و در صورت صرفنظر وی از اجرای قرارداد، مبلغی را که در ازای این حق، پرداخته است از دست میدهد. از طرف دیگر فروشنده در صورت خواست خریدار، مجبور به اجرای قرارداد است. قراردادهای اختیار معامله به دو دسته طبقهبندی میشوند:
**الف - قرارداد اختیار خرید **
دارندة این نوع اختیار معامله، حق دارد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت مشخصی – به قیمت توافقی– در دورة زمانی معینی بخرد.
**ب - قرارداد اختیار فروش **
این قرارداد به دارنده حق میدهد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت توافقی در دورة زمانی مشخصی بفروشد. درحالیکه خریدار قرارداد اختیار خرید، به امید افزایش قیمت آن را میخرید، خریدار قرارداد اختیار فروش پیشبینی میکند که قیمت در آینده کاهش خواهد یافت.
تمامی انواع کالا را میتوان هر روز در بازار آنی (نقد) دادوستد کرد. در این بازارها، خریدار و فروشنده برای تحویل آتی کمیت و کیفیت مشخصی از یک کالا، با یکدیگر به توافق میرسند. وقتی قیمت آتی دادوستد، نوسان داشته باشد، معاملهگران با ریسک (خطر) روبرو خواهند بود؛ زیرا ارزش موجودی آنها تعریف سرمایه (Capital) ممکن است بهطور چشمگیری تغییر یابد. برای ایمن شدن در برابر تغییرات ناگهانی قیمت، خریداران و فروشندگان میتوانند به بازار تحویل آتی روی آورند که در آن قراردادهای تحویل آتی برای تحویل کمیت و کیفیت مشخصی از یک کالا با یک قیمت مشخص در یک زمان معین تنظیم میشود.
براساس این قرارداد، خریدار متعهد میشود که مقدار مشخصی از یک کالا را در تاریخ معین با قیمت معینی از فروشنده تحویل بگیرد و فروشنده متعهد میشود که کالای مورد نظر را براساس مفاد قرارداد در همان تاریخ و با همان قیمت به خریدار تحویل دهد. در سررسید قرارداد تحویل آتی، فروشنده با دریافت قیمت، کالای موضوع قرارداد را به خریدار تحویل میدهد و تسویه انجام میشود. به عبارت دیگر، تسویة قراردادهای آتی به صورت تحویل فیزیکی کالا است.
**نهادهای بازار سرمایه**
**الف ) نهادهای خودتنظیمگر:**
بورسهای اوراق بهادار، بورس کالا، مؤسسات سپردهگذاری و نگهداری اوراق بهادار.
**ب ) واسطههای بازار: **
شرکتهای تأمین سرمایه (بانکهای سرمایهگذاری)، کارگزاران، معاملهگران، مشاوران سرمایهگذاری، بازارگردانان، شرکتهای سرمایه گذاری.
**ج ) سایر فعالان بازار سرمایه:** مؤسسات رتبهبندی خطر و اعتبار، پردازشگران حرفهای اطلاعات یا فروشندگان حرفهای اطلاعات.
سرمایه فیزیکی چیست ؟
سرمایه فیزیکی یکی از مواردی است که اقتصاددانان آن را یکی از سه عامل اصلی تولید می نامند. این سرمایه از کالاهای ملموس و ساخته دست بشر تشکیل شده است که به روند ایجاد یک محصول یا خدمات کمک می کند. ماشین آلات ، ساختمان ها ، لوازم اداری یا انبارها تعریف سرمایه (Capital) ، وسایل نقلیه و رایانه هایی که یک شرکت دارد همه بخشی از سرمایه های فیزیکی آن محسوب می شود.
سرمایه فیزیکی چیست؟
منظور از سرمایه فیزیکی ، دارایی هایی مانند ساختمان ، ماشین آلات و وسایل نقلیه است که توسط یک سازمان متعلق به کار و اشتغال است. سرمایه فیزیکی یکی از عوامل تولید غیر از زمین و نیروی کار را تشکیل می دهد. دارایی ها سرمایه ثابت را تشکیل می دهند به این معنی است که آنها در روند تولید مصرف نمی شوند.
در نظریه اقتصادی نئوکلاسیک ، عوامل تولید ورودی هایی هستند که برای دستیابی به تولید کالاها یا خدمات به دنبال سود لازم هستند. اقتصاددانان به طور كلی توافق دارند كه سه عامل اصلی تولید وجود دارد. سرمایه فیزیکی یکی از مواردی است که اقتصاددانان آن را یکی از سه عامل اصلی تولید می نامند. این کالا از کالاهای ملموس و ساخته دست بشر تشکیل شده است که به روند ایجاد محصول یا خدمات کمک می کند. ماشین آلات ، ساختمانها ، لوازم اداری یا انبارها ، وسایل نقلیه و رایانه هایی که یک شرکت دارد همه بخشی از سرمایه فیزیکی آن محسوب می شود.
سرمایه فیزیکی چیست
تعریف سرمایه فیزیکی
سرمایه فیزیکی متشکل از کالاهای ساخته شده توسط بشر است که به روند تولید کمک می کنند. وجه نقد ، املاک و مستغلات ، تجهیزات و موجودی کالا نمونه هایی از سرمایه فیزیکی است. مقادیر سرمایه فیزیکی به ترتیب توانایی پرداخت در ترازنامه ذکر شده است.
در تئوری اقتصادی نئوکلاسیک ، عوامل تولید ورودی هایی هستند که برای دستیابی به تولید کالاها یا خدمات به دنبال سود لازم هستند. اقتصاددانان به طور کلی موافقند که سه عامل اصلی تولید وجود دارد.
تعریف سرمایه فیزیکی
1. زمین ، منابع طبیعی و املاک و مستغلات
این عوامل شامل زمین یا ملکی است که کارخانه ها ، تاسیسات حمل و نقل و فروشگاه ها در آن ساخته شده اند. منابع طبیعی که از زمین خارج می شوند ، مانند ذرت مورد نیاز برای تهیه چیپس تورتیلا یا سنگ آهن مورد استفاده برای ساخت فولاد ، نیز در این گروه قرار می گیرند.
2. سرمایه انسانی
این عامل شامل نیروی کار و سایر منابعی است که بشر می تواند فراهم کند – آموزش ، تجربه یا مهارت های منحصر به فرد – که به روند تولید کمک می کند.
3. سرمایه فیزیکی
این عامل که گاهی اوقات به سادگی “سرمایه” خوانده می شود ، شامل اقلام یا محصولات ساخته شده توسط بشر است که فرایند تولید را امکان پذیر می کند یا عملکرد آن را بدون مشکل امکان پذیر می کند.
برخی از انواع سرمایه مستقیماً در تولید نقش دارند ، مانند تجهیزات جوشکاری که قطعات خودرو را در کف کارخانه متصل می کند. برخی دیگر به طور غیر مستقیم درگیر می شوند ، مانند رایانه ها و چاپگرها در ستاد اجرایی.
سرمایه فیزیکی و استارت آپ ها
شرکت های جدید یا تازه تاسیس در اوایل چرخه عمر خود ، معمولاً قبل از تولید کالای واحد یا تأمین امنیت اولین مشتری خود ، در سرمایه های فیزیکی سرمایه گذاری می کنند.
به عنوان مثال ، شرکتی که اجاق های مایکروویو تولید می کند باید قبل از فروش یک دستگاه واحد ، چندین سرمایه گذاری انجام دهد: این شرکت باید کارخانه ای بسازد ، ماشین آلات مورد نیاز برای تولید و مونتاژ کوره ها را خریداری کند و در آخر ، باید برخی دستگاه های نمونه قبل هر فروشگاهی محصول خود را حمل می کند.
انباشت سرمایه فیزیکی با شرکت های تاسیس شده و سرمایه گذاری مورد نیاز مرتبط می تواند مانع قابل توجهی برای ورود شرکت های جدید به ویژه در صنایع پرمصرف باشد.
متنوع سازی سرمایه فیزیکی معیاری برای اندازه گیری تنوع در یک صنعت خاص است. در نتیجه ، از نظر سرمایه فیزیکی ، راه اندازی یک شرکت حقوقی جدید بسیار آسان تر از افتتاح یک کارخانه تولید جدید است.
نمونه ای از سرمایه های فیزیکی
کارشناسان اتفاق نظر دارند که سرمایه های فیزیکی یکی از موارد مهم در ارزیابی شرکت است. با این حال ، به طرز عجیبی ، می تواند یکی از سخت ترین دارایی ها برای ارزیابی باشد.
اول ، ممکن است در مورد آنچه دقیقاً سرمایه فیزیکی تشکیل می دهد اختلاف نظر وجود داشته باشد – اقتصاددانان اغلب در مورد پارامترهای دقیق سه عامل تولید اختلاف نظر دارند.
به عنوان مثال ، دفتر تعریف سرمایه (Capital) مرکزی شرکت کوکاکولا در آتلانتا را در نظر بگیرید. بعضی از آنها ممکن است پردیس ساختمان های اداری خود را به عنوان سرمایه فیزیکی قلمداد کنند زیرا این سازه ها ساختمانی هستند که توسط بشر ساخته شده اند. برخی دیگر ممکن است میدان شرکت را در دسته زمین / املاک و مستغلات در نظر بگیرند.
ثانیاً ، سرمایه غالباً تعریف سرمایه (Capital) نسبتاً بی نقص است زیرا معمولاً برای تحقق هدف خاصی طراحی می شود.
بیشتر اشیا سرمایه فیزیکی نیز سرمایه ثابت هستند ، به این معنی که در طول تولید واقعی کالا یا خدمات مصرف یا از بین نمی روند اما قابل استفاده مجدد هستند. به همین ترتیب ، یک مورد از سرمایه ثابت ارزش بلند مدت دارد ، اما این ارزش می تواند با گذشت زمان تغییر کند. معمولاً کاهش می یابد.
باز هم ، تولید تجهیزات یک نمونه بارز است – با پیر شدن ماشین ، ارزش آن بسیار کمتر می شود. به همین دلیل است که سرمایه گذاری های با سرمایه ثابت به طور معمول در صورت های حسابداری شرکت طی یک دوره طولانی (اغلب دهه ها) استهلاک می شوند.
از طرف دیگر ، در صورت ارتقا دارایی خود یا تغییراتی در شرکت که ارزش آن را تحت تأثیر قرار می دهد ، ارزش سرمایه های فیزیکی می تواند از نظر ارزش افزایش یابد.
سرمایه هوشمند (Intelligence Capital) چیست؟
چند ماه قبل بود که گزارش "THE RESPONSIVE BUSINESS: CREATING GROWTH AND VALUE THROUGH INTELLIGENCE CAPITAL" رو که توسط مجموعه کانتار (Kantar) منتشر شده بود خوندم. با توجه به جذابیت موضوعش و پرداختن مناسبش به دغدغه ای که خودم همیشه داشتم، به نظرم رسید که توضیحی راجبش بنویسم و باهاتون به اشتراک بذارم.
دغدغهام چی بود؟ شفاف و ملموس(تر) شدن ارزشی که بازاریابی و مشتقاتش مثل تحقیقات بازاریابی برای کسب و کار ایجاد میکنن. طبیعتاً قرار نیست بعد از خوندن این گزارش معجزهای رخ بده و تمام ابهامها به طرفهالعینی برطرف بشن، اما نکته مثبت تحلیلهای موجود در گزارش اینه که سرنخهایی ارایه میدن و نمونههایی ذکر میکنن از اینکه مناسبه چطور فکر کنیم و به چه سمت و سویی حرکت کنیم. ضمن اینکه دامنه تحلیلها و راهکارهای ارایه شده تنها محدود به دغدغهای که من ذکر کردم نیست و از نمایی بالاتر به موضوعاتی که یک کسب و کار با اون دست به گریبانه نگاه میکنه. در واقع هدف گزارش ارایه یک چارچوب (Framework) برای بهتر دیدن چیزهایی که میدونیم و چیزهایی که باید بدونیمه.
قاعدتاً چون این گزارش نمونه یا آماری از کسب و کارهای داخل ایران نداره، نمیشه تمام موارد مطرح شده رو به کسب و کارهای داخلی تعمیم داد، علیایحال خوندنش خالی از لطف نیست و شاید خالی از حکمت هم نباشه.
گزارش در سال 2019 منتشر شده و مسیر توسعه این تحقیقات ادامه داره و مقالههای مرتبط دیگری هم در ادامه منتشر شده، اما با توجه به اینکه به نوعی مقاله فعلی جنبه معرفی مفاهیم اصلی و بخشهای کلیدی رو داره، تصمیم گرفتم ابتدا معرفیش کنم. (لینک دانلود گزارش - نیاز به ثبت نام و لاگین داره)
* Intelligence Capital یک علامت تجاری ثبت شده برای انجمن تحقیقات بازاره.
در ادامه سعی میکنم با کمک گرفتن از چکیده اجرایی گزارش، نمایی کلی رو از اونچه که در نتیجه این تحقیق و بررسی منتشر شده ارایه بدم، که دید مناسبی قبل از خوندنش داشته باشین.
اصل داستان چیه؟
رشد کردن در قرن 21 برای بسیاری از کسب و کارها یک چالش مهمه. در عین حال، ارزش کسب و کار به طور فزایندهای در حال نامحسوس شدنه. علتش چیه؟ وابستگیش به ارزش برند و ارزش مشتری. یعنی بیشتر از هر زمانی نسبت به قبل، دیگه صرفاً ناشی از داراییهای فیزیکی و امثالهم نیست. برای موفقیت در این شرایط، کسب و کارها باید سریعتر از اونچه رفتار مشتری تکامل پیدا میکنه، درباره ی نحوه تغییر جهان پیرامونشون یاد بگیرن. باید بتونن تغییرات بازار رو شناسایی کنن، پاسخی رو آماده و بعد اقدام کنن. به این میگن کسب و کار واکشنگرا یا تعریف سرمایه (Capital) همون Responsive Business.
واکنشگرایی، در مورد چابکی و سازگاریه. مثال معروف نوکیا (+) و اپل (+) و تفاوتشون از این منظر.
در گزارش، تعریف این واکنشگرایی تشریح میشه و ادعا میشه سرمایه هوشمند (Intelligence Capital) چنین واکنشگراییای رو برای سازمان فراهم میکنه.
تعریف سرمایه هوشمند اینطور مطرح میشه: این سرمایه یک دارایی از جنس دانشه که به کسب و کار کمک میکنه تا اونچه رو که می دونه و توانایی استفاده از اون برای ایجاد تغییر در عملکرد کسب و کارش رو داره، بدونه.
به همین دلیل، کسب و کارها باید همونطور که در سرمایههای فیزیکی و انسانی سرمایهگذاری میکنن، روی سرمایه هوشمند سرمایهگذاری کنن.
در ادامه تصریح میشه که سرمایه هوشمند از سه عنصر تشکیل شده:
هوشمندی ساختاری (Structural)، هوشمندی فعالسازی (Activation) و هوشمندی انسانی (Human).
در گزارش شرح داده میشه که جزییات هر کدوم از موارد ذکر شده در این مدل چیه، چطور میشه یه سرمایه هوشمند ساخت و طوری این قطعات پازل رو کنار هم قرار داد که به نتایج مطلوب برسیم. همینطور مطالعات موردی (Case Study) از به کارگیری این موارد در بخشهای مختلفی از مقاله ذکر شده.
ارزش کجاست؟
به نظر میاد حرفهای زیبایی تا اینجا زدیم ولی سوال اساسی اینجاست که اساساً استفاده از این مدل چه ارزشی ایجاد میکنه و چطوری این کار رو انجام میده؟
استفاده موفق از سرمایه هوشمند از چهار مسیر ارزش جدیدی رو برای کسب و کار ایجاد می کنه:
- گشودن جریانهای جدید درآمدی
- تقویت ارزش برند
- افزایش سرعت عرضه محصول به بازار (Speed to Market؛ توضیح در متمم)
- ایجاد (بهبود) کارآیی
مولفین ضمن تفسیر اینکه این ارزشها دقیقا چی هستن، با استناد به گزارشها و تحقیقات از منابع مختلف، چگونگی ایجاد این ارزشها رو توضیح میدن. تحلیلها هم به صورت کیفی و هم به صورت کمی ارایه میشه و به مطالب و مقالات از منابع موثقی از جمله HBR ،BCG و Brand Finance رجوع میشه که نتایج قابل توجه و درخور تأملی دارن.
ضمناً نویسندگان معتقدن برای استفاده حداکثری از فرصتها، مدیران بازاریابی و بینش (Insight) باید به روشهای متفاوتی در مورد هوشمندی، با بقیه اعضای کسب و کار صحبت کنن. در واقع باید بازده مورد انتظار از این سرمایهگذاری رو به صورتی شفاف با بقیه به اشتراک بذارن.
موضوع دیگهای که بسیار روی اون تأکید میشه الزام به فراینده. جایی در گزارش در یک مطالعه موردی، خانم شارلن ون زیل از وولورث، چنین موضوعی رو مطرح میکنه:
سریعترین دستاوردها با ایجاد فرآیندهای مناسب به دست میاد.
من اغلب اوقات متوجه شدم که این موارد مهمترین هستن، اما نادیده گرفته میشن، چون یا بیشترین تغییرات رو می طلبه یا بسیاری از شرکتها تصور میکنن که از قبل در حال کار هستن و به خوبی کار میکنن.
آشنا به نظر میاد، نه؟
ایشون توضیح میده که چطور بعد از ورودش به سازمان و با تشکیل چهار تیم تخصصی (تیم تحقیقات، تیم بینش، تیم تجزیه و تحلیل پیشرفته و مدل سازی و تیم فرآیند و عملیات)، موفق شد تصمیمگیری/تصمیمسازی برمبنای دادهها رو به نحو مطلوبی ایجاد کنه. موضوعی که علیرغم وجود دادههای متنوع و متعدد از منابع مختلف در شرکت، پیش از ایجاد این ساختار وجود نداشت. صرفاً داشتن داده مهم نیست، نحوه استفاده از اون مهمه.
فرهنگ هوشمندی یا هوشمندی فرهنگی؟
در نهایت نگارندگان گزارش، آخرین عنصر مورد نیاز رو برای بهرهمندی از سرمایه هوشمند، فرهنگ هوشمند (Intelligence Culture) میدونن. مواردی نظیر تعهد به دانش، اشتراک یادگیری، فرهنگ کنجکاو[ی] و همچنین گنجوندن هوشمندی به صورت صریح در فرآیندهای تصمیمگیری.
سازمانهایی که به همه افراد اجازه میدن در مورد چرایی و چگونگی سوال بپرسن، میتونن چنین فرهنگی رو داشته باشن و تقویتش کنن. صرفنظر از اینکه این افراد در مشاغل مرتبط با تجزیه و تحلیل و بینش و داده حضور دارن یا ندارن. چرا که ایجاد و مهمتر از اون به کارگیری سرمایه هوشمند، مستلزم مشارکت افراد در موقعیتهای مختلف و با زاویههای دید متفاوته.
جزییات این موضوع به همراه توضیحاتی از متخصصین گوگل و یک مطالعه موردی از شرکت پپسی، در گزارش تبیین شده.
اواخر گزارش سرفصلی وجود داره با عنوان "تبدیل شدن به یک کسب و کار قدرت گرفته از سرمایه هوشمند" که قصد داره به این سوال پاسخ بده:
چطور میتونیم ارزیابی کنیم که آیا سرمایه هوشمند ما آمادگی لازم رو برای تقویت واقعی توانایی سازمان به منظور واکنشگرا بودن داره یا نه؟
در ادامه بیست و سه سوال در شش بخش مطرح میشه که پاسخ دادن به اونها میتونه کمک کنه متوجه بشیم که آیا یک کسب و کارِ ما واکنشگرا (متمایل به واکنشگرایی) هست یا نه.
در بخش آخر جمعبندی ارایه میشه و همینطور یک مثال بسیار جذاب از آینده تخصیص منابع و یک موقعیت شغلی فرضی به نام DREAM (مخفف Dynamic REsource Allocation Manager) که قدرت مانور بین گزینههای مختلف رو به خوبی نشون میده.
امیدوارم این نوشته براتون مفید بوده باشه و شما رو ترغیب کرده باشه که گزارش رو مطالعه کنین.
شما چی فکر میکنین؟ کسب و کارتون چقدر واکنشگراست؟ توی سازمانی که هستین این فرهنگ هوشمند چقدر وجود داره؟
من در حین مطالعهام، برای کمک به درک بهتر مفاهیم، محتوای گزارش رو به فارسی ترجمه کردم و منابع مختلفی رو هم بهش اضافه کردم، اما با توجه به لایسنسی که گزارش ذیل اون منتشر شده و بنا به احترام به رعایت حقوق مولفین، امکان انتشار و به اشتراکگذاری ترجمه کامل وجود نداره، ولی اگر سوال یا ابهامی در ارتباط مفاهیم مطرح شده وجود داشت، خوشحال میشم بهم اطلاع بدین که در صورت امکان بتونم شفافسازی کنم.
سرمایه اجتماعی
امروزه، در کنار سرمایه های انسانی، مالی و اقتصادی، سرمایه دیگری به نام سرمایه اجتماعـــــــی (SOCIAL CAPITAL) مورد بهره برداری قرار گرفته است. این مفهوم به پیوندها، ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع باارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا می شود. سرمایه اجتماعی که صبغه ای جامعه شناسانه دارد، به عنوان یک اهرم توفیق آفرین مطرح و مورداقبال فراوان نیز واقع شده است. ســرمایه اجتماعی، بستر مناسبی برای بهره وری سرمایه انسانی و فیزیکی و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد می شود. مدیران وکسانی که بتوانند در سازمان، سرمایه اجتماعی ایجاد کنند، راه کامیابی شغلی و سازمانی خود را هموار می سازند. از سوی دیگر، سرمایه اجتماعی به زنــــــدگی فرد، معنی و مفهوم می بخشد و زندگی را ساده تر و لذت بخش تر می سازد. امروزه سرمایه اجتماعی، نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا می کند و شبکه های روابط جمعی و گروهی، انسجام بخش میان انسانها، سازمانها و انسانها و سازمانها با سازمانها می باشد. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه ها اثربخشی خود را از دست می دهند و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار می شوند.
در دیدگاه های سنتی مدیریت توسعه سرمایه های اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا می کردند اما در عصر حاضر برای توسعه بیشتر از آنچه به سرمایه اقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمند باشیم به «سرمایه اجتماعی نیازمندیم، زیرا بدون این سرمایه استفاده از دیگر سرمایه ها به طور بهینه انجام نخواهدشد. در جامعه ای که فاقد سرمایه اجتماعی کافـــی است. سایر سرمایه ها ابتر می مانند و تلف می شوند. از این رو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل محوری برای دستیابی به توسعه محسوب شده و مدیرانی موفق قلمداد می گردند که بتوانند در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتر نایل گردند. سرمایه اجتماعی
اصطلاح سرمایه اجتماعی قبل از سال ۱۹۱۶، در مقاله ای توسط هانی فان از دانشگاه ویرجینیای غربی مطرح شد. اما، نخستین بار در اثر کلاسیک جین جاکوب: مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی (۱۹۶۱) به کاررفته است، که در آن او تــــوضیح داده بود که شبکه های اجتماعی فشرده در محدوده های حومه قدیمی و مختلط شهری، صورتی از سرمایه اجتماعی را تشکیل می دهند و در ارتباط با حفظ نظافت، عدم وجود جرم و جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات درمورد بهبود کیفیت زندگی، در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی پلیس و نیروهای انتظامی، مسئولیت بیشتری از خود نشان می دهند. گلن لوری اقتصاددان نیز همچون ایوان لایت جامعه شناس، اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه ۱۹۷۰ برای توصیف مشکل توسعه اقتصادی درون شهری به کار برد. در دهه ۱۹۸۰، این اصطلاح توسط جیمز کلمن جامعه شناس در تعریف سرمایه (Capital) معنای وسیعتری مورداستقبال قرار گرفت و رابرت پوتنام دانشمند علوم سیاسی، نفر دومی بود که بحثی قوی و پرشور را درمورد سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی هم در ایتالیا و هم در ایالات متحده برانگیخت. سرمایه اجتماعی مفهومی است که پیشینه طولانی زیادی ندارد. کاربرد این مفهوم به تدریج از دهه ۱۹۹۰ به این سو در تزها و مقالات دانشگاهــی – بویژه در رشته های جامعه شناسی، اقتصاد، سیاست و آموزش – با کارهای افرادی چون جیمز کلمن، پیربوردیو، رابرت پاتنام و فرانسیس فوکویاما افزایش یافته است. همچنین استفاده از مفهوم سرمایه اجتماعی باتوجه به روند جهانی شدن و تضعیف نقش دولتهای ملی، به عنوان راه حلی اجرا شدنی در سطح اجتماعات محلی برای مشکلات توسعه، موردتوجه سیاستگذاران و مسئولان سیاست اجتمــاعی قرار گرفته است. تعریف رایج سرمایه اجتماعی در جریان اصلی جامعه شناسی آمریکایی – بویژه در روایت کارکرد گرایانه آن – عبارت است از روابط دوجانبه، تعاملات و شبکه هایی که درمیان گروههای انسانی پدیدار می گردند و سطح اعتمادی که در میان گروه و جماعت خاصی، به عنوان پیامد تعهدات و هنجارهایی پیوسته با ساختار اجتماعی، یافت می شود. در مقابل جامعه شناسی اروپایی این مفهوم را در بررسی این موضوع به کار می گیرد که چگونه تحرک پیوندهای مربوط به شبکه های اجتماعی، سلسله مراتب اجتماعی و قدرت تمایزیافته را تقویت می کند. با وجود این، نکات مشترک این دو دیدگاه درمورد سودمندی سرمایه اجتماعی در افزایش برخی ویژگیها، مانند آموزش، تحرک اجتماعی، رشد اقتصادی، برتری سیاسی و درنهایت توسعه است. سرمایه اجتماعی با کارکردش تعـــریف می شود. سرمایه اجتماعی شیئی واحد نیست، بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند: همه آنها شامل جنبه ای از یک ساخت اجتماعی هستند، و کنشهای معین افرادی را که در درون ساختار هستند تسهیل می کنند. سرمایه اجتماعی، مانند شکلهای دیگر سرمایه مولد است و دستیابی به هدفهای معینی را که در نبودن آن دست یافتنی نخواهدبود امکان پذیر می سازد. سرمایه اجتماعی، مانند سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی کاملاً تعویض پذیر نیست. اما نسبت به فعالیتهای بخصوصی تعویض پذیر است. شکل معینی از سرمایه اجتماعی که در تسهیل کنشهای معینی ارزشمند است ممکن است برای کنشهای دیگر بی فایده یا حتی زیانمند باشد. سرمایه اجتماعی نه در افراد و نه در ابزار فیزیکــی تولید قرار دارد. جنبه منفعت اقتصادی سرمایه اجتماعی
اقتصاد جدید سرمایه داری، سرمایه اجتماعی را به کار می گیرد، آن را تهی می سازد و باز آن را پر می کند. اقتصاددانان نئوکلاسیک به اهمیت هنجارهای اجتماعی تعاونی دراقتصاد به خوبی واقفند و برای تبیین اینکه چگونه عناصر عقل گرای خودخواه به همکاری با یکدیگر روی می آوردند، نظریه دقیقی دارند. به علاوه، اقتصاددانان هنجارهایی را که به طور نهادینه ساخته شده اند، به خوبی می شناسند: نظریه آنها را برای ارزیابی اینکه رفتار دولت با کارآمدی – رو به افزایش، و کارآمدی – روبه کاهش چیست، رهنمودهایی فراهم می سازد. آنچه که اقتصاددانان به سختی می پذیرند اهمیت آن چیزی است که می توان هنجارهایی که به طور برونزاد ساخته شده اندنامید. یعنی در هنجارهای بیرون از نظام اقتصادی که بر رفتار اقتصادی تاثیر می گذارند، و ازمنابعی از قبیل فرهنگ یا مذهب سرچشمه می گیرند. وظیفه اقتصادی سرمایه اجتماعی کاهش هزینه های معاملاتش است که با مکانیسم های هماهنگی رسمی مثل قراردادها، سلسله مراتب، قوانین بوروکراسی و موارد متشابه مربوط هستند. حقیقت موضوع این است که هماهنگ کردن فعالیتها براساس هنجارهای غیررسمی به عنــــوان بخش مهمی از اقتصاد مدرن پایدار می ماند، و این مسئله به دلیل ماهیت پیچیده فعالیتهای اقتصادی و فناوری پیچیده است. بسیاری خدمات پیچیده برای کنترل، خیلی پرهــزینه هستند و ازطریق استانداردهای حرفه ای داخلی خیلی بهتر از مکانیسم های کنتــرل رسمی، کنترل می شوند. یک مهندس نرم افزار بسیار آموزش دیده اغلب بیشتر از بهره وری خودش نسبت به سرپرست خود مطلع است؛ یک خزانه داری اغلب وقتی که به قضاوت یک مأمور مالی باتجربه واگذار شود، کاراتر است از اینکـــه توسط کتابی مثل سررشته داری دولتی انجام شود. تعدادی از مطالعات تجربی پیشنهاد می کند که فناوری پیشرفته تحقیق و توسعه (R&D) اغلب به مبادله غیررسمی حق مالکیت عقلایی وابسته است، به دلیل اینکـــه مبادله رسمی مستلزم افزایش هزینه های معاملاتی بیش از حد است و سرعت مبادلات را کم می کند. حتی در محیطهای با فناوری پیشرفته پایین، سرمایه اجتماعی اغلب به کارایی بیشتری نسبت به تکنیک های هماهنگی رسمی منجر می شود. تیلوریسم کلاسیک، که محلهای کاری را به شیوه بوروکراسی بسیار متمرکز سازماندهی کرد، ناکارآمدی زیادی به وجود آورد موقعی که تصمیمات به تأخیر افتادند و اطلاعات تحریف شدند و زنجیرهای سسله مراتب فرمان به طرف پایین حرکت کردند. در بسیاری از کارخـــــانه های تولیدی، ساختارهای مدیریت مسطح ترجایگزین تیلوریسم شده است که مسئولیت را به سطوح پایین خود کارخانه واگذار کرده است. کارگرانی که خیلی به منابع دانش تخصصی نزدیکتر هستند اختیار دارند که خود تصمیم بگیرند به جای اینکه آن را به سلسله مراتب مدیریتی واگذار کنند. این کار اغلب به بازدهی بالایی منجر می شود اما کاملاً به سرمایه اجتماعی نیروی کار وابسته است. اگر بین تعریف سرمایه (Capital) کارگران و مدیران عدم اعتماد یا فرصت طلبی فراوان وجود داشته باشد، تفویض اختیار که در یک سیستم تولیدی کوچک لازم است، به از کارافتادگی فوری منجر می شود. این درواقع آن چیزی است که در جنرال موتور طی اعتصابهای ۱۹۹۶ و ۱۹۹۸ اتفاق افتاد، زمانی که یک شعبه محلی با مخالفت توانست کل عملیات آمریکای شمالی شرکت را ببندد
دیدگاه شما