الگوهای معکوس صعودی
نحوه معامله با الگوها در بازار فارکس
در حال حاضر شما زرادخانه ای از سلاح ها را دارید که میتونید هنگام معامله کردن در بازار فارکس از آنها استفاده کنید. در این مقاله، شما یک سلاح دیگر اضافه خواهید کرد: الگوهای نمودار! الگوهای نمودار را به عنوان یک ردیاب مین زمینی در نظر بگیرید، زیرا پس از اتمام این مقاله، میتوانید «انفجارها» را قبل از اینکه حتی اتفاق بیفتند روی نمودارها مشاهده کنید، که به طور بالقوه در این فرآیند پول زیادی برای شما به همراه خواهد داشت. در این مقاله با الگوها و شکل بندی نمودارهای کلاسیک آشنا می شوید. هنگامی که به درستی شناسایی شود، معمولاً ممکن بازار روند شدیدی به خود بگیرد، بنابراین مراقب باشید!. به یاد داشته باشید، هدف ما این است که حرکات بزرگ را قبل از وقوع پیدا کنیم تا بتونیم قبل از اون معامله خودمونو ببندیم و سودمونو نقد کنیم.
از این گذشته، چه کسی نمی خواهد مانند ریچی ریچ یک استخر پول نقد داشته باشد تا در آن شنا کند؟ شکلگیری نمودارها به ما کمک میکند تا شرایطی را که در آن قیمت آماده شکستن در جهت خاصی است، تشخیص دهیم. آنها همچنین میتونند نشان دهند که آیا قیمت در جهت فعلی خود ادامه می یابد یا معکوس میشه، بنابراین ما نیز در حال ابداع استراتژی های معاملاتی بسیار خوبی برای این الگوهای نمودار هستیم.
به طور خلاصه، الگوهای نمودار به شما کمک می کند به سه سوال پاسخ دهید:
- چگونه می توانم نقاط ورودی بالقوه را در یک روند صعودی (یا نزولی) پیدا کنم؟
- چگونه الگوهای نمودار می توانند سیگنال های ورودی بالقوه را ارائه دهند؟
- چگونه می توانم بدانم چه زمانی باید از آن خارج شوم (سیگنال خروج) یا برای سود بردن (اگر الگوی نمودار کار می کرد) یا زیان خود را کاهش دهم (در صورت شکست الگوی نمودار)؟
نحوه معامله با Double Tops and Double Bottoms
هنگامی که یک الگوی نمودار بالا یا دوتایی پایین ظاهر می شود، یک روند معکوس آغاز شده است. بیایید یاد بگیریم که چگونه این الگوهای نمودار را شناسایی کرده و برای معاملاتمون برنامه ریزی کنیم.
Double Top
سقف دوتایی یک الگوی معکوس است که پس از یک حرکت طولانی به بالا شکل می گیرد. 'بالاها' قله هایی هستند که زمانی شکل می گیرند که قیمت به سطح خاصی می رسد که قابل شکستن نیست. پس از رسیدن به این سطح، قیمت کمی از آن جهش می کند، اما پس از آن دوباره برای تست سطح باز می گردد. اگر قیمت دوباره به اون سطح بازگشت اما ازش رد نشد، اون وقت شما یک سقف دو برابری دارید!
در نمودار بالا می بینید که دو قله پس از یک حرکت قوی به سمت بالا تشکیل شده اند. توجه کنید که چگونه قله دوم نتوانست قله اول را بشکند. این یک نشانه قوی است که یک الگو معکوس در حال رخ دادن است زیرا به ما می گوید که فشار خرید تقریباً تمام شده است. با بالاتنه دوتایی، سفارش ورودی خود را زیر خط گردن قرار می دهیم زیرا پیش بینی می کنیم روند صعودی معکوس شود.
چگونه با الگوی سر و شانه را معامله کنیم
الگوی نمودار سر و شانه یک الگوی معکوس است و اغلب در روندهای صعودی دیده می شود. نه تنها 'سر و شانه' برای تغییر روند شناخته شده است، بلکه برای معکوس کردن شوره سر نیز شناخته شده. 😂
الگوی سروشانه
الگوی سر و شانه زمانی شکل میگیرد که روند بازار در حال معکوس شدن. توسط یک قله (شانه) و به دنبال آن یک قله بالاتر (سر) و سپس یک قله پایین دیگر (شانه) تشکیل میشه. یک خط به عنوان 'خط گردن' با اتصال پایین ترین نقاط دو فرورفتگی رسم می کنیم. شیب این خط میتونه زیاد یا کم باشه، به طور معمول، هنگامی که شیب پایین، سیگنال قابل اعتمادتری تولید میکنه.
در این مثال به راحتی می توانیم الگوی سر و شانه را ببینیم. سر دومین قله و بالاترین نقطه در الگو است. دو شانه نیز قله هایی را تشکیل می دهند اما از ارتفاع سر تجاوز نمی کنند. با این شکل، یک دستور ورود به معامله زیر خط گردن قرار می دهیم. همچنین میتوانیم با اندازهگیری نقطه بالای سر تا خط گردن، یک هدف را محاسبه کنیم. این فاصله تقریباً نشان می دهد که قیمت پس از شکستن خط گردن چقدر حرکت می کند. می بینید که وقتی قیمت به زیر خط گردن میرسه، حرکتی انجام می دهد که حداقل به اندازه فاصله بین سر و خط گردن باشد. ما میدونیم که شما با خود فکر می کنید، 'قیمت حتی پس از رسیدن به هدف همچنان حرکت می کند.'
و پاسخ ما این است: 'طمعکار نباش!'
الگوی نزولی سر و شانه
اسم الگو برای خودش صحبت می کند. اساساً شکل سر و شانه است، با این تفاوت که این بار وارونه است. 🙃 یک دره (شانه) تشکیل می شود، به دنبال آن یک دره حتی پایین تر (سر) و سپس یک دره بلندتر دیگر (شانه). این تشکیلات پس از حرکات رو به پایین طولانی ایجاد می شوند. در اینجا می توانید ببینید که این درست مانند یک الگوی سر و شانه است، اما برعکس شده. با این شکلبندی، یک دستور خرید بالای خط گردن قرار میدهیم. هدف ما دقیقاً مانند الگوی سر و شانه محاسبه می شود. فاصله بین سر و خط گردن را اندازه بگیرید و این تقریباً فاصله ای است که قیمت پس از شکستن خط گردن حرکت می کند.
می توانید ببینید که قیمت پس از شکستن خط گردن به خوبی افزایش یافت. اگر هدف شما مورد اصابت قرار گرفت، از سود خود راضی باشید. با این حال، تکنیکهای مدیریت سرمایه وجود داره که در آن میتوانید برخی از سودهای خود را حفظ کنید و در صورتی که قیمت همچنان در مسیر شما حرکت کند، همچنان معاملات خود را باز نگه دارید.
نحوه استفاده از الگوهای مستطیلی برای معامله
مستطیل یک الگوی نموداری است، زمانی تشکیل می شود که قیمت توسط خطوط حمایت و مقاومت موازی محدود شود. مستطیل یک دوره تثبیت یا بلاتکلیفی را بین خریداران و فروشندگان به نمایش می گذارد. قیمت چندین بار خطوط حمایت و مقاومت را قبل از اینکه در نهایت شکسته شود، 'لمس' می کند. از آنجا، قیمت میتونه در جهت شکست حرکت کنه، خواه به سمت صعود یا نزول باشه.
در مثال بالا، به وضوح میتوانیم ببینیم که این جفت توسط دو سطح قیمت کلیدی که موازی با یکدیگر هستند محدود شده است. ما فقط باید منتظر بمونیم تا یکی از این سطوح شکسته بشه و برای سوار شدن همراه شویم!
الگوی مستطیل نزولی
یک مستطیل نزولی زمانی تشکیل میشه که قیمت برای مدتی در طول یک روند نزولی تثبیت بشه. این به این دلیل اتفاق میفته که فروشندگان احتمالاً باید قبل از اینکه جفت را پایین بیارن، مکث کنند و نفس خود را ببندند. در این مثال، قیمت پایین الگوی نمودار مستطیلی را شکست و به پایین آمدن خود ادامه داد. اگر یک سفارش کوتاه درست زیر سطح حمایت داشتیم، سود خوبی در این معامله داشتیم. در اینجا یک نکته وجود دارد: هنگامی که جفت ارز به زیر تکیه گاه می افتد، حرکتی به اندازه الگوی مستطیل انجام می دهد.
در مثال بالا، جفت فراتر از هدف حرکت کرد، بنابراین فرصتی برای گرفتن پیپ های بیشتری وجود داشت!
الگوی مستطیل صعودی
در اینجا مثال دیگری از یک مستطیل، این بار، یک الگوی نمودار مستطیل صعودی است. پس از یک روند صعودی، قیمت برای مدتی متوقف شد تا تثبیت شود. آیا می توانید حدس بزنید که قیمت بعدی به کجا می رسد؟ توجه کنید که چگونه قیمت پس از شکستن بالای الگوی مستطیل تا آخر بالا رفت. اگر یک خرید در بالای سطح مقاومت داشتیم، مقداری پیپ در معامله می گرفتیم! درست مانند مثال الگوی مستطیل نزولی، هنگامی که جفت شکسته می شود، معمولا حرکتی انجام می دهد که حداقل به اندازه محدوده قبلی خود باشد.
نحوه معامله با الگوهای پرچم نزولی و صعودی
شبیه به الگوهای مستطیل ها، پرچم ها الگوهای نمودار ادامه ای هستند که پس از حرکت های قوی شکل می گیرند. پس از یک حرکت بزرگ به سمت بالا یا پایین، خریداران یا فروشندگان معمولاً قبل از اینکه جفت ارز را در همان جهت جلوتر برود، مکث میکنند تا نفسی تازه کنند. به همین دلیل، قیمت معمولاً تثبیت میشه و یک مثلث متقارن کوچک را تشکیل می دهد که این علامت هست. در حالی که قیمت همچنان در حال تثبیت است، خریداران یا فروشندگان بیشتری معمولاً تصمیم میگیرند که با حرکت قوی وارد بازار شوند و قیمت را مجبور میکنند تا از شکلگیری پرچم خارج شود.
الگوی پرچم نزولی
یک الگوی نزولی در طول یک روند نزولی شیب دار تقریباً عمودی شکل می گیرد. پس از آن افت شدید قیمت، برخی از فروشندگان موقعیت های خود را می بندند در حالی که فروشندگان دیگر تصمیم می گیرند به روند بپیوندند و باعث می شود قیمت برای مدتی تثبیت شود. به محض اینکه فروشندگان کافی وارد بازار شوند، قیمت به زیر پرچم سقوط می کند و به حرکت خود ادامه می دهد. همانطور که می بینید، پس از اینکه قیمت به پایین رسید، افت دوباره از سر گرفته می شود. برای اینکه سود بیشتری از این الگوی روی نمودار بگیریم، یک پوزیشن در پایین علامت با حد ضرر بالاتر از نشان قرار می دهیم. به این ترتیب، در صورتی که اشتباه پیش بینی کرده باشیم، فوراً از معامله خارج میشویم. برخلاف دیگر الگوهای نمودار که اندازه حرکت بعدی تقریباً به اندازه ارتفاع سازند است، علامتها حرکت بسیار قویتری را نشان میدهند. معمولاً از ارتفاع حرکت قبلی (که به عنوان دکل نیز شناخته می شود) برای تخمین اندازه حرکت شکست استفاده می شود.
الگوی پرچم صعودی
پرچمهای صعودی، درست همانطور که از نامش پیداست، بدان معنی است که صعود شدید قیمت پس از آن دوره کوتاه تثبیت زمانی که مشتریان انرژی کافی برای بالا بردن مجدد قیمت را جمع آوری می کنند، از سر گرفته می شود. همانطور که پیشبینی میکردیم، پس از شکست، قیمت یک حرکت قوی دیگر به سمت بالا انجام داد. برای انجام این کار، معامله خودمون رو بالای نشان و حد ضررخود را در زیر پرچم قرار می دهیم تا از خطاها جلوگیری کنیم. همانطور که قبلاً بحث کردیم، اندازه حرکت شکست در حدود ارتفاع دکل (یا اندازه حرکت قبلی) است. میبینید، ممکن است قلمها از نظر اندازه کوچک باشند، اما میتوانند نشانگر حرکتهای بزرگ قیمت باشند، پس این کار را نکنید
آموزش الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال به زبان ساده
این روزها برای موفقیت در انجام معاملات بازار مالی استفاده از تحلیل تکنیکال امری بسیار مهم است. به دلیل توسعه ابزارهای تحلیل تکنیکال در چندین سال اخیر روش های گوناگون تحلیل تکنیکال در اختیار تحلیلگران قرار دارد. یکی از روش های تحلیل تکنیکال، الگوهای نمودار قیمت دارایی ها هستند که در پیش بینی روند در بازار نقش مهمی دارند. از پرکاربردترین الگوها میتوان به الگوی سر و شانه اشاره کرد که به طور جدی مورد توجه تحلیلگران تکنیکال قرار دارد. در این مقاله به بررسی الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال میپردازیم.
الگوی سر و شانه چیست؟
یکی از پرکاربردترین الگوهای مورد استفاده تحلیلگران ارز دیجیتال و بازار بورس ایران ، الگوی سر و شانه یا Head And Shoulders میباشد. شکل ظاهری این الگو از سه قله تشکیل شده است که بطور مداوم پشت سر هم قرار دارند. قله وسط این الگو بالاتر از دو قله دیگر قرار میگیرد. دلیل نامگذاری الگوی سر و شانه شکل ظاهری آن میباشد که شبیه به سر و قله های کناری شبیه به شانه هستند. الگوی سر و شانه نوعی الگوی قیمتی بازگشتی است. در الگوی بازگشتی روند قیمت پس از تشکیل الگو در آن تغییر قیمت میدهد. این الگو یکی از مورد اعتمادترین الگوی برگشتی میباشد که نشان دهنده پایان روند صعودی یا نزولی است.
تحلیلگران مبتدی به راحتی میتوانند الگوی سروشانه در تحلیل تکنیکال را شناسایی کنند. یکی از نشانه های مهم تشخیص الگوی سر و شانه یک خط مبنا است که اصطلاحا خط گردن گفته میشود. با توجه به شکل بالا که نشان دهنده یک روند صعودی در قیمت است و احتمالا از حالت صعودی وارد فاز نزولی میشود.
انواع الگوهای سروشانه در تحلیل تکنیکال
در این بخش به دو حالت الگوی سر و شانه به اسم «الگوی سر و شانه سقف» و «الگوی سر و شانه کف یا معکوس» میپردازیم.
1- الگوی سر و شانه سقف
الگوی سر و شانه سقف در پایان حرکت صعودی اتفاق میوفتد و باعث تغییر بازار از صعود به نزول قیمت میشود. در این الگو ابتدا شانه چپ ایجاد میگردد. پس از تشکیل قله قیمتی روند کاهشی اتفاق میافتد سپس دوباره روند کاهشی به روند افزایشی تغییر میکند. این حالت تا تشکیل شدن یک قله بالا تر از شانه سمت چپ ادامه مییابد. بعد از تشکیل قله وسط دوباره روند، کاهشی خواهد بود سپس روند کاهشی رو به افزایش حرکت میکند و قله سمت راست یا همان شانه سمت راست را تشکیل میدهد. پس از تشکیل شدن قله سمت راست روند نزولی شدیدی ایجاد میشود. در این الگو مانند تصویر زیر سه قله تشکیل شده است که قله وسط بلندتر از دو قله سمت چپ و راست میباشد. برای انجام معاملات خود با استفاده از این الگو باید بعد از پیدا کردن حالت کلی الگو، منتظر شکسته شدن خط گردن بمانید. در زمان تشکیل این الگو امکان دارد بین تشکیل سر و کتف ها حرکات دیگری نیز دیده شود که در اصل قضیه تاثیر گذار نیستند.
خلاصه شکل گیری الگوی سر و شانه سقف
- شانه چپ: ابتدا افزایش قیمت، ایجاد یک قله و سپس کاهش قیمت
- سر: ابتدا افزایش مجدد روند و شکل گیری قله بالاتر از قله اول، کاهش مجدد قیمت
- شانه راست: ابتدا افزایش قیمت برای ایجاد قله راست، و در آخر افت شدید قیمت
2- الگوی سر و شانه کف یا معکوس
الگوی سر و شانه کتف یا معکوس پس از یک حرکت نزولی اتفاق میافتد و شروع به تشکیل شانه سمت چپ میکند. این شانه یک دره قیمتی بوده و پس از آن روند حالت صعودی پیدا میکند. بعد از مدتی روند از حالت صعودی به حالت نزولی برمیگردد. این روند تا زمان تشکیل یک دره بزرگتر از دره قبلی ادامه پیدا میکند و سر یا دره اصلی شکل میگیرد. سپس روند افزایش قیمت آغاز میشود. در ادامه این فرایند برای تشکیل دره سمت راست دوباره حالت صعودی به نزولی تغییر میکند. به این دره تشکیل شده، شانه راست میشود. در آخر روند صعودی نسبتا تندی شکل میگیرد. در زمان تشکیل این الگو امکان دارد بین تشکیل سر و کتف ها حرکات دیگری نیز دیده شود که در اصل قضیه تاثیر گذار نیستند.
خلاصه شکل گیری الگوی سر و شانه کتف یا معکوس
- شانه چپ: ابتدا کاهش قیمت، ایجاد یک دره و بعد از آن افزایش قیمت
- سر: کاهش قیمت، این کاهش تا زمانی اتفاق می افتد که پایین ترین دره تشکیل شود و سپس افزایش روند
- شانه راست: کاهش قیمت و تشکیل دره سمت راست
هنگامی که گفته میشود الگوی سر و شانه یک الگوی بازگشتی است، چه معنایی دارد؟
نمودار قیمت در الگوهای بازگشتی در انتها دچار تغییر میشود. برای مثال نمودار که در حال افزایش میباشد را در نظر بگیرید این نمودار زمانی که قدرت فروشنده از خریدار بیشتر شود روند قیمتی تغییر کرده و یک الگوی بازگشتی را ایجاد میکند. یعنی روند از حالت صعودی به نزولی تغییر میکند. به همین دلیل به این الگوها، الگوی بازگشتی میگویند. این نوع الگوی بازگشتی مناسب برای حالت «فروش» است.
نوع دیگر نمودارهای هستند که روند نزولی را طی میکنند. روند نزولی در این الگوها تا زمانی ادامه پیدا میکند که قدرت خریدار از فروشنده بیشتر شود در این حالت روند قیمتی تغییر کرده و الگوی بازگشتی اتفاق میافتد. یعنی نمودار از حالت نزولی به حالت صعودی تغییر حالت میدهد. این نوع الگوی بازگشتی مناسب برای حالت «خرید» است. تشخیص الگوهای بازگشتی کمک بسیار به معامله گر برای ورود یا خروج از یک معامله را میکند.
نکته مهم دیگری که باید توجه کنید این است که در زمان تحلیل تکنیکال به الگوهای شکل گرفته توجه کرده و فقط روند قیمت را پیش بینی میکنیم که آیا روند صعودی خواهد بود یا نزولی. اما در زمان معامله و سرمایه گذاری علاوه بر تحلیل نمودار به بررسی موارد دیگر هم میپردازیم و قطعا حساسیت ما بیشتر از قبل میشود. اگر قصد دارید معاملات خود را به صورت حرفه ای انجام داده و کسب سود کنید حتما اطلاعات خود را در زمینه تحلیل تکنیکال و اصول معامله گری حرفه ای بیشتر کنید.
مفهوم خط گردن(neckline)
پس از آشنایی نسبی با انواع الگوهای سر و شانه در تحلیل تکنیکال در این بخش به توضیح کامل خط گردن میپردازیم. تا هیچ ابهامی برای کاربران درباره خط گردن وجود نداشته باشد. خط گردن سطح حمایتی و مقاومتی است. این خط در الگوی سر و شانه سقف خط حمایتی به حساب میآید و در الگوی سر و شانه کتف یا معکوس نوعی خط مقاومتی است. خط گردن یک راهنما برای تشخیص ورود یا خروج در یک معامله میباشد. برای مشاهده خط گردن و رسم آن حتما باید تا زمان تشکیل شانه راست و چپ منتظر ماند. برای ترسیم خط گردن در الگوی سر و شانه سقف، کف قیمت در شانه سمت چپ را به کف قیمت پس از تشکیل سر را به هم وصل کرده و خط گردن ایجاد میشود. همچنین در الگوی سر و شانه کتف اوج قیمت بعد از شانه چپ را به اوج قیمت پس از تشکیل سر وصل میکنیم و خط گردن این الگو تشکیل میشود.
نحوه انجام معامله با الگوی سر و شانه
مهمترین نکته در استفاده از الگوی سر و شانه و تصمیم گیری درباره خرید و فروش در بازار صبر کردن تا تشکیل شدن کامل الگو میباشد. زیرا ممکن است الگو اصلا تکمیل نشود. زمان تشکیل شانه سمت چپ و سر نسبت به نمودار حساس باشید و آن را زیر نظر بگیرید و بعد از تشکیل شده شانه سمت راست تصمیم گیری برای انجام معامله بستگی به میزان ریسکپذیری فرد دارد. معاملات خود را از قبل برنامه ریزی کنید و حتما نقاط ورود، حد سود و حد زیان را مشخص کنید. رایجترین و معمولترین نقطه ورود به معامله در محدودهٔ تقاطع خط گردن و روند شکل میگیرد. یک نقطه دیگر برای ورود به معامله، نیاز به حوصله و صبر دارد. این حالت که یک روش محتاطانه تر است پس از قطع شدن خط گردن، باید منتظر روند بازگشت مجدد بود و با اطمینان کامل وارد معامله شد. اگر قیمت در جهت شکست ادامه یابد، ممکن است فرصت به طور کامل برای معامله گر از دست برود.
تعیین حد ضرر با استفاده از الگوی سر و شانه
هر معامله گری برای ورود به بازار مالی باید حد ضرر را تعیین کند. الگوی سر و شانه نقش مهمی در تعیین حد ضرر دارد. برای تعیین حد ضرر در هر دو الگوی سر و شانه، شانه سمت راست را در نظر میگیریم. برای تعیین حد ضرر در الگوی سر و شانه کتف معمولا حد ضرر را بالاتر از شانه راست و برای تعیین حد ضرر در الگوی سر و شانه کتف حد ضرر را پایین تر از شانه راست در نظر گرفته میشود. در بعضی مواقع شانه راست با سر الگو در یک ارتفاع قرار میگیرند که در این صورت حد ضرر مطمئن را حوالی قیمت سر الگو قرار میدهند.
تعیین حد سود با استفاده از الگوی سر و شانه
همانطور که در تصویر زیر مشخص است پس از تشکیل شدن کامل الگوی سر و شانه حد سود بین فاصله سر و خط گردن تعیین میشود. در الگوی سر و شانه کتف یا معکوس زمانی که شانه راست تشکیل میشود و شروع به حرکت صعودی میکند، خط گردن قطع میشود. در این صورت پیش بینی میشود که قیمت دارایی به اندازه فاصله بین سر و خط گردن افزایش مییابد.
در الگوی سر و شانه سقف زمانی پس از شکسته شدن خط گردن پیش بینی میشود که به اندازه فاصله سر با خط گردن افت قیمت اتفاق بیفتد و در این صورت مانند تصویر زیر حد سود دوم را به اندازه قیمت ابتدایی موج ورودی در نظر میگیریم.
مزایای الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال
هیچ الگویی بدون ایراد و کامل نیست. تجربه نشان میدهد که این الگوها در شرایط مختلف رفتارهای متفاوتی نشان میدهند. در زیر به تعدادی از دلایل کارآمدی و مفید بودن این الگو میپردازیم.
- در الگوهای سر و شانه کتف و کف، شانه راست پایه و اساس معتبری برای تعیین حد ضرر در معاملات میباشد.
- در معاملات بازار بورس خط گردن یکی از پایه های تصمیم گیری برای ورود و خروج در یک معامله است. و معمولا افزایش حجم معاملات در این نقاط رخ میدهد.
معایب الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال
الگوی سر و شانه علاوه بر مزایا، معایبی هم دارد.
- برای تشخیص این الگو نیاز به زمان زیادی است و برای استفاده از این الگو باید صبر داشته باشید.
- این الگو مانند هر الگوی دیگری امکان دارد که به درستی عمل نکند. ممکن است در الگوی سر و شانه خط گردن چند بار شکسته شود و نتیجه مورد انتظار شخص اتفاق نیفتد.
- در تعیین حد سود علاوه بر توجه به فاصله خط گردن و سر به دیگر شرایط هم باید توجه کرد.
کلام آخر
الگوی سر و شانه از الگوی معتبر بازگشتی میباشد که در صورت تشخیص انتظار تغییر روند را داریم. سر و شانه در بازه های مختلفی اتفاق میافتد و قابل مشاهده است. اما زمانی که این الگو به طور کامل تشکیل شود میتوانیم زمان ورود، خروج، حد ضرر و حد سود را مشخص کنیم و معاملات خود را به راحتی انجام دهیم. این الگو کامل و بدون ایراد نیست اما روش هایی را برای معاملات در بازار بر اساس حرکات قیمتی ارائه میدهد. بعد از تشکیل کامل الگوی سر و شانه، در الگوی سر و شانه سقف انتطار ریزش و در الگوی سر و شانه کتف انتظار رشد قیمت را داریم.
سوالات متداول
الگوی سر و شانه چیست؟
الگوی سر و شانه نوعی الگوی قیمتی بازگشتی است. در الگوی بازگشتی روند قیمت پس از تشکیل الگو در آن تغییر قیمت میدهد. این الگو یکی از مورد اعتمادترین الگوی برگشتی میباشد که نشان دهنده پایان روند صعودی یا نزولی است.
الگوی سر و شانه از چه بخش هایی تشکیل شده است؟
این الگو از سه دره یا سه قله تشکیل شده است که قسمت میانی که بلندتر از بقیه قرار دارد «سر» و دو قسمت دیگر که در سمت راست یا چپ قرار داد «شانه» نامیده میشود. همچنین خطی که حاصل از برخورد سر با شانه ها میباشد «خط گردن» نامیده میشود.
نقش خط گردن در الگوی سر و شانه چیست؟
این خط در الگوی سر و شانه سقف خط حمایتی به حساب میآید و در الگوی سر و شانه کتف نوعی خط مقاومتی است. از این خط برای تعیین حد سود و حد ضرر کمک گرفته میشود.
این مقاله به کوشش سمانه اطراف و دیگر اعضای تیم نظارت تولید شده است. تکتک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در بهبود کیفیت وب الگوهای معکوس صعودی فارسی داشته باشیم.
الگوهای شمعی یک کندلی | شوتینگ استار، چکش و مرد به دار آویخته
در مقالههای قبلی با الگوهای شمعهای ژاپنی آشنا شدیم در این مقاله میخواهیم ببینیم چه طور میتوان الگوهای شمعی ژاپنی تککندلی را تشخصیص دهیم.
اگر شمعهای ژاپنی تککندلی روی نمودار نمایان شوند به این معناست که ممکن است بازار برگشت داشته باشد.
اینجا با چهار الگوی شمعی ژاپنی آشنا میشویم:
چکش و مرد به دار آویخته
چکش و مرد به دار آویخته دقیقاً مانند هم به نظر میرسند اما بسته به کنشهای قبلی قیمت معانی کاملاً متفاوتی دارند. هر دو بدنههای الگوهای معکوس صعودی کوچک (سیاه یا سفید)، سایههای پایینی بلند و سایههای بالایی کوتاه دارند، یا هیچ سایهای ندارند.
کندل چکش یک الگوی معکوس صعودی است که در طی روند رو به پایین شکل میگیرد. نام گذاری آن به این دلیل است که بازار در حال هموار کردن سطح با چکش است.
هنگامی که قیمتها در حال افت است، چکشها نشان میدهند که قیمت نزدیک به کف است و قیمت دوباره شروع به افزایش خواهد کرد.
سایه پایینی بلند نشان میدهد که فروشندگان قیمتها را پایینتر بردهاند، اما خریداران توانستهاند بر این فشار خرید فائق آمده و با قیمتی نزدیک به قیمت آغاز معامله را پایان دهند.
تنها به این دلیل که شکل چکش در روند رو به پایین مشاهده میکنید، به این معنا نیست که به صورت خودکار سفارش خرید بگذارید! پیش از آن که برای شلیک مطمئن باشد، لازم است صعود بیشتر تأیید شود. مثالی نوعی از این تأیید میتواند انتظار کشیدن برای شمع سفید باشد تا در بالای قیمت آغازین، در بخش سمت راست چکش معامله پایان یابد.
معیار تشخیص الگوی چکش
- سایه بلند حدوداً دو یا سه برابر بدنه اصلی است.
- سایه بالایی کوچک است یا اصلا سایهای وجود ندارد.
- بدنه اصلی در انتهای بالایی روند نزولی باشد.
- رنگ بدنه اصلی مهم نیست.
مرد به دار آویخته، الگوی معکوس نزولی است که میتواند سطح مقاومت بالا یا قوی را نیز نشان دهد. هنگامی که قیمت در حال افزایش است.
شکل گیری مرد به دار آویخته مشخص میکند که تعداد فروشندگان نسبت به خریداران شروع به افزایش کرده است.
سایه پایینی بلند نشان میدهد که فروشندگان در این جلسه قیمت را پایین کشاندهاند. خریداران توانستهاند اندکی قیمت را به صورت قبل به بالا برگردانند اما این قیمت تنها نزدیک به قیمت آغاز است.
این اتفاق باید زنگ اخطارها را به صدا درآورد زیرا به ما میگوید دیگر خریدارانی باقی نمانده است تا تحرک لازم را برای حفظ روند صعودی قیمت تأمین کند.
معیار تشخیص الگوی مرد به دار آویخته
- سایه پایینی بلند حدود دو یا سه برابر بدنه اصلی است.
- سایه بالایی کوچک یا اصلا سایهای وجود ندارد.
- بدنه اصلی در انتهای بالایی روند صعودی قرار دارد.
- رنگ بدنه اصلی مهم نیست، در حالی که بدنه سیاه نزولیتر از بدنه سفید است.
چکش معکوس و ستاره تیرانداز
چکش معکوس و ستاره تیرانداز نیز همانند هم به نظر میرسند. تنها تفاوت میان آنها آن است که در روند روبه پایین یا رو به بالا هستید.
چکش معکوس یک کندل برگشتی رو به بالا است.
شوتینگ استار یک کندل برگشتی رو به پایین است.
بدنههای ریز و کوچک (توپر یا توخالی)، سایههای بالایی بلند، و سایههای پایینی کوچک یا صفر دارند.
چکش معکوس زمانی اتفاق می افتد که قیمتها در حال کاهش است که نشاندهنده معکوسسازی احتمالی است. سایه بالایی بلند نشان میدهد که خریداران سعی کردهاند قیمت بالاتری را تقاضا کنند.
از آنجا که فروشندگان نتوانستند قیمت را به هیچ مقدار کمتری در پایان برسانند، این اتفاق شاخص خوبی از آن است که هر کسی میخواسته بفروشد، تاکنون فروخته است، و اگر دیگر فروشندهای نمانده باشد، چه چیز باقی میماند؟ خریداران .
شوتینگ استار الگوی برگشتی نزولی است که همانند چکش معکوس به نظر میرسد اما هنگامی که قیمتها افزایش مییابد، اتفاق می افتد.
شکل آن نشان میدهد که قیمت در پایینترین مقدار آن آغاز شده است، بالا رفته، اما دوباره به حدود مقدار قبلی خود برگردانده شده است .
این یعنی خریداران سعی کردهاند قیمت را به بالا بکشانند، اما فروشندگان وارد شده و بر آنها غلبه کردهاند. این اتفاق علامت قطعی نزول است زیرا هیچ خریدار دیگری باقی نمانده است چون همه آنها قتل عام شدهاند .
توجه داشته باشید:
این ۴ الگویی که در این مقاله با آنها آشنا شدیم الگوهایی هستند که در بازار زیاد تکرار میشوند. شناخت این الگوها به شما کمک میکند تحلیل بهترین در بازار داشته باشید.
اسم این الگوها مهم نیست بلکه چیزی که حائز اهمیت است این است که اینها الگوهای بازگشتی هستد و هشداری هستند برای یک روند بازگشتی احتمالی.
میتوان این چهار الگو را در چکش و چکش معکوس خلاصه کرد.
قبلا هم گفتیم که اگر این الگوها در بازار اتفاق بیفتند تضمینی نیست که حتما بازگشت داشته باشند. بنابراین حتما قبل از معامله به فکر تاییدیههای بیشتری باشید.
روش تشخیص پایان روند صعودی و نزولی در ارزهای دیجیتال
روش های تشخیص پایان روند صعودی و نزولی حائز اهمیت است زیرا با شناخت این دو است که می توانیم به سود برسیم. به طور کلی، دو واژه صعودی و نزولی، معمولاً برای توصیف عملکرد بازار های سهام در حال افزایش و کاهش، استفاده می شوند. در این زمینه، یک بازار در حال افزایش، بازار صعودی نامیده می شود، در حالی که بازار رو به کاهش، بازار نزولی نامیده می شود. با توجه به اینکه بازار کریپتو به طور کلی بی ثبات است و به صورت روزانه در نوسان است، این اصطلاحات برای اشاره به روند های طولانی تر حرکت عمدتاً صعودی یا نزولی، استفاده می شود. در این مقاله، ما بر چگونگی اعمال روند ها در ارز های دیجیتال و روش های تشخیص پایان روند صعودی و نزولی، تمرکز خواهیم کرد. در ابتدا لازم است تا با مفهوم بازار های نزولی و صعودی آشنا شویم.
بازار صعودی
بازار صعودی، به شرایط کلی اقتصادی مطلوب اشاره دارد. بدان معنا که یک بازار در حال افزایش است و همچنین معمولا با احساسات مثبت سرمایه گذاران در مورد روند صعودی فعلی همراه است. در بازار صعودی، افزایش مداوم قیمت دارایی ها، همراه با اقتصاد قوی و سطوح بالای اشتغال، وجود دارد. به طور خلاصه، سرمایه گذار، بازار های صعودی را از طریق خرید اوراق بهادار شروع می کند. چرا که بازار های صعودی معمولا قیمت اوراق بهادار را افزایش می دهند. تا زمانی که عرضه بیش از تقاضا باشد، بازار صعودی ادامه دارد.
روند صعودی به یک دوره طولانی اشاره دارد که در طی آن سرمایه گذاران زیادی در حال خرید ارز های دیجیتال هستند. اعتماد سرمایه گذار معمولا یک حلقه بازخورد مثبت ایجاد می کند و روند صعودی را بیشتر می کند. درواقع می توان گفت سرمایه گذاری بیشتر، برابر است با افزایش مداوم قیمت ها. برای ارز های دیجیتال، قیمت، تا حد زیادی تحت تأثیر اعتماد عمومی به یک دارایی قرار دارد.
نگرش ها و اقداماتی که یک بازار صعودی را مشخص می کنند عبارتند از:
● افزایش قیمت در یک دوره زمانی پایدار
● تقاضای قوی علی رغم عرضه ضعیف
● افزایش اعتماد سرمایه گذاران به بازار
● قیمت گذاری بیش از حد پروژه های خاص
● درج صحبت هایی در مورد ارز دیجیتال در رسانه های اصلی و همچنین رسانه های اجتماعی
● علاقه عمومی به ارز های دیجیتال در میان افراد مشهور، اینفلوئنسرها و.
● افزایش شدید قیمت ها در صورت انتشار اخبار خوب و کاهش جزئی قیمت در صورت انتشار اخبار بد.
بازار نزولی
بازار نزولی بازاری است که در آن ارزش رمز ارز های پایه، حداقل 20 درصد کاهش یافته و همچنان در حال سقوط است. مشخصه یک بازار نزولی، افت 20 درصدی یا بیشتر، ناشی از اوج های قبلی است. به این ترتیب، الگوهای معکوس صعودی قیمت ها پایین بوده و به طور مداوم کاهش می یابند. روند نزولی نیز بر چشم انداز سرمایه گذاران تأثیر می گذارد و الگوی نزولی بیشتری را تداوم می بخشد. در طول یک بازار نزولی، اقتصاد، با نرخ های بالای بیکاری همراه است. این شرایط می تواند ناشی از سیاست های اقتصادی ضعیف، بحران های ژئوپلیتیکی، ضعف در بازار و. باشد. بازار های نزولی، همچنین فاقد اعتماد عمومی که اکثر سرمایه گذاران در طول دوره های صعودی دارند، هستند. به طور معمول، معامله گران کریپتو قصد دارند دارایی ها را در طول یک بازار نزولی خریداری کنند، اما دانستن اینکه دقیقاً چه زمانی یک بازار نزولی به پایان رسیده است دشوار است و این امر باعث میشود سرمایه گذاران دچار مشکل شوند. به همین دلیل است که فراگیری آموزش خرید ارز دیجیتال در کف قیمت، از واجبات معامله در بازار ارز دیجیتال به شمار می رود. بازار های نزولی در نهایت تمایل به آرام شدن دارند و سرمایه گذاران می توانند دوباره یک چرخه صعودی جدید را آغاز کنند. در ارز های دیجیتال، پیش بینی زمان شروع یک بازار نزولی بر اساس روند های قبلی بسیار دشوار است. یک شاخص رایج که نشان دهنده دلیل شروع یک بازار نزولی می باشد، عبارت است از حجم معاملات کمتر.
نگرش ها و اقدامات معمولی که یک بازار نزولی را مشخص می کند نیز، عبارتند از:
● کاهش قیمت ها در یک دوره زمانی پایدار
● عرضه بیشتر از تقاضا
● عدم اعتماد سرمایه گذاران به بازار
● صحبت منفی در مورد ارز دیجیتال در رسانه های اصلی و همچنین رسانه های اجتماعی و بی اعتمادی عمومی به ارز های دیجیتال در میان اقتصاددانان
● تحلیلگران و امور مالی سنتی
تعریف روند در بازار های مالی
روند احتمالاً مهمترین امر در معاملات روزانه و سرمایه گذاری بلند مدت است. در بیشتر موارد، معامله گران معمولا علاقه مند به شناسایی زودهنگام یک روند و خروج از آن در هنگام معکوس هستند. موفق ترین معامله گران می توانند یک روند صعودی جدید را شناسایی کرده و دارابی مورد نظر خود را خریداری کنند. سپس، پس از پایان این روند وارد معامله کوتاه شوند. به یاد داشته باشید که هیچ فردی دقیقا نمی داند، چه زمانی یک روند به پایان می رسد. اما استفاده انواع روش های حرفه ای ترید، شانس شما برای خروج از یک معامله با سود بالا، را افزایش می دهد. برای تشخیص پایان یک روند، ابتدا باید بدانیم که در یک روند هستیم. برای این امر، از روند اقدام قیمت استفاده می شود. در این روش، به عملکرد قیمت توجه می شود. به این شکل که در یک روند صعودی، به دنبال بالا ترین سطح و در یک روند نزولی، به دنبال پایین ترین سطح باشید. زاویه حرکت بر روی نمودار نیز، تندتر از حد معمول خواهد بود. برای مثال، نمودار های روزانه نشان می دهند که قیمت بیت کوین از مارس،2020 تا آوریل ،2021 در یک روند صعودی عمده بوده است. در آن زمان، هر فردی که ارز دیجیتال را خریداری می کرد، درآمد کسب می کرد. با این حال، می بینیم که این روند زمانی به پایان رسید که سکه به بالاترین حد خود یعنی حدود 65000 دلار رسیده بود. نگاهی دقیق تر به نمودار ها می تواند به ما کمک کند تا بدانیم چگونه پایان یک روند در معاملات را شناسایی کنیم. فراز و نشیب هایی که بیت کوین در ماه های اخیر داشته است، آن را به یک مطالعه موردی کامل تبدیل کرده تا بهترین استراتژی ها را برای پیش بینی پایان یک روند و بهره مندی از آن، تجزیه و تحلیل کنیم. برخی از این استراتژی های کاربردی را در ادامه مقاله شرح داده ایم.
استفاده از الگوی دو یا سه دارایی بالاتر
اولین استراتژی مفید برای شناسایی پایان یک روند، این است که از الگوی دو یا سه مورد دارایی بالا استفاده کنید. این الگو زمانی اتفاق می افتد که قیمت دارایی تا یک میزان خاص افزایش یابد و سپس عقب نشینی کند. سپس قیمت دوباره افزایش می یابد و در اولین سطح اوج ، مقاومت پیدا می کند. اگر نتواند بالاتر از مقاومت اول حرکت کند، می تواند سیگنالی باشد که در شرف پایان است. در برخی موارد، قیمت تمایل به عقب نشینی و سپس افزایش و آزمایش مجدد سطح اولیه مقاومت خواهد داشت. این به عنوان الگوی سه گانه بالا شناخته می شود. بنابراین، اگر از یک دارایی طولانی مدت در سبد پرتفوی خود بهره مند هستید، که الگوی دو یا سه تایی را تشکیل می دهد، میبایست از معامله خارج شوید. چرا که این سیگنالی است که روند رو به پایان خواهد رفت.
استفاده از میانگین متحرک
یک استراتژی ساده دیگر برای شناسایی پایان یک روند صعودی یا نزولی، استفاده از میانگین متحرک (Moving Average)، است. همانطور که می دانید، MA یکی از موثرترین شاخص های دنبال کننده روند در جهان، و یکی از متداول ترین اندیکاتور های تحلیل است که اساس ابزار های معاملاتی زیادی را تشکیل می دهد. انواع مختلفی از میانگین های متحرک مانند ساده، نمایی، وزنی و هموار وجود دارند. میانگین متحرک به شما نشان می دهد که زمانی که دارای یک دارایی طولانی یا کوتاه مدت هستید، در یک روند صعودی، تا زمانی که دارایی بالاتر از MA باشد، قیمت در روند صعودی باقی خواهد ماند. در این حالت، تا زمانی الگوهای معکوس صعودی که قیمت بالاتر از این MA باشد، روند صعودی تمایل دارد دست نخورده باقی بماند. اندیکاتور میانگین متحرک، قیمت ها را به عنوان داده ها، مورد استفاده قرار می دهد و میانگینی از قیمت های گذشته را محاسبه می کند. این اندیکاتور، یک شاخص دنباله روی روند می باشد که حرکتی مشابه به حرکت نمودار قیمت را نشان می دهد. روش دیگر استفاده از میانگین متحرک برای شناسایی زمانی که یک روند در شرف پایان است، استفاده از دو مورد از آن ها، یعنی ترکیب میانگین متحرک 50 روزه و 25 روزه است. از MA، بیت و پنج روزه به عنوان سیگنال سریع و پنجاه روزه به عنوان تایید کننده این معکوس استفاده می شود. در این حالت، اگر دارایی از میانگین متحرک 25 روزه عبور کند، فرض می شود که پایان روند نزدیک است. پایان روند زمانی تایید می شود که قیمت بتواند به زیر میانگین متحرک نمایی 50 روزه حرکت کند و یا زمانی که این دو میانگین، یک متقاطع نزولی ایجاد کنند. به جای میانگین متحرک 50 روزه و 25 روزه، بسیاری از معامله گران بلندمدت از میانگین متحرک 50 روزه و 200 روزه در فرآیندی که به عنوان تقاطع مرگ شناخته می شود، استفاده می کنند. سایر شاخص های فنی که می توانند به شما در شناسایی پایان یک روند کمک کنند، باند های بولینگر، کانال های Donchian و Ichimoku هستند.
الگوهای معکوس
همچنین می توان انتهای یک روند را با استفاده از چندین الگوی معکوس نیز شناسایی کرد.
از محبوب ترین این الگو ها عبارت است از:
1.الگوی کف گرد
2. الگوی سر و شانه ها
3. الگوی شمعدانی
الگوی کف گرد یا Rounding Bottom، زمانی اتفاق می افتد که قیمت دارایی به یک سطح معین افزایش می یابد و سپس به تدریج شروع به کاهش می کند. در پایان، چیزی شبیه به یک نعلبکی وارونه را تشکیل می دهد.
الگوی سر و شانه یا Reverse Head and Shoulders، زمانی اتفاق می افتد که دارایی که قیمت آن در حال افزایش است، یک اوج اولیه را تشکیل داده و سپس کاهش می یابد. پس از این اتفاق، قیمت از پیک اولیه بالاتر می رود و تا اولین حمایت کاهش می یابد. سپس مجدد بالا می رود و شانه های راست را تشکیل می دهد. هنگامی که این اتفاق می افتد، قیمت معمولا پایین تر خواهد بود. الگوی سر و شانه، یک اندیکاتور بازگشتی صعودی است که در هشتاد درصد مواقع در روند صعودی و در بیست درصد مواقع، در یک روند نزولی شکل می گیرد. میزان خطای این الگو بسیار کم بوده و به همین دلیل، الگوی معتبری معرفی می شود.
الگوهای شمعدانی، برای معامله گران کوتاه مدت، می توان از برخی از الگو های شمعدانی استفاده کرد. برخی از این الگو ها که می توانند پایان یک روند را نشان دهند عبارتند از:
● دوجی
● صعودی
● سه سرباز سفید
● الگوی چکش
این الگو های شمعدانی، زمانی که به خوبی مورد استفاده قرار گیرند، می توانند سیگنال هایی را از زمان پایان روند ارائه دهند. شناسایی پایان یک روند کار آسانی نیست. با این حال، استفاده از برخی از این استراتژی ها می تواند به شما در تشخیص زمان وقوع این اتفاق کمک کند. در تشخیص پایان یک روند، مشاهده شمعدان های بزرگ روی نمودار زمانی است که بازار روند رو به رشدی دارد. اگر قیمت برای مدتی در یک روند صعودی بوده است، سپس یک کندل قرمز بزرگ ظاهر می شود، این کندل خاص به اندازه کافی قوی است که برخلاف روند حرکت کند. حرکت صعودی ثابتی را که قیمت روی آخرین کندل انجام می دهد، لغو می کند. اگر این اتفاق مشاهده شد، به احتمال زیاد روند در حال پایان است و روند جدیدی در جهت مخالف جایگزین می شود. حال، اگر شمعدان های سبز رنگ بزرگ را در یک روند صعودی مشاهده کنیم، این لزوماً نشان دهنده قوی تر شدن روند نیست. اگر شمعدان های سبز رنگ بزرگ با شمعدان های قرمز رنگ بزرگ دنبال شوند تا یک الگوی سهمی ایجاد کنند، احتمالاً روند رو به پایان است.
بولینگر باند ( Bollinger Bands )
Bollinger Bands نوعی شاخص نمودار برای تحلیل تکنیکال است که به طور گسترده توسط معامله گران در بسیاری از بازار ها، از جمله سهام آتی و ارز استفاده می شود. این اندیکاتور که توسط جان بولینگر در دهه 1980 ایجاد شد، بینش منحصر به فردی را در مورد قیمت و نوسانات ارائه می دهد. Bollinger Bands، یک ابزار معاملاتی است که برای تعیین ورود و خروج از روند، در یک معامله استفاده می شود. Bollinger Bands، از سه خط تشکیل شده است که از میانگین متحرک ساده 20 روزه (SMA) برای باند میانی استفاده می کند. باند بالایی با گرفتن باند میانی و افزودن دو برابر انحراف استاندارد روزانه به آن مقدار، محاسبه می شود. باند پایین نیز با در نظر گرفتن باند میانی، منهای دو برابر انحراف استاندارد روزانه محاسبه می شود. اندیکاتور باند های بولینگر، می تواند به شما کمک کند تشخیص دهید که چه زمانی بازار صعودی یا نزولی است. در یک روند صعودی، می توان مدت زیادی به باند بولینگر پایین نزدیک شده و در یک روند نزولی، می توان در نزدیکی باند بولینگر بالا، قرار گرفت.
شکسته شدن خط روند
این نیز یک راه ساده دیگر برای شناسایی پایان یک روند است، مشروط بر اینکه بدانید چگونه یک خط روند معتبر ترسیم کنید. خط روند، یک خط مستقیم است که حداقل دو نوسان اوج را در طول یک روند نزولی یا حداقل دو نوسان پایین را در طول یک روند صعودی به هم متصل می کند. وقتی قیمت خط روند را می شکند، دو احتمال وجود دارد که می تواند اتفاق بیفتد. احتمال اول، روند ادامه دار به پایان می رسد و قیمت در جهت مخالف حرکت می کند. احتمال دوم، قیمت برگشت می کند و روند ادامه دار ادامه می یابد. اگر مورد دوم اتفاق بیفتد، ما باید خط الگوهای معکوس صعودی روند خود را دوباره ترسیم کنیم تا آن را ناگسستنی نکنیم. چرا که خط روند خوب، خط روندی است که با قیمت شکسته نشود. اگر شکستی اتفاق بیفتد، باید فقط برای پایان یک روند باشد.
معرفی ابزار های تحلیلی
مشکل خط روند این است که گاهی اوقات می تواند ذهنی باشد. معامله گران یک خط روند را متناسب با برنامه های تجاری خود ترسیم می کنند، عملی که فقط آن ها را در معرض ضرر قرار می دهد. بنابراین، برای شناسایی پایان یک روند، می توانید از شاخص دیگری نیز استفاده کنید. MACD شاخصی است که تغییرات روند را شناسایی کرده و حرکت بازار را اندازه گیری می کند. MACD معمولاً نشان دهنده یک تغییر حرکت قوی، به محض اینکه قیمت خط روند را بشکند، است. با این سیگنال مکمل، ما با اطمینان بیشتری می گوییم که یک روند در نهایت به پایان می رسد. اگر به نمودار دقت کنیم، می توانیم شاهد نمایان شدن یک کندل قرمز رنگ بزرگ در انتهای روند صعودی باشیم. در واقع، این کندل خاص است که خط روند را می شکند. بنابراین در این مثال، ما عملا از ترکیب خط روند، MACD و کندل برای شناسایی روند استفاده می کنیم.
سخن پایانی
فرض کنید شما در حال حاضر بر روی یک روند حرکت می کنید، اما یک سیگنال قوی وجود دارد که روند به زودی پایان خواهد یافت. احتمالا عمل عاقلانه این است که از معاملات خود خارج شوید. اما اگر پوزیشن های باز ندارید، این فرصت خوبی برای شماست تا در روند جدید وارد معامله شوید. در مجموع، اندیکاتور های مختلفی وجود دارد که می تواند به ما کمک کند تا مشخص کنیم که چه زمانی یک روند در حال پایان است، که شامل کندل استیک ها، خطوط روند، نوسانگر ها، SAR سهمی، MACD، باند های بولینگر و. می شود. تجزیه و تحلیل و پیش بینی پایان یک روند به ما کمک می کند تا در صورت داشتن معاملات باز، میزان ضرر خود را به حداقل برسانیم و یا اگر معاملات باز نداریم، می توانیم روند را زودتر دریافت کرده تا بتوانیم تا حد امکان از روند جدید سود ببریم.
کندل های شمعی CANDLESTICK
کندل های برگشتی را آموزش خواهید دید .در این مطلب آموزشی به علت استفاده عموم از کندل های شمعی به آن می پردازیم و الگوهای مهم آن را هم عرض می کنیم که می توانید از آنها در انواع نمودارها، مانند فارکس و بورس استفاده کنید. حتما برای شما هم سوال شده است که با وجود نمودارهای میله ای و خطی و . چرا بیشتر تحلیلگران از کندل استیک استفاده می کنند؟ زیاد شما را وارد حاشیه نمی کنم و با طولانی کردن مطلب ذهن شما را خسته نخواهم کرد، پس خیلی خلاصه جواب این سوال را به شما می رسانم . دلیل آن این است که، کندل استیک داده هایی را روی نمودار به ما نشان می دهد که سایر نمودار ها این مزیت را ندارند، همچنین به دلیل داشتن بدنه در کندل ها می توانیم آنها را بهتر آنالیز کرده و برای آنها انواع الگوها را در نظر بگیریم .
کندل ها نمایش دهنده روان معامله گران است و با یادگیری این علم قدرت بر پیش بینی روان معامله گران پیدا کرده و در نتیجه آینده بازار را پیش بینی خواهید کرد.
برای مثال به نمودار خطی زیر دقت کنید:
همینطور که می بینید در این نمودار فقط یک خط وجود دارد و حرکت قیمت را فقط بر اساس آخرین قیمت ها می بینیم. ولی در کندل ها، شما 4 ویژگی مختلف را در اختیار خواهید داشت.یعنی با یک نگاه شما هم قیمت آخرین معامله را دارید، هم قیمت اولین معامله ای که انجام شده، هم متوجه می شوید در آن تایم بالاترین نرخ معامله چقدر بوده و هم متوجه می شوید پایین ترین نرخ معامله چقدر بوده است. پس شما چهار داده مهم را در این کندل ها به شکل زیر خواهید داشت .
قیمت باز شدن ( OPEN )
قیمت بسته شده ( CLOSE )
بالاترین قیمت ( HIGH )
پایینترین قیمت ( LOW )
کندل ها از نظر (رنگ و حرکت قیمتی) به دو دسته تقسیم می شوند:
کندل های صعودی
کندل های نزولی
به زبان ساده تر اگر open ما پایین باشد و close ما بالا ، حرکت ما رو به بالا بوده و کندل ما صعودی است.
و اگر open قیمت بالا باشد و close پایین ، حرکت ما به سمت پایین بوده، پس کندل ما نزولی است.
کندل های صعودی رنگ سبز دارند
و کندل های نزولی رنگ قرمز
که از طریق تنظیمات نرم افزارها قابل تغییر است. خوب حالا شاید برای افراد حرفه ای تر از شما این سوال بوجود بیاید که همین داده ها را نمودار میله ای هم به ما می رساند، پس چرا همه از کندل ها استفاده می کنند؟
اگر اوایل مقاله خوانده باشید به این موضوع اشاره کردیم و آن ساختن الگوهای مختلف بخاطر داشتن بدنه در کندل ها است. شاید بعد ها برای شما سوال باشد، اصلا چه نیازی به الگو است؟
پس اجازه دهید همین الان جواب را عرض کنم: انسان ذاتا دنبال آن است که با ساختن اشکال ذهنی، برخی مطالب را بهتر به خاطر بسپارد و با دیدن آن الگوها یا اشکال سریع تر بتواند آنها را آنالیز کند.
پس در تحلیل قیمت ها هم به سراغ ساخت اشکال و الگوهای ذهنی رفته است که در ادامه بیشتر راجع به آن خواهید خواند. فعلا به تصویر زیر و تفاوت بین کندل ها و نمودار میله ای دقت کنید:
از ظاهر نمودارهای میله ای نمی توان برای ساختن الگوهای ذهنی استفاده کرد ، ولی ظاهر کندل ها مثل انسانی چاق یا اگر کمی کوتاه باشد، مانند بچه ای بازیگوش به نظر می آید . این را هم عرض کنم که ظاهر این کندل ها در بحث روانشناسی قیمتها بسیار بهتر است و به ما کمک خواهد کرد.
آقای استیو نویسن ( Steve noisn ) در سال 1989 میلادی اولین مقاله خود را در مورد الگوهای شمعی منتشر کرد و بعد ها این مقاله ها تبدیل به کتابی با عنوان الگوهای شمعی ژاپنی شد. در این کتاب الگوها به طور کلی به دو دسته تقسیم شده اند:
الگوهای برگشتی
الگوهای ادامه دهنده
که دوجی ها و ستاره ها هم زیر مجموعه ی الگوهای برگشتی محسوب می شوند. در ادامه با هم به بررسی و یادگیری بعضی از این الگوها می پردازیم. این الگوها می توانند از یک کندل، تا ترکیب 5 کندل کنار هم شکل بگیرند. عجله نکنید بیشتر توضیح خواهیم داد.
الگوهای برگشتی ( Reversal pattern )
به الگوهایی گفته می شود که پس از دیدن آنها در نمودار، باید منتظر چرخش روند قدیمی باشیم. دقت کنید در توضیح عرض کردم منتظر چرخش روند، و نگفتم: چرخش روند اتفاق می افتد. متاسفانه بین تحلیلگران مبتدی اینطور جا افتاده است که بلافاصله بعد از دیدن این الگوها باید تغییر روند داشته باشیم. خیر. بگذارید متن صریح کتاب استیو نیسون رو در مورد این بحث مهم و ریز را برایتان بنویسم.
(این اتفاق به ندرت رخ می دهد که ناگهان روند قدیمی تمام شده و نمودار جهت خود را به یکباره تغییر دهد. همانطور که افکار آهسته تغییر می کنند، اغلب تغییر روند ها هم آهسته و با اخطارهایی در انتهای روند شکل می گیرند. اخطار بازگشت روند صرفا بیان می کند که روند قبلی مایل به تغییر است ، ولی به این معنا نیست که سریع تغییر جهت می دهد و بازگشت شکل می گیرد. درک و فهم این مطلب فوق العاده مهم است.)
برای این موضوع هم مثال یک اتومبیل را آورده که با سرعت 90 کیلومتر بر ساعت به پیچ می رسد و می خواهد تغییر مسیر دهد، قطعا چند ترمز خواهد داشت و سرعت خود را کم کرده و بعد تغییر جهت میدهد. این ترمزها همین الگوها یا کندل های برگشتی هستند که شما با دیدن آنها متوجه ترمزهای پی در پی راننده در مسیر می شوید و آماده تغییر روند .
خوب، حالا بهتر است برویم با انواع این الگوها که شبیه ترمز هستند آشنا شویم.
الگوی مرد دار آویز ( Hanging man ):
خصوصیات الگو:
الگوی مرد دارآویز دارای سایه پایینی بلند است ( نکته: به میله هایی که گاهی بالا یا پایین کندل ها شکل می گیرند ، سایه یا shadow گفته می شود)
این الگو فقط در سقف بوجود می آید
رنگ بدنه این الگو مهم نیست (در صورتی که رنگ بدنه مشکی باشد، اعتبار الگو بیشتر خواهد شد)
حداقل طول سایه باید سه برابر بدنه اصلی باشد (هر قدر طول سایه بیشتر باشد اعتبار الگو نیز بیشتر می شود)
وقوع این الگو در سقف و در یک روند صعودی می تواند هشدار دهد که روند قبلی ممکن است به پایان رسد.
هر قدر که بدنه اصلی بالاتر از کندل های قبلی باشد احتمال پایان روند صعودی هست. (گپ)
سایه بالایی نباید وجود داشته باشد یا اگر وجود دارد اندازه آن بسیار کوچک باشد.
هر اندازه طول سایه پایینی بلندتر و طول الگوهای معکوس صعودی سایه بالایی کوتاه تر باشد این الگو قطعیت بیشتری پیدا می کند.
نکته بسیار مهم برای این الگو: اینکه حتما نیاز به تایید دارد، یعنی بعد از دیدن این الگو باید شاهد یک کندل قرمز با بسته شدن قیمت آخرین معامله زیر بدنه این کندل باشیم. پس تاییدیه (فراموش نشود) که به کندل دوم، کندل confirmation (تاییدیه) می گویند.
خوب، حالا برویم سراغ الگوی دو
الگوی چکش:
خصوصیات الگو:
1. این الگو در کف شکل می گیرد، شبیه همان مرد دارآویز ولی در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد، در کل یعنی اگر این کندل را، بالای نمودار مشاهده کردید، مرد دارآویز است و اگر پایین و در انتهای یک روند نزولی مشاهده شد به آن چکش می گوییم . اصطلاح چکش از اینجا به آن رسیده که گویا بازار در این محدوده چکش کاری شده است و بالا و پایین زیادی داشته است .
3 چکش برعکس یا ( inverted hammer )
حواستان باشد اگر hammer برعکس بود(مثل تصویر زیر) می شود:
2. بدنه این الگوی چکش می تواند (قرمز) و (سبز) باشد( البته اگر بدنه سبز باشد از اعتبار بیشتری برخوردار است).
3. هرچقدر بدنه کوتاه تر و سایه پایینی، بلند تر الگوهای معکوس صعودی باشد بازهم از اعتبار بیشتری برخوردار است.
4. این الگو هم مثل الگوی مرد دارآویز حتماً باید تاییدیه داشته باشد ، یعنی همان کانفرمیشن ( Confirmation ).
5. هرچقدر که فاصله قیمتی بین کندل های قبلی و بعدی بیشتر باشد (گپ)، برگشت قوی تر شکل خواهد گرفت.
برای الگوی چکش: برخی اوقات کندل تاییدیه (بلافاصله) بعد از کندل برگشتی چکش به وجود نمی آید و معمولاً با اختلاف دو یا سه کندل به وجود می آید. در این صورت این الگوی برگشتی را یک هشدار تلقی می کنیم، صبر میکنیم در برگشت، کندلی سفید، بالاتر از بدنه الگوی چکش بسته شود، در این صورت می توانیم بگوییم تغییر روند شکل گرفته است. پس، رنگ کندل مرد دار آویز و چکش تفاوتی نمیکرد.
حالا گفتیم اگر چکش برعکس باشد مثل تصویر بالا به آن ( چکش برعکس) می گوییم ولی اگر در قسمت بالای نمودار یعنی در انتهای یک روند صعودی ، الگوی معکوس مرد دارآویز را داشتیم، اسمش چه خواهد شد؟ اسم این کندل که دقیقا معکوس مرد دارآویز است،
الگوی ستاره ثاقب یا ( Shooting Star ) :
الگوی پوشای نزولی و صعودی یا ( Engulfing )
الگوی پوشای صعودی:
این الگو در دو نوع صعودی و نزولی شکل می گیرد که ابتدا به بررسی الگوی صعودی اینگولفینگ می پردازیم:
ویژگی های این الگو:
در الگوی پوشای صعودی کندل اولی به رنگ قرمز و کندل دوم به رنگ سبز خواهد بود.
معمولاً در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد.
شمع اول دارای بدنه کوچک و بعد از آن شمع دوم دارای بدنه بزرگی است که بدنه اول را کامل دربر می گیرد و می پوشاند.
بهتر است که در شمع دوم حجم معاملات بیشتر از حجم معاملات در شمع اول باشد.
گاهی اوقات این الگو از ۳ یا ۴ کندل تشکیل می شود، البته در بیشتر موارد با همان دو کندل شکل می گیرد:
الگوی پوشای نزولی:
این الگو باعث نزول می شود، پس باید در انتهای یک روند صعودی شکل گیرد.
خصوصیات الگوی پوشای نزولی:
می توان به این اشاره کرد که از دو کندل تشکیل شده که باید کندل اول سبز و کندل دوم قرمز باشد، دقت کنید عرض کردم باید، یعنی نباید دو کندل هم رنگ باشند.
کندل دوم مثل حالت صعودی خودش، باید بزرگتر از بدنه کندل اول باشد. بدنه کندل دوم کشیده و قرمز رنگ است که کامل کندل اول را پوشانده به نوعی فروشندهها بر خریداران غلبه کرده اند، این الگو هم می تواند از ۳ یا ۴ کندل مثل تصویر بالا( ولی در سقف )شکل بگیرد.
پس باید دقت کنید که در سقف ها دنبال پوشای نزولی باشید و در کف ها دنبال پوشای صعودی
الگوی ابر سیاه:
خصوصیات الگوی ابر سیاه:
این الگو از الگوهای برگشتی سقف است.
این الگو حداقل از دو کندل تشکیل می شود.
شمع اول یک شمع سفید یا سبز است که بعد از آن یک شمع مشکی یا قرمز که از بالاترین قیمت کندل سبز رنگ شروع شده و تا میانه شمع اول امتداد پیدا می کند. حداقل باید ۵۰ درصد داخل کندل اول نفوذ کند.
بین شمع اول و دوم هرقدر شکاف بیشتری باشد این الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است. یعنی هر چقدر کندل سیاه یا قرمز دوم کشیده تر باشد الگو قدرتمندتر است.
اگر حجم معاملات در شمع دوم بیشتر از شمع اول باشد عالی ست.
به هر اندازه که نفوذ شمع دوم داخل شمع اول بیشتر باشد الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است.
نکته اول: زمانی که در معرفی الگو ها صحبتی از کندل تایید نمی شود یعنی نیازی به کندل تاییدیه ندارند. این الگو خودش یک هشدار مهم است و نیازی به کندل تایید ندارد. دقت کنید که اعتبار الگوی پوشای نزولی به مراتب بیشتر از الگوی ابر سیاه است.
نکته دوم: در مورد تمامی الگوها ملاک بدنه است، یعنی مثلا اگر میگیم در الگوی پوشای صعودی کندل دوم باید کندل اول را بپوشاند، یعنی بدنه کندل اول باید بدنه کندل دوم را بپوشاند و (شادو) یا سایه ها مهم نیست.
نکته سوم: هرچه این الگوها در تایم فریم های بالاتر یافت شوند از اعتبار بیشتری برخوردار خواهند بود. یعنی الگوی دارک کلود در تایم هفتگی بسیار مرگبارتر از همین الگو در تایم روزانه است.
الگوی نفوذی ( Piercing Pattern ) :
حتما الان سوال شده که وقتی همه ی الگو ها یک الگوی معکوس هم دارند، پس باید دارک کلود ( ابر سیاه ) هم یک الگوی معکوس داشته باشد که در کف اتفاق بیفتد. باید عرض کنم که بله . دقیقا معکوس دارک کلود که در سقف اتفاق می افتاد، پیرسینگ پترن (الگوی نفوذی) را داریم که در کف اتفاق میفتد، یعنی در انتهای یک روند نزولی دیده میشود .
این الگو معکوس الگوی ابر سیاه است.
در شناسایی کف ها بسیار استفاده می شود.
این الگو باید حداقل دو کندل داشته باشد تا به عنوان الگو شناسایی شود، شمع اول حداقل باید ۵۰ درصد شمع دوم را بالا رود و داخل شمع قبلی نفوذ کند، پس شمع اول باید قرمز رنگ باشد و شمع دوم سبز رنگ
ستاره ها ( Stars ) :
یکی از الگوهای بازگشتی مهم ستاره ها هستند که به دو نوع صعودی و نزولی تقسیم میشوند . به نوع صعودی که در کف اتفاق می افتد. ستاره صبحگاهی (Morning Star) گفته میشود که گویا خورشید تازه در حال طلوع کردن است ، کندل ها هم به همین شکل رو به بالا حرکت میکنند و الگوی نزولی آن را ستاره عصر گاهی (Evening Star) می گویند .
خصوصیات الگو را یادداشت کنید:
باید بدانید که این الگوها از ۳ کندل تشکیل می شوند، بدنه اصلی شمع که در تصویر مشاهده می کنید کوچک است، شمع اول کشیده و شمع دوم (شمع اصلی) کوچک و شمع سوم کشیده است .
رنگ بدنه کندل دوم مهم نیست. اگر به جای بدنه شمع اصلی دوجی باشد به این الگو ستاره دوجی گفته می شود. تقریبا مثل ستاره صبحگاهی بالا.
(دقت کنید که اعتبار ستاره دوجی از ستاره معمولی بیشتراست.)
ستاره دوجی نشانهای از الگوهای معکوس صعودی بی تصمیمی در بازار است و قدرت خریدار و فروشنده معمولاً برابر می شود و بعد روند دوم شکل می گیرد.
به الگوی ستاره در روند نزولی ریزش باران هم می گویند.
فقط رنگ بدنه اول و سوم مهم است، در ستاره صبحگاهی بدنه اول سبز و بدنه کندل سوم قرمز است، ولی در ستاره عصرگاهی بدنه کندل اول قرمز و بدنه کندل سوم سبز است.
در کل باید بدانید کندلهای با بدنه کوچک را ستاره می گویند. پس الگوی چکش برعکس، ستاره صبحگاهی، شوتینگ استا v ، ستاره دوجی و ستاره عصرگاهی همه جزو استار ها محسوب می شوند.
در ستاره های صبحگاهی و عصرگاهی هرچقدر بدنه کندل دوم از بدنه بقیه کندلها فاصله بیشتری داشته باشد این الگو اعتبار بیشتری دارد. در کل باید بدانید وجود گپ (فاصله) به الگو اعتبار بیشتری خواهد داد.
دو نکته که در اکثر الگو ها صدق می کند: بهتر است حجم معاملات در کندل آخری بیشتر از کندل اولی باشد و همینطور کندل آخری بیش از ۵۰% کندل اول را برگشت داشته باشد.
دوجی : به طور کلی به ستاره های بدون بدنه دوجی گفته می شد. انواع دوجی ها را پایین می توانید ببینید:
دیدگاه شما