قربون دستتون، خودتون ساختین، خودتون هم بیاین لطفا ادامه بدین، ما داریم میریم…
بهترین استراتژی معاملاتی ارزهای دیجیتال که برای موفقیت در ترید باید بدانید!
اگر میخواهید در بازار ارزهای دیجیتال استراتژی معاملاتی یا ترید خود را تغییر دهید و در این بازار پیچیده و دشوار به راحتی بتوانید درآمد کسب و تبدیل به سرمایهگذار موفق شوید، این مقاله میتواند به درد شما بخورد. دنیای ارزهای دیجیتال و سرمایهگذاری در ابتدا ممکن است پیچیده به نظر برسد و بسیاری را در خود سردرگم کند. در این مقاله از صرافی ارز دیجیتال رمزینکس سعی کردهایم بهترین استراتژی معاملاتی و ترید ارزهای دیجیتال را ارائه دهیم که میتوانید به راحتی آنها را یاد گرفته و در معاملات خود از آنها استفاده کنید.
۹ استراتژی معاملاتی برتر ارز دیجیتال
در ادامه به معرفی بهترین و استراتژی معاملاتی و ترید ارز دیجیتال پرداخته شده است. در مقاله «ترید ارز دیجیتال چیست؟ هر آنچه که باید در مورد تریدینگ بدانید!» به طور مفصل به مفهوم ترید یا معامله ارزهای دیجیتال پرداخته شده است.
اسکالپینگ (Scalping)
استراتژی معاملاتی اسکالپینگ در صورتی که به درستی اجرا شود، میتواند بهترین استراتژی معامله و ترید ارزهای دیجیتالی باشد که هر کاربر و سرمایهگذار میتواند انتخاب کند. اسکالپینگ در واقع استراتژی است که در آن معاملات کوچک با حداقل زمان و با سودهای کم انجام میدهید.
در این استراتژی حداکثر مدت زمان خرید و فروش رمز ارز کمتر از یک ساعت است. بزرگترین دارایی اشخاصی که از این استراتژی پیروی میکنند حجم معاملات است و در این روش تعداد معاملات انجام شده از سود آنها مهمتر است.
اسکالپرها (Scalpers) یا اشخاصی که اسکالپینگ میکنند هرگز سودهای کلان را هدف قرار نمیدهند و همچنین منتظر تغییر روند بازار و صعود آن برای افزایش سود خود نمیمانند. اسکالپینگ هرگز نباید در موقعیتهای نامشخص انجام شود و بهترین بازار برای اسکالپرها یک بازار آرام با نوسانات محدود است.
معاملات معکوس (Reverse trading)
استراتژی معاملاتی معاملات معکوس یکی از بهترین استراتژیهای ترید رمز ارز محسوب میشود. مبتنی بر تغییر روند کلی بازار است.
این استراتژی در واقع به یافتن لحظه دقیق تغییر روند بازار مربوط میشود. اگر یک سکه برای مدتی طولانی صعودی باشد یک معاملهگر معکوس به دنبال لحظهای میگردد که روند سکه معکوس میشود تا روی آن سرمایهگذاری کند.
یک نسخه جالب دیگر از معاملات معکوس، انجام معامله با پیش بینی افت و خیزهای قیمت هر روز و کسب درآمد از آن روز است. خطری که در این استراتژی سرمایهگذاران را تهدید میکند این است که در صورت پیش بینی اشتباه ضرر زیادی خواهند دید.
معاملات مومنتوم (Momentum)
یکی از سادهترین و بهترین انواع استراتژی معاملاتی و ترید ارز دیجیتال در این لیست، معاملات مومنتوم است که به حرکت بازار و روند قیمت سکهها مربوط میشود.
این استراتژی اگرچه یکی از بهترین استراتژیها است اما در عین حال یکی از خطرناکترین و چالشبرانگیزترین استراتژیها نیز به شمار میرود چرا که باید هر دو جهت مختلف را پیش بینی کرد. مؤلفه اصلی این استراتژی حجم است. مومنتوم در حجمهایی که یک روند ایجاد میکند تعریف میشود.
معاملهگران از موج قیمتها تا لحظهای که حجمها بالای یک سطح خاص باقی بمانند استفاده میکنند و سپس از آن خارج میشوند. سختترین قسمت چنین استراتژی این است که معاملهگر باید لحظه مناسب برای خروج از بازار و همچنین تجزیه تعریف استراتژی خروج و تحلیل تغییرات حجم بر اساس شاخصهای مختلف را بداند.
معاملات محوسازی (Fading)
محوسازی یکی از بهترین انواع استراتژی معاملاتی پر ریسک در برابر روند بازار است. محوسازی هم یکی از ریسکیترین استراتژیها در بازار ارز دیجیتال است چرا که پیش بینیهای غلط ممکن است منجر به خسارات زیادی شود.
در عین حال، انجام یک حرکت صحیح سودهای کلانی به دنبال خواهد داشت و این استراتژی در واقع شرطبندی روی چند معامله برای کسب سود قابل توجه است.
بهترین زمان برای اجرای این استراتژی زمانی است که نوسانات زیادی در بازار وجود دارد. این نوسانات معمولاً قبل از خبرهای مهم یا صحبت برخی کشورها درباره اجرا یا ممنوعیت استفاده از رمز ارز رخ میدهد.
نوسان گیری یا سوئینگ تریدینگ
سویئنگ تریدینگ (Swing Trading) یا معاملات نوسان گیری یکی از رایجترین سبکهای معاملاتی است. شاید این استراتژی بهترین روش معاملاتی برای افراد مبتدی باشد زیرا سرعت آن از معامله روزانه کمتر است و این به معاملهگران فرصت بیشتری میدهد تا تمام پوزیشنها را کنترل کرده و بهترین نقاط ورود را پیدا کنند.
در معامله نوسان گیری معاملهگر پوزیشن خود را تا روز بعد یا حتی چند روز یا هفته باز نگه میدارد. اندیکاتورهای سوئینگ تریدینگ ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که جنبههای خاصی از پرایس را برای تصمیمگیری بهتر معاملهگر برای او آشکار میکنند.
همه اندیکاتورهای فنی بر اساس دادههای تاریخی قیمت را از منظرهای مختلف تحلیل میکنند، بنابراین گفتن اینکه اندیکاتورها میتوانند آینده قیمت را پیشبینی کنند نادرست است. در مقاله «معامله نوسان گیری یا سوئینگ تریدینگ (Swing Trading) چیست؟ از اندیکاتور تا تشخیص» به طور مفصل به این استراتژی پرداخته شده است.
خرید و هودل (hodl)
وقتهایی که قیمت بیت کوین و سایر رمز ارز کاهش مییابد، اگرچه چنین به نظر میرسد که این قیمتها دیگر صعود نخواهند کرد اما در واقع چنین موقعیتهایی یکی از بهترین زمانها برای خرید رمز ارز و ورود به بازار هستند، درست مانند بورس. بازار ارزهای دیجیتال نیز به طور کلی قوی هستند و پس از سقوط قابل توجه قیمتها امکان صعود دوباره آنها بسیار زیاد است.
بازار ارزهای دیجیتال یکی از پر نوسانترین بازارها است و میتواند به سرعت روند خود را تغییر دهد. صدها بار پیش آمده که قیمت بیت کوین به طور قابل توجهی کاهش یافته و پس از مدتی نه تنها بهبود یافته است بلکه پیشرفت هم کرده است.
استراتژی خرید و هودل ارزهای دیجیتال اگرچه یکی از ایمنترین راهکارها است اما به طور نسبی شامل زمان زیاد و سود محدود است. استراتژی معاملاتی هودل کردن در مقاله «هودل (HODL) چیست؟ اصطلاح هودل کردن در ارزهای دیجیتال چگونه است؟» مفصل تشریح شده است.
معاملات محدوده نوسان یا رنج تریدینگ
معاملات محدوده یا رنج تریدینگ به شدت به مفهوم حمایت و مقاومت مورد استفاده در معاملات فارکس و سهام وابسته است. اولین چیزی که برای یادگیری این استراتژی باید یاد بگیرید، کندل استیک (candlestick) یا نمودار شمعی است. قرنهاست که از این نمودارها برای ساخت مدلهای پشتیبانی و مقاومت استفاده میشود که اساساً دو بازه قیمت هستند که شامل پیش بینی نوسانات یک سکه در یک بازه میشود.
در واقع شما قرار است رمز ارز را در سطوح پشتیبانی خریداری کنید و هنگامی که به سطح مقاومت نزدیک شد، آن را بفروشید. ایده اصلی این استراتژی این است که قیمت در محدوده باقی بماند و اگر بیش از یک سطح خاص افزایش یابد، به منزله شکستن محدودیتهایی است که کمتر اتفاق میافتد و این تنها خطر موجود در این استراتژی است.
معامله با فرکانس بالا (HFT) یا معاملات الگوریتمی
استراتژی معاملات الگوریتمی (Algorithmic Trading) پیچیدهترین استراتژی ترید ارزهای دیجیتال در این لیست است و همچنین یکی از سودآورترین استراتژیهای معامله در سراسر جهان به شمار میرود. در معامله الگوریتمی در واقع تمام مراحل یک استراتژی به صورت خودکار انجام میشود و لازم نیست کاربر به طور دستی آنها را انجام دهد.
معاملات با فرکانس بالا سرعت زیادی در انجام معاملات دارند و اغلب معاملات در عرض چند میلی ثانیه انجام میشوند. انجام معاملات در کمتر از یک ثانیه به صورت دستی و توسط خود سرمایهگذار امکان پذیر نیست و کاربر تنها میتواند تنظیمات را تغییر دهد و مابقی کارها به صورت خودکار انجام میشوند.
این استراتژی شامل بسیاری از آزمایشهای مجدد و تکرار معاملات کوچک پس از کسب سود ناچیز و استفاده از حجم معاملات است. به خاطر داشته باشید که یافتن یک الگوریتم سودآور معامله رمز ارز که بتوانید درآمد مناسبی از آن کسب کنید خیلی ساده نیست.
به همین دلیل است که بسیاری از معاملهگران ارزهای دیجیتال ترجیح میدهند از استراتژی مولتی هودل (Multi HODL) استفاده کنند. این استراتژی همه مزایای شگفت انگیز و خودکار معامله الگوریتمی را دارد؛ با این تفاوت که کاربر تسلط بیشتری بر روی آن دارد و کمک فروانی به کاربر در کسب درآمد از بی ثباتی بازار میکند.
تقاطع طلایی و تقاطع مرگ
تقاطع طلایی (Golden Cross) و تقاطع مرگ (Death Cross) یکی از بهترین استراتژی معاملاتی و ترید رمز ارز بسیار مهیجی است که برای اجرای صحیح آن باید هر دو اصطلاح را به خوبی درک کنید. تقاطع طلایی به زمانی گفته میشود که میانگین کوتاه مدت یک ارز دیجیتال خاص از میانگین بلند مدت عبور میکند. میانگین کوتاه مدت به طور کلی به میانگین ۵۰ روز اخیر و میانگین بلند مدت به میانگین ۲۰۰ روز اخیر گفته میشود.
در مقابل، تقاطع مرگ دقیقاً نقطه مقابل تقاطع طلایی است و به زمانی گفته میشود که میانگین کوتاه مدت به زیر میانگین بلند مدت میرسد.
تعین زمان وقوع این روندها با تجزیه و تحلیل تغییر در حجم معاملات انجام میشود. برخی از معاملهگران از شاخص قدرت نسبی (RSI) و میانگین متحرک همگرایی و واگرایی (MACD) نیز استفاده میکنند و حجم یکی از بهترین شاخصها را در نظر میگیرند. در کل این استراتژی معاملاتی ارزهای دیجیتال حول خرید در تقاطع طلایی و فروش در تقاطع مرگ میچرخد.
راهنمای ابزار رایگان تریدینگ ویو (TradingView) به زبان ساده برای تحلیل تکنیکال
شناسایی بهترین نقاط خروج از معامله | بهترین استراتژی ها
این یک حقیقت است که معاملهگران ساعتها زمان برای تنظیم دقیق استراتژیهای ورود به بازار صرف میکنند، اما پس از آن خود را با خروجی های نامناسب متضرر میکنند. در واقع، بسیاری از تریدرها فاقد برنامهریزی های مؤثر برای خروج از معامله هستند، و اغلب در بدترین قیمت ممکن از بازار خارج میشوند. اما استراتژیهایی جهت شناسایی نقاط خروج از معامله وجود دارد که زند تریدرز در این مقاله بهترین استراتژی های خروج را به شما معرفی خواهد کرد. لطفا با ما همراه باشید.
چرا دانستن نقاط خروج از معامله اهمیت دارد؟
قبل از اینکه به بیان استراتژی ها بپردازیم، نگاهی خواهیم داشت به اهمیت دانستن نقاط خروج از معامله. در واقع صحبت در مورد بهترین نقاط خروج از معامله ، بدون توجه به اهمیت آن، باعث می شود که همچنان معامله گران تنها با توجه به نقاط ورود ، معامله را آغاز نمایند و در نهایت متضرر شوند.
به طور کلی تریدرها در دو حالت از موقعیت معاملاتی در بازارهای مالی خارج می شوند، حالت اول این است که با کسب سود خارج می شوند و حالت دوم با از دست دادن سود. در نتیجه این به نفع شماست، زمانی از معامله خارج شوید که در سود باشید؛ نه ضرر!
در ادامه شما را با استراتژی های نقاط خروج از معامله آشنا خواهیم کرد. همچنان با ما همراه باشید.
معرفی بهترین استراتژی ها برای شناسایی نقاط خروج از معامله
اگر شما از آن دسته افرادی هستید که به انجام معاملات اصولی معتقد هستید و تریدینگ را به عنوان یک منبع درآمد اصلی برای خود انتخاب کرده اید، پس لازم است که با نکات؛ اصطلاحات و … به خوبی آشنا باشید و از تسلط کافی برخوردار باشید.
آشنایی با بهترین نقاط ورود به معامله و خروج از آن، از نکات کلیدی است که لازم است قبل از هر اقدامی استراتژی های آن را بدانید.
شناسایی نقاط خروج از معامله با استراتژی S/L
استراتژی stop-loss یا همان S/L ، یکی از استراتژی های خروج است که شما می توانید آن را از طریق بروکر خود در موقعیت های معاملاتی مختلف لحاظ نموده و زمانی که حرکت بازار به سمت آن نقطه رسید، به طور خودکار از معامله خارج شوید. به علاوه ، زمانی که بازار با نوسانات زیادی همراه باشد، استفاده از دستور stop-loss می تواند تا حد ممکن زیان های شما را به حداقل برساند. به علاوه شما می توانید از تعیین حد ضرر نیز استفاده کنید.
انواع دستور S/L ، که می توانید برای شناسایی بهترین نقاط خروج از معامله از آن ها استفاده کنید عبارتست از :
- دستور GTC : Good till canceled ، این دستور با نام “معتبر تا زمان لغو” شناخته می شود. با استفاده از این دستور ، سفارش شما در زمان تعیین شده طبق تقویم یا زمانی که به صورت دستی مشخص کرده اید، اجرا می شود.
- دستور سفارش روز : در این نوع دستور، پس از یک روز، دستور صادر شده در S/L منقضی می شود.
- دستور Trailing stop : این دستور در فاصله ای مشخص و معین از قیمت بازار اجرا می شود و به سمت پایین حرکت نمی کند.
البته برای استفاده از دستورات stop-loss ، قوانینی وجود دارد که در این بخش آن ها را مطرح کرده ایم.
قوانین استفاده از دستور stop-loss
- هرگاه بازار به S/L برسد، در آن زمان S/L به سفارش بازار تبدیل خواهد شد.
- S/L ، همیشه یا کمتر از قیمت پیشنهاد فعلی فروش ، یا بالاتر از قیمت در خواست فعلی خرید ، در سفارش بازار است.
شناسایی نقاط خروج از معامله با استراتژی T/P
استراتژی T/P ، یا استراتژی Take-Profit ، مانند S/L عمل می کند، با این تفاوت که در این دستور، تریدر حداکثر سود خود را مشخص می کند و هنگامی که قیمت فروش در بازار به آن حد برسد، این دستور به سفارش بازار تبدیل می شود.
تفاوت استراتژی T/P با استراتژی S/L چیست؟
دو تفاوت عمده بین این دو استراتژی وجود دارد. اولین تفاوت این است که، در استراتژی T/P ، دستور Trailing stop وجود ندارد. یعنی در فاصله ای مشخص از قیمت بازار قابل اجرا نیست، به این دلیل که در این حالت شما قادر به کسب درآمد نخواهید بود.
تفاوت دیگر استراتژی T/P با S/L آن است که در استراتژی T/P ، نقطه ی خروج از معامله باید از قیمت فعلی بازار بالاتر باشد.
تا این بخش از مقاله شما را با لزوم دانستن بهترین نقاط خروج از معامله آشنا کردیم، همچنین شما را با استراتژی های آن آشنا نمودیم. اما استفاده از این دستورات برای شناسایی بهترین نقاط خروج از معامله ، مستلزم در نظر داشتن نکاتی مهم است که در ادامه به ذکر این نکات پرداخته ایم.
نکاتی مهم برای استفاده از استراتژی خروج از معامله که لازم است بدانید
به منظور تشخیص بهترین نقاط خروج از معامله و به کارگیری استراتژی ها و دستورات ذکر شده ، لازم است که به چند نکته ی اساسی توجه داشته باشید. این نکات عبارتند از :
- ابتدا لازم است که شما مشخص کنید که چه مدت زمان می خواهید در معامله باقی بمانید که این به سبک معامله گری هر تریدر بستگی دارد. استفاده از دستورات ذکر شده برای تعیین نقاط خروج از معامله ، با توجه به ترید های کوتاه مدت و بلند مدت ، می تواند با رعایت نکات مربوطه انجام شود. به طور مثال برای معاملات بلند مدت، مثلا بیشتر از یک ماه، لازم است که اهداف سود بلند مدت خود را مشخص نمائید. Trailing stop را تعیین کنید تا با محدود کردن سود شما، احتمال کاهش سود را در پوزیشن های پر ریسک، به حداقل برساند.
- میزان ریسک خود را مشخص کنید. حتما می دانید که یکی از مهم ترین پارامترها در سرمایه گذاری، تعیین سطح ریسک است. در حقیقت با تعیین ریسک مشخص می کنید که شما تا چه حد از سرمایه خود را می توانید از دست بدهید. به این ترتیب نوع S/L شما مشخص می شود. تریدرهایی که مایل به ریسک بالاتری هستند، S/L را بیشتر تعیین می کنند.
- در واقع باید قبل از ورود به بازار تعیین کنیم که در چه نقطهای از بازار خارج خواهید شد. به طور مثال آیا حاضرید یک T/P تعریف کنید و از بازار خارج شوید، آن هم زمانی که روند سهام شما همچنان صعودی است؟ در حقیقت اینجاست که احساسات به میان می آید و هستند کسانی که در این موقعیت، مضطرب می شوند و یا به طمع سود بیشتر همچنان مایلند در معامله بمانند، یا بر عکس افراد دیگر سهام خود را زودتر می فروشند. که در هر دو این حالت احساسات می تواند منجر به افزایش زیان یا کاهش سود شما شود. به همین دلیل توصیه می شود که حتما نقطه ی خروج را برای خود مشخص کنید.
کلام پایانی
با مطالعه مطالبی که در این مقاله ذکر شد، قطعا متوجه شده اید که شناسایی بهترین نقاط خروج از معامله چقدر پر اهمیت است و به منظور ریسک کمتر و رسیدن به سود بیشتر لازم است که نکات و مطالبی که در این مقاله مطرح شد را به دقت مطالعه کنید و اجرا نمائید. به این صورت شما می توانید معاملات هوشمندانه تری داشته باشید و موفق تر عمل کنید.
استراتژی خروج در بیزینس پلن
آخرین چیزی که باید در فصل برنامهریزی مالی لحاظ کنید، بخشی به نام استراتژی خروج است. استراتژی خروج به برنامه شما برای فروش کسبوکار به شرکتهای دیگر یا عرضه سهام، بهصورت عرضه اولیه، اشاره دارد. اگر سرمایهگذارانی دارید، آنها میخواهند با تفکرات شما در این حوزه آشنا شوند.
اگر کسبوکاری را اداره میکنید که میخواهید مالکیت آن را برای خود نگهدارید و به دنبال سرمایهگذاران فرشته یا خطرپذیر نیستید، میتوانید از این بخش صرفنظر کنید. در خاتمه کار، سرمایهگذاران انتظار بازگشت سرمایه رادارند و تنها راهی که برای دستیابی به این امر وجود دارد، فروش شرکت به افراد دیگر است.(استراتژی خروج در بیزینس پلن)
نیازی نیست که دوباره به جزئیات مختلف بهطور کامل بپردازید، بلکه باید شرکتهایی را شناسایی کنید که ممکن است، در صورت موفقیت، به خرید شرکت شما علاقهمند باشند.
این بخش، مختص بیزینس پلن هوشمندانه است و ممکن است هر بیزینس پلنی این بخش را نداشته باشد.مشخص کنید که استراتژی خروجتان از بیزینستان چیست. این مسئله برای مخاطبان بیزینس پلن، جالب و تعیینکننده است که بدانند چقدر آیندهنگر هستید.
سیاست شما میتواند ابتدا راهاندازی و سپس، فروش بیزینس باشد. در این صورت بررسی کنید که چطور میخواهید بیزینستان را بفروشید.
ممکن است بخواهید در آینده، بیزینستان را با بیزینس های دیگر و رقبایتان ادغام کنید.
ممکن است بیزینستان را برای ادامه بعد از بازنشستگی، در اختیار افراد دیگری بگذارید.
البته هر بیزینسی را نباید فروخت. به همین دلیل در استراتژی خروج، هم ادغام کردن را که موجب رشد بیزینس میشود، در نظر بگیرید و هم در اختیار دیگران گذاشتن برای ادامه راه بیزینس. این استراتژی، ارزشافزوده زیادی را برای بیزینس ایجاد میکند.
استراتژی خروج چیست؟
استراتژی خروج، یک روش است که اغلب از طرف صاحبین کسبوکار و سرمایهگذاران و کارآفرینان و به کار گرفته میشود. آنهایی که مبالغ هنگفتی در یک کسبوکار سرمایهگذاری میکنند از استراتژی خروج برای واگذاری شرکت به مالکان یا بیزینس های دیگر استفاده میکنند که از متداولترین استراتژیهای خروج میتوان به واگذاری مدیریت، فروش سهام شرکت و انتخاب جانشین اشاره کرد.
خارج شدن از کسبوکار واقعیتی است که باید از همان مراحل اولیه کار در نظر گرفته شود. چنین پیشبینی نیازمند توسعه طرحهای احتمالی برای رویدادهایی است که حتی ممکن است هرگز اتفاق نیافتد.
به عقیدهٔ من، این استراتژی از اهمیت بسیاری برخوردار است. طراحی برای خارج شدن از یک کسبوکار بهاندازه برنامهریزی برای شروع تعریف استراتژی خروج یک کار مهم است. خروج بهموقع از یک موقعیت کاری به معنای عدم صرف هزینه، زمان و جلوگیری از ناامیدی در آینده است. اگر تاکنون نسبت به این مسئله بهصورت جدی فکر نکردهاید، زمان آن رسیده است.(استراتژی خروج در بیزینس پلن)
انواع استراتژی خروج از کسبوکار
واگذاری مالکیت به اشخاص یا سازمانی دیگر
عرضه عمومی سهام
واگذاری مدیریت به شخصی دیگر
جانشین کردن یکی از اعضای خانواده و آشنایان
تسویهحساب کردن
یکی از متداولترین روشهای استراتژی خروج، استراتژی فروش میباشد، اگر بخواهید از استراتژی فروش استفاده کنید، باید تا جایی که میتوانید سعی کنید آمار خریداران و سرمایهگذاران را روی کسبوکارتان بالا ببرید و نقاط قوت کارتان را تقویت و نقاط ضعف را تا حد ممکن پایین بیاورید.
استراتژی خروج بدین معنا نیست که کسبوکار شما نابودشده است. در حقیقت، درست برعکس این است!
شما بایستی کسبوکار خود را بهگونهای ارزیابی کنید که روزی در بهترین سناریوی ممکن، آن را به فروش برسانید. استراتژی خروج، برنامه ایست برای خارج شدن شما از مشارکت در یک کسبوکار. برای بیشتر کارآفرینان و مدیران کسبوکار، استراتژی خروج به معنای آمادگی کسبوکار برای ایجاد یک تحول مالکیتی است. با نظارت بر یک استراتژی خروج مؤثر، میتوان قیمت فروش را افزایش داد و مطمئن شد که کسبوکار شما حتی پس از ترک کردن شما هم پابرجا باقی خواهد ماند. این را میتوان نوعی برنامهریزی جایگزین در نظر گرفت.
چرا باید استراتژی خروج داشته باشیم؟
امروزه همه کارگزاران و مشاوران تجاری، برنامهریزی برای یک استراتژی خروج را از همان روزهای نخست پیشنهاد میکنند. شاید برایتان تعجبآور باشد که چرا بایستی شروع کسبوکاری را برنامهریزی کرده و از همان روز اول به فکر خروج خود باشید. ولی درواقع اینچنین نیست. استراتژی خروج، هوشمندانهترین طرح در دنیای اقتصادی روبهپیشرفت امروزی است.
همهٔ اسناد برنامهریزی کسبوکار، یک برنامهٔ خروج دارند که بهاحتمالزیاد از همان روز اول، استراتژی خروج آن کسبوکار را به نمایش میگذارند. البته تعریف استراتژی خروج ممکن است ایجاد استراتژی خروج از همان روز اول و پیشبینی روزی که کسبوکارتان را ترک کنید، کمی عجیب به نظر برسد. ولی سرمایهگذاران خارجی به دانستن برنامههای بلندمدت یک کسبوکار بسیار علاقهمند هستند. با دانستن مقصد یک کسبوکار، تزریق سرمایه به یک استارتاپ بهوسیله یک سرمایهگذار کلید میخورد.
استراتژی خروج کسبوکار شما بایستی در ذهن خودتان بسیار واضح و شفاف باشد. این استراتژیها هستند که شمارا به سمت انجام عملکردهای مختلف در کسبوکارتان سوق میدهند. برای مثال، اگر قصد دارید در بازار بورس سرمایهگذاری کنید، باید از همان روز اول، از برخی قوانین خاص حسابداری پیروی کنید در غیر این صورت، تلاشهای شما بینتیجه مانده و اگر با این شرایط شرکت خود را به یکی از رقبای سرسخت خود بفروشید، هزینههای بسیار بیشتری خواهد داشت.
اگر قصد واگذاری کسبوکار به یکی از کارمندان و یا اعضای خانواده رادارید حتماً آموزش و آشنا کردن این شخص با زیروبم کار ضروری است؛ چراکه انتقال یک کسبوکار با تعداد زیادی مخاطب و سرمایه در گردش به شخص ناآشنا باعث شکست کسبوکار میشود.
علت دیگر برای طراحی استراتژی خروج علاقه کارآفرین به ابداع و نوآوری میباشد. پس از گذشت چند سال از استارتاپ و رشد و بارور شدن آن دیگر خلاقیت چندانی برای کسبوکار وجود ندارد. البته کسبوکارهای پیش رو در علم و تکنولوژی و بروز رسانی نیز وجود دارند اما بهروزرسانی غالب کسبوکارها، ارضاکننده حس نوآفرینی یک مدیر استارتاپ را نیست.(استراتژی خروج در بیزینس پلن)
عوامل مؤثر در تعیین استراتژی خروج
برنامهریزی یک استراتژی خروج مؤثر، برای همه کسبوکارها ضروری است. استراتژی کسبوکار بایستی شامل طرح سفارشی باشد که برای همه شرایط منحصربهفرد سازمان، بازار و شرایط صنعتی، روندهای جاری و اهداف و زمان موردنیاز کاربرد داشته باشد. استراتژی خروج دارای الگوی خاص و ثابتی نیست که بتوان از اینترنت دانلود کرد. استراتژی خارج شدن از کسبوکار، ترکیبی از چند عامل مختلف میباشند. البته برخی از این عوامل با توجه به شرایط زمانی تغییر میکنند. بیایید با یکدیگر برخی از این عوامل را بررسی کنیم.(استراتژی خروج در بیزینس پلن)
اهداف: خواسته مالکان چیست؟ دوست دارند با خروج از کسبوکار به چه چیزهایی دست یابند؟ آیا این ترک کسبوکار با سودمندی همراه است یا خود مالکان مشتاق به کنارهگیری هستند؟
چارچوب زمان: چه زمانی مالکان کسبوکار، نیاز به فروش دارند؟ اگر چارچوب زمان بهصورت انعطافپذیر باشد، مالکان در شرایط بهتری به مذاکره میپردازند. اما اگر زمان موردنیاز کم باشد، با گزینههای محدودتری مواجه خواهند شد.
سرنوشت کسبوکار: آیا مالک فعلی کسبوکار انتظار دارد پس از خروج، شاهد رونق یافتن نامحدود کسبوکار خود باشد یا اینکه سرنوشت کسبوکار بنیان گذاشتهشده برایش مهم نیست و فقط به فکر سود خویش است؟ این عامل مهم، کمک خواهد کرد که مالکان تعیین کنند آیا بایستی کسبوکار خود را ادغام کنند، بفروشند، یا از طریق معامله یک برنامه جایگزین طراحی کنند؟
سرنوشت مالک: آیا صاحب کسبوکار میخواهد درآمد حاصل از فروش کسبوکار را برای تأمین سرمایهگذاری در سازمان دیگر اختصاص دهد؟ آیا هدف صاحبان، فقط خروج از کسبوکار است؟ آیا مالک کسبوکار به فکر بازنشستگی خود است؟
برنامه سودمند استراتژی خروج بایستی همه این عوامل را بهصورت دقیق و شفاف مدنظر قرار دهد. در غیر این صورت، استراتژی خروج، چیزی بیش از یک لیست مبهم از گسترهای از فعالیتها نیست.
انواع راهبردها برای خروج از کسبوکار
استراتژیهای خروج متفاوتی با توجه به نوع و هدف کسبوکار وجود دارد ولی در زیر برجی از رایجترین این استراتژیها را میتوانید مشاهده کنید.
۱. ادغام و جذب (M&A)
بدین معنی که شرکت شما با شرکت مشابه دیگر ادغام شود و یا توسط شرکتی بزرگتر خریداری شود. این، همان وضعیت دو سر برُد است که شرکتهای مجاور با مهارتهای تکمیلی میتوانند از طریق ادغام، منابع موجود را ذخیره کنند. برای شرکتهای بزرگتر، این روشی مؤثر و سریعتر برای توسعه درآمدها در مقایسه با تولید محصولات جدید ارگانیک میباشد.
۲. عرضه اولیه (IPO)
در سالهای گذشته این بهترین و سریعترین روش برای رسیدن به بالاترین میزان درآمد بود ولی، درست از سال ۲۰۰۰ که اینترنت گسترش یافت، میزان عرضه اولیه، تا سال ۲۰۱۰ هر سال کاهش یافت و هماکنون حدود پانزده درصد میباشد. این استراتژی برای استارتآپها چندان مطلوب نیست. بااینوجود، سهامداران بازهم به این کار تمایل دارند و نگرانی مسئولان بیشتر شده است.
۳. فروش به یک دوست
این استراتژی، همچون استراتژی M&A نیست. درواقع شرکت شما با شرکت دیگری ادغام نشده است. بلکه روشی مناسب برای خروج نقدی بوده و میتوانید به سرمایهگذاران و خودتان پول پرداخت کنید، زمان کمتری هدر داده و دوباره خودتان را سرگرم کنید. خریدار ایدهآل، کسی است که دارای تواناییهای بالاتر و علاقهمند به کارهای عملیاتی در کسبوکار باشد.
۴. ایجاد خط تولید برای خودتان
منظور از این استراتژی، ایجاد خط تولید، و یا نوعی سرمایهگذاری است که بازگشت سرمایه و دارایی (ROA) آن بیشتر از نرخ رشد بازار است. یعنی چنانچه دارای یک کسبوکار ایمن و پایدار باشید و جریان درآمدهایتان ثابت باشد، به دنبال کسی باشید که در مورد راهاندازی بخشی جدید به شما اعتماد داشته باشد و شما از باقیمانده سرمایه، برای اجرای ایدههای بعدی خود استفاده کنید. قطعاً شما دوست دارید مالکیت خود را حفظ کرده و از درآمدهای سالیانه لذت میبرید. ولی این استراتژی برای باقی ماندن، به ایدههای زیادی نیازمند است.
۵. انحلال و انسداد
یکی از مهمترین استراتژیهای خروج که نادیده گرفتهشده، بستن دربهای کسبوکار و یا انحلالان ها میباشد. ممکن است حادثهای طبیعی همچون حادثه یازدهم سپتامبر رخ دهد و یا بازارهایی که در آن سرمایهگذاری کردهاید، منفجر شوند. همه قوانین پیشرفت را پیش رویتان قرار دهید وگرنه نمیتوانید کشتی کسبوکار خود را بهپیش برانید.
استراتژی خروج برای بسیاری از افراد مفهوم منفی دارد اما این نکته را همواره بایستی در نظر داشته باشید که درواقع، بهترین دلیل برای ایجاد استراتژی خروج، برنامهریزی در خصوص چگونگی بهینهسازی یک موقعیت ایده آل است. نه اینکه بخواهید از وضعیت نامناسبی خارج شوید. این کار شمارا مجاز میکند تا استارتآپ خود را راهاندازی کرده و تلاش خود را معطوف به چیزهایی کنید که باعث جذابیت بیشتر در نظر خریداران اصلی میشود.
هرگز آنقدر منتظر نمانید تا دچار گرفتاری شده و سپس به فکر استراتژی خروج بیفتید. بلکه از همینالان به فکر ایجاد برنامه یا معاملهای موفقیتآمیز باشید.
مراحل انتخاب و بررسی استراتژی خروج
پس از آشنایی شما با انواع استراتژی خروج حال زمان آن رسیده تا مرحلهبهمرحله انتخاب یک استراتژی سودمند را بررسی کنیم.(استراتژی خروج در بیزینس پلن)
۱. ارزیابی بازار برای تعیین استراتژی خروج
همه ما میدانیم که شرایط بازار، یکباره تغییر میکند. بااینوجود، تطبیق شرایط بازار با استراتژیهای خروج، کمک میکند بازده بیشتری را در انتهای این مسیر به دست بیاورید. برای نمونه، چنانچه صنعت شما قرار باشد تا ده سال آینده، دوازده درصد توسعه یابد، میدانید که باید شرکت خود را به فرد دیگر بسپارید و یا از عرضه اولیه کمک بگیرید. وقتی یک استراتژی خروج موفق طراحی کنید، صنعت شما بهصورت سالم توسعه خواهد یافت.
شاید عکس این قضیه صادق باشد. صنعت شما در حال فروپاشی است. در اینچنین مواردی، باید به دنبال راههایی باشید که کسبوکارتان را نهتنها برای مشتریان عادی بلکه برای خریداران اصلی نیز جذاب نشان دهد. شاید بخواهید خط تولید محصولاتتان را متنوع کنید، ایدههای جدید را جایگزین ایدههای قدیمی کرده و یا مخاطبین جدیدی برای خود انتخاب کنید.
۲. ارزیابی روح و روان خودتان
شاید به نظر احمقانه باشد ولی، پیش از طراحی استراتژی خروج، بایستی روح و روان خود را بررسی کنید. دلتان میخواهد پسازاینکه کسبوکار خود را ترک کردید، چه اتفاقی برای کارمندان و کسبوکارتان بیفتد؟ برخی از افراد دوست دارند کسبوکار خود را به یکی از کارمندان خود بسپارند. عدهای از آنها هم دوست دارند کسبوکار را در خانواده خود حفظ کنند ولی فرزندان یا اعضای خانواده علاقهای به این کار ندارند. اگر به دنبال سوددهی بیشتری باشید، مطمئناً باید کسبوکار خود را به فروش برسانید. از خودتان بپرسید که آیا با این کار کنار میآیید؟ اگر میان این انتخابها گیرکرده باشید، میتوانید بخش بیشتری از مالکیت خود را به فروش رسانده و بخش کمتران را برای تصمیمگیری در شرایط حساس شرکت حفظ کنید.
۳. ارزیابی زمان
تاریخی را برای خروج احتمالی خود از کسبوکار فعلیتان تعیین کنید. دلتان میخواهد چه زمانی بازنشسته شوید، کسبوکارتان را بفروشید و یا به چیزهای دیگر مانند خانواده و یا دنیاگردی برسید؟ ممکن است این تاریخ در ابتدای کار واضح نباشد، ولی بهتر است در ذهن خود حدود آن را ذخیره کنید. مثلاً، در حال حاضر ۴۵ ساله هستید و میخواهید کسبوکارتان را تا سن شصتسالگی ادامه دهید، درست است که زمان دقیقی را نمیدانید ولی حداقل میتوانید تخمین احتمالی بزنید.
۴. استارت آمادهسازی
بررسی کنید کدامیک از استراتژیهای خروج را میخواهید انتخاب کنید و بر همان اساس آمادهسازی مسائل کسبوکار خود را شروع کنید. اگر علاقهمند به ادغام شرکت خود با شرکتهای دیگر هستید، بایستی تا جای ممکن کسبوکارتان را جذاب جلوه دهید. از شرِ بدهیها خلاص شوید، از همکاری با سرمایهگذاران جدید اجتناب کرده و توجه ویژهای بهپیش بینیهای فروش و افزایش سود سالانه داشته باشید. برنامهریزی عرضه اولیه، کمی سختتر است.(استراتژی خروج در بیزینس پلن)
درواقع، عرضه اولیه، نوعی پروسه اداری محور بوده و به منابع ارزشمندی نیازمند هستید. اما چنانچه شرکت شما بتواند میزان عرضهها را مقیاس بندی کند، این روش، روش مناسبی برای خروج میباشد. بعلاوه شما آپشنی هم برای حفظ سطح مالکیت سهام شرکت خودخواهید داشت. درصورتیکه قصد دارید کسبوکار خود را به یکی از اعضای خانواده محول کنید، بایستی پیش از واگذاری آموزشهای لازم را به شخص موردنظر بدهید. کمک کنید که امور داخل و خارج از کسبوکار را بهخوبی فرابگیرند تا با خیال راحت از بیرون نظارهگر روند پیروزی هر چه بیشتر کسبوکار قدیمیتان باشید.
تعیین استراتژی خروج به زمان زیادی برای انجام نیاز دارد پس برای یافتن و برنامهریزی آن تعلل نکنید و هرچه سریعتر پیش از یک اتفاق ناگوار مقدمات آن را فراهم کنید.
اهمیت استراتژی خروج 1
در ژوئن 2008 مجموعه مقالاتی در سه قسمت، با عنوان “اهمیت استراتژی خروج” در خبرنامه سایت www.YourTradingCoach.com، منتشر کردم.
گمان می کنم، این مجموعه یکی از مهم ترین مجموعه مقالاتی بوده که تاکنون منتشر کرده ام. مایه خرسندی است که خوانندگان آنچه ارائه شده است را در باز خوردهای شان با ارزش دانسته اند.
بنابراین … مجموعه حاضر برای راحتی مطالعه، به صورت کتاب الکترنیکی ارائه شده است. امید است مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله ۱- هیچ استراتژی خروج بی نقصی وجود ندارد
امروز صبح باز هم با معامله گری در مورد خروج گفتگو می کردم و فکر کردم زمان آن رسیده است که درکم از اصول اولیه استراتژی خروج و مدیریت خروج را با دیگران به اشتراک بگذارم.
ناحیه خروج، ناحیه ای از معامله است که نسبت به دیگر انتهای معامله (ناحیه ورود) توجه بسیار کمی به آن می شود. به هر یک از فروم های معامله گری فارکس که بروید، سلسله بحثهایی در خصوص آخرین روش ورود پیدا می کنید، اما تعداد کمی از موضوعات به بحث هوشمند در مورد خروج می پردازند.
به نظر من موفقیت شما در معامله بیشتر از اینکه به ورودتان مربوط باشد به چگونگی خروج تان از معاملات بستگی دارد.
امروزه در بحثهای مدیریت ریسک، قصد نداریم از استراتژی های انتخاب ریسک تعریف شده استفاده کنیم. من معتقدم که روشی عالی برای مدیریت ریسک در یک موقعیت معامله در نوسان و یا موقیتهای معاملاتی چارچوب زمانی وجود دارد، که شاید بتواند موضوع مقالات یا ویدئوهای بیشتر باشد.
اکنون، قرار دادن حد ضرر استاندارد و مدیریت خروج را مورد توجه قرار می دهیم.
بنابراین، بهترین روش کدام یک از موارد زیر است؟
آیا باید از حد ضرر تنگ (tight) برای توقف سریع زیان استفاده کنیم، یا یک حد ضرر وسیع (wide) که اجازه می دهد، فضایی برای حرکت وجود داشته باشد؟
- با چه سرعتی باید حد ضرر را به نقطه سر به سر منتقل کنیم؟
- آیا ما باید سود را در یک هدف برداشت کنیم، یا باید اجازه دهیم که سودها رشد کنند، یا بعد از یک قیمت مشخص حد ضرر را تعقیبی (trailing stop) قرار دهیم؟
به عنوان مثال، به نمودارهای پوند-دلار در چارچوب زمانی پنج دقیقه نگاه می کنیم، هر چند اصول برای هر بازار و هر چارچوب زمانی یکسان است.
در شکل 1، فرض کنید که آرایش (setup) معاملاتی ما بر اساس قطع کردن میانگینهای متحرک باشد، و با باز شدن اولین شمع بعد از شمع سبز وارد معامله خرید شده باشیم. نقطه ورود در 1.9727 مشخص شده است. حدضرر تنگ می تواند نقطه ای باشد که با S/L1 زیر شمع سبز مشخص شده است. حد ضرر وسیعتر می تواند نقطه S/L2 زیر آخرین سوینگ پایین سبزرنگ در 1.9700 باشد. در این صورت، آیا این یک معامله خوب است؟ در واقع سود یا ضرر به مدیریت ما در معامله و محل خروج ما بستگی دارد.
اگر در سطح 1.9750 که با A مشخص شده است بنا به انتظارمان از توقف کوتاه قیمت در اعداد رند برداشت سود کنیم، معامله خوبی داشته ایم. اگر حد ضرر را در حرکت اول از هر یک از S/L های ۱ یا ۲ به نقطه سر به سر منتقل کنیم ودر نقطه B حد ضررمان فعال شود ، در آن صورت به نظر من، با اینکه سودی نداریم که به عنوان نتیجه کارمان نشان دهیم، معامله خوبی انجام داده ایم. اگر حد ضررمان را به نقطه سر به سر منتقل نکنیم ، فرصتی دیگر در C برای خروج در سطح 1.9750 وقتی قیمت برای بار دوم از حرکت باز می ماند، وجود داشت. باز هم یک خروج خوب تنها وقتی قابل تشخیص است که بتوانیم کل بازار را ببینیم. اگر آن را نبندیم بدلیل اینکه شنیده ایم که: “بهترین کار این است که اجازه دهیم سود رشد کند و حد ضرر ها را در پایین حرکتهای نوسانی (Swing) انتقال دهید.” ، در آن صورت ممکن است با ریزش قیمت به زیر B و در D حد ضررمان با دو پیپ ضرر فعال شود. این اصلا نتیجه خوبی نیست ولی حداقل ضرر کوچک است. بدون شک بهتر از این است که (بعد از اینکه مدتی در سود بوده ایم) در E وقتی قیمت S/L1 را لمس می کند ، یا در نقطه F وقتی قیمت S/L2 را لمس می کند ضرر بزرگتری را متحمل شویم.تعریف استراتژی خروج
و البته در این مورد اگر شما بدون ترس عمل کنید و خروج در S/L2 را از دست بدهید، و همچنان در معامله باقی بمانید و امیدوار باشید، آرزو کنید و دعا کنید که بازار برگردد، با رسیدن اخبار اقتصادی که بازار را برمی گرداند و در جهت مورد علاقه شما به حرکت در می آورد، با سود بسیار بیشتر، پاداش خود را می گیرید. و بازار اندکی بالاتر از این حد نیز رفته است.
پس بهترین تکنیک حدضرر در این خصوص کدام بوده است؟ در واقع روش قماربازانه – قرار ندادن هیچ حدضرری- در اینجا استفاده شده است ، ولی هیچ معامله گر جدی این کار را مجاز نمی داند. بازار ممکن است به راحتی در جهت دیگری حرکت کند، و احتمالا در معامله بعدی یا بعداز آن این اتفاق می افتد، و با یک گام بلند معامله گر را به شکست نهایی در معامله گری نزدیک می کند. برای آن دسته از ما که به مدیریت ریسک علاقه مندیم، برداشت سود در اهداف از پیش تعیین شده ( در این مثال سطح 1.9750 در نقطه A ) بهترین نتیجه است. حد ضررهای تعقیبی کارآمد نیستند. و حد ضرر تنگ تر، در این مثال S/L1 به طور واضح در حداقل کردن ضرر وقتی که بازار از رفتن به قیمتهای بالاتر باز می ماند، بهتر از حد ضرر وسیع در S/L2 است.
مثال دیگری را بررسی می کنیم که در شکل ۲ نشان داده شده است. همان نمودار قبلی است. فقط به زمان جلوتر حرکت کرده ایم.
این بار عدم موفقیت در نفوذ به سطح 1.9750 را در دو موقعیت و رسیدن به مینیمم پایین جدید بررسی می کنیم. ما در شکست مینیمم پایینتر در 1.9715 که در شکل ۲ نشان داده شده است وارد معامله فروش می شویم. کسانی که از حد ضرر تنگ استفاده می کنند می توانند از S/L1 بالای تعریف استراتژی خروج آخرین شمع سبز و دوجی استفاده کنند. و برای کسانی که از حد ضرر وسیعتر استفاده می کنند، بالای نوسان بالایی در مجاورت S/L2 می تواند قرار داده شود.
کدامیک در اینجا بهتر است؟ حد ضرر وسیعتر یا حد ضرر تنگ تر؟ برداشت سود در سطوح هدف از پیش تعیین شده یا حد ضرر تعقیبی؟
در این مثال می توانیم صفرها را در 1.9700 هدف بگیریم که به برداشت سود در نقطه A منجر می شود. نتیجه خوبی است، چرا که سودی را ذخیره کرده ایم. اگر ترجیح مان این باشد که به جای اینکه فقط قیمت هدف را لمس کند، کند شدن بیشتر قیمت را در سطوح هدفمان ببینیم، در عدم موفقیت در شکست در نقطه B در زیر صفرها خارج خواهیم شد. باز هم نتیجه خوبی است. مشابه دفعه قبل، ده پیپ آن طرفتر.
اگر در نقاط هدف برداشت سود نکنیم، و فقط حد ضرر را تعقیب دهیم، در آن صورت بسته به اینکه حد ضرر به نقطه سر به سر منتقل شده باشد یا در S/L1 یا S/L2 مانده باشد، در نقاط C، D یا E از بازار خارج خواهیم شد.
این بار قمار باز ما شانسی در این مورد نداشت. ثابت شده است که نگه داشتن معامله بعد از حد ضرر یا در واقع بدون حد ضرر، استراتژی بسیار بدی است، و بسته به اینکه چقدر نگه داشته شود می تواند آخرین معامله ای باشد که فرد انجام می دهد.
بنا براین بار دیگر در این مثال ، یک حد ضرر تنگ تر در حداقل کردن خطر زمانی که معامله بد می شود، به طور واضح بهتر از حدضرر گسترده بود و برداشت سود در سطوح از پیش تعیین شده بهتر از حد ضرر تعقیبی بود.
ولی آیا همیشه همین طور است؟ نه مطلقا” نه. دو مثال می آورم تا این موضوع را نشان دهم.
( لازم است توضیح اضافه کوتاهی بدهم: در همه تبلیغات فروش نشان می دهند که استراتژیشان در معامله های سودده موفق بوده است، تا دلیلی باشد که استراتژی معاملاتی شان را با پرداختن دلار هایی که با سختی بدست آورده اید بخرید، مثالها برای آن تبلیغ انتخاب شده اند تا همان نتیجه ای را نشان بدهند که شما می خواهید ببینید. درست مانند من که این مثالها را انتخاب کرده ام. نمودارهای درون تبلیغات و همچنین این که بتوانند در آینده سودده باشند را باور نکنید. به مقاله مان برگردیم…)
به مثال سوم توجه کنید:
شکل ۳ یک ورود به معامله فروش را در ادامه نزول مومنتوم نشان می دهد که ورود به فروش در 1.9672 بوده است. یک حد ضرر تنگ می توان در S/L1 درست در بالای سایه بالایی قرار داد. حد ضرر وسیعتر در S/L2 بالای نقطه بالایی نوسان قبلی خواهد بود.
سه نوع اصلی استراتژی خروج استارتاپ و خروج از کسبوکارهای کوچک
اگر بدونیم که نهایتا خروج موفقیتآمیز از بازار هم استراتژیهای شناختهشده داره، شاید با شجاعت بیشتری بتونیم کسبوکار کوچکی را راهاندازی کنیم.
- نویسندهٔ نوشته
استراتژی خروج از یک کسبوکار لزوما به هنگام شکست اتفاق نمیافته.
نباید فراموش کنیم که استراتژی یعنی راهبرد: راهِ بردن. پس استراتژی خروج استارتاپ یعنی اینکه استارتاپ در حالتی از چرخه رقابت خارج بشه که همراه با موفقیت باشه.
این نوشته درباره چی نیست؟
در این نوشته به استراتژیهای شخصی خروج از یک کسبوکار نمیپردازم. هر کسی در هر زمانی به هر دلیلی ممکنه تصمیم بگیره از شرکا جدا بشه و بره پی زندگی و کاسبی خودش… بنابراین هر مورد، شرایط منحصر به فرد خودش رو داره و نوشتن یک مطلب عمومی برای همه انواع انتخابهای شخصی آدمها غیرممکنه..
ضمنا به این نکته توجه کنین که خروج کسبوکارهای «بزرگ»، یک مقوله بسیار پیچیده است که طی یک فرایند طولانی با فروش سهام در بازار بورس و دخالت بانکها و حتی با واسطهگری دولتها انجام میشه… این مباحث اصلا در حد تجربه من نیست. بنابراین در این نوشته به استراتژی خروج برای کسبوکارهای کوچک و استارتاپها میپردازم.
استراتژی خروج بر مبنای توانایی پذیرش ریسک
قبل از نوشتن سه استراتژی خروج استارتاپ که شاید بشه گفت اصلیترین و کلیترین استراتژیها هستند، یک حالت عمومی که خیلی به استارتاپ و صورت کلان یک کسبوکار ربط نداره رو میخوام یاداوری کنم.
خیلی پیش میاد که ازم میپرسن برای فلان کار چقدر باید هزینه کنن… مثلا طرف میخواد ردپای دیجیتال ایجاد کنه، ازم میپرسه هزینهاش چقدره؟ منم همیشه پاسخم به چنین سوالهایی اینه:
کف هزینه لازم، مقداریه که شما اراده میکنین هزینه کنین، ولی هزینه لازم، سقف نداره… چون حتی برای یک پست اینستاگرام، شما ممکنه تصمیم بگیرین به والتدیسنی سفارش بدین براتون موشنگرافیک بسازه…!
پس مگه هزینه سایت و شبکههای اجتماعی در بازار نرخ نداره؟
در مثال بالا، بهترین کار اینه که بر اساس بودجه مورد نظر خودتون تصمیم بگیرین که مقدار هزینهکرد مناسب برای شما چقدره. حالا چهطوری بابت یه کار بیارزش، پول اضافه خرج نکنین؟ خوب این واضحه: باید دانشتون رو قبل از سفارش دادن بالا ببرین. یا مشاور بگیرین یا شرایطی رو در قرارداد وضع کنین که در صورت بیکیفیت بودن کار، بتونین پرداخت نکنین یا پولتون رو پس بگیرین…
خیلی از حرفهایها برای یک کمپین، یا شروع یک کسبوکار، یا تحقیق و توسعه، یا شروع یک خط محصول جدید، فقط بهاندازهای هزینه میکنن که اگر حتی شکست بخورن و تمام هزینهشون پوچ بشه، آخرش به لحاظ ذهنی فکر کنن ارزش ریسک کردن داشت.
استراتژی خروج استارتاپ یا استراتژی فروش استارتاپ
حتما در منابع متعددی خوندین که از هر ۱۰ استارتاپ آمریکایی، ۱ استارتاپ به سال پنجم میرسه و از هر ۱۰ استارتاپی که به سال پنجم میرسه، ۱ استارتاپ تا سال دهم ادامه پیدا میکنه. و البته باز در همون منابع خوندین که کسبوکارهایی که از ۱۰ سالگی میگذرن، معمولا از آبوگل در اومدند و راحتتر از قبل ادامه میدن.
اما توجه شما را به این مقاله درباره صاحبان کسبوکار در کانادا جلب میکنم که در سال ۲۰۱۷ نوشته شده:
تحقیقات نشون داده که از هر ۱۰ کارآفرین کانادایی، حدودا ۴ نفر ترجیح میدهند که ادامه ندهند. حدودا ۱ نفر هم ترجیح میده کسبوکار خودش را رها کنه و وارد کسبوکار دیگری بشه. نکته جالب دیگه اینکه حدود ۶۰٪ صاحبان کسبوکارهای کوچک در کانادا، بیش از ۵۰ سال سن داشتند…
روش ۱ از ۳ – فروش برای ایجاد میراث ماندگار
یک استراتژی خروج استارتاپ میتونه ایجاد کسبوکار خانوادگی باشه. به این صورت که از یک جایی به بعد، مالکان تصمیم میگیرن جای خودشون را به فامیل بسپرند. یکی بچهاش رو میاره، یکی خواهرزادهاش رو میاره، یکی میفروشه به برادر و خواهرش… و به همین صورت، به جای اینکه با شکست کامل روبهرو بشن، ریشه استارتاپ رو در فامیل محکم میکنن تا بمونه برای آیندگان.
یادمون نره که داریم درباره استراتژی صحبت میکنیم. یعنی کسبوکار ورشکسته نشده بوده، بلکه ترجیح دادند که خودشون به شکل قبل ادامه ندن.
- یه اشکالی که این شیوه خروج داره، اینه که هزینه پرورش مهارت و تخصص در بین اعضای فامیل، ممکنه بیش از اونی باشه که ارزش انجامش رو داشته باشه.
- مورد بعدی اینه که اگه یکی از اعضای فامیل را بگی بیاد، احتمالا خواهر و برادرش و بچه اونیکی شریک را هم باید بگی بیاد. تنظیم روابط به نحوی که شایستگی از دست نره، در این حالت بسیار مشکله و مدیریت قوی میخواد.
- حالا اینکه بچهها خودشون دوست نداشته باشن هم داستانه.
ولی هرچی که هست، تکلیف مشخصه: غیر از فامیل، بقیه بهتره شریک نشن…
روش ۲ از ۳ – فروش سهم به مدیران و کارمندان
قربون دستتون، خودتون ساختین، خودتون هم بیاین لطفا ادامه بدین، ما داریم میریم…
مزیت این استراتژی خروج اینه که همون افرادی ادامه راه رو خواهند رفت که تا حالا هم داشتن پابهپا میومدن:
- مدیران وفادار،
- مدیران بهرهور،
- مدیران باسابقه…
اشکال این استراتژی خروج اینه که اگر مدیران باسابقه، آمادگی پذیرش چنین پیشنهادی رو نداشته باشن، عملا این استراتژی سوختمیره و مشکلاتی رو ایجاد میکنه. چون یه عده ناراحت میشن از اینکه چرا به خودشون پیشنهاد نشده… بنابراین اگر به هر نحو دیگری مالکیت عوض بشه، ممکنه از طریق ایجاد سازمان غیررسمی، تلاش کنن کنترل قدرت را از دست مدیرانی که برای مالکان قبلی، کارآمد به حساب میاومدن، دربیارن.
حالا چرا ممکنه مدیران نپذیرن؟ چرا باید بدونیم که لزوما از خداشون نیست؟
- یه دلیل اصلی اینکه پول ندارند. طرف آمادگی اینکه سرمایهگذاری کنه رو نداشته و سهمی نصیبش میشه یک قرون و دوزار نیست. بنابراین داشتن چنین سهمی براش مسئولیت سنگینی ایجاد میکنه.
- از اون مهمتر، اینها اگر حوصله شرکتداری و علاقه به گردوندن کسبوکار به عنوان مالک رو داشتن، به عنوان مدیر در مجموعه استخدام نمیشدن. یه فرق اساسی هست بین بالاترین مدیر یک مجموعه بودن و مالکش بودن: مدیر، اگر به دلیل اشتباهاتش جریمه بشه و بعد هم با فضاحت از مجموعه اخراج بشه، رقبا بلافاصله استخدامش میکنن، اما مالک اگر اشتباه کنه، مال خودش را از دست داده!
روش ۳ از ۳ – فروش به غیر
استراتژی خروج استارتاپ از طریق فروش به غیر، میتونه از طریق مزایده یا معرفی یا به هر نحو دیگری صورت بگیره. حتی ممکنه یکی از شرکا تصمیم بگیره سهمش را بفروشه و از اون کسبوکار خارج بشه. البته در این مورد باید طبق شراکتنامه اولیه، اجازه فروش به غریبه یا فروش سهم بدون هماهنگی سایر شرکا رو داشته باشه؛ هرچند که اگر اجازه نداشته باشه هم معمولا شرکا اگر خودشون نتونند سهمش رو بخرند، نهایتا مجبور میشن باهاش موافقت کنن…
گاهی هم فروش به غیر به صورت تملیک یا ادغام با یک بیزینس بزرگتر رخ میده. اگه اونی که میخره، همقواره با فروشنده باشه، اسم این خرید و فروش میشه ادغام. در این حالت، بسیاری از زیرساختهای هردو کسبکار، دستنخورده باقی میمونه و مجبور میشن با هم تشریک مساعی کنند. اما اگر خریدار، انقدر بزرگتر باشه که بتونه زیرساختهای خودش و فرهنگ خودش را غالب کنه، اسم این خرید و فروش میشه تملیک.
جمعبندی
برای اقدام به یک خروج موفق، معمولا برنامهریزی سناریومحور موثرترین روش ممکنه. بنابراین پیشبینی استراتژیهای خروج به معنایی که در بالا ذکر شد، حتی میتونه به بقای استارتاپ کمک کنه. چون در این حالتها عملا خود شما هستین که دارین از استارتاپ خارج میشین، نه اینکه کل استارتاپ ورشکسته بشه و مجبور بشه جمع کنه… با این وجود، بسیاری از کسبوکارها و استارتاپها به این دلیل شکست میخورند که نمیدونن چه زمانی برای خروج از رقابت مناسبه! ولی اگر بدونیم که نهایتا خروج موفقیتآمیز هم استراتژی شناختهشده داره، شاید با شجاعت بیشتری بتونیم کسبوکار کوچکی رو راهاندازی کنیم.
دیدگاه شما