ارزش پیشنهادی به مشتری درمدل کسب وکارهای ورزشی
دوماهنامه مطالعات مدیریت ورزشی ، دوره: 11 ، شماره: 53
خرید و دانلود فایل مقاله
با استفاده از پرداخت اینترنتی بسیار سریع و ساده می توانید اصل این مقاله را که دارای 16 صفحه است به صورت فایل PDF در اختیار داشته باشید.
مشخصات نویسندگان مقاله ارزش پیشنهادی به مشتری درمدل کسب وکارهای ورزشی
چکیده مقاله :
ارزش پیشنهادی، دلیل ترجیح یک شرکت نسبت به سایر شرکت ها توسط مشتریان است. هر ارزش پیشنهادی متشکل از بسته ای منتخب از محصولات یا خدمات است که نیازهای یک بخش از مشتریان را برآورده می کند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مولفههای ارزش پیشنهادی به مشتریبه عنوان یکی از مولفه های نه گانه مدل کسب وکار استروالدر بود. این پژوهش ازنوعکاربردی و ازنظر روش گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری، مالکان و مدیران کسب وکارهای خدمات ورزشیو نیز خبرگان دانشگاهی بودند. تعداد 21 نفر با استفاده از راهبرد نمونه گیری گلوله برفی و به صورت هدفمند و غیرتصادفی تا مرحله اشباع نظری انتخاب شدند. مصاحبه ها باز و نیمه ساختاریافته انجام شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری باز، محوری و تم انجام شد و مولفه های ارزش پیشنهادی به مشتری در حوزه خدمات ورزشی شناسایی شدند. نتایج نشان داد که ارائه خدمات آموزشی به مشتری، خدمات مشاوره، خدمات رفاهی، خدمات سلامتی،تندرستی، تفریحی، پاسخ گویی به نیازهای احساسی و خدمات پزشکی ورزشی، مهم ترین ارزش های قابل ارائه در کسب وکارهای ورزشی بودند. پس از آن، پاسخ گویی به نیازهای مالی و فروش محصولات در رتبه های بعدی قرار گرفتند. براساس یافتهها، به مدیران کسب وکارهای ورزشی پیشنهاد می شود با تحلیل نیازهای مشتریان، ارزش پیشنهادی رقبا و تحلیل درونی و بیرونی کسب وکار خود، نسبت به خلق مولفه های ارزش پیشنهادی مشتریان به عنوان عنصر کلیدی رقابت در کسب وکارهای خدماتی ورزشی توجه ویژه ای داشته باشند.
کلیدواژه ها:
کد مقاله /لینک ثابت به این مقاله
کد یکتای اختصاصی (COI) این مقاله در پایگاه سیویلیکا JR_SMSJ-11-53_004 میباشد و برای لینک دهی به این مقاله می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است و به عنوان سند ثبت مقاله در مرجع سیویلیکا مورد استفاده قرار میگیرد:
نحوه استناد به مقاله :
در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
غلامی، ناصر و آقایی، نجف و محمدکاظمی، رضا و صفاری، مرجان،1398،ارزش پیشنهادی به مشتری درمدل کسب وکارهای ورزشی،https://civilica.com/doc/896092
در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.
برای بار اول: ( 1398، غلامی، ناصر؛ نجف آقایی و رضا محمدکاظمی و مرجان صفاری )
برای بار دوم به بعد: ( 1398، غلامی؛ آقایی و محمدکاظمی و صفاری )
برای آشنایی کامل با نحوه مرجع نویسی لطفا بخش راهنمای سیویلیکا (مرجع دهی) را ملاحظه نمایید.
مراجع و منابع این مقاله :
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :
- Abedi Jafari, H., Taslimi, M., Faghihi, A., & Sheikhzade, M. .
- Aron, B. (2015). An exploratory study into managing value creation .
- Adrodegari, F., Saccari, N., & Kowalkowski, C. (2016). A framework .
- Ayazi, M., Toraji, F., Esmaili, M. R., & Zarei, A. .
- Baldassarre, B., Galabretta, G., Bocken, N. M. P., & Jaskiewicz, .
- Braun, V., & Clarke, V. (2006). Using thematic analysis in .
- Baumann, J., Meunier, K., & Wilson, H. N. (2017). The .
- Chesbrough, H., & Rosenbloom, R. (2002). The role of the .
- Esra, A., & Umit, A. (2012). Identifying dimensions of attractiveness .
- Esmaeili, M., Ehsani, M., Kuzeh Chiyan, H., & Honari, H. .
- Fandos Roig, J. C., Sanchez, J., Moliner, M. A., & .
- Faridchehr, A. (2011). Model for evaluating the value received from .
- Ghaforiyan, V. (2009). Value-based management. Journal of Social Science Education, .
- Kans, M., & Ingwald, A. (2016). Business model development towards .
- Kessler, A., & Frank, H. (2009). Nascent entrepreneurship in a .
- Lambert, S. (2008). A conceptual framework for business model research. .
- Margret, J. (2002). Why business models matter. Harvard Business Review, .
- Mohammad Kazemi, R., Yadollahi Farsi, J., Zivyar, F., & Panahi, .
- Moorthi, Y. L. R., & Mohan, B. C. (2017). Brand .
- Osterwalder, A. (2004). The business model ontology a proposition in .
- Osterwalder, A., & Pigneur, Y. (2010). Business model generation. Hoboken, .
- Pitney, A., & Parker, J. (2009). Qualitative research in physical .
- Ranjith, V. K. (2016). Business models and competitive advantage. Procedia .
- Rodrigues, K.F., Nappi, V., Rozenfeld, H. (2014). A proposal to .
- Sawhney, R., & Piper, C. (2002). Value creation through enriched .
- Sharma, S., & Gutiérrez, A. J. (2010). An evaluation framework .
- Sheehan, N. T., & Bruni-Bossio, V. (2015). Strategic value curve .
- Sheth, J. N., Newman, B. I., & Gross, B. L. .
- Sheth, J. N., Newman, B. I., & Gross, B. L. .
- Sweeney, J. C., & Soutar, G. (2001). Consumer perceived value: .
- Tease, D. J. (2010). Business models, business strategy and innovation. . ارزش پیشنهادی مشتری
- Toytari, P., Rajala, R., Ollandt, N., & Keranen, N. (2017). .
مدیریت اطلاعات پژوهشی
اطلاعات استنادی این مقاله را به نرم افزارهای مدیریت اطلاعات علمی و استنادی ارسال نمایید و در تحقیقات خود از آن استفاده نمایید.
ارزش پیشنهادی (Value Proposition) چیست؟ یک استراتژی مهم برای کسب و کارها!
ارزش پیشنهادی به ارزشی اشاره دارد که یک کسب و کار قول می دهد در صورت انتخاب محصول خود به مشتریان ارائه دهد. پیشنهاد ارزش بخشی از استراتژی بازاریابی کلی یک کسب و کار است. پیشنهاد ارزش بیانیهای از قصد مدیران کسب و کار ارائه می کند که در آن بیان شده که کسب و کار چه چیزی را برای چه کسی و چگونه مهیا می کند. به احتمال زیاد برای شما هم این سوالات پیش آمده که ارزش پیشنهادی چیست؟ چرا کسب و کارها نیاز به طراحی ارزش پیشنهادی دارند؟ کسب و کارهایی که موفق هستند آیا از ارزش پیشنهادی خاصی بهره می برند؟ اگر ارزش پیشنهادی یک کسب و کار ضعیف باشد احتمال دارد که به مشکل بر بخورد؟ اگر به دنبال پاسخ این سوالات هستید، این مطلب در وب سایت مرکز بیزینس کوچینگ ایران را مطالعه کنید تا پاسخ تمامی این سوالات را بدست آورید.
فهرست مطالب
** مطالعه کنید : تحلیل کسب و کار چیست؟
ارزش پیشنهادی چیست؟
یک ارزش پیشنهادی می تواند به عنوان یک بیانیه تجاری یا بازاریابی ارائه شود که یک شرکت از آن برای خلاصه کردن اینکه چرا مصرف کننده باید یک محصول یا خدمات را بخرد استفاده می کند. این بیانیه، اگر به طور قانع کننده بیان شود، مصرف کننده بالقوه را متقاعد می کند که یک محصول یا خدمت خاص را که شرکت ارائه می دهد خریداری کند. این بیانیه مشخص می کند که محصول یا خدمت کسب و کار چه ارزشی را نسبت به رقبا برای مخاطبان و مصرف کنندگان ایجاد می کند و چه مشکلی را از آن ها رفع می کند.
درک ارزش پیشنهادی
ارزش پیشنهادی به عنوان یک قول از سمت یک کسب و کار به مشتریان خود است. این ارزش پیشنهادی دلیلی است که چرا یک نفر محصولات یا خدمات کسب و کار شما را باید بخرد. بنابراین یک ارزش پیشنهادی باید به وضوح مشخص کند که محصول یا خدمت چگونه می تواند مشکل افراد را حل کند و به آن ها کمک کند. ارزش پیشنهادی به عنوان یک محرک قوی برای تصمیم گیری به حساب می آید.
به نظر می رسد که عبارت ارزش پیشنهادی به معنای امروزی برای اولین بار در یک مقاله تحقیقاتی توسط مکنزی که در سال 1988 چاپ شده عنوان شده است. در این مقاله ارزش پیشنهادی را به عنوان بیانیه ساده و روشن از مزایایی که شرکت ارائه خواهد کرد اعم از محسوس و نامحسوس، همراه با قیمت تقریبی تعریف می کند.
شرکت ها از این بیانیه برای هدف قرار دادن مشتریانی استفاده می کنند که بیشترین سود را از استفاده از محصولات شرکت خواهند برد. در واقع کسب و کارها به دنبال ارزش هایی هستند که به واقع برای مشتریان ارزشمند باشد. اگر کسب و کارها بتوانند ارزش های پیشنهادی خود را منطبق با نیازهای مخاطبان در نظر بگیرند در فرایند فروش محصولات و خدمات خود کار ساده تری دارند.
در نهایت باید گفت که یک ارزش پیشنهادی عالی ارزشی را به مخاطب ارائه می کند که هیچ رقیب دیگری نمی تواند این ارزش را به مشتری ارائه کند. همچنین ارزش پیشنهادی باید به مشتری نشان دهد که محصول نیازی از مشتری را برآورده کند که هیچ رقیب دیگری نتواند این نیاز مشتری را به این ترتیب برآورده کند.
اجزای یک ارزش پیشنهادی
ارزش پیشنهادی یک شرکت، دلیل شماره یک این است که چرا یک محصول یا خدمات برای مشتری مناسب است. بنابراین، همیشه باید در وب سایت شرکت و سایر نقاط تماس مصرف کننده به صورت برجسته نمایش داده شود. همچنین ارزش پیشنهادی باید شهودی باشد، به طوری که مشتری بتواند ارزش پیشنهادی را بخواند یا بشنود و ارزش ارائه شده را بدون نیاز به توضیح بیشتر درک کند.
گزاره های ارزشی که جذاب هستند تمایل دارند از یک ساختار خاص استفاده کنند. یک ارزش پیشنهادی موفق معمولاً یک عنوان قوی و واضح دارد که سود ارائه شده را به مصرف کننده منتقل می کند. تیتر باید یک جمله، عبارت یا حتی یک شعار به یاد ماندنی باشد. اغلب این پیام شامل شعارهای جذابی می شود که بخشی از کمپین های تبلیغاتی موفق را تشکیل می دهد.
اغلب یک عنوان فرعی در زیر عنوان اصلی شعار کسب و کار طراحی می شود. عنوان فرعی عنوانی است که توضیحی درباره ارزش ارائه شده بیان می کند. به عنوان مثال این شعار از اینکه چرا محصول یا خدمات برتر از محصولات یا خدمات دیگر رقبا است صحبت میکند. عنوان فرعی می تواند یک پاراگراف کوتاه باشد و معمولاً بین دو تا سه جمله است. این پیام راهی برای برجسته کردن ویژگیها یا مزایای کلیدی محصولات است.
این نوع ساختار به مصرف کنندگان اجازه می دهد تا ارزش پیشنهادی را به سرعت اسکن کرده و ویژگی های محصول را دریافت کنند. تصاویر اضافه شده سهولت ارتباط بین کسب و کار و مصرف کننده را افزایش می دهد. به منظور ایجاد ارزش پیشنهادی قوی، شرکتها اغلب تحقیقات بازار را انجام میدهند تا مشخص کنند کدام پیامها بهترین تاثیر را بر مشتریان دارند.
هدف ارزش پیشنهادی چیست؟
ارزش پیشنهادی برای متقاعد کردن ذینفعان، سرمایه گذاران یا مشتریان است که نشان دهد یک شرکت، محصولات، یا خدمات آن ارزشمند هستند. اگر ارزش پیشنهادی ضعیف یا قانع کننده نباشد، جذب سرمایه گذاری و تقاضای مصرف کننده دشوار خواهد بود. اگر شرکتی نتواند دیگران را متقاعد کند که فعالیت های آن ارزش دارد یا محصولات یا خدماتش ارزشمند است، سودآوری و دسترسی به سرمایه را از دست خواهد داد و در نهایت ممکن است شکست بخورد. در واقع اگر شما ارزش پیشنهادی را به خوبی و درستی طراحی نکرده باشید به احتمال زیاد کسب و کار شما با مشکل مواجه خواهد شد. بهتر است قبل از طراحی ارزش پیشنهادی در مورد رقبا و مخاطبان خود اطلاعاتی را کسب کنید. دانش در مورد رقبا و مخاطبان احتمالی می تواند شما را در طراحی یک ارزش پیشنهادی قوی و موفقیت در کسب و کارتان یاری کند.
جمع بندی
ارزش پیشنهادی هر برند نشان می دهد که آن برند چه تعهداتی نسبت به مشتریان خود دارد. از طرف دیگر ارزش پیشنهادی کسب و کار خط مشی آن را تعیین می کند. اگر شما بدانید که چه ارزشی را باید خلق کنید سعی می کنید فرایندهای کسب و کار خود را به این سمت و سو سوق دهید. اگر چه طراحی ارزش پیشنهادی برند و کسب و کار در ظاهر کار ساده ای است اما واقعیت این است که طراحی ارزش پیشنهادی کار بسیار پیچیده ای است که باید توسط متخصصان این حوزه انجام شود. اگر شما هم در طراحی ارزش پیشنهادی برند یا کسب و کار خود مشکل دارید می توانید با ما در وب سایت ایران بیزینس کوچینگ در ارتباط باشید. کارشناسان ما در اسرع وقت با شما ارتباط خواهند گرفت. اگر تجربه مثبت یا منفی نسبت به طراحی ارزش برند داشته اید می تواند نتیجه آن را برای دیگر خوانندگان این مطلب در بخش نظرات درج کنید. در پایان باید گفت که ارزش پیشنهادی هر برند بسته به نوع کسب و کار، مخاطبان و رقبا می تواند متفاوت باشد. هر چه که هست ارزش پیشنهادی شماست که مشتریان را جذب می کند پس باید در انتخاب و طراحی درست ارزش برند توجه خاصی داشته باشید.در صورت تمایل میتوانید اپلیکیشن بیزینس کوچینگ مسیح جوادی را دانلود کنید و همه مقالات و دوره های مربوط به بیزینس کوچینگ را در آن مطالعه کنید
ارزش پیشنهادی مشتری
مفهوم ارزش پیشنهادی یا value proposition
مفهوم ارزش پیشنهادی:
مفهوم ارزش پیشنهادی بیانیه کوتاهی است که بیان میکند چرا خریداران باید محصولات یا خدمات شمارا انتخاب کنند.
این چیزی بیش از یک توضیح محصول یا خدمات است، راهحل خاصی است که کسبوکار شما آن را ارائه میدهد.
مفهوم ارزش پیشنهادی قولی است که شرکت یا سازمان به مشتری میدهد و مشتری میتواند انتظار داشته باشد که این کسبوکار آن را برآورده کند.
پرداختن به اینکه مشتری با خرید از ما چه چیزی به دست میآورد نکته مهم و حائز اهمیت است.
برای مثال: با استفاده از خدمات ما n% در زمانتان صرفهجویی کنید – ما کارها را برایتان آسانتر میکنیم – ما نتایج شمارا تضمین میکنیم و… که در ادامه به مثالهای بیشتری پرداخته خواهد شد.
ویژگیهای یک ارزش پیشنهادی مناسب:
• شفافیت
• منحصربهفرد بودن ارزش پیشنهادی مشتری
• متقاعدکننده
• دربرگیرنده بازار هدف مشخص
• ایجادکننده اعتماد
شفافیت:
یکی از ویژگیهای مهم ارزش پیشنهادی، شفافیت و واضح بودن است. پرداختن به سؤالاتی مثل: چه معنایی دارد؟ مناسب چه افرادی است؟ چقدر برای مخاطب مفید است؟
اگر به این سؤالات پاسخ داده شد یعنی شما در مسیر درست هستید. همیشه در ابتدا برای وضوح و شفافیت تلاش کنید.
اگر ارزشهای پیشنهادی طولانی باشند یا باعث سردرگمی مخاطب شوند، یعنی ارزش پیشنهادی درستی ارائه نشده است.
منحصربهفرد بودن:
مفهوم ارزش پیشنهادی این است که باید مخصوص کسبوکار و شرکت یا سازمان شما باشد تا شمارا از رقبا متمایز کند.
منحصربهفرد بودن ارزش پیشنهادی شما، مزیتی است که باعث میشود مخاطب، شمارا بهجای رقبا انتخاب کند و شمارا بهعنوان بهترین گزینه موجود در بازار بشناسد.
متقاعدکننده:
ارزش پیشنهادی با توجه به نیازی که از مخاطب رفع میکند یا فایدهای که به او میرساند باید توانایی متقاعدسازی را داشته باشد تا بتواند مخاطب را به مشتری تبدیل کند و فروش اتفاق بیفتد.
ارزش پیشنهادی کسبوکارتان باید طوری باشد که بتواند گزینههای موجود در پیش روی مخاطب را از میان بردارد و باعث شود مخاطب دلیل کمتری برای مقایسه شما با رقبایتان داشته باشد.
دربرگیرنده بازار هدف مشخص:
همانطور که قبلاً هم اشاره ارزش پیشنهادی مشتری شد، ارزش پیشنهادی برای اینکه مؤثر باشد و مشتری بالقوه را به مشتری بالفعل تبدیل کند، باید مخاطبانی که در برمیگیرد را بهصورت واضح مشخص کند.
اینکه محصولات یا خدمات شما چه راهحل ایده آلی را برای کمک به کدام مخاطب ارائه میدهد.
برای این کار باید علایق – دغدغهها – اهداف – اولویتها – طرز تفکر و مسائل مخاطب بهصورت کامل شناسایی شود.
ایجادکننده اعتماد:
اعتماد دو مؤلفه اصلی دارد: شایستگی و خیرخواهی
شایستگی نشاندهنده توانایی برند شما برای تحقق و اجرای وعدههاست و خیرخواهی نشاندهنده نیت و قصد شما نسبت به مخاطبان و مصرفکنندگان است.
هر دوی اینها باید در مفهوم ارزش پیشنهادی شما گنجانده شود. یعنی آنچه برای مشتریان شما حائز اهمیت است و چگونگی ارائه آن خدمات یا محصولات به مشتریان.
چطور یک ارزش پیشنهادی خلق کنیم؟
اغلب مدیران و رهبران خستگیناپذیر همه تلاش خود را در راستای بهبود خدمات و محصولات کسبوکارشان بکار میگیرند و تصور میکنند این ارزشمندترین نقشی است که میتوانند ایفا کنند.
اما نکته مهمی وجود دارد، برای اینکه کسبوکار شما تأثیر بیشتری روی مخاطبین هدفتان بگذارد باید بتوانید همانقدر که به بهبود محصولات و خدماتتان نزدیک میشوید، همان اندازه هم به مشتریان و مخاطبینتان نزدیک شوید.
باید سلیقهها – نیازها – اهداف و خواستههایشان را بشناسید. باید بدانید مشتری دنبال خلق چه نتایجی است نه اینکه بخواهید ویژگیهای خودتان را به آنها بفروشید.
هنر شما در این است که با استفاده از ویژگیهای و تواناییهایی که دارید به مخاطب کمک کنید تا به خواستهاش برسد.
برای خلق یک ارزش پیشنهادی مؤثر به پنج مرحله حائز اهمیت اشاره میشود:
• مرحله اول: نیاز اصلی مشتری خودتان را شناسایی کنید
• مرحله دوم: تمام مزیتهای ارائهشده در محصول یا خدماتتان را شناسایی کنید
• مرحله سوم: توضیح دهید چه دلیلی این مزایا را ارزشمند میکند
• مرحله چهارم: این ارزش را به نیاز مخاطب وصل کنید
• مرحله پنجم: خود را بهعنوان ارائهدهنده راهحل برای آن نیاز خاص متمایز کنید
نیاز اصلی مشتری خودتان را شناسایی کنید:
این مرحله نیاز به تحقیقات دارد، میتوانید با صحبت با اعضای مختلف تیمتان مثل متخصصین بازاریابی و فروش یا روابط عمومی و حتی نمایندگان خدمات مشتری و کسانیکه مستقیم با مشتری در ارتباط هستند جلسه بگذارید و از آنها بخواهید تا بهصورت شفاف درباره نیازها و مسائلی که مشتریان با آن مواجهاند با آنها صحبت کنند.
یا راه دیگر این است که از مشتریان بخواهید در نظرسنجی شرکت یا سازمانتان مشارکت کنند و این موضوع را شفاف بیان کنند.
تمام مزیتهای ارائهشده در محصول یا خدماتتان را شناسایی کنید:
این کار میتواند بهسادگی فهرست کردن هر محصولی که میفروشید به همراه مهمترین مزیت آن محصول باشد.
دقت داشته باشید که مزیت باید مختصر و متمرکز روی یک نیاز مشتری واحد باشد. اینکه چرا مشتری به آن نیاز دارد مهم و حائز اهمیت است.
توضیح دهید چه دلیلی این مزایا را ارزشمند میکند:
چرا این مزیت برای مشتری اهمیت دارد؟ ارزش پیشنهادی مشتری شاید مقرونبهصرفه بودن یا سریع و راحت بودن برای مشتری دلیل این مزیت باشد.
این ارزش را به نیاز مخاطب وصل کنید:
در این مرحله نیاز مخاطب و خریدار را با عناصری که محصول یا خدمات شمارا ارزشمند میکنند مرتبط کنید.
اگر این دو باهم همسو هستند پس شما آماده هستید تا مفهوم ارزش پیشنهادی کسبوکارتان را اصلاح یا خلق کنید تا بتوانید از رقبا متمایز باشید.
اما اگر این دو باهم هماهنگ نیستند مراحل بالا را تکرار کنید تا زمانی که نیاز مخاطب معتبر و راهحل مناسب را برای ارائه پیدا کنید.
خود را بهعنوان ارائهدهنده راهحل برای آن نیاز خاص متمایز کنید:
درنهایت ارزش پیشنهادی خود را جلا دهید تا منحصربهفرد شود. آیا کسبوکار شما خدمات خاصی ارائه میدهد که کسبوکار دیگری آن خدمات را ارائه نمیدهد؟
آیا خدماتی را ارائه میدهید که سایر شرکتها برای ارائه آن خدمات هزینه دریافت میکنند؟
این عناصر میتوانند به تمایز ارزش پیشنهادی شما کمک کنند و درعینحال بر نیازهای خریدار تمرکز کنند.
نمونههای ارزش پیشنهادی موفق:
• ارزش پیشنهادی شرکت Hubspot: (توسعهدهنده نرمافزار بازاریابی و فروش)
عنوان ارزش پیشنهادی: ” یک CRM با استفاده آسان “
توضیحات تکمیلی: ” پلتـفـرم CRM-Hubspot دارای تمام ابـزارها و ادغامهایی است که برای بازاریابی، فروش، مدیریت محتوا و خدمات مشتری نیاز دارید.”
• ارزش پیشنهادی شرکت Fedex: (شرکت خدمات پستی)
عنوان ارزش پیشنهادی: ” مرسولات خود را از خانه مدیریت کنید “
توضیحات تکمیلی: ” ارسال و دریافت بستهها برای افرادی که میخواهند ایدهها و نوآوریها را به سراسر جهان ارسال کنند راحت و بیخطر است. “
• ارزش پیشنهادی شرکت LG: (شرکتی که در چند صنعت مختلف مثل مواد شیمیایی و وسایل الکترونیکی و… فعالیت میکند)
عنوان ارزش پیشنهادی: ” تجربه زندگی پیشرفته “
توضیحات تکمیلی: ” با طراحی محصولی نوآورانه باعث ایجاد یک زندگی پیشرفته و تجربه زندگی استثنایی برای افراد میشویم “
• ارزش پیشنهادی شرکت Samsung: (شرکتی که در چند صنعت مختلف مثل صنایع شیمیایی – تجهیزات پزشکی – وسایل الکترونیکی و… فعالیت میکند)
عنوان ارزش پیشنهادی (گوشی موبایل): ” آماده شوید تا دنیای خود را بازکنید “
توضیحات تکمیلی: ” این همه آن چیزی است که شما از یک گوشی هوشمند و بادوام و بهروز انتظار دارید؛ ما آن را برایتان رونمایی میکنیم.”
نتیجهگیری:
به این موضوع فکر کنید؛ ارزش پیشنهادی شما اولین قولی است که به مخاطبینتان میدهید، آن را نشکنید و مراقبش باشید و همه تلاشتان را در راستای محقق کردن آن انجام دهید.
وفاداری به مخاطب باعث بازگشت او و تبدیلشدنش به مشتری دائم و صفیر کسبوکارتان خواهد شد.
حال که شما میتوانید به این سؤال که ارزش پیشنهادی چیست پاسخ دهید و به چند روش مختلف برای خلق آن آگاه هستید، پیشنهاد میشود که حتی اگر از قبل ارزش پیشنهادی انتخاب کردید، زمانی را برای بررسی مجدد آن اختصاص دهید و در آن تجدیدنظر کنید.
همانطور که مشتریان و بازارها در طول زمان تغییر میکنند، کسبوکار شما هم باید مدام در مسیر تکامل قدم برداشته و بهجای اینکه بر اساس نیازهای گذشته و رفتارهای خرید ارزش پیشنهادی مشتری جامعه فرضیاتی را داشته باشد، با ایجاد حلقههای بازخورد، همیشه در جریان تغییرات باشید.
با گوش دادن بروز به مشتریان، خود را طوری تنظیم کنید که ارزش پیشنهادی شما نیازهای جامعه را در حین رشد برآورده کند.
نویسنده: جناب آقای پیمــان بابایـی از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان
ارزش پیشنهادی چیست؟
زمانی که شما محصول یا خدمتی را برای عرضه آماده می کنید، باید این سوال را از خودتان راجع به محصول یا خدمتتان بپرسید، که محصول شما دقبقا چه ارزشی را برای مخاطب شما ایجاد می کند و چه مزیتی محصول شما نسبت به رقبای شما دارد.
در واقع ارزش پیشنهادی شما دلیل ترجیح شرکت شما به شرکت های دیگر است. به طور مثال اگر شما قصد خرید یک ماشین را دارید و نسبت به پولی که دارید بین دو مدل هیوندا و کیا می خواهید یکی را برای خرید انتخاب کنید ممکن است امکانات هر دو مدل مطلوب شما باشد اما یک ارزش و یک ویژگی منحصر به فرد در یکی از از این دو مدل نظر شما را جلب می کند و باعث نهایی کردن خرید شما می شود.
یک ارزش پیشنهادی ممکن است در حتی در نحوه ی ارسال شما باشد به طور مثال شما محصولی دارید که از لحاظ ویژگی ها، ظاهر و حتی بسته بندی با رقیبتان یکی است اما محصول شما 48 ساعته به دست مشتریتان می رسد و محصول رقیبتان 24 ساعته ارسال می شود و به دست مشتری می رسد و همین موضوع دلیلی می شود برای خرید نکردن مشتری از شما، پس ارزش پیشنهادی نقشی تعیین کننده در فروش شما دارد. ارزش پیشنهادی توصیف کننده فایده هایی است که مشتریان می ارزش پیشنهادی مشتری توانند از محصولات و خدمات شما انتظار داشته باشند.
تابلوی ارزش پیشنهادی چیست
تابلوی ارزش پیشنهادی شامل 2 بخش پروفایل مشتری و نقشه ارزش می شود. که هر دو مورد در اینجا توضیح داده می شود.
پروفایل مشتری:
پروفایل مشتری توصیف کننده بخش مشتری خاصی در مدل کسب و کارتان به صورت ساختارمندتر و با جزئیات بیشتر است.این پروفایل، مشتری را به کارها، دردسرها و منفعت ها تقسیم می کند. پروفایل مشتری به سه قسمت دردسرها، منفعت ها وکارهای مشتری تقسیم می شود که راجع به هر سه مورد کامل صحبت خواهیم کرد.
کارهای مشتری:
کارها چیز هایی را توصیف می کند، که مشتریانتان در شغل یا زندگی خود سعی در انجام آن دارند. کار مشتری می تواند فعالیت هایی باشد که مشتری سعی در انجام و اتمام آن ها دارد، مشکلاتی باشد که می کوشد تا حلشان کند یا نیاز هایی باشد که در تلاش است تا آن ها را برطرف سازد. زمانی که در جست و جوی کار ها هستید اطمینان حاصل کنید که از دیدگاه مشتری به مسائل می نگرید. آنچه شما از دیدگاه خود مهم می پندارید ممکن است، آن کاری نباشد که مشتریان واقعی سعی در انجامش دارند. بین سه نوع اصلی کارهای مشتری و نیز کار های پشتیبان تمایز قائل شوید.
کارهای کارکردی:
هنگامی که مشتریان سعی در اجرا یا اتمام فعالیتی خاص یا حل مسئله ای خاص دارند. برای مثال: کوتاه کردن چمن ها، داشتن تغذیه ای سالم، نوشتن گزارش یا کمک به کاربران در نقش فرد حرفه ای.
کارهای اجتماعی:
هنگامی که مشتریان می خواهند خوب به نظر برسند یا قدرت و جایگاه اجتماعی به دست آورند. این کارها توصیف می کنند که مشتریان می خواهند از دید دیگران چطور به نظر برسند. برای مثال، مصرف کننده ای اهل مد پنداشته شود یا فرد حرفه ای شایسته ای به نظر آید.
کارهای شخصی/ احساسی:
مشتریان به دنبال حالت خاص احساسی مانند داشتن حس خوب یا امنیت هستند. برای مثال، در نقش مصرف کننده به دنبال آرامش ذهنی در مورد سرمایه گذاری خود هستند یا در محل کار خود به دنبال احساس امنیت شغلی هستند.
کارهای پشتیبان:
مشتریان در زمینه خرید و مصرف ارزش هم در نقش مصرف کننده و هم در نقش کارشناسان حرفه ای، کارهای پشتیبان نیز انجام می دهند.
زمینه کار:
کارهای مشتری اغلب به زمینه خاصی که در آن انجام می گیرد وابسته است. زمینه کار ممکن است محدودیت ها و قید های خاصی را تحمیل کند. به عنوان مثال تماس گرفتن با کسی که درحالی که با هواپیما پرواز می کنید، متفاوت با زمانی است که در حال سفر با قطار هستید یا رانندگی می کنید. به طور مشابه، رفتن به سینما با بچه ها متفاوت از سینما رفتن با همسرتان است.
اهمیت کار:
لازم است تاکید کنیم که همه ی کارها اهمیت یکسانی برای مشتری شما ندارد. اهمیت برخی از آن ها در شغل یا زندگی مشتری بیشتر است و ناتوانی در انجام آنها می تواند تبعات جدی به همراه داشته باشد. برخی از کارها کم اهمیت هستند، زیرا مشتری به بقیه چیز ها اهمیت بیشتری می دهد. بعضی وقت ها مشتری یک کار را مهم به حساب می آورد، به این دلیل که بیشتر وقت ها تکرار می شود یا به این دلیل که منجر به نتیجه ای مطلوب یا نامطلوب می شود. بازاریابی درست می تواند کمک کننده باشد.
دردسرهای مشتری:
دردسرها توصیف کننده هر چیزی است که مشتری شما را قبل، در حین و بعد از تلاش برای انجام کاری آزار می دهد یا به بیان ساده از انجام دادن یک کار جلوگیری می کند. دردسر همچنین ریسک ها را نیز توصیف می کند. ریسک نتایج بد بالقوه ای است که مربوط به انجام ندادن یا بد انجام دادن کار است. به دنبال شناسایی سه نوع از دردسر های مشتری و تعیین میزان جدی بودن آن ها از نظر مشتری باشید:
نتایج، مشکلات و ویژگی های ناخواسته:
دردسرها می توانند کارکردی( به عنوان مثال، راهکاری که موثر نیست یا خوب کار نمی کند یا اثرات جانبی منفی دارد)، اجتماعی ( در انجام این کار بد به نظر می رسم) احساسی( هروقت این کار را انجام می دهم احساس بدی دارم) یا پشتیبان ( آزار دهنده است که برای این کار به مغازه برویم) باشند. دردسرها همچنین می توانند شامل ویژگی های ناخواسته باشند که مشتری دوست ندارد( به عنوان مثال دویدن در سالن ورزشی کسل کننده است یا این طراحی زشت است)
موانع:
چیزهایی هستند که یا جلوی کار مشتری را حتی از همان ابتدای کار می گیرند یا سرعت انجام آن ها را کم می کنند( به عنوان مثال برای انجام دقیق این کار وقت ندارم) یا ( توانایی مالی برای به کارگیری راهکارهای موجود را ندارم.)
ریسک ها:
چیز هایی که ممکن است غلط از آب درآید و پیامد های منفی مهمی داشته باشد (به عنوان مثال اگر از این نوع راهکار استفاده کنم، ممکن است اعتبارم را از دست بدهم یا وجود حفره ای در مسائل امنیتی، ممکن است برایمان فاجعه بار باشد)
دردسرها را ملموس کنید:
برای تفاوت قائل شدن بین کارها، دردسرها و منفعت ها تا جای ممکن آن ها را به طور ملموس توصیف کنید. به عنوان مثال زمانی که مشتری می گوید( ایستادن در صف هدر دادن وقت بود) بپرسید که دقیقا پس از چند دقیقه احساس هدر دادن وقت به او دست داده است. بدین صورت می توانید بنویسید ( هدر دادن بیش از فلان دقیقه ایستادن در صف) زمانی که بفهمید مشتریان دقیقا چگونه شدت دردسر را اندازه گیری می کنند، می توانید دردسر کاه های بهتری را در ارزش پیشنهادی خود طراحی کنید.
این سوالات در پیدا کردن دردسرهای مختلف و بالقوه مشتری به شما کمک می کند:
- مشتریان عبارت هایی مانند (خیلی گران)، (خیلی زمان بر)، (نیازمند پول زیاد)، (نیاز به تلاش زیاد) را چگونه تعریف می کنند؟
- چه چیزی باعث می شود مشتریان شما احساس بدی داشته باشند؟ یاس و آزردگی یا چیز هایی که باعث مشکل آن ها می شود چیست؟
- سختی ها و چالش های اصلی که مشتریان با آن ها مواجه هستند چیست؟
- مشتریانتان از چه ریسک هایی می ترسند؟آیا از ریسک های مالی، اجتماعی یا فنی می ترسند یا از خود می پرسند چه چیز ممکن است غلط از آب در آید؟
- چه چیزی مشتریانتان را بی خواب می کند؟ مسائل، دغدغه ها و نگرانی های بزرگ آن ها چیست؟
منفعت های مشتری:
منفعت ها نتایج و فایده هایی را توصیف می کنند که مشتریانتان در طلبشان هستند. برخی از منفعت ها ضروری، برخی مورد انتظار، برخی مطلوب مشتریان و برخی نیز برای مشتریان غیرمنتظره است. منفعت ها شامل فواید کارکردی، منفعت های اجتماعی، احساسات مثبت و صرفه جویی در هزینه ها می شود.
منفعت های ضروری:
منفعت هایی هستند که راهکار بدون آن ها عمل نمی کند. به عنوان مثال ابتدایی ترین انتظاری که ما از تلفن هوشمند داریم این است که بتوانیم با آن تماس برقرار کنیم.
منفعت های مورد انتظار:
منفعت هایی نسبتا ابتدایی هستند که از راهکار انتظار داریم حتی اگر بدون آن ها نیز کار کند. به عنوان مثال از زمانی که شرکت اپل، آیفون را ارائه کرده است، انتظار داریم که تلفن ها دارای طراحی مناسب باشند و زیبا به نظر برسند.
منفعت های مطلوب:
منفعت هایی هستند که فراتر از انتظار ما از راهکار هستند اما دوست داریم در صورت امکان، آن ها را داشته باشیم. معمولا این ها منفعت هایی هستند که درصورتی که از مشتریان سوال کنید به ذهن آن ها می رسد. به عنوان مثال برای ما مطلوب است که تلفن های هوشمند با دستگاه های دیگرمان هماهنگ باشد.
منفعت های غیر منتظره:
منفعت هایی که فراتر از انتظارات و آرزوهای مشتریان هستند. حتی اگر از آن ها بپرسید به ذهنشان نمی رسد. قبل از اینکه شرکت اپل صفحه های لمسی و اپ استور را تبدیل به استاندارد اصلی بازار تلفن همراه کند، هیچکس به عنوان جزئی از تلفن همراه به آن ها فکر نمی کرد.
این سوالات در پیدا کردن منفعت های مختلف و بالقوه مشتری به شما کمک می کند:
- چه صرفه جویی هایی مشتریان را خوشحال می کند؟ چه صرفه جویی هایی در قالب زمان، پول و تلاش برای آن ها با ارزش است؟
- مشتریانتان آرزوی چه پیامد های مثبت اجتماعی را دارند؟ چه چیز باعث می شود خوب به نظر برسند؟ چه چیزی قدرت و جایگاه اجتماعی آن ها را بهبود می بخشد؟
- مشتریان بیشتر از همه دنبال چه چیزی هستند؟ آیا به دنبال طراحی خوب، ضمانت یا ویژگی خاص یا بیشتر هستند؟
- مشتریان چگونه موفقیت و شکست را اندازه گیری می کنند؟ عملکرد و هزینه را چطور می سنجند؟
- مشتریان رویای چه چیزی را دارند؟ مشتاق بدست آوردن چه چیزی هستند یا چه چیز تسکین دهنده بزرگی برای آنهاست؟
نقشه ارزش:
نقشه ارزش (پیشنهادی) ویژگی های ارزش پیشنهادی خاصی در مدل کسب و کارتان را به صورت ساختارمند و با جزئیات توصیف می کند. این نقشه، ارزش پیشنهادیتان را به محصولات و خدمات، دردسرکاه ها و منفعت ساز ها تقسیم می کند.
محصولات وخدمات:
به بیانی ساده این قسمت، فهرستی است از آنچه ارائه می دهید. در قالب تمام چیزهایی که مشتری می تواند در ویترین مغازه شما_ البته به بیان استعاره ای_ ببینید فکر کنید. این جزء شامل تک تک محصولات و خدماتی است که ارزش پیشنهادیتان بر پایه آنها ساخته می شود. این مجموعه از محصولات و خدمات، به مشتریانتان کمک می کند که کارهای کارکردی، اجتماعی یا احساسی خود را انجام دهند یا نیاز های اولیه خود را برآورده کنند. لازم به ذکر است که محصولات و خدمات به تنهایی ارزش خلق نمی کنند بلکه خلق ارزش در رابطه با بخشی خاص از مشتریان و کارها، دردسرها و منفعت هایشان است.
احتمالا ارزش پیشنهادی شما از انواع مختلفی از محصولات و خدمات تشکیل شده است:
فیزیکی/ ملموس
اجناسی از قبیل کالاهای تولید شده
نا مشهود
محصولاتی مانند کپی رایت ها و خدماتی از قبیل خدمات پس از فروش
دیجیتال
محصولاتی مانند دانلود موسیقی یا خدماتی از قبیل توصیه های آنلاین
مالی
محصولاتی مانند اوراق سرمایه گذاری و بیمه یا خدماتی از قبیل تامین مالی خرید
دردسرکاه ها:
دردسرکاه ها توصیف می کنند که دقیقا چگونه محصولات و خدماتتان دردسرهای خاصی از مشتری را برطرف می کنند. در واقع به طور صریح نشان می دهند که چگونه قصد دارید برخی از چیز هایی را که مشتری را قبل، در حین و بعد از انجام کار می شود حذف کنید یا کاهش دهید.
ارزش های پیشنهادی عالی بر دردسرهایی متمرکزند که برای مشتری مهم است و به طور خاص دردسرهای شدیدی است. نیازی نیست که برای هر دردسری که در پروفایل مشتری شناسایی کرده اید، دردسرکاه نیز پیدا کنید. هیچ ارزش پیشنهادی نمی تواند این کار را بکند. ارزش های پیشنهادی عالی اغلب بر تعداد اندکی از دردسرهایی متمرکز می شوند که به خوبی از پس کاهش شدتشان بر می آیند.
این سوالات در پیدا کردن راه هایی که محصولات و خدماتتان ممکن است دردسر مشتریان را کاهش دهد به شما کمک می کند:
- باعث صرفه جویی می شود؟ در زمان، پول یا تلاش
- باعث احساس بهتر مشتریان می شود؟با از بین بردن یاس، آزردگی و هر چیزی که برای مشتریان سردرد آور است.
- به مشتریانتان کمک می کند شب ها بهتر بخوابند؟ از طریق پرداختن به مسائل مهم، کم کردن دغدغه ها یا از بین بردن نگرانی ها
- باعث کم شدن یا ریشه کن کردن خطاهای رایجی می شود که مشتریان مرتکب می شوند؟
- باعث پایان سختی ها و چالش های پیش رو مشتریان می شود؟ از طریق آسان کردن یا حذف موانع.
نتیجه : شناخت درست مشتری و درک بهتر پرسونا برای حیات هر کسب و کاری الزامی می باشد.
منفعت ساز ها:
منفعت ساز ها توصیف می کنند که چگونه محصولات و خدماتتان برای مشتری منفعت ایجاد می کند. در واقع به طور صریح نشان می دهد، که قصد دارید چگونه نتایج و فایده هایی ایجاد کنید که مشتریان انتظار یا آرزویش را دارند و یا از دیدنش شگفت زده خواهند شد. این نتایج و فایده ها شامل مطلوبیت کارکردی، منفعت های اجتماعی، احساسات مثبت و صرفه جویی در هزینه هاست.
نیازی نیست منفعت ساز ها به تمام منفعت های شناسایی شده در پروفایل مشتری بپردازند. بر آنهایی که برای مشتریان الویت دارند و بر جایی که محصولات و خدمات می توانند تفاوت ایجاد کنند، تمرکز کنید.
مدل ایجاد ارزش یا ارزش پیشنهادی برای مشتری در کسب و کار شما چیست؟
ما مجموعه بحثهای گستردهای را در زمینهی ارزش و ارزش آفرینی در متمم مطرح کردهایم و فرض میکنیم کسی که میخواهد مدل کسب و کار خود را تدوین کند، پروژهی پایانی درس ارزش آفرینی را انجام داده و تا حدی میداند که قصد انجام چه کاری را دارد.
بنابراین، آنچه در این درس مورد بحث قرار میدهیم، صرفاً تلاشی برای شفافتر کردن صورت مسئله در یک کسب و کار است.
وقتی در مدل کسب و کار، از ارزش پیشنهادی یا Value Proposition صحبت میکنیم، سوال ساده اما مهمی را در ذهن داریم:
حتماً توجه دارید که در سوال فوق، سه محور کلیدی وجود دارد:
- چه کسی مشتری شماست؟
- به خاطر چه چیزی به شما پول میدهد؟
- چرا به شما پول میدهد (و این پول را به دیگران نمیدهد)؟
هر یک از کسانی که در حوزهی مدل کسب و کار فعالیت کردهاند، به سبک خود کوشیدهاند به کارآفرینان کمک کنند تا جواب این سوالها را بهتر و دقیقتر پیدا کنند.
روشهای متعدد و متنوعی هم برای پیدا کردن پاسخ سه سوال فوق پیشنهاد شده است.
انتخاب روش بر عهدهی شما و تابع سلیقهی شماست. نکتهی مهم این است که مطمئن شوید بهترین و دقیقترین پاسخ ممکن را برای سه سوال فوق پیدا کردهاید.
ما در اینجا چند روش را – بدون اینکه تاکیدی بر بهتر یا بدتر بودن هر کدام داشته باشیم – با شما مرور میکنیم:
برخی از دوستان متممی که به این درس علاقه مندند: مهرزاد مراقی ، سعید چگینی ، ، احسان توسلی ، علی نظیری
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدل کسب و کار به شما پیشنهاد میکند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
متمم مخففِ محل توسعه مهارتهای من است؛ یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهی درباره متمم مراجعه کنید.
ما برای هر یک از درسهای متمم، یک نقشه راه داریم که به یادگیری آن درس کمک میکند.
میتوانید با مراجعه به صفحه نقشه راه یادگیری، عنوان درسهای مختلف متمم را ببینید.
همچنین میتوانید دوره MBA متمم را ببینید.
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به چیزی در حدود نصف درسهای متمم دسترسی خواهید داشت.
پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به کاربر ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۷۴ هزار تومان)، فصلی (۱۹۰ هزار تومان)، نیمسال (۳۴۵ هزار تومان) و یکساله (۵۸۵ هزار تومان) بخرید.
برای اطلاعات بیشتر لطفاً به صفحهی ثبت نام مراجعه کنید.
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
۶۶ نظر برای مدل ایجاد ارزش یا ارزش پیشنهادی برای مشتری در کسب و کار شما چیست؟
پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممیها در این بحث
نویسندهی دیدگاه : هیوا
من در تمرین درس ارزش آفرینی خودم، درباره یک روش جدید و جامع یادگیری زبان بر اساس روش، کتاب و سایتی به اسم Fluent Forever صحبت کردم. اینجا هم بر اساس همون تمرین، مدل ارزش این ایده رو توضیح میدم:
1- آنالوژی : من می خواهم Fluent Forever ایران و انگلیسی باشم. یعنی می خواهم برای کسایی که ایرانی هستند و قصد دارند انگلیسی یاد بگیرند، کاری را انجام دهم که سایت Fluent Forever دارد انجام می دهد(البته فقط در بخش مدل ایجاد ارزش، نه بقیه بخشهای مدل کسب و کار).
البته الان متوجه شدم که این جواب من اشتباهه چون این دو مورد از دو صنعت متفاوت نیستند بنابراین کار من تقلید محسوب میشه ولی به هرحال با توجه به اینکه در کتاب اصلی، اشاره ای به یادگیری زبان انگلیسی نمیشه و بیشتر کاری که من میکنم در ادامه اون کتاب کرده ام (تهیه چند هزار فلش کارت، در آوردن کلیه منابع و خلاصه هموار کردن مسیر برای یک ایرانی که میخواهد انگیسی یاد بگیرد) و اینکه از موسس این روش اجازه گرفته ام، فکر کنم ایده تقلیدی، ارزش آفرین باشه.
جواب سه سوال ابتدای درس:
مخاطب : افرادی که به هر دلیلی کلاس نمی روند یا از کلاس نتیجه نگرفته اند و توانایی ابتدایی کار با اندروید یا ویندوز و اینترنت را دارند و قصد دارند یک مسیر 12 ماهه با روزی 30-40 دقیقه را طی کنند تا تسلط قابل قبولی به انگلیسی پیدا کنند.
محصول : آموزش کامل این روش، ارائه منابع لازم شامل هزاران فلش کارت دیجیتال، منابع صوتی- تصویری، کتاب متنی و صوتی، سریال و غیره.
چرا من؟ : چون کس دیگه ای روی این روش کار نکرده و من دو سال است درگیر این روش هستم (تدریس و ترجمه کتاب و تهیه منابع لازم و غیره).
2- روش ستیو بلنک : من به کسانی که از کلاس های موسسات زبان، منابع متعدد یادگیری انگلیسی و تلاشها پراکنده خود نتیجه مطلوب نگرفته اند یا از یادگیری زبان نامید شده اند و دنبال یک روش بهتر هستند که مسیر را از ابتدا به صورت قدم به قدم به آنها نشان دهد، کمک می کنم به وسیله این روش جدید و جامع و ارگانیک، بر مبنای یافته های علمی، ابزارهای جدید (مانند موبایل، کامپیوتر، اینترنت، سایتها و سریالها، کتابهای خاص و تکنولوژی های دیجیتال ) بتوانند کتاب انگلیسی بخوانند، فیلم ها را بفهمند و ارزش پیشنهادی مشتری در صورت تمایل به صورت روان صحبت کنند و بنویسند.
3- روش اُستِروالدِر :
مزیت این محصول برای مخاطب: یادگیری زبان انگیسی و پس از آن مطالعه کتابهای انگلیسی، گوش دادن به فیلم ها و دوره ها و پادکستهای انگیسی و نوشتن نامه و کامنت و مکالمه با انگلیسی زبانان.
چند ویژگی این محصول: آنلاین بودن آن، استفاده از نرم افزار انکی و فلش کارت، دیکشنری دیجیتال، کمک گرفتن از بومی های انگلیسی زبان
تجربه: یادگیری سرگرم کننده و همزمان چالش برانگیز یک زبان جدید در یک مسیر مشخص و احساس کردن پیشرفت تدریجی شان در یادگیری انگلیسی
4- استفاده از الگوی مزیتهای پایه :
من کار را به شیوه معقول و منطقی انجام می دهم (طوریکه خود شخص متوجه بشه که ایراد روشهای دیگه چیه و مشتاق بشه به ادامه این روش)
من این روش رو به شکل سفارشی انجام می دهم (ابتدا و پایه این روش برای همه یکسانه اما بعد از دو ماه، هرکسی باید بر اساس سطح و اولویت و هدف خودش مسیر متفاوتی را طی کند.)
من این مدل ارزش را به شیوه حدیدی تحویل می دهم (بر اساس یک سری مطالعاتی که در این زمینه داشته ام و بر اساس مدلهای موفق خارجی در زمینه آموزش اینترنتی)
من روی مسائل حاشیه ای مهم مانند انگیزه، اعتماد بنفس، سن و نگرانی در مورد آن، موضوع حافظه و فراموشی، خسته کننده بودن و دشوار بودن فرآیند یادگیری و موضوعات مشابهی که حداقل به اندازه خود رو یادگیری زبان اهمیت دارد اما به آنها توجه نمی شود هم تمرکز می کنم و به آنها می پردازم.
من تقریباً کوتاه ترین مسیر را نشان خواهم داد (می دانیم که کوتاه ترین مسیر، یک مسیر کوتاه نیست).
دیدگاه شما