مدیریت سرمایه چیست؟ - آشنایی با اصول مدیریت سرمایه
مدیریت سرمایه، یکی از جنبه های جدانشدنی و ضروری زندگی ماست. ما آنقدر درگیر زندگی روزمره خود هستیم که اهمیت مدیریت سرمایه را فراموش می کنیم. بدون دانش مدیریت سرمایه، نمی توان یک زندگی آزاد داشت و دانست که چگونه صورت حساب های خود را بدون مشکل پرداخت کرد و از شر بدهی های مالی خود خلاص شد.
مدیریت سرمایه به فرآیند بودجه بندی، پس انداز، سرمایه گذاری، خرج کردن یا نظارت بر مصرف سرمایه یک فرد یا یک گروه اشاره دارد. اگر حوضه فعالیت شما بازارهای مالی می باشد، این کلمه را زیاد خواهید شنید.
خیلی از افراد هستند که دوست دارند با مازاد سرمایه شان، در جاهایی که به آنها سودهای خوبی می دهد یا اصطلاحا بازگشت خوبی دارد، سرمایه گزاری کنند. ولی متاسفانه اکثر آنها نمی دانند در کجا و چگونه باید سرمایه شان را مدیریت و این کار را انجام دهند.
به عنوان مثال، عده ای تمایل به سرمایه گزاری در بازار سهام دارند. عده ای دیگر اما دوست دارند پولشان را صرف خرید و فروش ارزهای بین المللی که به آن بازار فارکس گفته می شود، بکنند. گروهی هم تمایل به خرید ملک، طلا و یا هر دارایی که به آنها سود خوبی بدهد، دارند.
آیا مدیریت سرمایه به معنی درست و صحیح خرج کردن است؟ آیا مدیریت سرمایه به این معنی است که بتوانیم سودده ترین بازارهای مالی حال حاضر را تشخیص داده و انتخاب کنیم؟ در وضعیت موجود، ریسک کدام بازارها کمتر است؟
در این مقاله آموزشی بسیار مهم، قصد داریم پاسخ اینگونه سوالات شما را داده و شما را با عناوین زیر، آشنا کنیم.
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی، مفهوم مدیریت سرمایه چیست، رعایت اصول مدیریت سرمایه، ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید، ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک، نسبت افت سرمایه، چگونه مدیریت سرمایه انجام دهیم و جمعبندی.
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
همه ما در زندگی های مان حداقل یک مرتبه با افرادی روبرو شده ایم که از لحاظ مالی، درآمد بسیار خوبی دارند. ولی وقتی کمی به آنها نزدیک تر می شویم، متوجه آشفتگی های مالی در زندگی این افراد می شویم. در حقیقت، رنجی که آنها متحمل می شوند، هیچ ربطی به درآمدشان ندارد؛ این افراد با مشکل "عدم مدیریت سرمایه" روبرو هستند. اینگونه افراد نمی دانند که چطور درآمدهای عالی شان را سرمایه گذاری و پس انداز کنند. در واقع، هر چقدر درآمد این عده بالاتر برود، به همان اندازه خرج بیشتری دارند. مدیریت سرمایه در زندگی مالی، درباره دستیابی به اهداف بلند مدت و کوتاه مدت است. دلایل متعددی وجود دارد که چرا تا این حد، مدیریت سرمایه اهمیت دارد اما، در اینجا ما فقط به چند مورد از آنها توجه می کنیم.
اولین مزیت مدیریت درست سرمایه این است که شما را مجبور به داشتن یک طرح و نقشه می کند. وقتی شما می دانید که چقدر از درآمد فعلی تان را باید کی، کجا، چگونه و در چه مارکت هایی هزینه کنید، اولین مشکل تان مرتفع می شود.
دومین حسن داشتن مدیریت مالی، به ارمغان آوردن امنیت مالی برای شما است. بر اساس هرم مشهور ابراهام مازلو، یکی از امنیت های مهم بشر، امنیت مالی است. اگر شما برای درآمدتان نقشه درست و کارآمدی نداشته باشید، همیشه دچار استرس و نگرانی خواهید بود.
نکته مهم بعدی درباره اهمیت مدیریت مالی، افزایش دارایی های شما است. فردی که می داند چگونه سرمایه اش را مدیریت کند، قطعا با سرمایه گذاری های درستی که می کند، دارایی هایش را زیادتر خواهد کرد. در نتیجه زندگی این فرد، از استانداردهای بالاتری نسبت به بقیه، برخوردار است.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مدیریت سرمایه اصطلاح گسترده ای است که شامل خدمات و راه حل ها در کل صنعت سرمایه گذاری می شود. در بازار، مصرف کنندگان به طیف گسترده ای از منابع و برنامه های کاربردی دسترسی دارند که به آنها امکان می دهد تقریباً هر جنبه ای از امور مالی شخصی خود را به طور جداگانه مدیریت کنند.
اغلب زمانی که دارایی خالص سرمایه گذاران افزایش پیدا می کند، به دنبال افراد و شرکت های حرفه ای سرمایه گذاری برای یادگیری نحوه صحیح سرمایه گذاری، می روند.
مدیریت سرمایه گذاری به فرآیندهای بودجه ریزی، پس انداز، سرمایه گذاری، خرج کردن یا نظارت بر مصرف سرمایه یک فرد یا یک گروه اشاره دارد. این اصطلاح همچنین می تواند به طور محدودتر به مدیریت سرمایه گذاری و مدیریت پورتفولیو اشاره کند.
در کل مدیریت سرمایه در یک جمله، داشتن دانش و توانمندی سرمایه گذاری با کمترین ریسک، برای رسیدن به حداکثر سود می باشد.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
حال که متوجه شدید مدیریت سرمایه چیست، باید خود را برای رعایت قواعد و اصول آن، آماده کنید. اکیدا توصیه می شود هر سرمایه گذاری قبل از ورود به دنیای تجارت، نسبت به ریسک های آن نیز، آگاه باشد.
معمولا افرادی که شناخت بهتری از خودشان دارند، سرمایه گذاری های موفق تری نیز انجام می دهند. شاید برای شما هم این سوال مهم پیش بیاید که، اصول مدیریت سرمایه چیست؟ در قسمت بعدی این اصول را برای شما بیشتر توضیح می دهیم.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگر مدیریت سرمایه را به یک میز با پنج پایه تشبیه کنیم هر پایه، یکی از ارکان اصلی سرمایه گذاری می باشد. هر معامله گر و سرمایه گذار هوشیار و آگاهی، برای ورود به یک سرمایه گذاری موفق، باید این اصول را رعایت کند.
این ارکان عبارتند از: ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه.
در دنیای پر چالش کسب و کار امروز همه افراد سعی در به دست آوردن سودهای بیشتری دارند اما این سودهای بیشتر، همیشه همراه با درصدی ریسک خواهد بود. یک سرمایه گذار آگاه، قبل از ورود به هر معامله ای، باید بداند که چه مقدار از سرمایه اش را حاضر است به خطر بیاندازد یا اصطلاحا ریسک کند. این مسئله، یکی از مهم ترین نکات هر سرمایه گذاری است.
بازده
به زبان ساده بازده، مقدار سود احتمالی است که یک سرمایه گذار قرار است به دست آورد. همانگونه که در مبحث ریسک درباره درصد ذکر کردیم، در این قسمت هم، قرار است یک سرمایه گزار در ازای ریسکی که می کند، درصدی سود به دست آورد. در نتیجه، بازده هم به صورت درصد بیان می شود.
حجم معاملات
تعداد واحدهای یک دارایی که معامله گران با پرداخت قیمتشان، مالکیت آنها را تصاحب می کنند، حجم معاملات نام دارد. این واحد دارایی، برای سرما یه گذاری های مختلف فرق می کند. فرض کنید شخصی که در بازار سهام فعالیت می کند، صاحب برگه های سهام می باشد. در این مثال برگه های سهام، واحد دارایی این فرد است.
در بازارهای سرمایه نیز، هر معامله گری باید حجم معاملاتش را نسبت به ریسک و بازده آن معامله، مشخص کند. اگر فردی برای ورود به معامله ای از حجم بالاتری استفاده کند، امکان به دست آوردن سود یا ضرر احتمالی آن فرد نیز، بیشتر خواهد شد. به قول این ضرب المثل معروف، هر که بامش بیش، برفش بیشتر.
نسبت بازده به ریسک
نسبت بازده به ریسک یا همان ریسک به ریوارد، یکی دیگر از ارکان مهم اصول مدیریت سرمایه گذاری است. این فاکتور مهم، یک فرمول ساده هم دارد. هر معامله گری قبل از ورود به معامله، باید این فرمول را بداند و آن را حتما محاسبه کند.
فرمول به این شکل است که شما با تقسیم نسبت بازده معامله به ریسک یا ضرر آن، به عددی دست پیدا می کنید که به آن، نسبت بازده به ریسک می گویند. این عدد، شاخص بسیار مهمی در معامله شما می باشد. شاید این سوال برایتان پیش بیاید که این عدد باید چند باشد؟
این سوال، سوال بسیار مهمی است. پاسخ شما حداقل عدد 1 یا 2 می باشد. اگر عدد 1 را در نظر بگیریم، به این معنی است که شما وارد معامله ای می شوید که در بدترین حالت، قرار است اگر سودی نکنید، ضرری هم نکرده باشید.
نسبت افت سرمایه
افت سرمایه یا همان DrawDawn که در بازارهای مالی به DD مشهور است، به میزانی از کاهش سرمایه شخصی گفته می شود که تحت تاثیر معاملات زیان ده، به وجود می آید. به زبان ساده تر، به اختلاف مبلغ قبل از ضرر و بعد از ضرر، افت سرمایه گفته می شود. فراموش نکنید که معامله گران موفقی که اصول سرمایه را رعایت می کنند، این فاکتور مهم را قبل از ورود به تریدشان، به صورت درصدی از حساب خود محاسبه می کنند.
چگونه مدیریت سرمایه انجام دهیم؟
به مهمترین قسمت این مقاله آموزشی رسیدیم. اگر ما به عنوان سرمایه گذار ندانیم که چطور باید سرمایه مان را مدیریت کنیم، متحمل ضررهای جبران ناپذیری خواهیم شد.
اولین نکته مهم، داشتن یک استراتژی شخصی متناسب با روحیه و شخصیت خودمان است. افرادی که تعریف بازارهای مالی به این فاکتور مهم اهمیت نمی دهند، دیر یا زود باید تاوان اشتباهاتشان را پس بدهند.
نکته دو، هیچ فردی برای تفریح و سرگرمی وارد دنیای معاملات نمی شود. هدف هر معامله گری، رسیدن به سود است. پس، باید با آگاهی به این مسئله، وارد اصل مهم سوم شویم.
نکته مهم بعدی، دانستن مقدار درصد ریسک به ریوارد است. شما باید قبل از ورود به هر تریدی کاملا از این نکته طلایی، آگاه باشید. شما باید بدانید معامله ای که قصد ورود به آن را دارید، قرار است چه مقدار سود و یا ضرر احتمالی داشته باشد.
اصل طلایی بعدی که در مدیریت سرمایه بسیار مهم است، مقدار ریسکی است که حاظر هستید در هر معامله انجام دهید. بر اساس یک قانون مهم، هیچ وقت نباید بیشتر از 2 تا 3 درصد سرمایه تان را ریسک کنید.
اینها فقط تعدادی از نکات مهم برای مدیریت سرمایه بودند. قوانین بیشتری نیز وجود دارند که بسته به اینکه در کدام مارکت ها ترید می کنید، باید رعایت شوند.
جمعبندی
چند هزار سال پیش، سردر ورودی یونان باستان، جمله ای طلایی با این مضمون نوشته شده بود: "خودت را بشناس". این قانون طلایی، تاریخ انقضا ندارد. همه ما کم و بیش به اهمیت این نکته طلایی، واقف هستیم.
در بازارهای مالی نیز، اگر فردی نداند چه نوع شخصیتی دارد، دچار ضرر و زیان های بزرگی خواهد شد. این نکته به شما کمک می کند تا بر اساس تیپ شخصیتی تان، استراتژی متناسب خودتان را داشته و وارد معامله شوید.
آیا تریدر صبوری هستید یا اینکه حوصله باز نگه داشتن معامله را ندارید. آیا فردی ریسک پذیر هستید یا ریسک گریز؟ اینها فقط اندکی از سوالات مهمی است که شما باید از خودتان بپرسید تا بتوانید در مدیریت سرمایه درست عمل کنید.
اگر می خواهید در زندگی مالی تان سرمایه گذار موفقی باشید، باید مدیریت سرمایه را بدانید و به آن عمل کنید.
مفاهیم پایه در بازار فارکس
در واقع اصطلاحات و مواردی است که قبل شروع به کار در این بازار نیاز است تا به طور دقیق با آنها آشنا باشید. ما این مطالب را در قالب مفاهیم پایه در بازار فارکس بیان کرده ایم. در ادامه این موارد توضیح داده شده است.
آشنایی با نماد ها در بازار فارکس
نماد ها توسط سازمان استاندارد جهانی برای ارزها، شاخص ها و کالاهای اساسی تعیین شده است. در این نماد ها که معمولا سه حرفی هستند دو حرف اول مربوط به کشور مبدا ارز و حرف سوم نام ارز است. به طور مثال در زیر تعدادی نمونه آورده شده است و در تصویر نیز نمادهای شاخص این بازار نمایش داده شده است. لیست کامل این نماد ها در پلتفرم های معاملاتی قابل مشاهده است.
- دلار امریکا United States Dollar USD
- یورو اتحادیه اروپا European Union Euro EUR
- ین ژاپن Japanese Yen JPY
- پوند انگلستان Pound Sterling GBP
- فرانک سوئیس Swiss Franc CHF
- دلار استرالیا Australian Dollar AUD
- دلار کانادا Canadian Dollar CAD
- یک اونس طلا Gold ounce XAU
- یک اونس نقره Silver ounce XAG
مفهوم جفت ارز در بازار فارکس (Currency Pairs)
در بازار فارکس همیشه ارزش یک ارز در مقابل ارز دیگری سنجیده می شود. به طور مثال ارز پوند انگلستان در برابر دلار آمریکا (یعنی هر پوند در مقابل هر دلار چقدر ارزش دارد). در نتیجه در این بازار همیشه با جفت ارز ها سر و کار داریم. برای نمایش این جفت ارزها نیز از سیستم نمادی که قبلا اشاره شد استفاده می شود. به طور مثال:
- EUR/USD (مقدار برابری ارزش یورو در مقابل دلار)
- GBP/USD (مقدار برابری ارزش پوند در مقابل دلار)
- USD/CHF (مقدار برابری ارزش دلار در مقابل فرانک سویس)
- USD/JPY (مقدار برابری ارزش دلار در مقابل ین ژاپن)
چهار جفت ارز بالا را جفت ارزهای اصلی (Major Currency) در بازار فارکس می نامند. در صورتی که در طرفین جفت ارز دلار آمریکا نباشد آن جفت ارز را متقاطع (Cross Rate) می گویند. مانند: EUR/GBP- GBP/CHF- AUD/NZD
یکی از مطالب مهم در مفاهیم پایه در بازار فارکس درک جفت ارز ها می باشد. در یک جفت ارز در بازار فارکس، ارز اول را ارز پایه (Base Currency) و ارز دوم را ارز متقابل (Counter Currency) می نامند. به طور مثال اگر نرخ خرید جفت ارز EUR/USD برابر ۱.۳۲۶۵ باشد بدین معنی است که هر یک یورو، ۱.۳۲۶۵ دلار ارزش دارد و برای خرید یک یورو باید ۱.۳۲۶۵ دلار پرداخت شود.
واحد تغییرات جفت ارزها (PIPs, Points)
به علت حجم بالای معاملات در فارکس (بازار تبادلات ارزی) معمولا نرخ برابری ارزها تا پنج رقم صحیح و اعشار محاسبه می شوند. در جفت ارزهای اصلی به جز ین ژاپن برابری ارزها به صورت یک رقم صحیح و چهار رقم اعشار آورده می شوند. در جفت ارزهایی که نرخ برابری آنها تا چهار رقم اعشار محاسبه می شود، به رقم چهارم بعد از اعشار پیپ (Pips) یا (Point) می گویند. ممکن است در پلتفرم معاملاتی پنج رقم اعشار ببینید که رقم پنجم را اصطلاحا پیپت (Pipet) می گویند که همچنان همان رقم چهارم اهمیت دارد و پیپ است.
مثلا اگر یورو به دلار از ۱.۳۲۶۰ به ۱.۳۲۶۴ تعریف بازارهای مالی برسد، می گوییم ۴ پیپ افزایش یافته است. در جفت ارزهای شامل ین ژاپن اعشار تا دو رقم است پس به عنوان مثال اگر قیمت GBP/JPY از ۱۸۸.۵۶ به ۱۸۸.۵۰ برسد می گوییم ۶ پیپ کاهش یافته است.
مفهوم اسپرد (Spread) و قیمت خرید و فروش (Bid & Ask)
در فارکس، برای هر جفت ارز در هر لحظه دو قیمت وجود دارد. قیمتی که شما در آن قیمت می توانید خرید انجام دهید (Ask) و دیگری قیمتی که می توانید در آن فروش انجام دهید (Bid) تفاوت این دو قیمت را اسپرد (Spread) می گویند. در واقع این دو مقدار مانند زمانی است که از صرافی قصد خرید دلار دارید و قیمت خرید و فروش در صرافی متفاوت است این اختلاف همان اسپرد است.
در پلتفرم معاملاتی به EUR/USD نگاه کنید، خواهید دید: Ask 1.3695 و Bid 1.3694 یعنی قیمت خرید این جفت ارز ۱.۳۶۹۵ و قیمت فروش ۱.۳۶۹۴ است. تفاوت این دو مقدار یا همان اسپرد در کارگزاری یا بروکر های مختلف متفاوت است مثلا برای یورو به دلار ممکن است از مقدار ۰ تا ۲ پیپ باشد.
اسپرد در واقع هزینه ای است که شما به عنوان یک معامله گر برای انجام معامله می پردازید. این مقدار در واقع در یک معامله عدد کوچکی است. مفهوم اسپرد یکی از ساده ترین مفاهیم پایه بازار فارکس است که شما از قبل نیز ممکن است با آن آشنا بوده باشید.
تعریف لوریج (Leverage)
لوریج یا ضریب اهرمی از آن دسته از مطالب مفاهیم پایه بازار فارکس است که تعریف های اشتباه و سو تفاهم های زیادی در درک آن است. میزان تغییر قیمت جفت ارز ها در بازار در روز حدود ۱ درصد است و ممکن است سرمایه گذاران خرد علاقه ای به این بازار نداشته باشند. به همین دلیل مفهومی به نام اعتبار اهرمی یا Leverage به وجود آمده است.
با استفاده از اعتبار اهرمی، سرمایه گزار می تواند تا ۱۰۰۰ برابر سرمایه خود وارد معامله شود (این رقم در بروکر های مختلف می تواند بین ۱۰ تا ۱۰۰۰ متغیر باشد و توسط شما قابل تغییر است) که البته همین موضوع ریسک شما را نیز به همین اندازه افزایش می دهد. اگر در یک معامله ۱۰ پیپ سود کنید با حجم ۱ لات، چه لوریج شما ۱۰۰ باشد چه ۵۰۰ سود یکسانی می کنید تفاوت در این است که ممکن است با سرمایه کم و ضریب اهرمی کم نتوانید معامله ای به اندازه ۱ لات انجام دهید. این مورد در مقاله ای با عنوان ضریب اهرمی (Leverage) به طور مفصل توضیح داده شده است.
لات (Lot) واحد اندازه گیری حجم معاملات
یکی از موارد مفاهیم پایه در بازار فارکس آشنایی دقیق با حجم معاملات است. اندازه حجم قرارداد یک معامله در بازار مبادلات ارز فارکس را به طور استاندارد یک لات در نظر می گیرند. اندازه قراردادها با واژه هایی مانند لات Amount یا Lot بیان می شود. در بیشتر قراردادها هر لات برابر با ۱۰۰۰۰۰ واحد ارز پایه است. مثلا اگر شما در معامله ای با حجم ۱ لات، یورو را در مقابل دلار خرید کنید (EUR/USD) در واقع ۱۰۰۰۰۰ یورو در مقابل دلار خرید کرده اید. البته نیاز نیست همیشه با این حجم وارد معامله شوید شما می توانید با مقداری مانند ۰.۰۱ لات وارد معامله شوید. این مقدار بستگی به ضریب اهرمی و سرمایه اولیه شما دارد.
مفهوم بهره شبانه (سواپ – Swap)
اکثر معاملات در بازار توسط بروکر ها و در شبکه بانکی انجام می شود. بروکر ها به علت اینکه نرخ بهره در کشورهای مختلف متفاوت می باشد تفاوت نرخ بهره معاملات باز (معاملات در جریان) مشتریان را محاسبه و نرخ بهره آن را در سود و زیان معامله لحاظ می کنند. این مورد برای معاملاتی است که بیش از ۱ روز کاری در جریان باشد و توسط شما بسته نشده باشند. در صورتی که قصد انجام معاملات بلند مدت دارید حتما از روش محاسبه سواپ کارگزار و نرخ های بهره کشورهای مختلف اطلاعات کسب کنید.
انواع دستورات معاملاتی
آشنایی و یادگیری انواع دستورات و نحوه اجرای آن ها از مهمترین مفاهیم پایه در بازار فارکس می باشد. معاملات در بازار ارز با مشخص بودن ۴ عامل انجام می شوند:
- نوع جفت ارز
- حجم معامله
- تعیین دستور خرید یا فروش
- قیمت ورود
این معاملات در فارکس به ۲ صورت انجام می شوند:
- Market Order
- Pending Order
آشنایی با Market Orders
سفارش و دستور خرید یا فروشی است که که معامله گر به صورت دستی و لحظه ای بر اساس نرخ های موجود بازار ثبت می کند. این سفارش در لحظه انجام می شود و جفت ارز مورد نظر خریده یا فروخته می شود. این مورد در مفاهیم پایه در بازار فارکس یکی از پرکاردبردترین دستورات می باشد.
آشنایی با Pending Order
سفارش و دستور خرید یا فروشی است که بر اساس تغییرات قیمت در آینده انجام می شود را دستورات معلق در مفاهیم بازار فارکس می گویند. به عنوان مثال اگر قیمت جفت ارز EUR/USD برابر ۱.۴۵۵۰ باشد، معامله گر می تواند یک دستور به کارگزار ارسال کند که اگر قیمت به ۱.۴۶۰۰ رسید، خرید یا فروشی برای تعریف بازارهای مالی وی انجام دهد.
انواع Pending Order:
A) Buy Limit ) دستور بای لیمیت دستوری است که سفارش خرید در قیمتی پایین تر از قیمت جاری بازار گذاشته می شود. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند صعودی را پایین تر از قیمت فعلی بازار پیش بینی می کند.
B) Sell Limit ) دستورسل لیمیت دستوری است که سفارش فروش در قیمتی بالاتر از قیمت جاری بازار گذاشته می شود. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند نزولی را بالاتر از قیمت فعلی بازار پیش بینی میکند.
C) Buy Stop ) دستور بای استاپ دستوری است که سفارش خرید را در قیمتی بالاتر از قیمت جاری بازار قرار می دهد. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند صعودی را بالاتر از قیمت فعلی بازار، پیش بینی می کند.
D) Sell Stop ) دستور سل استاپ دستوری است که سفارش فروش را در قیمتی پایین تر از قیمت جاری بازار قرار می دهد. این دستور زمانی استفاده می شود که تعریف بازارهای مالی معامله گر آغاز روند نزولی را پایین تر از قیمت فعلی بازار، پیش بینی می کند.
آشنایی با سایر دستورات معاملاتی
Stop Loss دستوری است که مشخص می کند معامله با چه میزان ضرر بسته شود (در صورتی که تحلیل شما اشتباه باشد بیشتر از یک مقداری ضرر نکنید.)
Take Profit دستوری است که مشخص می کند معامله با چه میزان سود بسته شود (حد نهایی رشد یا ریزش بازار را که تحلیل کرده اید.)
روش های بررسی و تحلیل بازارهای مالی
بطور کلی از سه روش پایه برای تحلیل و پیش بینی بازار استفاده می شود.
الف: Technical Analysis (تحلیل تکنیکال) بررسی نمودار ها و مطالعه روند های حرکتی قیمت برای پیش بینی و تحلیل حرکت های آینده است. معامله گران تکنیکال اعتقاد دارند هر اتفاق موثر در قیمت لحاظ شده است. انواع سبک نظریه پردازی تحلیل تکنیکال:
– تغییر قیمت ها هدفمند می باشد
– قیمت ها بر اساس روند ها حرکت می کنند
– در مورد قیمت، تاریخ تکرار می شود
ب: Fundamental Analysis (تحلیل فاندامنتال) معامله گرانی هستند که بر اساس متغیرهای سیاسی، واقعیت های اقتصاد بین الملل و وضعیت اقتصاد داخلی با تفسیر بنیادی به دنبال انگیزه ها و دلایل حرکت قیمت می باشند.
ج: Technical & Fundamental Analysis (تحلیل تکنیکال و فاندامنتال) معامله گرانی که با ترکیب و تجزیه تحلیل عوامل تکنیکال و فاندامنتال به تحلیل و پیش بینی آینده قیمت در بازار می پردازند.
موارد مطرح شده از مهمترین مفاهیم پایه در بازار فارکس است و در مطالب بعدی به طور مفصل این موارد توضیح داده می شود.
بازار دو طرفه چیست و بررسی جامع آن
اگر شما هم از دسته افرادی هستید که در طول زندگی خود تجارت و انجام معاملات را صرفا با روش مرسوم و سنتی آن انجام دادید، باید بدانید که هنوز مسائلی در بازارهای مالی نوین وجود دارد که ممکن است از آن آگاهی نداشته باشید. با پیشرفت بشر و حرکت به سمت صنعتی شدن بازارهای مالی همچون دیگر عوامل تاثیرگذار موجود در زندگی مردم با سرعت زیادی تکامل پیدا کرده و با جوانب دیگر مربوط همگام شده اند. برای رسیدن به این امر مهم مسلما نیاز بوده تا تغییرات اساسی در این عرصه به وجود بیاید. شاید اصل و قاعده تجارت تفاوت چندانی نکرده باشد ولی ابزارهایی که شما در اختیار دارید و می توانید از آن ها در بازارهای مالی استفاده کنید به نوعی دگرگون شده و تغییرات اساسی در آن شکل گرفته است. این را همه می دانیم تجارت و یا به زبان ساده تر، خرید و فروش همیشه یک اصل میانی داشته است. این اصل نشان دهنده این بوده است که شما به عنوان خریدار با پرداخت یک سرمایه که متعلق به شماست و ارزش متناسب با چیزی که از فروشنده دریافت می کنید دارد، وارد تجارت می شوید. حال شما می توانید از فروشنده یک کالا و جنس دریافت کنید و یا یک نوع از خدمات. اگر به شما بگوییم که این قاعده در طول زمان دستخوش یک سری از تغییرات شده شاید تعجب کنید. و یا این مسئله که تا به الان شما صرفا از افزایش قیمت کالا و یا خدمات بوده که می توانستید سود کسب کنید. باید گفت که دیگر این موضوع حقیقت ندارد. برای درک بهتر این مسئله باید به شما بازار دو طرفه را معرفی کنیم که به نوعی در تجارت نوین شکل می گیرد. اگر شما هم کنجکاو و علاقه مند به این موضوع هستید، حتما با ما همراه باشید.
جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد بازارهای مالی مقاله معرفی انواع دستورات خرید و فروش در بازارهای جهانی و تفاوت آنها را مطالعه بفرمائید.
اگر شما هم در بازار های معاملاتی مشغول کسب درآمد هستید،با ما در این ویدیو همراه باشید و ۵ راز (پله) موفقیت مستمر در معامله گری بازار های مالی را بدانید و به کار بگیرید.
بازار دو طرفه چیست؟
اگر بخواهیم در ابتدا به صورت خلاصه یک تعریف از بازار دو طرفه داشته باشیم می توانیم بگوییم در حالتی که شما بتوانید با فروش استقراضی یک کالا و یا یک نوع سرمایه که انتظار افت ارزش آن را دارید، به سود برسید در واقع شما در یک بازار دو طرفه تجارت می کنید. شاید در ابتدا این مسئله برای شما نامفهوم و گنگ باشد ولی در ادامه کاملا آن را درک خواهید کرد. اینجا با یک مثال سعی می کنیم که یک تصویر واضح تر از بازار دو طرفه ترسیم کنیم. تصور کنید که ارزش فعلی یک خانه صد میلیون تومان است ولی شما به عنوان تحلیل گر انتظار دارید که در مدت نه چندان دور این قیمت افت پیدا کرده و به هفتاد میلیون تومان برسد. در اصل شما با اینکه از این موضوع مهم اطلاع دارید ولی صاحب این خانه و یا خانه ای مثل آن نیستید. در نگاه اول به نظر می رسد که شما نمی توانید از این موضوع کسب سود کنید زیرا که نه مالکیت آن را دارید و نه سرمایه ای برای خرید و فروش آن را در اختیار دارید. این جاست که بازار دو طرفه و فروش استقراضی به کمک شما می آید. در بازار دو طرفه شما قادر هستید که با تعریف بازارهای مالی عقد یک قرارداد این خانه را به فروش بگذارید و تعهد بدهید که در یک زمان مشخص این خانه را خریده و به طرف قرارداد تحویل می دهید. در این حالت شما می توانید بعد از افت قیمت و ارزش این خانه، آن را با قیمت هفتاد میلیون تومان خریداری کرده و بعد از تحویل دادن آن به طرف قرارداد مبلغ صد میلیون تومان دریافت کنید و از جانب این معامله یک سود سی درصدی به دست بیاورید. واضح است که انجام این معامله در بازار سنتی و مرسوم که می توانیم در اینجا به آن بازار یک طرفه بگوییم، غیرممکن است و شما به هیچ عنوان با این شرایط قادر نخواهید بود به سود برسید. هر چند که تحلیل درستی داشته باشید و پیش بینی شما به حقیقت بپیوندد. در واقع می توان گفت بازار دو طرفه این امکان را به شما می دهد که از نهایت توانایی و قدرت تحلیل خود برای رسیدن به سود استفاده کنید. در بازارهای مالی جهانی این نوع معامله که شما با استقراض و فروش یک سرمایه که در لحظه متعلق به شما نیست در نهایت به سود دست پیدا می کنید، ( Short sell ) نام دارد. در این حالت و در بازارهای بورسی شما می توانید از کاهش ارزش یک سهام به سود قابل توجهی دست پیدا کنید. همانند دیگر بازارهای مالی، معامله در بازار دو طرفه نیز صرفا به سود منتهی نشده و ممکن است شما در آن متحمل ضرر شوید. قبل از اینکه این موضوع را واشکافی کنیم، لازم است که کمی بیشتر راجع به بازار دو طرفه و پدیده ( Short selling ) صحبت کنیم و از جوانب مختلف آن را بررسی کرده و نقاط قوت آن را مرور کنیم.
بازار دوطرفه و فروش استقراضی
همانطور که اشاره کردیم این روزها فروش استقراضی و یا ( Short sell) پدیده ای رایج در بازارهای مالی و بورسی جهانی محسوب می شود و طیف گسترده ای از سرمایه گذاران و معامله گرها از آن استفاده می کنند. با اینکه شاید تا اینجا کاملا متوجه چگونگی کارکرد این موضوع شده باشید سعی می کنیم با یک مثال عملی که در بازارهای مالی و بورسی جهانی صورت می گیرد این موضوع را کاملا شفاف کنیم. فرض کنید که یک سرمایه گذار و معامله گر برآورد کرده است که ارزش سهام شرکت کوکاکولا که در حال حاضر هر سهم آن به صورت افراطی ارزش گذاری شده و قیمتی برابر با پانصد و چهل دلار برای هر سهم دارد در آینده نه چندان دور افت ارزش پیدا کرده و به قیمت سیصد تعریف بازارهای مالی دلار برای هر سهم می رسد. در اینجا سرمایه گذار برای خرید قرضی به بروکر و یا کارگذار مراجعه می کند (برای دانستن اینکه بروکر چیست؟ مقاله سواپ در فارکس چیست؟ بخش بروکر چیست را بخوانید) و تعداد ده سهم را از او دریافت می کند. سپس این معامله گر این تعداد سهام را با همین قیمت فعلی یعنی پانصد و چهل دلار به فروش گذاشته و می فروشد. بعد از اینکه این سهام به فروش رفت این سرمایه گذار منتظر می ماند تا ارزش آن کاهش پیدا کرده و به قیمت مدنظر او که در این مورد سیصد دلار است برسد. پس از اینکه این افت قیمت به وقوع پیوست این سرمایه گذار به خرید همان تعداد سهام یعنی ده سهم اقدام می کند و آن ها را با ارزش سیصد دلار برای هر سهم می خرد و با مراجعه به کارگذار یا بروکر این تعداد سهام را که از او قرض گرفته بود، به او باز می گرداند. در این مورد فرد مدنظر ما بدون صرف کردن هزینه و سرمایه خود موفق شده است فقط با تکیه بر تحلیل خود روی هر سهم دویست و چهل دلار و جمعا دو هزار و چهارصد دلار سود کند. حالا فرض کنید که این پیش بینی به واقعیت نپیوندد و به جای افت قیمت ارزش این سهم افزایش پیدا کرده و به هفتصد دلار برسد. حالا سرمایه گذار باید با اینکه هر سهم را با قیمت پانصد و چهل دلار فروخته، هر سهم را هفتصد دلار خریداری کرده تا به کارگذار باز گرداند و متحمل یک ضرر هزار و ششصد دلاری شود. پس متوجه می شویم که ( Short selling) صرفا به سود ختم نشده و ممکن است شما به عنوان سرمایه گذار و معامله گر با ضرر رو به رو شوید. در نتیجه باید قبل از ورود به این روند آن را از تمام جوانب بررسی کرده و از درستی تحلیل خود تا میزان قابل قبولی اطمینان حاصل کنید.
برای تصمیم گیری بهتر و آگاهانه مقاله نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه تعریف بازارهای مالی گذاری را پیشنهاد میکنیم.
مزایای بازار دو طرفه
همانطور که اشاره کردیم این امکان که شما می توانید با افت ارزش سهام به سود برسید یکی از مزایای بازارهای دو طرفه محسوب می شود که کاملا محسوس است. زیرا که اگر کسب سود صرفا به افزایش قیمت و ارزش آن ها محدود باشد، شما به عنوان معامله گر تقریبا نیمی از توان خود برای رسیدن به سود را از دست می دهید چرا که همه می دانیم روند بازار همیشه افزایشی نبوده و در خیلی از بازه های زمانی ما با یک روند نزولی مواجه هستیم. ولی لازم به ذکر است که مزایای بازار دو طرفه فقط به این مورد محدود نشده و شاخه های دیگری نیز دارد. یکی از این موارد جلوگیری از به وجود آمدن حباب قیمتی در بازارهای مالی هست. زیرا که در بازارهای یک طرفه به دلیل میل سرمایه گذاران و حتی کارگذاران به وجود روند افزایشی که اصولا برای آن ها سود و افزایش نقدینگی را به همراه دارد موجب می شود که گاها سهم های مختلف به صورت کاذب افزایش ارزش پیدا کنند و اختلاف ارزش آن نسبت به ارزش واقعی این سهم ها زیاد شود و در نهایت میلی برای از بین رفتن این حباب و برگشتن قیمت در بازار وجود نداشته باشد. این روند اصولا تا جایی ادامه پیدا می کند که سرمایه گذاران ممکن است با ضررهای سرسام آور رو به رو شوند. در این مواقع وجود بازار دو طرفه کمک می کند این روند ادامه پیدا نکند. زیرا که عموم سرمایه گذاران می توانند از روند نزولی نیز به سود دست پیدا کنند.
از دیگر مزایای این پدیده می توانیم به افزایش اهمیت و نقش تحلیل در بازارهای مالی اشاره کنیم. در بازار دو طرفه تحلیل در تصمیم گیری سرمایه گذاران اهمیت دو چندانی پیدا می کند. این امر مهم باعث می شود که سرمایه گذاران و معامله گران تصمیمات خود را با دقت بیشتری بگیرند و در نتیجه ما با یک بازار تخصصی تر رو به رو هستیم که نوسانات روزانه آن در طولانی مدت به واقعیت نزدیک تر بوده و افراد می توانند بسته به میزان دانش و تخصصی که در تحلیل و بررسی دارند به سود بیشتری دست پیدا کنند. در نهایت نیز می توانیم به افزایش نقد شوندگی سهام اشاره کنیم. همانطور که می دانیم به عنوان مثال در بورس ایران گاها با بازه های زمانی مواجه می شویم که اکثر افراد امکان فروش سهم هایی که در اختیار دارند را ندارند. زیرا که اصطلاحا بازار در رکود به سر می برد. این امر باعث شده که تعداد زیادی از مردم و سرمایه گذاران، سرمایه خود را وارد بازار نکنند. زیرا ممکن است زمانی که آن ها به سرمایه خود نیاز دارند این امکان را نداشته باشند که آن را از بازار خارج کنند. تقریبا تمام این پدیده ناشی از این است که در این بازار افراد صرفا و فقط از افزایش قیمت و روند صعودی بازار است که می توانند سود کسب کنند و در مواقعی که این شرایط حاکم نباشد بازار وارد رکود شده و بعضا مدت زمان زیادی به طول می انجامد تا از آن خارج شود. به نظر تا اینجا متوجه شده اید که پدیده بازار دو طرفه تا چه میزانی می تواند تاثیر گذار بوده و بر روی افزایش کیفیت یک بازار مالی تاثیر مثبت بگذارد. باید اشاره کنیم که تمام مواردی که در اینجا به عنوان مزایای بازار دو طرفه برای شما مطرح کردیم می تواند عینا به عنوان نقاط ضعف بازارهای یک طرفه نیز محسوب شود. لازم است که فراموش نکنیم که حضور در بازار دو طرفه و استفاده از پدیده ( Short sell ) همانند اینکه می تواند به کسب سود منجر شود می تواند به ضرر نیز ختم شود. این قائده یک بخش جدا نشدنی از فعالیت در بازارهای مالی و تجارت به حساب آمده و نقش مهمی را در به تعادل رسیدن هر بستر مالی ایفا می کند. در نتیجه نباید از آن ترس داشت و باید توجه داشت که وظیفه ما به عنوان یک فعال در تجارت نوین ایجاب می کند که قبل از ورود به هر معامله و تجارتی از عواقب خوب و بد آن آگاهی کسب کرده و با چشم بسته به آن وارد نشویم. این امر موجب می شود که کیفیت بستر مالی که در آن فعال هستیم افزایش پیدا کرده و با تخصصی تر شدن آن اهمیت مسائلی مهمی همچون تحلیل و آگاهی نسبت به قوائد های تجاری حفظ شود. امیدواریم که بازارهای مالی داخلی همچون بازار بورس ایران با رشد و ایجاد ابزارهای مالی به روزی همچون بازار دو طرفه و فروش تعهدی و ( Short sell ) به سرمایه گذاران این فرصت را بدهند تا با حداکثر توان خود به فعالیت بپردازند. از اینکه تا اینجا همراه ما بودید سپاسگذاریم و برای شما سلامتی و روزهای پرسود را آرزومندیم.
بازارهای مالی چه هستند؟ – ساختار و وظایف بازارهای مالی
شما ممکن است تعجب کنید که چگونه دانسته های یک مدیر مالی ارزش سهامداران را حداکثر می کند و چطور رفتار اخلاقی یا غیر اخلاقی او ممکن است بر ارزش شرکت اثر بگذارد.
این اطلاعات، روزانه برای مدیران مالی از طریق تغیرات قیمت در بازارهای مالی فراهم می شود. اما بازارهای مالی چه هستند؟
بازارهای مالی مکان ملاقاتی برای مردم، شرکت ها و موسساتی است که یا نیاز به پول دارند یا پول جهت قرض دادن یا سرمایه گذاری دارند. در این تعریف گسترده بازارهای مالی به عنوان یک شبکه جهانی وسیع از مؤسسات مالی و انفرادی که ممکن است قرض دهند، قرض گیرند یا مالکان شرکت های عمومی جهانی می باشد. مشارکت کنندگان در بازارهای مالی شامل دولت های ملی، ایالتی و محلی هستند که قرض گیرندگان وجوه نقد هستند.
ساختار و وظایف بازارهای مالی
بازارهای مالی بازارهایی هستند که در آن ها دارایی های مالی مبادله می شوندو دارایی های مالی برگه های کاغذی مثل سهام و اوراق قرضه هستند که ارزش آن ها به ارزش دارایی های واقعی شرکت های منتشر کننده آنها وابسته است، تقاوت دارایی های مالی با دارایی های واقعی در این است که دارایی های واقعی ماهیت فیزیکی دارد مانند: اتومبیل، املاک و مستغلات، وسایل منزل و … در صورتی که دارایی های مالی به تنهایی فاقد ارزش می باشد.
یکی از راه های سرمایه گذاری، خرید دارایی های مالی است. ترتیب خرید دارایی های مالی نسبت به خرید دارایی های واقعی این است که اولاً دارایی واقعی مصرفی است نه وسیله پس انداز و سرمایه گذاری، دوما اینکه خرید دارایی های واقعی و بلا استفاده نگه داشتن آنها به امید گرانتر شدن در آینده به معنای بلااستفاده نگه داشتن منابع کشور است. و ارزش افزوده ای ایجاد نمی کند. مگر آنکه از آن استفاده شود مثل اینکه شخصی اتومبیل و یا خانه ای بخرد و آن را اجاره دهد.
چند نوع از دارایی های مالی عبارتند از: سپردهای سرمایه گذاری در بانک ها، طرح های بازنشستگی که توسط صندوق های بازنشستگی ارائه می شود. انواع بیمه نامه های شرکت های بیمه و در نهایت اوراق بهادار قابل داد و ستد در بورس اوراق بهادار که توسط کارگزاران خرید و فروش می شود.
بازارهای مالی را بر اساس معیارهای مختلفی تقسیم می کنند که دو نمونه اصلی آنها به شرح زیر است.
1- طبقه بندی بر اساس سر رسید حق مالی
الف: بازار پول
ب: بازار سرمایه
در بازار پول، اوراق بهاداری که زمان سر رسید آنها کمتر از یکسال است مبادله می شوند و در بازار سرمایه اوراق بهاداری که زمان سررسید آن ها بیش از یک سال باشد داد و ستد می شوند. در بازار پول بانک ها و صرافی ها فعالیت دارند و بازار سرمایه نیز عمدتاً بورس اوراق بهادار را شامل می شود.
2- طبقه بندی بر اساس مرحله انتشار – بازارهای مالی
الف: بازار اولیه
ب: بازار ثانویه
اوراق بهاداری که برای اولین بار توسط دولت و یا شرکت ها منتظر می شوند در این بازار پذیره نویسی می شوند. نهاد بازار اولیه در کشور ما بانک است. در واقع تأسیس هر شرکت و یا شروع هر فعالیت اقتصادی در بازار اولیه صورت می گیرد. در بازار ثانویه اوراق بهاداری که در بازار اولیه پذیره نویسی شده اند مورد داد و ستد مجدد قرار می گیرند. و نهاد آن در کشورها بازار بورس اوراق بهادار است.
همانطور که اشاره شد بازار بورس بازار ثانویه است یعنی در بورس شرکتی تأسیس نمی شود و فقط سهام شرکت های پذیرفته شده که قبلاً تأسیس شده و چند سال فعالیت کرده اند مورد معامله قرار می گیرند.
نقش بازار های مالی
الف: جمع آوری سرمایه های خود (یک کاسه کردن آنها، در جهت تجهیز منابع مالی شرکت ها).
انتشار سهام و فروش اوراق قرضه (در ایران اوراق مشارکت) یکی از مطمئن ترین راه های جمع آوری وجوه لازم برای سرمایه گذاری های بلند مدت است. واحدهای تولیدی و تجاری به جای استقراض از نظام بانکی می توانند تحت ضوابطی از طریق انتشار سهام یا فروش اوراق قرضه در بورس تامین مالی نمایند. تاسیس واحدهای بزرگ تولیدی و تجاری چنان سرمایه انبوهی را می طلبد که از توان مالی یک فرد یا خانواده خارج است.
بورس مکانی است که این واحدها با انتشار سهام و یا دیگر اوراق بهادار قادر هستند سرمایه های پراکنده را جمع آوری کرده و در پروژه های بزرگ سرمایه گذاری نمایند.
ب: توزیع عادلانه درآمد
از دید اقتصاد کلان تقسیم مالکیت های بزرگ از طریق فروش سهام آنها در بورس اوراق بهادار، به توزیع عادلانه تر درآمده و نیز ایجاد احساس مشارکت در عموم افراد جامعه در فعالیت های تولیدی و تجاری کمک زیادی می کند. انتشار و فروش سهام به عموم به منظور تامین منابع مالی نسبت به سایر راهکارهای تامین مالی همچون استقراض بانکی مرجع است. بسیاری از جامعه شناسان توزیع مالکیت را بین عموم افراد جامعه مفید تعریف بازارهای مالی می دانند. زیرا از دو قطبی شدن جامعه جلوگیری می کند و ناآرامی های اجتماعی را کاهش می دهد.
ج: ایجاد یک بازار رقابتی کامل
بازار رقابتی کامل بازاریست که در آن تعداد زیادی خریدار و فروشنده به نحوی عادلانه تحت مکانیزم بازار یعنی عرضه و تقاضا به فعالیت می پردازند. و هر کس می تواند آزادانه اوراق بهادار را خریداری و یا به فروش برساند. ضمناً شرکت های پذیرفته شده در بورس ملزم هستند اطلاعات مالی و گزارش های مربوط به اتفاقات مهم و سرمایه گذاری ها و به طور کلی هر گونه اطلاعاتی که روی قیمت سهام اثر گذار است و محرمانه نمی باشد را به صورت سه ماهه، شش ماهه، نه ماهه، و سالیانه به سازمان بورس اوراق بهادار ارسال نموده و سازمان بورس نیز پس از بررسی های لازم، آنها را منتشر می نماید.
د: تخصیص مطلوب منابع:
وجود یک بازار رقابت کامل در بورس اوراق بهادار، تخصیص مطلوب منابع را میسر می سازد. بورس اوراق بهادار با تعیین بهای رقابتی سهام به عنوان ابزار انتظامی اقتصاد، مدیران غیر کارا و ضعیف را تنبیه و مدیران مبتکر و قدرتمند را تشویق می کند. همچنین یک شرکت زیان ده نمی تواند از طریق بورس به تامین نیازهای مالی خود اقدام نماید.
خدمات مالی:
افزایش رقابت، جهانی شدن و پیشرفت فناوری، شرکت های ارائه کننده خدمات مالی را به تکاپوی استفاده از ابزارهای بازاریابی انداخته است. نقش خدمات مالی مانند: بانکداری، بیمه، بورس و تامین مالی و … به سرعت در حال رشد است. حتی می توان سودآورترین شرکت های برتر دنیا را در بخش صنعت خدمات مالی مشاهده نمود. خدمات مالی عبارت است از: فعالیت ها، منافع و رضایت مندی های مرتبط با فروش پول که برای کاربران و مشتریان ارزش مرتبط مالی خلق می کند. خدمات مالی را می توان در پنج طبقه زیر تقسیم بندی نمود:
1- خدمات نهادهای مرتبط با پول
2- خدمات نهادهای مرتبط با اوراق بهادار
3- خدمات نهادهای مرتبط با اعطا اعتبار و وام
4- خدمات نهادهای مرتبط با دلالی یا واسطه گری خدمات فوق
5- خدمات نهادهای مرتبط با بیمه
واسطه های مالی:
تمام شرکت ها و فعالین بازارهای مالی را می توان واسطه های مالی نام برد. به طور کلی می توان واسطه های مالی را به شکل زیر تقسیم بندی کرد:
1- واسطه های مالی بانکی (مقامات پولی و بانک های سپرده پذیر)
الف: بانک مرکزی
ب: سایر نهادهای بانکی
ج: بانک های سپرده پذیر
2- واسطه های مالی غیر پولی
الف: شرکت های بیمه
ب: شرکت های سرمایه گذاری
ج: صندوق بازنشستگی و احتیاطی
د: اتحادیه های اعتباری
ذ: سازمان های وام و پس انداز، صندوق های پس انداز با هدف های خاص (تعاونهای اعتباری)
و: شرکت های تامین مالی (به مجموعه ایی از واسطه های مالی که در اعطای وام به بنگاهها و مصرف کنندگان تحصص دارند گفته می شود)
هـ: شرکت های اجاره ی بلند مدت (شرکت هایی هستند که دارایی های با دوام و ملموس نظیر ماشین آلات را خریداری می کنند و آنها را به شکل اجاره در اختیار افراد حقیقی و حقوقی قرار می دهند).
ارائه کننده خدمات مالی:
الف: کارگزاران بورس اوراق بهادار
ب: دلالان بورس اوراق بهادار
ج: بانک های سرمایه گذاری یا شرکت های تامین سرمایه (بانک های سرمایه گذاری سازمان هایی هستند که اعتبار میان مدت و بلند مدت در اختیار وام گیرندگان می گذارند. این بانک ها انتشار سهام و اوراق قرضه های جدید دولتی راتهدید می کنند.
ر: بانک های رهنی (فعالیتی مشابه بانک های سرمایه گذاری دارند این بانک ها اوراق بهادار رهنی ناشی از ساخت خانه ها و مجتمع های مسکونی جدید و بنگاههای تجاری را به دست می آورند و آنها را نزد وام دهندگان بلند مدت مانند شرکت های بیمه، صندوق های بازنشستگی و بانک های پس انداز به ودیعه می گذارند).
خدماتی که توسط واسطه های مالی ارائه می شود عبارتند از:
هزینه های نظارت:
تجمیع وجوه مالی در یک موسسه مالی موجب می شود موسسه مالی توان و انگیزه لازم را برای جمع آوری اطلاعات و اعمال اقدامات نظارتی داشته باشد. اندازه به نسبت بزرگ موسسه مالی موجب می شود جمع تعریف بازارهای مالی آوری این اطلاعات ها هزینه کمتری محقق شود (صرفه های ناشی از مقیاس فعالیت)
ریسک نقدینگی و قیمت:
موسسات مالی موجب می شوند، قدرت نقدینگی سرمایه گذاری های خانواده ها افزایش یافته و ریسک قیمتی مطا مالی آنها کاهش یابد.
هزینه های معاملاتی:
مانند صرفه های ناشی از مقیاس فعالیت در هزینه های تولید اطلاعات، اندازه موسسات مالی می تواند صرفه های ناشی از مقیاس فعالیت در هزینه های معاملاتی را فراهم کند.
وساطت در انطباق سر رسیدها:
موسات مالی بهتر می تواند تعریف بازارهای مالی ریسک ناشی ازعدم تطابق سر رسید دارایی ها و بدهی هایشان را متحمل شوند.
وساطت در انطباق ارزشی اسمی:
موسسات مالی از قبیل مسل های مشترک سرمایه گذاری این امکان را برای خرده سرمایه گذاران فراهم می آورند که بتوانند بر محدودیت های خرید دارایی در حجم ارزش اسمی بالا چیره شوند.
خدماتی که کل اقتصاد از آن متاثر می شوند:
انتقال عرضه پول:
نهادهای سپرده پذیر به عنوان واسطه هایی هستند که اقدامات مربوط به سیاست های پولی به وسیله این موسسات بر دیگر سیستم های مالی و اقتصاد تاثیر می گذارند.
تخصیص اعتبار:
موسسات مالی اغلب به عنوان بزرگترین و گاهی به عنوان تنها منبع تامین مالی برای بخش خاصی از قتصاد مانند املاک مسکونی و کشاورزی محسوب میشوند.
انتقال ثروت بین دو فصل:
موسسات مالی به ویژه شرکت های بیمه عمر و صندوق های بازنشستگی، خدماتی را ارائه می کنند که از طریق آن امکان انتقال ثروت یا دارایی از یک نسل به نسل دیگر امکان پذیر می شود.
خدمات پرداخت:
موسسات مالی از تعریف بازارهای مالی قبیل نهادهای سپرده پذیر، خدمات پرداختی را انجام می دهند که کل اقتصاد از آن منتفع می شود
چه تفاوت هایی بین بازارهایی پول و سرمایه و بازارهای اولیه و ثانویه وجود دارد؟
مفهوم قوی سیاه در بازارهای مالی چیست؟
احسان والیان
- اشتراکگذاری
مفهوم قوی سیاه که در انگلیسی به آن (Black Swan) گفته میشود به واقعهای اشاره دارد که پیش بینی آن به خاطر نادر بودنش کار سختی است و البته اگر اتفاق بیافتد عواقب فاجعه باری را به همراه خواهد داشت.
این واژه برای اولین بار از قلب وال استریت پرهیاهو و از یک نویسنده و تاجر و البته یک اقتصاد دان پیشگو شنیده شد. مفهوم قوی سیاه که در انگلیسی به آن (Black Swan) گفته میشود به واقعهای اشاره دارد که پیش بینی آن به خاطر نادر بودن آن کار سختی است و البته اگر اتفاق بیافتد عواقب فاجعه باری را به همراه خواهد داشت. با این که رویداد الگوی قوی سیاه بسیار نادر است اما باید همیشه و در تمام محاسبههایی که میشود در نظر داشت تا در صورت رخ دادن بتوان در مقابلش ایستادگی لازم را انجام داد. سال ۲۰۰۸، سالی بود که این مفهوم در یک کتاب مدیریت مالی تعریف شد و راه به جهان آکادمیک نیز باز کرد. این مفهوم ابعاد مختلفی در بازارهای مالی دارد که به معرفی آنها خواهیم پرداخت.
ظهور الگوی قوی سیاه در 2008
اولین بارکه این واژه مانند یک موجود منحوس یا یک مرض بر جامعه بشری سایه میافکند در پی بحران مالی پدیدار شد. البته باید در نظر داشت که مفهوم قوی سیاه مانند مفهوم طلاق میماند. با این که عمل طلاق در میان زوجین یک عمل کراهتبار است و باید تا آن جا که میتوان از آن جلوگیری کرد اما گاهی که دیگر کار از کار گذشته، این عمل میتواند نجات بخش باشد و از حوادث شوم آینده که ممکن است در صورت با هم بودن بین مرد و زن اتفاق بیافتد جلوگیری کند. الگوی قوی سیاه نیز چنین کاری را در بازارهای مالی انجام میدهد؛ به این معنی که اگر یک سیستم، نهاد و یا هر سازمان معیوبی وجود دارد، بهتر است قبل از این که در آینده دچار رویدادهای فاجعه بار قوی سیاه در بازارهای سرمایه شود به آن اجازه بدهیم تا شکست بخورد.
سه مشخصه قوی سیاه
اول؛ بسیار غیر قابل پیش بینی است؛ به طوری که فراتر از حد انتظار هست و میتوان آن را گونهای نادر نام برد و احتمال روی دادن آن را کاملا نامعلوم دانست. دوم؛ بعد از رخ داد قوی سیاه، اثری فاجعه بار و تقریبا غیر قابل جبران به جا میگذارد. سوم؛ اما با همه غیر قابل پیش بینی بودنش، در زمان رویداد آن قدر واضح قابل تشریح است که انگار میتوانستیم آن را از مدتها قبل پیش بینی کنیم.
ویژگی اول، غیر منتظره بودن الگوی قوی سیاه
بارها با فجایع اقتصادی در بازارهای مالی مواجه شدهایم و بارها هم این جمله را از سیاستگذاران اقتصادی شنیدهایم که اصلا انتظار وقوع بحران را نداشتهاند. یکی از ویژگیهای قوی سیاه این است که به صورت غیر منتظره اتفاق بیافتد. اما این که قوی سیاه یک رخداد غیر منتظره است برای بسیاری از استادان علم اقتصاد اصلا جای تعجب ندارد. به عنوان مثال در دوران مختلف مانند سال 2008 جهان دچار یک رکود بزرگ شد و نرخ بیکاری در کوتاهترین زمان ممکن به دو برابر درصد خودش رسید.
ویژگی دوم، تاثیر اقتصادی بزرگ
بسیاری از افراد هر رخدادی را با مفهوم قوی سیاه اشتباه میگیرند. یکی از ویژگیهای متمایز کننده قوی سیاه از دیگر فجایع اقتصادی این است که این رخداد ابعاد بسیار بزرگی دارد و تقریبا روی تمام بازارهای مالی و شرایط اقتصادی تاثیر میگذارد. در بالا این مثال را آوردیم که در سال 2008 شاهد یک رکود جهانی بودیم. اما لازم به ذکر است که این رکود از مسکن گرفته تا افت شدید بازارهای دیگر و افزایش نرخ بیکاری را به همراه داشته است. این تاثیر بزرگ به واسطه ظهور قوی سیاه است.
ویژگی سوم، قابل پیش بینی بودن
اما ویژگی آخر قوی سیاه که کمی ما را دلگرم میکند و این امید را به ما میدهد که میتوانیم با مطالعه رخدادهای فاجعه بار گذشته قوی سیاه تا حدی زمان وقوع آن را بشناسیم قابل پیش بینی بودن آن است. اما این قابل پیش بینی بودن نیاز به مطالعه و بحث دارد. به عنوان مثال سیاستهای ضعیف در وام دهی و بی توجهای به کم اعتبار بودن وام گیرندگان کلان یکی از علائمی است که باعث ظاهر شدن قوی سیاه شده بود. از طرفی، قراردادهای مبهم زیادی که بسته میشود و نقطه شروع و انتهای آنها هم معلوم نیست میتواند از بزرگترین عوامل قابل پیش بینی الگوی قوی سیاه باشد.
آیا ابزاری است که بتوان قوی سیاه در بازار سرمایه را تشخیص داد؟
متاسفانه باید گفت که برای تشخیص الگوی قوی سیاه، راهکارهای معرفی شده کاربردی ندارند. بسیاری سعی میکنند با استفاده از نمونههای گذشته و با مرور گزارشات از این واقعه در دهههای پیشین به پیش بینی الگوی قوی سیاه بپردازند اما باز به خاطر نادر بودن این اتفاق، این کار هم فایده چندانی تا به امروز نداشته است. اما موضوعی که بیش از غیر قابل پیش بینی بودن باعث میشود افراد از حضور قوی سیاه در بازار سرمایه باخبر نشوند این است انسان بالطبع به دانستن عواقب فاجعه بار و فکر کردن به خانه آخر علاقهای ندارد.
چند نمونه از رویدادهای الگوی قوی سیاه
یکی از نمونهها از الگوی قوی سیاه در سال ۲۰۰۸ در زیمباوه اتفاق افتاد که نرخ تورم کل به بیشتر از ۷۹٫۵ درصد رسید و به عنوان فاجعه بار ترین تورم در قرن بیست رکورد شکنی کرد. از دیگر نمونهها در همین سال میتوان به سقوط مالی بازار مسکن ایالات متحده آمریکا اشاره کرد که با وسعت بسیار زیادی که داشت تنها افراد کمی وقوع آن را پیش بینی کرده بودند.
مفهوم قوی سیاه که در انگلیسی به آن (Black Swan) گفته میشود به واقعهای اشاره دارد که پیش بینی آن به خاطر نادر بودنش کار سختی است و البته اگر اتفاق بیافتد عواقب فاجعه باری را به همراه خواهد داشت.
ویژگی اول، غیر منتظره بودن الگوی قوی سیاه. دوم، تاثیر اقتصادی بزرگ و سومین ویژگی قابل پیش بینی بودن آن است.
دیدگاه شما