انتخاب سبک معاملاتی


اصول یک استراتژی خوب برای معامله دربورس

تبدیل‌شدن به یک معامله گر موفق هدف همه سرمایه گذاران در بازار سرمایه است. این که پول شما از طریق سرمایه‌گذاری‌هایی که انجام می‌دهید موجب کسب درآمد شود، بسیار جذاب است؛ اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایه گذاری دیگر همان‌طور که از ظرفیت رشد و کسب سود برخوردار است، در آن احتمال شکست نیز وجود دارد و می‌تواند ضررهای انتخاب سبک معاملاتی سنگینی را در پی داشته باشد. راهکارهای مختلفی برای کنترل ریسک و ضرر و همچنین افزایش سودآوری در بازار بورس وجود دارد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به داشتن استراتژی برای معامله اشاره کرد. معامله گران همواره با هدف کسب موفقیت وارد بازار می شوند و سودای ثروت در سر دارند و برای آن برنامه ریزی می کنند ولی نکته مهم آن است که درصد کمی از افراد روی برنامه خود کار کرده اند و به آن پایبند هستند و در پی شکست به دنبال استراتژی جدید دیگری می روند در حالیکه این اشتباه محض است . این مسئله ما را از موفقیت دور می سازد چراکه آگاهی با یک روش جدید و فوت و فن آن نیازمند صرف زمان و پول است که باعث اتلاف منابع مالی و زمانی می شود.

استراتژی معاملاتی چیست:

استراتژی معاملاتی یک سیستم معاملاتی است که به شما می‌گوید چه سهمی بخرید، در چه قیمتی بخرید، در چه زمانی بخرید، و نهایتا در چه قیمت و زمانی سهم را بفروشید. در واقع استراتژی معاملاتی یک برنامه‌ی از پیش تعیین شده است که تمامی جزئیات معاملات یک معامله‌گر را مشخص میکند و معامله‌گر فقط وظیفه کلیک کردن و گذاشتن سفارشات خرید و فروش را بر عهده دارد. داشتن یک استراتژی معاملاتی در بورس مهم‌ترین عامل در موفقیت و یا عدم موفقیت افراد است.

عوامل شکست در بازار های مالی:

  1. نداشتن مدیریت سرمایه مناسب.
  2. قوانین بازارهای مالی را نشناسیم.
  3. قوانین بازارهای مالی را نپذیریم.
  4. به قوانین بازارهای مالی عمل نکنیم.

لزوم داشتن استراتژی معاملاتی در بورس:

90 درصد افرادی که به بازار بورس وارد میشوند، بعد از دو سال با ضرر از این بازار خارج می‌شوند! این آمار عجیب اگرچه تکان دهنده است اما متاسفانه واقعیت دارند. 10 درصد دیگر افرادی هستند که به این درک رسیده‌اند که باید برای معاملات خود برنامه داشته باشند. این افراد با انتخاب یک استراتژی معاملاتی مناسب و پایبندی به آن، توانسته‌اند به سود مستمر در بورس برسند. استراتژی معاملاتی عواطف انسانی را از معاملات ما حذف میکند. عواطفی مثل ترس و طمع که بزرگترین موانع احساسی در تصمیم‌های منطقی در حین معامله هستند، با داشتن یک سیستم معاملاتی از پیش تعیین شده دیگر جایگاهی در معاملات ما نخواهند داشت. بزرگترین تریدرهای دنیا بر این باور هستند که روانشناسی معامله مهم‌تر از روش‌ها و تکنیک‌های تحلیلی است.مراحل داشتن یک استراتژیک موفق به صورت زیر می توان بیان کرد:

شناخت از ریسک پذیری خود:

تفاوت میان سرمایه گذاران موفق با سایرین علاوه بر آموزش سرمایه گذاری در بورس و استفاده از تحلیل و … خارج از فضای بازار دقیقاً در ذهن سرمایه گذار است. برای موفقیت در معامله‌گری در هر بازاری باید بتوان عواطف و احساسات (ترس، طمع، غرور، خشم و…) خود را شناخت. عقایدی که بر نحوه معاملات ما تأثیر می‌گذارند را شناسایی کرد و با اصلاح آن، یک چارچوب ذهنی حرفه‌ای ساخت. به‌کارگیری عوامل روان‌شناختی انتخاب سبک معاملاتی می‌تواند کمک مؤثری در اتخاذ نوع استراتژی معاملاتی داشته باشد.

انتخاب بر اساس زمان:

یکی از مراحل تدوین استراتژی معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی موردنظر سرمایه گذار برای سرمایه گذاری، منجر به ایجاد انواع مختلفی از سبک‌های معاملاتی می‌گردد. برخی از سرمایه گذاران ترجیح می‌دهند در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت، برخی بازه زمانی میان‌مدت و برخی در بازه زمانی بلندمدت فعالیت کنند؛ بنابراین می‌بایست سرمایه گذاران با تسلط بر عواطف و احساسات خود، به اتخاذ سبک معاملاتی خاص بپردازند. به‌عنوان‌مثال اگر معامله در بازار بورس به‌عنوان شغل دوم یک فرد است، قطعاً نمی‌تواند چارت را دائم بررسی کند. در این صورت بهتر است استراتژی خود را در بازه های زمانی بزرگ‌تر تعیین نماید. ازآنجایی‌که یک استراتژی در دو بازه زمانی نتایج متفاوتی خواهد داشت، اهمیت بازه زمانی و انتخاب سبک معاملاتی برای سرمایه‌گذاران مشخص‌تر می‌شود.

توانایی یافتن شاخص های مناسب جهت شناسایی یک روند:

توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایه گذاران تنها با به‌کارگیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند. لذا با کسب مهارت در این زمینه می‌توان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به‌عنوان‌مثال در تحلیل تکنیکال؛ برای شروع روند صعودی، سقف ها بالاتر و کف ها بالاتر و در روند نزولی سقف ها پایین‌تر و کف ها پایین‌تر می‌شود. به‌طورکلی دیدگاه سرمایه گذاران مبنی بر این‌که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکل‌گیری معاملات موفق‌تری در بازار می‌گردد. مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن.

نقطه ورود و خروج در یه سهم:

تعیین نقطه ورود و خروج مناسب از سهم (زمان مناسب خرید و فروش سهم) در سودآوری معاملات بسیار مؤثر است. برای تعیین قیمت خرید و فروش یک سهم، داشتن برنامه یا استراتژی معاملاتی ضروری است. هرچقدر هم که یک سهم ارزنده باشد، ورود و خروج از سهم می‌بایست بر اساس استراتژی معاملاتی تعیین شود، قیمت مناسب آن بررسی شده و سپس برای ورود یا خروج آن تصمیم گرفت. به‌عنوان‌مثال یک تحلیل‌گر تکنیکالی را در نظر بگیرید که بر اساس حرکت قیمت سهم در یک کانال صعودی اقدام به خرید و فروش می‌کند. این تحلیل‌گر زمانی که قیمت سهم به کف کانال یا همان سطح حمایتی سهم برخورد کند، سهم را می‌خرد.

به نظر می‌رسد تعیین یک نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفاً با تحلیل تکنیکال صورت بگیرد و در کنار آن می‌بایست روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندگان نیز در نظر گرفته شود تا تأییدی برای خرید صحیح سهم باشد. هم‌چنین برای تعیین قیمت فروش هم می‌توان از مقاومت‌های استاتیک و داینامیک در بازار استفاده کرد؛ یعنی هنگام رویارویی با یک مقاومت، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان بررسی شود تا بتوان تصمیم درست اتخاذ نمود. عده‌ای از سرمایه‌گذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پله‌ای و عده‌ای هم از تکنیک تریل کردن استفاده می‌کنند.

شناسایی حد سود و ضرر:

این مرحله وابسته به مرحله نقطه ورود و خروج از سهم است. حد سود به محدوده‌ای از قیمت گفته می‌شود که سرمایه‌گذار بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام می‌دهد، آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیش‌بینی می‌کند. چنانچه قیمت سهم برخلاف تحلیل و پیش‌بینی‌های معامله‌گر محقق شده و قیمت کاهش پیدا کند. محدوده قیمتی را که معامله گر برای خروج از سهم پیش‌بینی کرده را حد ضرر می‌گویند. با تعیین میزان ریسک سرمایه گذاری، سرمایه گذار باید با رسیدن به حد ضرر یا حد سود تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به‌صورت مکتوب تعیین کرده باشد.

مطلب پیشنهادی: حد ضرر در بورس

تعهد به استراتژی معاملاتی:انتخاب سبک معاملاتی

پس از طراحی یا انتخاب استراتژی معاملاتی، اعتماد و اعتقاد به آن نکته حائز اهمیتی است. اجتناب از اخبار و شایعات از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و همواره باید به یاد داشت که سرمایه‌گذاری که سیستم معاملاتی پیچیده‌تری دارد موفق نمی‌شود بلکه کسی موفق خواهد بود که به استراتژی معاملاتی خود پایبندتر باشد. توجه کنید که استراتژی شما دارای چارچوب، قوانین و منطق مشخصی بوده و احساسات هیچ جایگاهی در استراتژی ندارد؛ بنابراین کاملاً گوش به فرمان استراتژی خود باشید.

زندگی بیل ویلیامز پدر روان‌شناسی معاملات مدرن و استراتژی‌های او

دکتر بیل ویلیامز (1932 - 2019) یک معامله‌گر آمریکایی و نویسنده کتاب‌هایی در زمینه روان‌شناسی معاملات ، تحلیل تکنیکال و نظریه هرج‌ و مرج (chaos theory) در معاملات بازارهای بورس سهام ، کالا و ارز (فارکس) بود.

او بنیان‌گذار گروه معاملاتی PROFITUNITY (سودآوری) بود که در سال 1984 آن را تأسیس کرد.

مطالعه او بر روی داده‌های بازار سهام او را به سمت توسعه تعدادی تحلیل تکنیکال که روند بازارهای مالی را شناسایی می‌کند، سوق داد.

وی به‌عنوان پدر روان‌شناسی معاملات مدرن همراه با تجزیه‌ و تحلیل تکنیکال کاربردی و نظریه هرج‌ و مرج در معاملات بازارهای سهام و کالا شناخته شده است.

آیا می‌دانید چگونه با بهترین استراتژی معاملاتی تجارت کنید؟ آیا روش معاملاتی بیل ویلیامز را تابه‌حال شنیده‌اید؟ از اندیکاتورهای بیل ویلیامز مانند اندیکاتور تمساح (Alligator) یا فراکتال استفاده کرده‌اید؟

قبل از اینکه در رابطه‌ با اندیکاتورها و روش معامله‌گری بیل ویلیامز توضیح دهیم، می‌خواهم اطلاعاتی درباره خود بیل ویلیامز ارائه دهیم.

این اطلاعات به شما کمک می‌کند تا اهمیت شاخص‌های خاص را درک کنید.

پارامترهایی که بیل ویلیامز بررسی می‌کند گزینه‌هایی را برای فعال و غیرفعال‌ کردن هر سیگنال ارائه می‌دهند. شما می‌توانید از هر یک از روش‌ها به‌صورت مجزا یا آن‌ها را به‌صورت مشترک استفاده کنید.

همچنین می‌توانید سیگنال‌های مورداستفاده را به طور مستقل تعیین کرده و متناسب با سبک تجارت خود انتخاب کنید. تنظیمات نشانگر امکان شخصی‌سازی طرح رنگ برای نمایش سیگنال‌ها را هم فراهم می‌کند.

دکتر بیل ویلیامز (1932 - 2019) یک معامله‌گر آمریکایی و نویسنده کتاب‌هایی در زمینه روان‌شناسی معاملات، تحلیل تکنیکال انتخاب سبک معاملاتی و نظریه هرج‌ و مرج (chaos theory) در معاملات بازارهای سهام، کالا و ارز (فارکس) بود. او بنیان‌گذار گروه معاملاتی PROFITUNITY (سودآوری) بود که در سال 1984 آن را تأسیس کرد.

مطالعه او بر روی داده‌های بازار سهام او را به سمت توسعه تعدادی تحلیل تکنیکال که روند بازارهای مالی را شناسایی می‌کند، سوق داد.

وی به‌عنوان پدر روان‌شناسی معاملات مدرن همراه با تجزیه‌وتحلیل تکنیکال کاربردی و نظریه هرج‌ومرج در معاملات بازارهای سهام و کالا شناخته شده است.

وی همچنین خالق اندیکاتورهای ویلیامز (Wiseman Indicators) و سیستم معاملاتی تمساح (Alligator Trading System) بود که شامل عوامل امواج الیوت (Fractal of Elliott Wave) ، MFI ، Wiseman Indicators ، Super Super AO ، نشانگر AC و تمساح سودآور (PROFITUNITY Alligator) است.

مطالعات بیل ویلیامز در زمینه تحصیلات عالی نسبتاً غیرمرتبط بوده. از جمله مدرک لیسانس وی در فیزیک مهندسی و دکترای روان‌شناسی، از این زمینه اخیر است که احتمالاً درک و تأکید خود را بر جنبه رفتاری معاملات مالی به دست آورد.

بیل ویلیامز در بینش خود در مورد روان‌شناسی معاملات به این نکته اشاره کرده است که بازارهای مالی هرگز کاملاً قابل شناخت نیستند. همین امر باعث شده است که وی پیشنهاد کند بهترین راه برای کسب درآمد از بازار، تمرکز بر جنبه رفتاری است تا وسواس در مورد اصول آن.

وی همچنین تأکید کرده است که همسویی با بازار ضروری است، بر این فرض که آنچه اغلب بازارها را به حرکت در می‌آورد ارتباط چندانی با ارزیابی عینی ندارد و ارتباط بیشتری با برداشت از ارزش آن ها دارد.

در این راستا، او خود را به‌عنوان یک معامله‌گر روند توصیف کرده است. اما همچنین سعی دارد نقاط ورود مطلوب را شناسایی کند.

بیل بیش از ۶۰ سال تجربه به‌عنوان معامله‌گر سهام و کالا و بیش از ۳۰ سال سابقه تدریس به‌عنوان یک مربی معامله‌گری را داشت.

وی هزاران معامله‌گر را در بیش از ۶۰ کشور در هر قاره آموزش داد. علاوه بر این، هزاران معامله‌گر دیگر سه کتاب پرفروش او را خوانده‌اند: تجارت هرج‌ومرج، معاملات جدید، و تجارت هرج‌ومرج چاپ دوم که به پیشرفت مفاهیم تجاری منحصربه‌فرد او کمک کرده است.

آقای ویلیامز با تلفیق نظریه آشوب و روان‌شناسی معاملات نظریه‌ای منحصربه‌فرد ایجاد کرد.

دانش گسترده بیل ویلیام در مورد سهام، کالاها، بازارهای ارز، وی را به سمت توسعه شاخص‌های زیادی از جمله الگوهای معاملات فراکتال سوق داد.

همچنین از سال‌های طولانی حضور وی در مدار سخنران در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ در کنفرانس‌های معاملاتی در سراسر جهان با گروه متشکل از معامله گران و همکاران سطح بالا مانند لری ویلیامز و جیک برنشتاین به‌خوبی شناخته شده بود. وی سمینارهایی را در سراسر اروپا، آسیا و ایالات متحده در مورد روش تجارت که در سه کتاب تجارت آشوب توصیف شده است، تدریس می‌کرد.

بیل زندگی خود را وقف آموزش و اشتراک‌گذاری دانش خود از بازارها و روش منحصر به فردش با دیگران کرد. رویکرد بینشی وی برای روشن‌بینی و آموزش معامله گران در سراسر جهان ادامه دارد.

دخترش، جاستین ویلیامز لارا، میراث و علاقه خود را در زمینه آموزش روش سودجو به معامله گران ادامه می‌دهد.

گروه بازرگانی Profitunity (سودآوری)، امروز توسط دخترش ریاست می‌شود.

دوره آموزشی برای معامله گران در گروه معاملاتی Profitunity (سودآوری) منحصراً باهدف مطالعه و افشای ویژگی‌های استراتژی منحصربه‌فرد B. Williams برگزار می‌شود.

برای معامله گران در گروه معاملاتی Profitunity (سودآوری) منحصراً باهدف مطالعه و افشای ویژگی‌های استراتژی منحصربه‌فرد B. Williams برگزار می‌شود.

معرفی کتاب بیل ویلیامز

در سال ۱۹۹۸ میلادی بیل ویلیامز بر اساس تجارب ۴۰ سال خویش و بررسی و مطالعه تیم پژوهشی خود بر بازارهای مالی و سرمایه، کتاب تحلیل معامله‌گری را به تحریر در آورد.

در فصول ابتدایی، به بررسی مفهوم تحلیل، انتخاب بازار، نحوه ورود به بازار و معاملات پرداخته شده است. در فصول های دیگر در انتخاب سبک معاملاتی مورد سیستم استراتژی معاملاتی بیل ویلیامز، سیگنال‌های خریدوفروش باتوجه‌به ۵ بعد مختلف در بازار بررسی می‌شود که در نهایت، به طور نحوه کسب سود و خروج از معامله نیز توضیح داده می‌شود.

اندیکاتورهای معروف بیل ویلیامز

  • Alligator (الیگیتور)
  • Fractals (فراکتال)
  • Gator Oscillator (گیتور)
  • Awesome Oscillator (AO)
  • Accelerator Oscillator (AC)

در سال ۱۹۸۷ ، اولین کارهای بیل ویلیامز در زمینه معامله در بورس سهام منتشر شد.

نویسنده با خشونت از روش‌های سنتی تجزیه‌ و تحلیل نمودارها انتقاد کرد. به نظر وی، تحلیل‌ بنیادی و فنی فاقد عینیت هستند. ویلیامز بر این باور است که مجموعه‌ای از عوامل تصادفی تأثیر کلیدی در قیمت‌گذاری یک ابزار مالی دارند.

بعداً، ویلیامز کتاب "هرج‌ومرج معامله" را منتشر کرد که متمرکز بر اصول هندسه فراکتال بود.

نویسنده وجود الگوی متغیر در هرج‌ومرج بازارهای مالی را اثبات کرد. محبوبیت بالای این اثر را می‌توان با نتایج برجسته مالی تجارت نویسنده توضیح داد، نه روش‌های ابتکاری برای تحلیل قیمت‌ها.

در واقع، طی ۲ سال معامله‌گری در بورس اوراق بهادار ، ثروت بیل ویلیامز از 10،000 به 200،000 دلار افزایش یافت. این نتیجه عملکرد وی، موردتوجه معامله گران قرار گرفت و بسیاری تصمیم گرفتند که رویکرد تجاری ویلیامز را در عمل خود وارد کنند.

علاقه‌مندان استراتژی‌های جدیدی را ابداع کرده‌اند که هیچ ارتباطی با رویکرد "سودآوری" ندارد، بنابراین زیر سؤال بردن کارایی آن‌ها دشوار نیست. به‌عنوان‌مثال، در هیچ بررسی استراتژی B. Williams ذکر نشده است که ۲ روش برای استفاده از فراکتال وجود دارد.

شاخص‌های وی در اکثر سیستم‌عامل‌های معاملات استاندارد است. این شاخص‌ها به‌احتمال زیاد تحت نام وی، شاخص‌های "بیل ویلیامز" یا "ویلیامز" خواهد بود.

نشانگر تمساح بیل ویلیامز چگونه کار می‌کند؟

شاخص تمساح شاید مشهورترین اختراع بیل ویلیامز باشد.

این شاخص شامل ۳ میانگین متحرک خاص است که به کمک این میانگین روند سهم قابل تشخیص است. الیگیتور در فارسی به معنای تمساح می‌باشد.

  • خط ۱۳ روزه، آرواره (آبی) نامیده می‌شود
  • خط ۸ روزه، دندان (قرمز) نامیده می‌شود
  • خط ۵ روزه، لب (سبز) نامیده می‌شود

هر یک از این خطوط نام خاصی دارند. در اینجا شکل تمساح به نظر می‌رسد:

  • زمانی که سه میانگین روی همدیگر قرار می‌گیرند، احتمال تغییر روند بیشتر شکل خواهد گرفت.
  • درصورتی‌که خطوط از هم فاصله داشته باشند، نشان‌دهنده شروع مجدد حرکت و خارج شدن از روند خنثی می‌باشد.
  • حرکت سه خط به سمت بالا، بیانگر ادامه روند صعودی می‌باشد.
  • حرکت سه خط به سمت پایین، بیانگر ادامه روند نزولی خواهد بود.
  • در صورت شکستن خط آبی توسط دو خط دیگر، ریزش قیمت انجام خواهد شد.
  • درصورتی‌که سه خط به یکدیگر بسیار نزدیک باشند، حرکت بعدی به هر سمت (صعود یا نزول) شدت خواهد گرفت.

فراکتال بیل ویلیامز: چگونه می‌توان از فراکتال در معاملات استفاده کرد؟

اینها به‌سادگی فلش‌هایی هستند که در بالا یا زیر کندل‌ها (شمع‌های) نمودار قرار دارند.

این فراکتال‌ها هنگامی تشکیل می‌شوند که پنج میله تکرار شده به روشی مشخص تراز شوند. برای کشف بالاترین یا کمترین قیمت، به دانستن نحوه بستن شمع پنجم نیاز دارید.

فراکتال در معاملات چیست؟

فراکتال‌های ویلیام در نمودار قیمت با سرعت معکوس بالا و پایین حرکت می‌کنند.

همان‌طور که در بالا گفته شد، تشکیل فراکتال توسط پنج کندل (شمع) متوالی ساخته می‌شود که در آن:

کندل میانی بلندترین نقطه یا کندل میانی پایین‌ترین نقطه است.

در سمت چپ و سمت راست کندل‌های میانی دو کندل (شمع) دیگر داریم. به‌خاطر داشته باشید که نشانگر فراکتال درصورتی‌که بالاترین یا پایین‌ترین نقطه از شکل‌گیری قیمت ۵ کندل باشد، فلشی را فقط در بالای (زیر) کندل میانی نشان می‌دهد.

زمانی فراکتال شکل می‌گیرد که کندلی که بالا یا پایین ایجاد شده، نسبت به دو کندل بعد و قبلی خود کمی بالاتر یا پایین‌تر باشد.

توجه: باتوجه‌به کتاب بیل ویلیامز در معاملات تجاری، یک فراکتال همچنین می‌تواند یک تشکیل انتخاب سبک معاملاتی ۳ کندلی داشته باشد که در آن کندل میانی بالاترین یا پایین‌ترین نقطه از ۳ کندل است.

به‌عنوان یک قانون کلی برای تشکیل فراکتال، شما حداقل به ۳ کندل نیاز دارید.

اگر یک معامله‌گر روزانه هستید یا یک آدم ریسک‌پذیر هستید، باید از سازه فراکتال ساخته شده توسط ۳ کندل استفاده کنید.

در اینجا مثالی از میزان فراکتال وجود دارد که توسط ۳ شمع ساخته شده است:

در اینجا مثالی از فراکتال بالا با استفاده از 5 کندل آورده شده است:

به‌خاطر داشته باشید، درصورتی‌که درون الیگیتور (تمساح) فراکتال‌ها شکل بگیرند، فاقد اعتبار و ارزش خواهند بود.

درصورتی‌که تمام فراکتال‌ها صعودی باشند، فراکتال‌های صعودی ماقبل بی‌اعتبار و درصورتی‌که تمام فراکتال‌ها نزولی باشند، فراکتال‌های نزولی ماقبل خود را فاقد اعتبار می‌کنند.

تعداد کندل‌های صعودی و نزولی ممکن است متفاوت باشد. یعنی به طور مثال ممکن است ۲ کندل صعودی ۳ کندل نزولی باشد یا ۳ کندل صعودی و ۲ کندل فراکتال نزولی شکل گیرند.

فرکتال‌های ویلیام بیشتر از آنکه با ریاضیات ارتباط داشته باشند، با تشخیص بصری ارتباط دارند.

Gator Oscillator (گیتور)

  • شکل‌گیری خطوط و فاصله بین آن ها بیانگر قدرت روند خواهد بود. تشخیص آغاز و پایان حرکت قیمتی نیز از این طریق امکان‌پذیر است.
  • خط سبزرنگ بیانگر قدرت روند و خط‌های قرمز، اتمام روند را نشان خواهند داد.

در این اندیکاتور، گاهی فاصله بین خطوط زیاد و گاهی کم می‌شود (ممکن است فاصله بین خطوط صفر شود)

تفاوت این اندیکاتور با اندیکاتور تمساح درک آن می‌باشد. درک اندیکاتور گیتور به دلیل مشخص بودن ابتدا و طول و انتهای روند، آسان‌تر از اندیکاتور تمساح می‌باشد.

در واقع هرگاه تمساح از خواب بیدار شود، معامله‌گر وارد روند و معامله شوید. اندیکاتور گیتور به ما در خروج از روند رنج، کمک خواهد کد.

Awesome Oscillator

نوسانگر عالی (Awesome Oscillator) شاخصی است که یک MA کوتاه‌مدت را با یک دوره MA بلندمدت مقایسه می‌کند تا راهنمای صعودی یا نزولی حرکت بازار باشد. استراتژی‌های معاملات مومنتوم راهی ساده برای استفاده از روندهای کوتاه‌مدت و میان‌مدت به معامله ارائه می‌دهند.

استراتژی Bill Williams Awesome Oscillator یک استراتژی حرکت است که از روند لحظه‌ای استفاده می‌کند و چارچوب زمانی آن روزانه است.

طبق تحقیقات گسترده دریافت شده است که بازه زمانی روزانه بهترین عملکرد را دارد.

این استراتژی مشابه استراتژی Breakout Triangle است.

در اصل، از منظر مدیریت ریسک، همیشه با نسبت ریسک به پاداش برتر معامله خواهید کرد.

بنابراین، اگر معامله‌گر روزانه هستید و دوست دارید در معاملات خود سریع وارد و خارج شوید، نگران نباشید.

استراتژی Bill Williams Awesome Oscillator می‌تواند در بازارهای مختلف از جمله سهام، کالاها، شاخص‌ها و ارزهای فارکس اعمال شود.

نوسان‌گر شتاب‌دهنده (Accelerator Oscillator)

نوسانگر شتاب‌دهنده با استفاده از نوسانگر Awesome به‌عنوان نقطه شروع محاسبه می‌شود. مقدار آن سطح نوسانگر Awesome است Accelerator Oscillator در نظر گرفته شده است تا به‌عنوان نوعی سیگنال هشداردهنده اولیه تغییرات آینده قیمت در حرکت بازار عمل کند.

اینها تنها توضیح مختصری از چند شاخص از مجموع ۵ شاخصی هستند که بیل ویلیامز گسترش داده است.

خلاصه شاخص بیل‌ ویلیامز

همان‌طور که در تصویر زیر مشاهده می‌کنید، اینها همه ۵ شاخص قدرتمند بیل ویلیامز هستند که به‌صورت استاندارد در سیستم‌عامل معاملات شما ارائه می‌شوند.

اما پس از تحقیق و آزمایش گسترده در کنار هم قراردادن، شاخص تمساح و فراکتال نه‌تنها ساده‌ترین راه معامله با شاخص‌های خود بود، بلکه با استراتژی مناسب بسیار قدرتمند است.

بر اساس اطلاعات ارائه شده، می‌توان نتیجه گرفت: شاخص‌های بیل ویلیامز و استراتژی سودآوری، مؤثر هستند. با استفاده از آنها در عمل می‌توان به سود پایدار دست‌یافت. مشکل اصلی بیشتر معامله گران تفسیر نادرست از علائم تجاری بود.

مزایای تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال به معنای مطالعۀ سهام و بازار است، در حقیقت این نوع از تحلیل فقط به بررسی قیمت‌ها محدود می‌شود. تحلیل تکنیکال با اطلاعات اساسی بازار سروکاری ندارد؛ بررسی اطلاعات اساسی به تحلیل بنیادی مربوط می‌شود. بنابراین تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به نوعی با هم در تضاد هستند. برخی از کارشناسان بازار با هر دوی آنها سروکار دارند و برخی فقط با یکی از آنها. چند مورد از مزایای تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل بنیادی عبارتند از: صرف زمان کمتر برای انجام این تحلیل، استفاده از منابع آماده، استفادۀ ارزان و تمرکز بر استراتژی و اجرا.

صرف زمان کمتر

یکی از مهمترین مزایای تحلیل تکنیکال این است که داده‌های مربوط به این تحلیل، پیش از شروع کار در بازار ثبت و بررسی شده است. با استفاده از نمودارها و داده‌های قیمت خیلی سریع می‌توان به نتیجه‌ رسید. کسانی که از تحلیل تکنیکال سر درمی‌آورند به‌جز بررسی نمودار قیمت‌ها به چیز دیگری نیاز ندارند. آنها با داشتن تخصص کافی، نگاهی به نمودار قیمت‌ها انداخته و به نتایج موردنظرشان دست پیدا می‌کنند. این یعنی زمان کمتری را صرف اطلاعات نامربوط کرده و زمان بیشتری را پای بررسی قیمت‌های موردنظرشان می‌گذارند.

البته این یک معنای دیگر هم دارد، اینکه آنها زمان بیشتری را صرف تمرکز بر روی اجرا و در نهایت تمرکز بر سود و مدیریت زیان می‌کنند. به همین خاطر است که اکثر معامله‌گران، تحلیل تکنیکال را برای انتخاب و مدیریت معاملاتشان در نظر می‌گیرند، در حالی‌ که بیشتر سرمایه‌گذاران تحلیل بنیادی را برای پیش بردن کارهایشان انتخاب می‌کنند. تحلیل تکنیکال بر اجرا و همچنین سود و زیان در کوتاه‌مدت متمرکز است، در حالی‌ که تحلیل بنیادی بر ارزش و پتانسیل بلندمدت تمرکز دارد.

منابع آماده

نمودارسازی کار هر کسی نیست و نیاز به تخصص خاصی دارد. اما خوشبختانه برای تحلیل تکنیکال نیازی به نمودارسازی نداریم که این مورد نیز از مزایای تحلیل تکنیکال به حساب می‌آید. شاخص‌های تکنیکال بسیاری در بسته‌های معاملاتی و نموداری موجود است که می‌توان از آنها در تحلیل و انتخاب استراتژی‌های مناسب بهره گرفت. تحقیقات بسیاری در مورد این شاخص‌های تکنیکال که در نرم‌افزارها و بسته‌های معاملاتی گنجانده‌شده‌اند، انجام‌شده است.

این شاخص‌ها اطلاعات و منابع مناسب را در اختیار معامله‌گر قرار می‌دهند. این شاخص‌ها به هرکسی اجازه می‌دهند تا بدون نیاز به آموزش متدولوژی‌های خاص، استراتژی مناسبی را برنامه‌ریزی کند. بنابراین موجب صرفه‌جویی در وقت و هزینۀ این تحلیلگران می‌شود.

ارزانی

از جمله مزایای تحلیل تکنیکال که بسیاری از آن غافل هستند این است که اندیکاتورهای تکنیکال و بسته‌های نرم‌افزاری قیمت هنگفتی نداشته و نسبتاً ارزان هستند. برای مدیریت آنها تنها یک نفر کافی است. از این شاخص‌های ارزان‌قیمت می‌توان برای تحلیل بیشتر و ایجاد استراتژی‌های مناسب برای هدف موردنظر بهره گرفت. از آنجایی‌ که این شاخص‌ها، هزینۀ چندانی ندارند، مانعی هم برای ورود آنها به معاملات روزمره وجود ندارد و امکان موفقیت افراد متعهد در سرمایه‌گذاری و تجارت را به حداکثر می‌رسانند. به لطف مزایای ذکر شده و اقتصاد تحلیل تکنیکال، موفقیت هرکسی در تجارت تضمین خواهد شد.

استراتژیک

تحلیل تکنیکال مقدمه‌ای برای خلق یک استراتژی مناسب است. معامله‌گر به لطف مزایای ذکر شده می‌تواند بر اساس سبک معاملاتی خودروی اجرای استراتژی مناسبی تمرکز کند. هر معامله‌گر می‌تواند استراتژی مخصوص خود را انتخاب کند، تعداد استراتژی‌های موجود به عدد خاصی محدود نمی‌شود، درست مثل تعداد معامله‌گران. تنها محدودیت معامله‌گران میزان خلاقیت و پشتکار آنهاست. از نقطه‌ نظر استراتژیک این تمرکز باعث موفقیت بهتر و بیشتری می‌شود. به عنوان مثال، معامله‌گران به جای صرف وقتشان دربارۀ افشاگری‌های خبری و اطلاعات اساسی، می‌توانند روی چگونگی انجام معاملاتشان به صورت سیستماتیک و استراتژیک تمرکز نموده و معامله را در بهترین زمان و شرایط ممکن انجام دهند. این یکی از مهم‌ترین جنبه‌ها و مزایای تحلیل تکنیکال است.

نحوه تحلیل شتاب قیمت با خطوط روندِ میکرو کانال ها

توانایی تشخیص شتاب قیمت بدون توجه به سبک معاملاتی شما یک مهارت عالی است. با جذب این توانایی، شما در مسیر درست بازار قرار خواهید گرفت. راه های زیادی برای سنجش شتاب وجود دارد. برای این کار می توانید از اندیکاتور مومنتوم استفاده کنید و یا پرایس اکشن را با دقت بررسی کنید. به هر حال، حرکت ها روی نمودار آشکار هستند.

نحوه تحلیل شتاب قیمت با خطوط روندِ میکرو کانال ها

توانایی تشخیص شتاب قیمت بدون توجه به سبک معاملاتی شما یک مهارت عالی است. با جذب این توانایی، شما در مسیر درست بازار قرار خواهید گرفت.

راه های زیادی برای سنجش شتاب وجود دارد. برای این کار می توانید از اندیکاتور مومنتوم (Momentum indicator) استفاده کنید و یا پرایس اکشن را با دقت بررسی کنید. به هر حال، حرکت ها روی نمودار آشکار هستند.

اما با وجود روش های متعدد برای سنجش شتاب حرکت، ممکن است به راحتی باعث اشتباه شوید.
بنابراین، انتخاب راه و روش مشخص برای سنجش شتاب، نکته حائز اهمیتی است. در اینجا نحوه استفاده از خطوط روند میکرو کانال برای رد یابی شتاب بازار درکوتاه مدت را خواهید آموخت.

خطوط روند میکرو کانال

بیایید برای توضیح ابزار خود براساس مفاهیم اولیه معاملات پرایس اکشن اقدام کنیم.

خطوط روند چیست؟

هدف خطوط روند، ردیابی روند است.

بنابراین، خط روند در یک بازار صعودی، زیر شمع های نمودار رسم می شود و در یک بازار نزولی، خط روند بالای شمع ها رسم می شود. در شرایط روند صعودی، خط روند اغلب به عنوان پشتیبان بازار عمل می کند.

خطوط روند کانال چیست؟

خطوط روند کانال، برای برجسته کردن پیشرفت یک روند رسم می شوند.

بنابراین، خطوط روند کانال، در یک بازار صعودی، بالای شمع های نمودار رسم شده و در یک بازار نزولی، در پایین نمودار رسم می شوند. آنها را می توان به عنوان خطوط موازی خطوط روند رسم کرد یا با اتصال نقاط بالا در موج حرکتی روند، رسم کرد.

خطوط روند میکرو کانال چیست؟

«خطوط روند میکرو کانال» (Micro channel trend lines)، واژه سختی است. اما صبور باشید به محض اینکه مطمئن شدید چطور آنها را رسم کنید، می توانید با هر اسمی آنها را صدا کنید.

خطوط روند میکرو کانال با استفاده از دو کندل قیمت کشیده شده است. و شما می توانید آنها را در هر دو بازار صعودی و نزولی رسم کنید.

بیایید بر روی نمونه صعودی در اینجا تمرکز کنیم.

برای رسم خط روند میکرو کانال صعودی باید:

  1. دو کندل قیمت متوالی را پیدا کنید.
  2. شمع قیمت دوم بالاتر از شمع قیمت اول باشد.
  3. با اتصال بالاترین قیمت دو شمع، یک خط رسم کنید.
  4. ادامه نمودار را بر اساس خط ترسیم شده بسنجید.

برای تفسیر حرکت پرشتاپ، با استفاده از خط، به تعامل آن با کندل سوم نگاه کنید. نمودار زیر، سه سناریو را نشان می دهد که با آن روبرو خواهید شد.

خطوط روند میکرو کانال

این دستور العمل ها را برای تفسیر شتاب صعودی دنبال کنید:

  • بالای خط بسته شود – شتاب قیمت (نقطه 2)
  • به خط برخورد کند اما زیر خط بسته شود – شتاب ناموفق ( نقطه 3)
  • به خط برخورد نکند – بدون شتاب ( نقطه 4)

برای شتاب نزولی، باید خطوط روند میکرو کانال نزولی را رسم کنید. پایین ترین قیمت ۲ شمع متوالی را به هم متصل کنید تا یک خط شیب دار نزولی ایجاد شود.

سپس، این دستورالعمل ها را برای تفسیر شتاب نزولی دنبال کنید:

  • پایین خط بسته شود – حرکت پرشتاب
  • به خط برخورد کند اما بالای خط بسته شود – شتاب ناموفق
  • به خط برخورد نکند – بدون شتاب

مواردی از شتاب نزولی را در بخش بعدی بررسی می کنیم.

زمانی که بتوانید شتاب حرکت را با یک خط روند کانال ارزیابی کنید، آماده رفتن به مرحله بعدی هستید.

چگونه می توان از شتاب در استراتژی معاملاتی خود استفاده کرد

توانایی ردیابی شتاب قیمت یک مهارت ارزشمند است. اما برای ایجاد یک استراتژی تجاری مناسب باید آن را با ارزیابی خود از بازار ترکیب کرد.

هربار که شتاب قیمت را تشخیص می دهید، می توانید انتخاب کنید که با آن وارد بازار شوید یا خیر. تصمیم گیری شما به ارزیابی شما از بستر بازار بستگی دارد.

آیا انتظار دارید بازار روند خود را از سر بگیرد؟

آیا انتظار دارید بازار در محدوده معاملاتی خود باقی بماند؟ یا انتظار دارید که از محدوده معاملاتی خارج شود؟

پاسخ شما به این سوالات تعیین می کند که چگونه می توانید از شتاب در برنامه معاملاتی خود استفاده کنید.

مثال1: اُفت خلاف جهت پرایس اکشن

حرکات پر شتاب خلاف روند، معمولا دوام نمی آورند. آخرین تلاش معامله گران برای تغییر جهت روند را در افت قیمت فعلی نشان می دهد.

هنگامی که این موضوع را درک کنید، محوسازی حرکات شتاب دار، راهی عالی برای ورود به یک روند بنظر می رسد.

خطوط روند میکرو کانال

  1. بازار بسیار بالاتر از میانگین متحرک نمایی (EMA) 50 واحدی است و یک جهتگیری صعودی قوی را نشان می دهد. انتظار داریم روند صعودی ادامه دار باشد.
  2. این اولین و تنها حرکت پرشتاب نزولی تایید شده بود. خرید در این کندل که در زیر خط روند میکرو کانال قرار گرفته ایده خوبی است.

با این حال، هنگامی که با افت قیمت پرشتاب، وارد معامله می شوید، تعیین حد ضرر دشوار است. در چنین مواردی، حد ضررهای بر مبنای میانگین نوسانات، مفید هستند.

خطوط روند میکرو کانال

مثال2: پیوستن به روند صعودی

  1. این مثال، بازار بالاتر از میانگین متحرک نمایی 50 واحدی را نمایش می دهد. سیگنال های حرکتی، روند صعودی را تفسیر می کنند.
  2. این کندل در زیر خط روند میکرو کانال بسته شد، که نشان دهنده شتاب نزولی است. در روند صعودی می توانید این حرکت را نادیده بگیرید. این موضوع مبنای انجام معامله در مثال 1 بود.
  3. با ظاهر شدن این کندل ها در پرایس اکشنِ، دلیل دیگری برای تایید موقعیت صعودی است. این کندل تایید کرد که شتاب صعودی حاکم شده است. این تاییدیه هم فرصت برای ورود به روند صعودی را نشان می دهد.
  4. در طول یک کاهش عمیق قیمت در روند صعودی، ایجاد یک حرکت پر شتاب می تواند سیگنال خرید مطمئنی باشد. هرچند، معمولا بعد از چنین شرایطی بازار برای چند کندل برخلاف روند حرکت می کند. اما اگر بازار برای مدت بیشتری در این محدوده متوقف شد، به سرعت خارج شوید.

نتیجه گیری

این روش ساده است و نیازی به هیچ شاخص پیچیده ای ندارد. برای این رویکرد تنها نیاز است که خطوط روند را روی نمودار رسم کنید. در واقع، با برخی تمرینات، حتی می توانید خطوط روند را بدون رسم نیز پیش بینی کنید.

این روش عالی به شما کمک می کند، از روی حرکت قیمت، شتاب قیمت را تشخیص دهید. به جای استفاده از یک اندیکاتور جداگانه برای تحلیل شتاب، اجازه دهید نمودار حرکت قیمت، بستر را برای شما آماده کند.

توجه داشته باشید که این روش بر شتاب قیمت در کوتاه ترین زمان تمرکز دارد. در اصل، ما شتاب را در سه کندل قیمتی تحلیل می کنیم. و بستر را با دو کندل اول آماده می کنیم و با کندل سوم بدنبال تاییدیه هستیم.

شخصیت های مختلف تریدر ها

اگر قصد دارید یک تریدر موفق شوید، باید بدانید که جزو کدام دسته از تریدر ها هستید و با نقاط قوت و ضعفتان به خوبی آشنا شوید. هر تریدر شخصیت و سبک تجارت خاص خودش را دارد. شخصیت مختلف تریدر ها را می توان به صورت های مختلفی دسته بندی و معرفی کرد.

شناخت درباره این موضوع به شما کمک می کند تا در مواقع خاص، از نقاط قوتتان استفاده کرده و ضعف هایتان را جبران کنید. پس از پیدا کردن تیپ شخصیتی تان، در صورتی که می خواهید تبدیل به یک تریدر موفق شوید، می توانید با مطالعه این صفحه (مقاله چگونه یک تریدر موفق شویم؟) در این مسیر قدم بردارید.

در این صفحه، می خواهیم به بررسی چند نمونه از شخصیت های مختلف تریدر ها بپردازیم و در ادامه، شما را با سبک های اصلی ترید کردن آشنا کنیم. با ما همراه باشید…

تریدر محتاط

تریدر محتاط قبل از هر چیزی، به امنیت مالی اش فکر می کند. البته احتیاط چیز بدی نیست، اما در برخی مواقع می تواند دست و پای شما را ببندد. یک تریدر محتاط در اکثر مواقع معاملات کمی انجام می دهد و برای هر معامله، باید زمان زیادی را به فکر و بررسی کردن بپردازد. از آنجایی که بازار ارزهای دیجیتال بسیار پویا و پر جنب و جوش است، با فکر کردن زیاد، ممکن است فرصت های زیادی را از دست بدهید.

شعار اصلی تریدر محتاط “جلوگیری از همه ضررهای احتمالی” است و در قبال سرمایه اش بسیار متعهد است.

تریدر ماجراجو

تریدر ماجراجو همیشه برای انجام معاملات جدید مشتاق است و از این رو، در مدیریت سرمایه اش محافظه کاری کمتری دارد. یکی از نقاط قوت تریدر ماجراجو این است که اعتماد زیادی به خود و ترید کردن دارد و با انجام ترید های زیاد، تجربیات مثبت و منفی بسیاری کسب می کند.

یکی از ویژگی های منفی این شخصیت این است که طبیعت هیجان طلبانه او در اکثر اوقات باعث می شود که بدون توجه کافی، به ترید کردن بپردازد و به همین خاطر، احتمال ضرر کردنش افزایش می یابد.

تریدر تقلید کار

تریدر تقلید کار برای ترید کردن متکی به خودش نیست، اما مشاهده گر بسیار خوبی است. او به صحبت های تحلیلگران گوش می دهد و توصیه های آنها را دنبال می کند. با توجه به نظرات و دیدگاه های زیادی که دریافت می کند، دیدگاه کلی خوبی در مورد بازار دارد.

با این حال، گوش دادن به نظرات و تحلیل های مختلف، باعث سردرگمی می شود و فرصت یادگیری و کسب تجربه را از این تریدر می گیرد.

تریدر انعطاف پذیر

تریدر انعطاف پذیر با توجه به جهت بازار ترید می کند و روش ثابتی ندارد. او با نوسانات بازار به راحتی کنار می آید و با شرایط جدید سازگار می شود. تریدر انعطاف پذیر برای انجام هر ترید، موقعیت فعلی خود را در بازار ارزیابی می کند و دیدگاه خود را بر این اساس آن تغییر می دهد.

با اینکه این شخصیت با احتیاط معاملاتش را انجام می دهد، اما انعطاف پذیر بودن به تلاش زیادی نیاز دارد، زیرا همیشه باید روش و تصمیم جدیدی را انتخاب کند.

تریدر قمارباز

تریدر قمارباز در معاملات بزرگ سرمایه گذاری می کند و خود را در معرض خطر بالایی قرار می دهد. هدف او بدست آوردن هر چه سریع تر پول هنگفت است. یکی از معایب تریدر قمارباز این است که برای یادگیری و استفاده از روش های تجزیه و تحلیل مناسب، وقت و تلاش زیادی صرف نمی کند.

این نوع تریدر ها همیشه حریص هستند و معمولاً ضررهای زیادی هم می کنند و به همین دلیل، تا دوباره به وضعیت مالی انتخاب سبک معاملاتی قبلی برگردند، باید زمان زیادی را صرف کنند. اکثر افرادی که چنین شخصیتی دارند، پس از مدتی ترید کردن، نا امید می شوند و این بازار را رها می کنند.

تریدر مغرور

تریدر مغرور دقیقا مانند تریدر قمارباز است و بیش از حد روی کارهای غلط اش تمرکز می کند تا بالاخره به موفقیت برسد و حرفش را به دیگران ثابت کند. این شخصیت همیشه نظر خود را درست می داند و اصلا در بازار انعطاف پذیر نیست.

تریدر مغرور از اشتباهات خود درس نمی گیرد و بسیار لجباز است و از این رو، همیشه متحمل ضررهای زیاد می شود و ممکن است در میانه راه، ترید کردن را رها کند و به سراغ شغل دیگری برود. هیچ مزیتی برای این نوع شخصیت وجود ندارد. اگر چنین شخصیتی دارید، قبل از اینکه از ترید کردن نا امید شوید، باید خودتان را تغییر دهید.

تریدر تحصیل کرده

تریدر تحصیل کرده وقتش را برای یادگیری و ارتقا مهارت های خود اختصاص داده است. او روش های مختلف تجزیه و تحلیل را به خوبی و کامل می آموزد و از آنها استفاده می کند. علاوه براین، همیشه مشتاق است که از تجربیات دیگران بیاموزد.

تریدر تحصیل کرده یک برنامه ترید مشخص و یک استراتژی حساب شده دارد. برای اینکه یک تریدر تحصیل کرده شوید، باید زمان و تلاش زیادی را صرف کنید و به درستی آموزش ببینید، وگرنه هضم و تحلیل اطلاعات برایتان طاقت فرسا و منحرف کننده خواهد بود.

تریدر عجول

تریدر عجول مانند یک گلوله برفی است که از بالای کوه به سرعت به پایین می غلتد! این شخصیت، بسیار عجولانه ترید می کند اما معاملاتی را انتخاب می کند که نسبتا طولانی مدت هستند. به عبارتی دیگر، او روی سودهای کوتاه مدت حساب باز نمی کند و بیشتر به فکر سودهای بلند مدت است.

یکی از عیب های این شخصیت این است که در بازار فعالیت زیادی ندارد و تعداد معاملات محدودی را انجام می دهد. به همین خاطر، اگر در ترید کردنش تنوعی ایجاد نکند، دارایی هایش در معرض خطر قرار می گیرد.

تریدر مختلط

تریدر مختلط برای انجام بهترین معاملات، از ترکیبی از روش های تجزیه و تحلیل بنیادی و فنی استفاده می کند. او با پیوند دادن داده ها و رویدادهای اقتصادی و سیاسی بازار با شاخص های فنی، نقاط خوب برای خرید و فروش را شناسایی می کند.

تریدر مختلط با استفاده از این روش، مطمئن می شود که با تمام زوایای بازار و معاملات آشنا شده و بهترین روش ترید کردن را انتخاب می کند.

سبک های اصلی ترید کردن

به طور کلی، چهار سبک اصلی برای ترید کردن وجود دارد: ترید شتابی (اسکالپینگ)، ترید روزانه، ترید نوسانی و ترید موقعیت. تفاوت بین این سبک ها در مدت زمانی است که ترید انجام می شود. ترید شتابی فقط چند ثانیه یا حداکثر چند دقیقه طول می کشد. ترید روزانه در مدت زمان چند ثانیه تا چند ساعت انجام می شود. ترید نوسانی معمولاً در چند روز انجام می شود و ترید موقعیت از چند روز تا چند سال طول می کشد.

اینکه کدام نوع از این سبک ها را انتخاب می کنید، بستگی به تیپ شخصیتی شما دارد. با انتخاب سبک معاملاتی متناسب با شخصیتتان، شانس بیشتری برای کسب سود بیشتر خواهید داشت. بنابراین بهتر است با خودتان صادق باشید. حتی اگر برخی از ویژگی های شخصیتی که عنوان کردیم را دوست ندارید، باید حقیقت را بپذیرید و بر اساس همان، به ترید کردن بپردازید.

در ادامه، به بررسی سبک های اصلی ترید کردن می پردازیم…

ترید شتابی

ترید شتابی یک سبک تجارت بسیار سریع است. افرادی که از این سبک استفاده می کنند، معاملاتشان را به فاصله تنها چند ثانیه از یکدیگر انجام می دهند.

ترید شتابی برای تریدرهای ماجراجو و تریدرهای فعالی که می توانند بلافاصله تصمیم بگیرند و بدون تردید بر اساس آن تصمیمات عمل کنند، مناسب است. به عبارت دیگر، افراد بی صبر معمولا بهترین ترید های شتابی را انجام می دهند زیرا انتظار دارند که معاملاتشان فورا سودآور باشد و اگر اینطور نبود، سریع از ترید کردن خارج می شوند.

برای موفق بودن در این سبک، نیاز به تمرکز و دقت بسیار زیادی خواهید داشت. بنابراین، این شیوه خرید و فروش برای افرادی که به راحتی حواسشان پرت می شود یا افرادی که اغلب در حال رویا پردازی هستند مناسب نیست.

اگر در هنگام خواندن این مطلب حواستان به جای دیگری پرت شد، ترید شتابی مناسب شما نیست!

ترید روزانه

ترید روزانه برای افرادی که ترجیح می دهند نتیجه معاملاتشان را تا پایان روز ببینند، مناسب است.

بسیاری از تریدرهایی که از سبک ترید روزانه استفاده می کنند، نمی توانند ترید نوسانی را انتخاب کنند؛ زیرا از فکر اینکه از شب تا صبح، بازار دچار چه نوساناتی شده خوابشان نمی برد!

ترید نوسانی

ترید نوسانی با افرادی سازگار است که حوصله و صبر دارند، اما وقتی وارد معامله شدند، می خواهند خیلی زود به سود برسند. تریدر هایی که از این سبک استفاده می کنند، اغلب معاملاتشان را در شب ها انجام می دهند.

بنابراین، این سبک ترید کردن برای افرادی که به خاطر دور بودن از کامپیوتر یا قطعی چند ساعته اینترنت به سرعت عصبی می شوند اصلا مناسب نیست. ترید نوسانی، به استراتژی “توقف ضرر” بیشتری نسبت به ترید روزانه نیاز دارد؛ درنتیجه، بسیار مهم است که در طول معاملاتتان، آرامشاتان را حفظ کنید.

ترید موقعیت

ترید موقعیت طولانی ترین سبک تریدینگ است و اغلب این معاملات چندین سال طول می کشند. درنتیجه، ترید موقعیت فقط برای صبورترین و کم تحریک ترین تریدر ها مناسب است. اهداف ترید موقعیت مانند یک پازل هزار تکه ای است و برای رسیدن به آن ها، باید تحمل زیادی داشته باشید. اگر با رسیدن به ۲۵ تکه پازل دچار تپش قلب می شوید، این سبک ترید مناسبتان نیست.

برای انتخاب این سبک، باید بتوانید نظرات اکثر مردم را نادیده بگیرید، زیرا معمولا کمتر کسی این سبک را انتخاب می کند یا آن را تایید می کند. اگر به راحتی تحت تاثیر حرف مردم قرار بگیرید، نمی توانید در معامله ای که برای کسب سود به حداقل ۱ سال زمان نیاز دارد بمانید.

به سبک ترید کردنتان پایبند باشید

انتخاب سبک ترید کردن به انعطاف پذیری نیاز دارد. باید زمان صرف کنید تا متوجه شوید که کدام سبک معاملاتی برایتان مناسب است و انتخاب سبک معاملاتی کدام یک مناسب نیست.

یکی از بزرگترین اشتباهاتی که تریدر های تازه وارد مرتکب می شوند این است که با اولین مشکل، سبک ترید کردنشان را تغییر می دهند. زمان بگذارید و وقتی که مطمئن شدید یک سبک ترید کردن مناسب است، به آن پایبند باشید.

نتیجه گیری

همانطور که می بینید، هیچ روش مشخص و ثابتی برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق وجود ندارد. هر کدام از شخصیت ها، در زمان ترید کردن، تصمیماتی می گیرند که ممکن است سرمایه شان را به خطر بیندازد و یا آن را حفظ کند.

با این حال، می توانید با شناخت هر چه بیشتر خود و سبک های ترید کردن، ریسک هایتان را مدیریت کرده و انتخاب های بهتری داشته باشید.

امیدواریم با مطالعه این صفحه، با شخصیت های مختلف تریدر ها به خوبی آشنا شده باشید…



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.