- سود ناخالص (Gross Profit)
- سود عملیاتی یا سود قبل از بهره و مالیات (EBIT)
- سود خالص (Net Income)
سود ویژه
صورت سود و زیان همانطور که از نامش پیدا است برای تعیین سود یا زیان ویژه واحد مالی تهیه میشود؛ و شامل خلاصهای از درآمدها و هزینهها برای یک دوره زمانی معین است .
این صورت معمولاً به دو روش تهیه میشود :
1. تکمرحلهای
2. دومرحلهای
در این روش ابتدا کلیه درآمدها یکجا و در ادامه کلیه هزینهها در زیر آنها آورده میشود و در نهایت از تفاضل آنها به سود یا زیان قبل از کسر مالیات میرسیم که با کسر مالیات (در صورتی که مؤسسه سود داشته باشد) به سود یا زیان بعد از کسر مالیات یا همان سود یا زیان ویژه خواهیم رسید .
در این روش ابتدا درآمدهای عملیاتی آورده شده در ادامه هزینههای عملیاتی ذکر میگردد که از تفاضل این دو به سود یا زیان عملیاتی میرسیم در مرحله بعد درآمدهای غیر عملیاتی و هزینههای غیر عملیاتی آورده میشود که از تفاضل این مرحله و مرحله قبل به سود و زیان قبل از کسر مالیات میرسیم که با کسر مالیات به سود و زیان بعد از کسر مالیات یا همان سود و زیان ویژه خواهیم رسید. به صورت حساب سود و زیان صورت حساب درآمد یا صورت حساب عملیات نیز گفته میشود. مهمترین بخش صورت حساب سود و زیان قسمت پایانی آن یعنی سود یا زیان ویژه است که نتیجه فعالیت یک واحد تجاری را نشان میدهد که آیا واحد تجاری در طول دوره مالی فعالیتش سودآور بودهاست یا خیر .
حاشیه سود خالص و ناخالص در بورس و کاربرد آن ها
بررسی حاشیه سود یا «Profit Marigin» یکی از مواردی است که تحلیلهای بنیادین در بازارهای مالی بر پایه آن انجام میشود. اگرچه بررسی حاشیه سود برای خود عوامل شرکت ضروری است، اما تحلیلگران برای محاسبه سود سهام خود، این مفهوم را بسیار جدیتر به کار میبرند. البته حاشیه سود، انواع مختلفی دارد که از جمله آنها میتوان حاشیه سود خالص، ناخالص، عملیاتی، قبل از مالیات، پس از مالیات و …. را نام برد؛ اما در این مطلب صرفاً به بررسی حاشیه سود خالص و سود ناخالص شرکتها میپردازیم تا به ماهیت اصلی این اصطلاحات پی ببریم. اگر شما هم یکی از سرمایهگذاران بازارهای مالی مانند بورس هستید، آشنایی با این مفاهیم میتواند در هر سطحی که هستید، عملکردتان را ارتقا دهد. پس تا انتهای این مقاله از دلفین وست همراه ما باشید.
حاشیه سود خالص چیست؟
حاشیه سود خالص یا «Net profit Margin» در پی محاسبهی سود خالص شرکتها بدست میآید. سود خالص یک واحد تولیدی یا خدماتی را میتوان پس از کسر تمام هزینهها، اعم از هزینههای تولید، هزینههای متفرقه و غیرمستقیم، حقوق و دستمزدها، مالیات و …. محاسبه کرد. این نوع از حاشیه سود با درصد بیان میشود و نشان دهندهی سود اصلی حاصل از فعالیت شرکتها است. برای مثال وقتی میشنویم که میگویند: «سود خالص فلان شرکت ۳۵ ٪ است»، یعنی از هر ۱۰۰۰ تومان فروش آن شرکت، ۳۵۰ تومان آن سود خالص به شمار میآید. به بیان سادهتر، از هر ۱۰۰ تومان فروش آن شرکت، ۳۵ تومان آن حاشیه سود خالص خواهد بود.
لازم به ذکر است که سود خالص شرکتها همیشه مثبت نیست و میتواند به منفی هم برسد. اگر سود خالص یک شرکت منفی باشد، میتوان آن را «زیان خالص» آن شرکت نیز در نظر گرفت. اگر مقدار سود مثبت باشد، در اصطلاح عمومی به آن «درآمد خالص» نیز گفته میشود که سهامداران به آن «سود هر سهم» میگویند. هرچقدر مقدار سود خالص بیشتر باشد، سودآوری یک شرکت بالاتر بوده و سوددهی آن در بازارهای مالی نیز بیشتر است. بنابراین میتوان روی سهام آن سرمایهگذاری کرد.
حاشیه سود ناخالص چیست؟
حاشیه سود ناخالص یا «Gross Profit Margin» به سود حاصل از فروش محصولات شرکت بدون در نظر گرفتن هزینههای تولید، عملیاتی، دستمزدی، مالیاتی و ….. گفته میشود. این نوع از سود را نیز با درصد بیان میکنند که نشان دهندهی بازدهی بالا، مدیریت قدرتمند و توان استفاده از درآمد برای دیگر هزینهها است.
اگر محصولی با قیمت نهایی ۲۰۰۰ تومان در بازار به فروش رسیده باشد و قیمت تمامشدهی آن برای شرکت، ۱۰۰۰ تومان باشد، پس میتوان حاشیه سود ناخالص این محصول را ۱۰۰۰ تومان یا ۱۰۰ ٪ در نظر گرفت. همینطور اگر سود ناخالص یک شرکت برابر با ۵۰ ٪ باشد، به این معنی است که از هر ۱۰۰۰ تومان فروش آن شرکت، ۵۰۰ تومان سود بوده. البته این سود یک سود ناخالص است، چون دیگر هزینههای متفرقهی دخیل در تولید و عرضهی آن، محاسبه نشده است. پس میتوان سود ناخالص را اختلاف فروش و بهای تمام شدهی یک محصول در نظر گرفت. بنابراین با فرمول زیر میتوان آن را محاسبه کرد:
بهای تمام شده محصول – قیمت فروش = سود ناخالص آن محصول
پس از بدست آوردن مقدار سود خالص، حاشیه آن، یعنی حاشیه سود ناخالص آن محصول را نیز با فرمول زیر محاسبه میکنند:
سود ناخالص محصول / فروش = حاشیه سود ناخالص
البته این فرمولها میتواند برای کل فروش محصولات یک شرکت در نظر گرفته شود و تنها یک محصول خاص را دربر نگیرد. در اینصورت باید برای محاسبهی سود ناخالص، میانگین قیمتها لحاظ شود، چراکه ممکن است سود ناخالص یک محصول ۳۰ درصد و سود ناخالص محصول دیگر ۶۰ درصد باشد.
هرچقدر هزینهی تمام شدهی یک محصول پایینتر باشد یا با قیمت بالاتری به فروش برسد، حاشیه سود ناخالص آن محصول بالاتر خواهد بود. البته ارزانتر بودن بهای تمام شده و افزایش قیمت، باید در چهارچوبی باشد که به کیفیت محصول آسیب نزند، در غیر اینصورت سود ناخالص بالای یک محصول پایدار نخواهد بود.
تفاوت سود خالص و سود ناخالص در چیست؟
سود خالص و ناخالص در تحلیلهای بنیادی بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرند که هریک برای در نظر گرفتن بخشی از جریان فعالیت شرکتها مورد استفاده قرار میگیرند. سود خالص، همانطور که از نامش پیداست، تمام سود باقی مانده برای شرکت را با کسر تمام هزینهها، در اختیار ما قرار میدهد؛ این در حالی است که مقدار سود ناخالص، تنها بیانگر سود فروش است و هزینههای اعمال شده در تولید یا توزیع آن محصول در نظر گرفته نمیشود.
محاسبهی سود ناخالص، راحتتر و سریعتر از محاسبهی سود خالص است؛ چون در نظر گرفتن تمام هزینههای مستقیم و غیرمستقیم شرکت و کسر آن از سود سود خالص و سود ناخالص حاصله، امری است که نیاز به دقت و شناخت فراوان از محصولات، بازار و … دارد. بنابراین سود ناخالص شرکتها، به مراتب بیشتر از سود خالص آنها مورد تجزیه، تحلیل و بررسی قرار میگیرد. البته در مواردی که تحلیلگران بنیادی نیاز به بررسیهای دقیقتری داشته باشند، حساب کردن سود خالص شرکتها در اولویت قرار میگیرد.
کاربرد حاشیه سود خالص و ناخالص در بورس چیست؟
کاربرد حاشیه سود خالص و ناخالص در بورس به نوع تحلیلها بستگی دارد. اگر کسی از تحلیل تکنیکال برای پیشبینیهای این بازار استفاده کند، نیازی به بررسی حاشیه سود خالص و ناخالص نخواهد داشت. این تنها تحلیلگران بنیادی هستند که از حاشیه سود خالص و ناخالص شرکتها برای سود خالص و سود ناخالص پیشبینیهای خود بهره میگیرند.
لازم به ذکر است که بیشتر تحلیلگران بازارهای مالی، تحلیلگران تکنیکالیست هستند، چراکه تحلیل تکنیکال به نسبت تحلیل بنیادی سریعتر و راحتتر است، اما تحلیل بنیادی درصد خطای کمتری دارد و حرفهایتر و کاربردیتر از تحلیل تکنیکال است.
نکات مهم حاشیه سود خالص و ناخالص
اگرچه محاسبهی حاشیه سودها در بررسیهای مالی کاربرد فراوانی دارد، اما چون بررسی این اصطلاحات، به زمان، انرژی و محاسبات دقیقی نیاز دارد، بهتر است قبل از هرگونه محاسبه حاشیه سود، نکات زیر را در نظر بگیرید:
بررسی شرکت ها با مدل کسب و کار یکسان
با توجه به اینکه شرکتهای مختلف حاشیههای سود متفاوتی دارند، از بررسی حاشیه سودها باید در مقایسه شرکتهایی که دارای مدل کسبوکار یکسان هستند، استفاده شود. مقایسه حاشیه سود شرکتهایی که مدلهای کاری متفاوتی دارند و در صنعت متفاوتی فعالیت میکنند، بینتیجه خواهد بود. (برخی از شرکتها با توجه به نوع فعالیت و تولیدات خود ممکن است حاشیه سود بالا و فروش کم یا حاشیه سود پایین و فروش زیاد داشته باشد!)
استفاده از سایت کدال
برای محاسبهی سود خالص شرکتها، به صورتهای مالی ۳، ۶ یا ۱۲ ماهه نیاز خواهد بود؛ این اطلاعات را میتوان در سایت خود شرکتها یا در سامانهی کدال «ir» مشاهده کرد.
توجه به حاشیه سود پایین
اگرچه حاشیه سود پایین، همیشه نشان از ضعف یک شرکت است، اما در برخی از موارد، حاشیه سود میتواند دورهای باشد یا بخاطر استراتژی خاصی صورت بگیرد. مثلاً ممکن است یک شرکت برای بدست گرفتن سهم بیشتری از بازار هدف، قیمتهای فروش خود را کاهش داده باشد!
بررسی حاشیه سود در بازه زمانی مشخص
تحلیلگران با بررسی صورتهای مالی و حاشیه سود شرکتها در دورههای زمانی مشخص، به پیشرفت یا پسرفت شرکتها و افزایش یا کاهش ارزش ذاتی سهام آنها پی ببرند. بنابراین بهتر است بررسی حاشیه سود با دقت بالا و در یک دوره زمانی مشخص انجام شود.
حاشیه سود دروغین
ممکن است یک شرکت در صورتهای مالی ارائه شدهی خود، حاشیه سود را کمتر یا بیشتر از حد معمول خود در نظر گرفته باشد. به همین خاطر علیرغم گزارشات موجود در سایت شرکتها، سهم بازار، نحوه بازاریابی، تیم مدیریت و …. آن شرکت را نیز رصد کنید.
سخن پایانی
در این مطلب، تعریف، موارد لازم و کاربرد حاشیه سود خالص و ناخالص در بورس را مورد بررسی قرار دادیم. تمام کسانی که به تازگی قصد ورود به بورس را دارند یا میخواهند تحلیل بنیادی را فرا بگیرند، به بررسی این مفاهیم نیاز خواهند داشت. با توجه به دقت بالایی که محاسبه حاشیه سودها میطلبد، میتوانید از آموزشهای جامع تحلیل بنیادی کارشناسان دلفینوِست استفاده کنید.
برای یادگیری “انواع سود” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
حاشیه سود ناخالص چیست؟
حاشیه سود خالص، یکی از رایج ترین نسبتهای سودآوری است که سود خالص و سود ناخالص میزان سوددهی یک شرکت یا فعالیت تجاری را ارزیابی می کند. حاشیه سود خالص از تقسیم سود خالص به کل میزان فروش بدست میآید. این نسبت که به صورت درصد نمایش داده میشود، نشان میدهد که چه سود خالص و سود ناخالص مقدار از فروش به سود تبدیل شده است. به عنوان مثال اگر حاشیه سود خالص در یک شرکت ۲۰ درصد محاسبه شود، نشاندهنده این است که از هر ۱۰ هزار تومان فروش، دو هزار تومان سود بدست آمده است.حاشیه سود ناخالص، معیاری است که تحلیلگران برای ارزیابی سلامت مالی یک شرکت با محاسبه مقدار نقدینگی باقی مانده از فروش محصولات، پس از کسر هزینه کالاهای فروخته شده استفاده میکنند. هزینه کالاهای فروخته شده، مبلغی است که یک شرکت برای تولید کالاهای مورد نظر و خدماتی که ارائه میکند، صرف کرده است. حاشیه سود ناخالص از طریق تقسیم سود ناخالص بر میزان کل فروش محاسبه میشود. تفاوت سود ناخالص و سود خالص در هزینههای عملیاتی و سایر هزینههای مالی و مالیات است. در محاسبه سود ناخالص این هزینهها از درآمد شرکت کسر نمیگردد.حاشیه سود ناخالص یا Gross Profit Margin یکی از نسبت های مالی است که سود خالص و سود ناخالص برای ارزیابی سلامت مالی شرکت و مدل کسب و کار آن استفاده میشود. این نسبت مالی مشخص می کند میزان پولی که پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته از مجموع درآمد حاصل از فروش چقدر است. حاشیه سود ناخالص به عنوان حاشیه ناخالص نیز شناخته می شود و با تقسیم سود ناخالص بر درآمد محاسبه می شود.
نسبت سود ناخالص یا Gross Profit Margin به زبان ساده
در صورت سود و زیان هر شرکتی، چندین لایه سودآوری وجود دارد که تحلیلگران برای ارزیابی عملکرد یک شرکت از انها استفاده می کنند.این اقلام عبارت اند از:
- سود ناخالص (Gross Profit)
- سود عملیاتی یا سود قبل از بهره و مالیات (EBIT)
- سود خالص (Net Income)
هر سطح اطلاعاتی در مورد سودآوری شرکت ارائه می دهد. سود ناخالص، سطح اول سودآوری، به تحلیلگران می گوید که چطور یک شرکت در ایجاد یک محصول یا ارائه خدمات در مقایسه با رقبا عمل کرده است. حاشیه سود ناخالص، که به صورت درآمد ناخالص تقسیم بر مجموع درآمد محاسبه می شود، به تحلیلگران اجازه می دهد که مدل کسب و کار شرکتها را با یک معیار قابل اندازه گیری مقایسه کنند.
کاربرد های حاشیه سود ناخالص
بدون حاشیه ناخالص کافی، یک شرکت قادر به پرداخت هزینه های عملیاتی خود نیست. به طور کلی، نسبت سود ناخالص شرکت باید پایدار باشد، مگر اینکه تغییری سود خالص و سود ناخالص در مدل کسب و کار شرکت رخ داده باشد. برای مثال، هنگامی که شرکت ها بخشی از عملیات زنجیره تامین خود را خودکار می کنند، سرمایه گذاری اولیه ممکن است بالا باشد؛ با این حال، هزینه کالاهای فروخته شده به علت هزینه های کمتر، پایین تر بوده و کارایی بهبود می یابد.
همین طور تغییرات Gross Profit Margin نیز ممکن است ناشی از تغییرات در قوانین حاکم بر صنعت و یا حتی تغییر در استراتژی قیمت گذاری شرکت باشد. با فرض ثابت بودن همه شرایط اگر یک شرکت محصولات خود را کمی گرانتر در بازار به فروش برساند، در این صورت این شرکت دارای حاشیه سود ناخالص بیشتری نسبت به سایر شرکتها است. و در صورتی که قیمت محصولات شرکت بیش از حد بالا باشد، مشتریان ممکن است محصول آن را نخرند.
مثالی برای حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص درصد هر ریال فروش را نشان میدهد که پس از کسر قیمت تمام شده کالای فروش رفته باقی می ماند.هر چه سود ناخالص بیشتر باشد، بهتر است. سود ناخالص نیز مابهالتفاوت فروش خالص و بهای تمام شده کالای فروش رفته است . حاشیه سود ناخالص برای مقایسه مدل های کسب و کار شرکت با رقبا مورد استفاده قرار می گیرد. شرکت های کارآمد تر و یا شرکتهایی که از مزیت بالاتری برخوردارند و میتوانند محصولات خود را گرانتر از رقبا به بازار عرضه کنند، حاشیه سود بیشتری را مشاهده می کنند. این به آن معنی است که اگر شما دو شرکت داشته باشید و هر دو شرکت محصول مشابهی به نام کنسول بازی می سازند و یک شرکت می تواند کنسول بازی را با یک پنجم هزینه و در مدت زمان مشابه تولید کند، این شرکت در مزیت بازار را به دست آورده است. به عبارتی این شرکت راهی یافته تا هزینه های کالای فروش رفته سود خالص و سود ناخالص خود را تا پنج برابر رقیب خود کاهش دهد . شرکت رقیب برای اینکه بتواند مارجین سود ناخالص خود را افزایش دهد باید هم قیمت خود را دو برابر کند و هم فروش محصولاتش در بازار دو برابر سود خالص و سود ناخالص شود. اما متاسفانه، وقتی قیمت فروش را افزایش دهد، تقاضای محصول به دنبال آن کاهش می یابد، زیرا مشتریان نمی خواستند برای محصول دو برابر هزینه کنند. به این ترتیب شرکت رقیب حاشیه سود و سهم سود خالص و سود ناخالص بازار خود را در روندی بلندمدت از دست می دهد.
حاشیه سود خالص چیست؟
حاشیه سود خالص یا صرفاً حاشیه خالص، میزان درآمد یا سود خالص را به عنوان درصدی از درآمد نشان میدهد. نسبت سود خالص به درآمد یک شرکت یا بخش تجاری است. حاشیه سود خالص معمولاً به صورت درصد بیان میشود اما میتواند به صورت اعشاری نیز نمایش داده شود. حاشیه سود خالص نشان میدهد که هر دلار درآمد جمع آوری شده توسط یک شرکت چقدر به سود تبدیل میشود.
ویژگیهای کلیدی
- حاشیه سود خالص نشان می دهد که چه مقدار درآمد خالص به عنوان درصدی از درآمدهای دریافتی ایجاد میشود.
- حاشیه سود خالص به سرمایه گذاران کمک میکند تا ارزیابی کنند که آیا مدیریت یک شرکت سود کافی از فروش آن ایجاد میکند و آیا هزینههای عملیاتی و هزینههای سربار مهار شده است یا خیر.
- حاشیه سود خالص یکی از مهمترین شاخصهای سلامت مالی کلی یک شرکت است.
حاشیه سود خالص یکی از مهمترین شاخص های سلامت مالی یک شرکت است. با ردیابی افزایش و کاهش در حاشیه سود خالص، یک شرکت میتواند ارزیابی کند که آیا شیوه های فعلی کارآمد هستند یا خیر و سود را بر اساس درآمد پیش بینی کند. از آنجایی که شرکتها حاشیه سود خالص را بهجای یک دلار بیان میکنند، میتوان سودآوری دو یا چند کسبوکار را بدون در نظر گرفتن اندازه مقایسه کرد.
این معیار شامل تمام عوامل در عملیات یک شرکت می شود، از جمله:
- کل درآمد
- جریان های درآمد اضافی
- COGS و سایر هزینه های عملیاتی
- هزینه بهره در تعهدات بدهی
- درآمد سرمایه گذاری و درآمد حاصل از عملیات ثانویه
- پرداخت یکباره برای رویدادهای غیرمعمول مانند دعاوی حقوقی و مالیات
سرمایهگذاران میتوانند ارزیابی کنند که آیا مدیریت یک شرکت سود کافی از فروش آن ایجاد میکند و آیا هزینههای عملیاتی و هزینههای سربار کنترل میشود یا خیر. به عنوان مثال، یک شرکت می تواند درآمد رو به رشدی داشته باشد، اما اگر هزینه های عملیاتی آن با سرعت بیشتری نسبت به درآمد افزایش یابد، حاشیه سود خالص آن کاهش مییابد. در حالت ایدهآل، سرمایهگذاران میخواهند سابقه افزایش حاشیه را ببینند، به این معنی که حاشیه سود خالص در طول زمان در حال افزایش است.
اکثر شرکتهای سهامی عام حاشیه سود خالص خود را هم به صورت فصلی در طول انتشار سود و هم در گزارش های سالانه خود گزارش می کنند. شرکتهایی که میتوانند حاشیه خالص خود را در طول زمان افزایش دهند، عموماً با رشد قیمت سهام پاداش میگیرند، زیرا رشد قیمت سهام معمولاً با رشد سود مرتبط است.
نحوه محاسبه حاشیه سود خالص
بخش فروش خالص معادله، فروش ناخالص منهای همه کسرهای فروش، مانند کمک هزینه فروش است. فرمول این است:
(سود خالص ÷ فروش خالص) x 100 = حاشیه سود خالص
مثالی از حاشیه سود خالص
ABC International در آخرین ماه فعالیت خود 20000 دلار سود خالص داشته است. در این مدت فروش 160000 دلاری داشت. بنابراین، حاشیه سود خالص آن عبارت است از:
(20000 دلار سود خالص ÷ 160000 دلار فروش خالص) × 100 = 12.5% حاشیه سود خالص
حاشیه خالص در مقابل حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص نسبت پولی است که پس از محاسبه بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS) از درآمدها باقی می ماند. COGS هزینه مواد خام و هزینه های مرتبط با ایجاد محصول اولیه شرکت را اندازه گیری می کند، بدون اینکه هزینه های سربار مانند اجاره، آب و برق، حمل و نقل یا حقوق و دستمزد را شامل شود.
حاشیه سود ناخالص عبارت است از تقسیم سود ناخالص بر درآمد کل و درصدی از درآمد است که به عنوان سود پس از حسابداری بهای تمام شده کالا حفظ می شود. حاشیه ناخالص برای تعیین میزان سود حاصل از تولید کالاهای یک شرکت مفید است زیرا موارد دیگری مانند سربار دفتر شرکت، مالیات و بهره بدهی را حذف نمی کند. 2
از سوی دیگر، حاشیه سود خالص معیاری برای اندازه گیری سود خالص نسبت به درآمد است.
محدودیت های حاشیه سود خالص
حاشیه سود خالص می تواند تحت تأثیر موارد یکباره مانند فروش یک دارایی قرار گیرد که به طور موقت سود را افزایش سود خالص و سود ناخالص میدهد. حاشیه سود خالص بر فروش یا رشد درآمد تأثیری نمیگذارد، و همچنین بینشی در مورد اینکه آیا مدیریت هزینههای تولید خود را مدیریت میکند یا خیر، ارائه نمیدهد .
هنگام تجزیه و تحلیل یک شرکت، بهتر است از چندین نسبت و معیار مالی استفاده کنید. حاشیه سود خالص معمولاً در تحلیل مالی همراه با حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود عملیاتی استفاده می شود.
اهمیت حاشیه سود خالص
حاشیه سود خالص تمام هزینهها و درآمدهای شرکت را در نظر میگیرد و به چند دلیل آن را به یک معیار سودآوری مهم تبدیل میکند:
- به ارزیابی هزینه ها و قیمت گذاری کمک می کند . حاشیه سود خالص بالاتر نشان دهنده این است که یک شرکت استراتژی قیمت گذاری موثری دارد، هزینه ها را پایین نگه می دارد یا ترکیبی از هر دو. حاشیه سود کمتر به مدیریت شرکت سیگنال می دهد که باید هزینه ها و استراتژی قیمت گذاری خود را برای افزایش سودآوری ارزیابی کنند.
- وام دهندگان از آن برای ارزیابی ریسک استفاده می کنند . بانک ها و وام دهندگان به حاشیه سود خالص شرکت نگاه می کنند تا ارزیابی کنند که آیا باید به شرکت وام بدهند یا نه. بانک ها تمایل بیشتری به دادن وام به شرکتی با حاشیه سود بالا دارند، زیرا به این معنی است که شرکت احتمالاً دارای جریان نقدی قوی و احتمال بیشتری برای بازپرداخت وام است.
- امکان مقایسه بین شرکت ها را فراهم می کند. از آنجایی که حاشیه سود خالص درصدی از درآمد یک شرکت است، میتوانید هنگام مقایسه شرکتهایی با اندازههای مختلف، از کسبوکارهای کوچک گرفته تا شرکتهای بزرگ، در همان صنعت، از این معیار استفاده کنید.
حاشیه خالص چه تفاوتی با سایر معیارهای حاشیه سود دارد؟
حاشیه سود خالص تمام هزینههای مربوط به فروش را در نظر میگیرد و آن را به جامع ترین و محافظه کارانهترین معیار سودآوری تبدیل میکند. از سوی دیگر، حاشیه ناخالص به سادگی به هزینه های کالاهای فروخته شده (COGS) نگاه می کند و مواردی مانند سربار، هزینه های ثابت، هزینه های بهره و مالیات را نادیده می گیرد. حاشیه عملیاتی بیشتر تمام هزینههای عملیاتی را در نظر میگیرد، اما همچنان هرگونه هزینههای غیرعملیاتی را حذف نمیکند.
شركت حسابداري ارقام محاسب berada di Facebook. Untuk berhubung dengan شركت حسابداري ارقام محاسب, log masuk ke Facebook.
شركت حسابداري ارقام محاسب berada di Facebook. Untuk berhubung dengan شركت حسابداري ارقام محاسب, log masuk ke Facebook.
✅ تفاوت بین سود ناخالص _سود عملیاتی و درامد خالص چیست؟ ( پارت اخر )
سود ناخالص
مرحلهی بعد در صورت سود و زیان محاسبهی سود عملیاتی است. سود عملیاتی نشان دهندهی باقیماندهی سود بعد از محاسبهی تمام هزینههای مربوط به واحد تجاری است. علاوه بر بهای تمام شدهی کالای فروش رفته، هزینههای ثابتی نظیر اجاره و بیمه، هزینههای متغیری نظیر هزینهی حمل و نقل و کرایه، حقوق و دستمزد و استهلاک در محاسبهی سودعملیاتی در نظر گرفته میشوند. در حقیقت تمام هزینههایی که بر حفظ فعالیت واحد تجاری ضروری هستند باید در محاسبهی سودعملیاتی در نظر گرفته شوند. با این حال سود عملیاتی نیز همانند سودناخالص دربردارندهی بهرههای پرداختی بابت بدهیها، درآمد ناشی از سرمایهگذاریها و مالیات نمیشود. سود عملیاتی قابلیت سوددهی عملیاتی یک واحد تجاری سود خالص و سود ناخالص را مشخص مینماید.
در نهایت درآمد خالص که معمولاً سود خالص خوانده میشود، در قسمت انتهایی صورت سود و زیان قرار میگیرد. سود خالص شامل مجموع درآمد باقیمانده پس از در نظر گرفتن تمام جریانات نقدی، چه ورودی و چه خروجی، است. برای به دست آوردن سود خالص باید تمام هزینههای مربوط به بدهیها مانند بهرهی وام، مالیات و … از سود عملیاتی کسر شوند. علاوه بر این تمام درآمدهای جانبی مانند درآمد حاصل از عملیات جانبی واحد تجاری، درآمد ناشی از سرمایهگذاریها یا درآمد ناشی از فروش داراییهای ثابت باید به سود عملیاتی اضافه شوند. سود خالص مسلماً مهمترین شاخص مالی از بین این سه شاخص است، چرا که توانایی واحد تجاری را جهت ایجاد سود برای مالکان واحد تجاری و همچنین سهامداران نشان میدهد
-\-\-\-\-\-\-\-\-\-\-\-\- -\-\-\-\-\-\-\-\-\-\-\-\-\-\- -\-\-\-\
📍 شرکت حسابداری ارقام محاسب اصول نگر
با بیش از دو دهه تجربه موفق در حوزه حسابداری مالی و مالیاتی
دیدگاه شما