شکل گیری یک پرچم خرسی
انور ابراهیم در انتخابات میان دورهای پارلمانی مالزی که میتوان آن را یک انتخابات از پیش برنامه ریزی شده برای بازگشت دوباره او به پارلمان دانست، با کسب اکثریت قاطع آرا به پیروزی دست یافته و حائز کرسی پارلمان شد و به این ترتیب یک گام دیگر به نخست وزیری و جانشینی ماهاتیر محمد نزدیک شد.
این پیروزی به مثابه بازگشت رسمی انور ابراهیم به حیات سیاسی، پنج ماه بعد از آزاد شدنش از زندان است. همچنین این نخستین بار است که هم او و هم ماهاتیر محمد زیر یک پرچم یکسان نماینده پارلمان مالزی میشوند.
طی ۲۰ سال گذشته این دو نفر عمدتا درگیری و اختلاف شدید و تلخی با یکدیگر داشتند. انور ابراهیم که سردمدار جنبشی موسوم به جنبش اصلاح در مالزی در ۲۰ سال گذشته بوده با کسب بالغ بر ۲۳ هزار و ۵۰۰ رای توانست کرسی پارلمان را به دست بیاورد. این اتفاق در حالی افتاد که میزان شرکت رای دهندگان در انتخابات میان دورهای که در شهر ساحلی پورت دیکسون برگزار شد، پایین بود.
انور ابراهیم به جمعی از حامیانش در تجمع پس از پیروزی خود که در شبکههای اجتماعی منتشر شد، گفت: اصلاح در عرض یک ماه و یا حتی چهار ماه و یا حتی یکسال به نتیجه نمیرسد. اصلاح به معنی پاکسازی و آزاد کردن رسانهها، از بین بردن فساد و تبدیل کردن رفتار اخلاقی به فرهنگ در عرصه سیاست است. او در ضمن تشویق صدها تن از حامیانش گفت: من میخواهم به همه شمایی که رای دادید و دوستانمان در همه کشور بگویم که اعتمادی را که به من داشتید به هدر نخواهم داد. ماه مه، ماهاتیر محمد ۹۳ ساله که رهبر ائتلافی موسوم به ائتلاف امید است، پیروزی چشمگیری در انتخابات پارلمانی کسب کرد و توانست نجیب رزاق، حامی سابق خودش را از نخست وزیری کنار بزند و به حکومت ۶۱ ساله ائتلاف شکل گیری یک پرچم خرسی ملی باریسان پایان دهد. در آن زمان انور ابراهیم نمیتوانست در رقابت انتخاباتی وارد شود چراکه از بابت محکومیتش در پرونده قضایی خود مربوط به سال ۲۰۱۵ به اتهام لواط در حبس به سر میبرد.
خط الرأس سفیدکوه
رشته کوه سفیدکوه در استان لرستان و مرز بین شهرستان های خرم آباد و چگنی و سلسله می باشد. رشته کوهی با جهت جنوب شرقی و جنوب غربی که از شمال به شهرستان سلسله و از جنوب به شهرستان چگنی و از شرق به شهرستان خرمآباد ختم می شود. این رشتهکوه به طول ۲۰۰ کیلومتر از غرب شهر خرمآباد آغاز و تا شرق شهر کرمانشاه ادامه دارد. که در لرستان به نام سفیدکوه و در کرمانشاه به نام چرمیکوه نامیده میشود.
جنس تشکیلات سنگی سفیدکوه از نوع کربناته میباشد. این نوع سنگهای آهکی دارای خلل و فرج و حفرههای زیادی هستند که به راحتی میتوانندآبهای حاصل از باران و برف را در خود ذخیره کنند و یا یخچالهای طبیعی را در خود شکل دهند. وجود یخچالهای فراوان و چشمهسارها و سرابهای پرآب منطقه نشانگر این موضوع است.
پوشش گیاهی و جانوری منطقه:
سفید کوه نسبت به سایر کوه های ایران شرایط بهتر و مساعد تری بعنوان زیستگاه جانداران وحشی دارد زیرا اولاً آب و هوای معتدل دارد که در همه فصول سال برای زندگی و دوران سخت و سرد زمستانی مساعد است، ثانیاً پوشش جنگلی و گیاهی و بوته ها و درختچه های انبوه و فراوان آن خوراک دوران سخت برف و یخبندان زمستان را برای جانوران وحشی منطقه تأمین میکند. سفیدکوه با گیاهانی همچون چای کوهی، فیاله، آویشن، پونه وحشی، قارچ و گل های متعدد و تنوع گیاهی که دام های فراوانی در این منطقه از همین گیاهان تغذیه میکنند. و چادرهای عشایر در این مسیر دیده میشد که دو ماه از سال در این مسیر مستقر می شوند با وجود اینکه این رشته کوه در مسیر خط الرأس مشکل آب دارد اما با وجود برف چال های متعدد نیاز دامداران را فراهم میکرد. درختان بزرگ بلوط و فراوانی این نوع پوشش گیاهی در سفیدکوه باعث زیبایی خاص و قدمت فراوان زاگرس را نشان می دهد. درختان دیگر مانند: پسته وحشی یا کوهی(در زبان محلی کلنگ)، بادام وحشی، ارژن(در زبان محلی ارجن)، شن، گلابی وحشی( در زبان محلی مرو)، زالزالک وحشی(در زبان محلی گیرچ)، گیلاس وحشی( در زبان محلی هلونه) و درختچه های خاردار مثل گون و گیاهان متعددی که شرایط زیست محیطی عالی را برای زندگی انواع حیوانات وحشی در این رشته کوه عظیم فراهم نموده. مثل گله های شکار از کوچک و بزرگ، بز و بزغاله کوهی و کل و بزهای کهن سال که بیشتر از پشت این کوه یعنی پشت خط الرأس مستقر می شوند. چرا این حیوانات مسیرهای صعب العبور را برای زندگی انتخاب می کنند. همین درختان گلابی وحشی در فصل پاییز بستری برای خرس ها فراهم می کنند. دو گونه خرس وجود دارد خرس زرد و خرس قهوهای؛ در این فصل به کنار برف چالها میآیند. پرندگانی که ما مشاهده کردیم کلاغهای سیاه بزرگ و عقابهای عظیمالجثه که بر فراز خطالرأس فراوان دیده میشوند، کبکهای دستهای که در طول مسیر شکل گیری یک پرچم خرسی به چندین لانه پر از تخم کبک برخوردیم و ریزپرندگانی که با صدای زیبایشان در این مسیر، لذت صعود را بیشتر میکرد. خزندگان متعددی مثل آفتابپرست، گاردین و نوعی مارمولک بسیار کوچک و تنی براق دیده میشد.
گزارش برنامه:
با هماهنگی سرپرست باشگاه گاشو از چند ماه قبل و مشورت های لازم با استاد سعید رضایی برای انجام این برنامه و نحوه اجرای صحیح آن که از دو هفته قبل از برنامه با بارگزاری غذا و آب و صعود از چندین مسیر مختلف و متعدد و شناسایی مسیر و آمادگی تیم مورد نظر را در دستور کار داشتیم، بالاخره روز چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۵:۳۰ صبح زیبای بهاری از محل پارک بلوط شهر خرم آباد و دامنه سفیدکوه (به زبان محلی لری اسبیکوه) زیبا به محل قرار رسیدیم و با تعیین سرقدمی آقای دلفان و عقبداری آقای احمد عباسی و چک کردن تجهیزاتی که از قبل توسط سرپرست به طور کامل برای اعضاء تیم تشریح شده بود ساعت ۶ صبح شروع به حرکت کردیم. با حرکت به سمت قله ورطاق اولین گام ها شروع شد، پشت سر هم و با نظم و ترتیب و با وجود کوله های سنگین که آب و غذای مورد نیاز دو روز و دیگر نیازهایی که با توجه به شرایط این مسیر فراهم کرده بودیم ساعت ۸ صبح بر روی قله ورطاق (به ارتفاع ۲۱۵۰ متر و موقعیت جغرافیایی: N33° ۲۹.۸۱۶´ E48° ۱۹.۰۳۷´) ایستادیم و بعد صرف صبحانه و گرفتن چند عکس و رفع خستگی که به علت شیب تند مسیر صعود این قله و بار سنگینی که همراه داشتیم بود. بعد از یک ساعت دوباره شروع به استارت خطالرأس کردیم (یعنی ساعت ۹ صبح). ساعت ۱۱ صبح به قله پرچم (که به صورت منارهای سنگچین به ارتفاع حدود دو متر) رسیدیم و اندکی استراحت و ادامه مسیر را در پیش گرفتیم که مقداری پاکوب و یا مسیر عشایر و مالرو دیده می شد که شهر خرم آباد زیر پای ما دیده می شد. و هنوز به مناطق بکر وارد نشده بودیم. در این ساعات هوای گرم را احساس می کردیم.
بعد از قله پرچم به سنگ های تیزی رسیدیم که محلی ها به این منطقه کلاش در می گویند حدوداً تا انتهای مسیر تقریباً ۲۰ کیلومتر از این نوع سنگ بود. آب این رشته کوه به سرابهای متعددی در دامنه کوه می رود. اما رسیدن به دشتی بزرگ در خط الرأس ما را خوشحال کرد (سرسبزی و دیدن فضای تخت و مسطح با مساحتی حدود ۲۰ کیلومتر و وسعت پنج کیلومتر با درختان کهنسال و تنومند)، بعد از این دشت بزرگ که در سمت شمال پادگان نظامی امام علی واقع شده بود و به وسیله سیم خاردار به طول ۴ کیلومتر محسور گشته بود. به چاهای هرور رسیدیم که به این مسیر آشنایی و شناخت کامل داشتیم. نوشیدن آبی سرد و شستن دست و صورت و خوردن نهار در ساعت ۱۵:۱۵ دقیقه ظهر در کنار این چاهها. با ارزیابی مسیر و صرف غذا و رفع خستگی شروع به ادامه مسیر کردیم که بسیار سخت بود، چرا که چاهای هرور ما را از مسیر به قدری پایین برده بود و تنها راه برای رسیدن به خط الرأس همین مسیر بود که باید عبور می کردیم. یک ساعتی پایین رفتیم و باید دوباره بالا می رفتیم. شیبی شدید حدود ۶۰ درجه که حدود ساعت ۸ غروب برای شب مانی و برپایی کمپ بر روی خط الرأس که از طرفی خرم آباد و الشتر دیده می شد و از طرف جنوب، روستای میرزاوند کی و ناوه کش در چگنی دیده می شد؛ توقف کردیم. کمپ شب مانی را برپا کردیم و برای ادامه مسیر فردا با اعضای تیم مشورت کرده و خوابیدیم. صبح روز پنج شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۷ صبح شروع حرکت بود. به قله چکله بعد به قله هفت سر و بعد قله یخ سر رسیدیم و ادامه خط الرأس(کلی ممیل) که با دیدن گرگها و شغالها و خرگوش و روباه و نوعی راکون که خانوادگی بودند ما را مشتاق به ادامه مسیر کردند برای نهار استراحتی کوتاه در حد نیم ساعت داشتیم. ساعت ۱۵ عصر شروع به حرکت دوباره کردیم پاها به شدت خسته و بار سنگین و بالا و پایین شدنهای متعدد و دائماً در حال حرکت بودن تیم را خسته کرده بود. اما زیبایی مسیر و انگیزه و هدف رسیدن به قله کربئی ما را از ادامه راه مأیوس نمیکرد، کار جمعی و کمک به همدیگر در شرایط سخت به بعضی اعضای ضعیفتر که بیشتر نیاز به کمک داشتند باعث شده بود که تیمی یکدست و همدل داشته باشیم. داشتن بی سیم خیلی به تیم کمک میکرد چرا که اگر عضوی عقبتر حرکت میکرد با ارتباط با همدیگر از شکل گیری یک پرچم خرسی شکل گیری یک پرچم خرسی حالش باخبر میشدیم. هرچند طوری حرکت میکردیم که افراد همگی در دید یکدیگر باشیم. حالا تیم به (هی چگنی) رسید و بعد به (خاطبیون) و بعد به (برف چال شو) و بعد از خستگی بیش از حد به آخرین قله یعنی (تاپوله) رسیدیم. بعد زیر قله کربئی یعنی هدف ما رسیده بودیم ساعت ۲۰ غروب بود مکانی برای برپایی کمپ مهیا کردیم در کنار چشمه ای که فقط روز آب داشت و شب بی آب می شد. با همفکری تیم مشورتها برای فردا صبح انجام گرفت و بعد از پرسیدن از عشایر محلی برای مطمئن شدن از درست بودن مسیر(بیشتر این مسیر خطالرأس را خود تیم مدیریت کرده بود مگر در جاهایی که نیاز به پرسیدن میشد که اگر عشایر و دامداران را میدیدیم با جان و دل پاسخ میدادند مردمی مهماننواز و اصیل)، فردا صبح ساعت ۷ آخرین صحبت ها و نتیجه گیری ها انجام پذیرفت حالا هر چه در توانمان بود را باید برای صعود نهایی آماده میکردیم برنامه سرعتی انجام گرفته بود و تیم همچنان آماده و مشتاق بود با توکل بر خدا ساعت ۹:۱۵ از مسیر یال بر روی قله کربئی ( به ارتفاع ۳۰۸۱ متر و موقعیت جغرافیایی: N33° ۳۹.۸۴۶´ E48° ۰۲.۰۶۴´) بودیم و بعد شکل گیری یک پرچم خرسی از گرفتن عکس و فیلم به سمت مسیر جنوبی قله کربئی فرود زدیم؛ ساعت ۱۳ ظهر در کنار چشمه پایین کربئی نهار میل شد و اندکی استراحت کردیم که مورد استقبال اعضای باشگاه گاشو و سرپرست باشگاه استاد رضایی قرار گرفتیم. ساعت ۱۵:۲۰ عصر به روستای دره بادام رسیدیم و برنامه به پایان رسید.
*لازم به ذکر است که آنتن دهی موبایل در بیشتر مکان ها نامناسب میباشد.
*این صعود در ادامه تقدیم شد به یکی از همنوردانمان زنده یاد محمد اصلمرز که در جمع ما نبود و به یادش بودیم.
*در پایان از تمام کسانی که در این هدف ما را یاری کردند سپاسگزاری میکنم؛ این صعود یک کار تیمی و بدون ایراد و بدون آسیب و با برنامهریزی قوی بود.
*این برنامه با حمایت و راهنمایی استاد سعید رضایی سرپرست باشگاه کوهنوردی گاشو خرم آباد و در قالب یک برنامه باشگاهی و مدون انجام پذیرفت.
املا درس به درس فارسی دوم ابتدایی
صدای پرندگان از اطراف به گوش می رسید.
دانش آموزان ، آرام و با نظم و ترتیب وارد کلاس می شدند.
آموزگار از هر یک می خواست تا یک قطعه کاغذ رنگی از داخل پاکت بردارند .
آموزگار از دانش آموزان تشکّرکرد.
بهتر است به سراغ کتاب ها و مجلّه های مخصوص خودمان برویم .
کتاب خوب مانند دوست خوب است که می تواند به ما خیلی کمک کند.
کتاب خوب را هم مانند دوست ، پس از همفکری و مشورت با بزرگتر ها انتخاب کنیم
جزوه کاربرگ املای دوم درس به درس
درس دوم مسجد محله
مردم محلّه ی ما بسیار خوش حال بودند. –
کار بنّایی مسجّد تازه تمام شده بود. –
مردم می خواستند برای اولین بار نماز به جماعت در این مسجد بخوانند. –
مسجد چراغانی شده بودحوض حیاط پر از آب بود. –
مهدی با پدر و مادرش گلدان های پرگلی را که آورده بودند ، کنار حوض قرار دادند. –
بعد شکل گیری یک پرچم خرسی از نماز ، امام جماعت از همه کسانی که در ساختن مسجد کمک و همکاری کرده بودند، تشکّر کرد. –
من با دقّت به صحبت های پیش نماز گوش دادم. –
مسجد محلّه ی ما کلاس های آموزش قرآن ، نقّاشی ، رایانه و عکّاسی دارد.
درس سوم خرس کوچولو
خرس کوچولو بارها شنیده بود که میکروب ها موجودات خطرناکی هستند. –
اگر می خواهی با میکروب ها بجنگی ، باید اوّل دست ها یت را خوب بشویی. –
خرس کوچولو که از حرف های بچّه فیل هم چیزی نفهمیده بود ، ناراحت و بی حوصله به راه افتاد . –
بالای درخت یک کندوی عسل بود. عسل ها را با همان دست های کثیفش خورد.
– حالا خیلی خسته ام ، فردا می آیم و با میکروب ها می جنگم .
– خرس کوچولو بیمار شد و دیگر نتوانست به جنگ میکروب ها برود.
– تو باید بدانی که میکروب ها در دست های شکل گیری یک پرچم خرسی کثیف زندگی می کنند.
– برای جنگیدن با میکروب ها بهتر است همیشه خود را پاکیزه نگه داری و دست هایت را قبل از غذا خوردن بشویی.
– باید استراحت کنی تا دوباره سالم و شاداب بشوی.
درس چهارم مدرسه خرگوش ها
– بچّه خرگوش ها منتظر معلّم بودند.
– بچه خرگوش ها در سکوت ، منتظر پرسش بعدی بودند.
– خطرهایی برای ما پیش می آمد ، مثلاً صدای روباه ها و شغال ها را نمی شنیدیم .
– از خیلی چیزها هم لذّت نمی بردیم مثل صدای پرنده ها و سرود خواندن بچه ها .
– داشتن گوش های سالم خیلی مهم است.
– باید از گوش های خود خوب مواظبت کنیم و همیشه آن ها را تمیز نگه داریم.
درس پنجم چوپان درست کار
– چوپان هر روز شیر گوسفندان را می دوشید و به خانه ی صاحب گوسفند ها می برد.
– چوپان هر بار صاحب گوسفندها را نصیحت می کرد.
– باران شدیدی شروع به باریدن کرد و سیل بزرگی به راه افتاد.
– چوپان برای نجات خود بالای درخت رفت ، امّا سیل همه ی گوسفندان را با خود برد.
درس ششم کوشا و نوشا
– کوشا و نوشا خوش حال شدند و پرواز کنان لانه شان را ترک کردند.
– دارکوب پرنده دانای جنگل بود.
– کوشا و نوشا از او خواستند کمی از علم و دانایی خود را به آن ها بیاموزد.
– شما باید سالها تلاش کنید تا دانا شوید.
– کوشا به آموختن ادامه دارد ، اما نوشا از آموختن خسته شد.
– او دلش می خواست آزاد باشد ، بازی کند و از این شاخه به آن شاخه بپرد.
– نوشا در راه به هد هدی رسید که پاکیزه ، راست گو ، امانت دار و مهربان بود.
– دو سال نگذشته بود که نوشا از این کار هم خسته شد و از پیش هدهد رفت .
– اول خوب دیدن و خوب گوش کردن را یاد بگیری و تمرین کنی تا بتوانی خوب سخن بگویی.
– نوشا قبول کرد و لی هنوز یک سال نگذشته بود که از آموختن خسته شد.
– سر انجام نوشا به لانه برگشت و دید همه از خوبی و دانایی کوشا حرف می زنند ، کمی به فکر فرو رفت.
درس هفتم دوستان ما
– چه نان گرم و خوش مزه ای
-چه کوچه ها و خیابان های پاکیزه ای
– چه خانه های راحت و زیبایی
چه باغ های سرسبز و چه گل های خوش رنگی
چه خیابان های منظّمی چه رفت و آمد مرتّبی ! این نظم و ترتیب را در خیابان ها چه کسی ایجاد کرده است؟
مأمور راهنمایی و رانندگی همان مأموری که دوست ماست.
چه کلاس شاد و با نشاطی چه دانش آموزان دوست داشتنی و سخت کوشی.
درس هشتم از همه مهربان تر
دعا یعنی حرف زدن با خدا –
در موقع دعا با خدا سخن می گوییم و از او یاری می خواهیم
خیلی کارها هست که باید از خدا بخواهم در انجام دادن آن ها مرا یاری کند.
درس نهم زیارت
زینب داخل حرم ایستاده بود .
چلچراغ های بزرگ همه جا را نور باران کرده بود ند .
زینب دست مادرش را گرفت و هر دو با هم از میان جمعیت بیرون رفتند .
زینب ، ده ها کبوتر را دید که گوشه ای جمع شده بودند و دانه بر می چیدند.
دوست دارم هر وقت به مشهد می آیم به کبوترهای امام رضا ( ع ) دانه بدهم .
زینب می خواست از خوش حالی بال در بیاورد .
چیزی نگذشت که صدای اذان از گل دسته ها بلند شد .
زینب جان اذان مغرب را گفتند بهتر است به وضو خانه برویم و وضو بگیریم .
زینب نماز خواندن درحرم امام رضا ( ع ) را هرگز فراموش نمی کند .
درس دهم هنرمند
دوست دارم فرزندم هنرمند باشد یک هنرمند خوب .
برای این که هنرمند باشم سعی می کنم نقّاشی کردن را خیلی خوب یاد بگیرم .
دخترم هر کاری که با دقّت وفکر انجام گیرد هنر است .
برای این که بتوانی یک عکس خوب بگیری باید هنرمند باشی .
هنرمند باید صبر و حوصله داشته باشد تا در کارهایش موفّق شود .
درس یازدهم فردوسی
در نزدیکی مشهد شهر قدیمی توس آرامگاه فردوسی شاعر بزرگ ایران قرار دارد .
فاصله ی مشهد تا شهر توس زیاد نبود .
شاهنامه کتاب با ارزشی است که در آن داستان های زیادی در باره ی ایران و پهلوانان آن می خوانیم .
فردوسی این داستان ها را جمع آوری کرد و اثری بسیار عظیم به شعر پدید آورد .
درس دوازدهم ایران ما
در ایران دیدنی های فراوان وجود دارد؛ مثل کوه ها ، دشت ها ، دریاها ، جنگل ها ، زیارتگاه ها و بناهای قدیمی.
من به داشتن کشوری با این همه زیبایی افتخار می کنم .
مردان و زنان ایرانی، پر تلاش و با ایمان هستند.
آنان کشور خود را از حمله ی دشمنان حفظ می کنند.
درس سیزدهم پرچم
آفتاب قشنگ صبحگاهی می تابید.
نسیم آهسته می وزید و پرچم زیبای ایران را تکان می داد.
پرچم نشانه ی آزادی و سر بلندی یک کشور است.
رنگ سبز نشانه ی سرسبزی ، رنگ سفید نشانه ی صلح و دوستی و رنگ سرخ نشانه ی دفاع از میهن و آزادی آن است.
نشانه ی وسط پرچم کلمه ی الله است که به شکل گل لاله هم دیده می شود.
گل لاله نشانه ی خون شهیدان است.
احساس می کردم آن را بیش تر از گذشته دوست دارم و مثل هر ایرانی دیگر از تماشای آن لذّت می برم.
درس چهاردهم نوروز
مردم جهان اوّ لین روز سال جدید خود را جشن می گیرند . همه ی این جشن ها زیبا هستند.
در کشور ما روز اول فروردین نخستین روز سال نو است.
نوروز آغاز فصل سرسبزی و زیبایی های طبیعت است. هزاران سال است که ما ایرانیان عید نوروز را جشن می گیریم .
مردم ما پیش از نوروز خانه تکانی می کنندو در جشن نیکوکاری شرکت می کنند. –
تحویل سال لحظه ای است که سال کهنه به پایان می رسد و سال نو شروع می شود
اعضای خانواده کنار سفره ی هفت سین می نشینندو دعا می خوانند و از خداوند می خواهند که اخلاق آنان ها را خوب کند
بیش تر مردم میهن ما در سفره هفت سین قرآن ، آینه ، شمع های روشن و هفت چیز که نام آنها با « س » شروع می شود، می گذارند.
بعضی در سفره ی هفت سین تخم مرغ های رنگ کرده ، گل و شیرینی هم می گذارند.
ظرف آبی می گذارند که ماهی کوچک قرمزی در آن شنا می کند.
در نوروز مردم به جاهای زیارتی ، آرامگاه شهیدان و درگذشتگان نیز می روند.
جشن نوروز باعث شادابی ما می شود و ما را برای کار و کوشش و ساختن ایرانی آزاد و آباد ، آماده تر می کند.
درس پانزدهم پرواز قطره
خورشید وسط آسمان بود و از بالا به دریای آبی نگاه می کرد.
آب دریا موجی زد و قطره های آب به اطراف پراکنده شدند .
خورشید قطره ی آبی را دید که خیلی ناراحت است.
دلم می خواهد مثل چند روز پیش به شکل ابر در بیایم .
ما اول ابر بودیم . یک روز داشتم با دوستانمان بازی می کردیم که ناگهان باد تندی وزید.
باد ما را به این طرف و آن طرف برد.
خیلی از دوستانم روی کوه و جنگل و صحرا باریدند . بعضی از آن هاهم همراه رودها به دریا آمدند.
دوست داریم باران شویم و بر زمین هایی که به آب نیاز دارند بباریم و گل ها و گیاهان تشنه را سیراب کنیم .
عزیزم هیچ ناراحت نباش ، من می توانم دوباره شما را به شکل ابر قشنگی در بیاورم .
خورشید گرما و نور خود را روی قطره های آب پاشید. –
قطره های آب کم کم گرم شدند، بعد هم آرام آرام بخار شدند و به بالا رفتندو به شکل یک تکّه ابر قشنگ درآمدند.
ابر کوچولو آن قدر بالا رفت که به خورشید نزدیک شد و صورت طلایی و قشنگ خورشید را بوسید.
درس شانزدهم مثل دانشمندان
پدر قدم زنان به تماشای طبیعت رفت ولی مادرم تشنه بود و اطراف را نگاه می کرد.
من با دقّت به طبیعت زیبا نگاه می کردم
اگر قرار است من دانشمند شوم باید قورباغه و ملخ را خوب نگاه کنم و دست و پا و شاخک هایشان را بشمارم
تو می خواهی دانشمند شوی . خوب است ولی باید مراقب باشی به چیزهای دیگر آسیب نرسانی .
هرشهیدی یک پرچم و یک نماد افتخار برای کشور است/امروز برای پی بردن به نیاز جامعه باید انقلاب را تحلیل کرد/امام شناسی وظیفه ای برای مقابله با استکبار است
فرمانده سپاه امیرالمؤمنین(ع) استان ایلام: هرشهیدی یک پرچم و یک نماد افتخار برای کشور است. پیشرفت و امنیت امروز مدیون امام و شهداست.امروز برای پی بردن به نیاز جامعه باید انقلاب را تحلیل کرد. زیرا هر چه رو به جلو برویم شرایط پیچیده تر خواهد شد.امام شناسی وظیفه ای برای مقابله با استکبار است.زیرا تشخیص حق از باطل سخت است.
به گزارش خبرگزاری بسیج، سردار سید صادق حسینی، فرمانده سپاه امیرالمؤمنین(ع) استان ایلام در یادواره بزرگ شهدای بخش زرنه که در مسجد سیدالشهداء(ع) با شکوهی وصف ناپذیر برگزار شد، اظهار کرد: تحولات جهانی را که شاهد آن هستیم و به مقابله با تمدن اسلامی برخاسته است ناشی از قدرت اسلام و حرکت ناگهانی امام(ره) است که نظم جهانی نظام سلطه را برهم زد و نگرانی غرب و استکبار و آمریکا را به دنبال داشت. وقوع انقلاب اسلامی حادثه ای عظیم در خاورمیانه در بهار 22 بهمن سال 1357 منشأ ظهور قدرت سومی در جهان شد. دنیای کمونیسم شرق به رهبری شوروی و کاپیتالیسم به سرکردگی آمریکا اجازه هیچ تحرک و جنبشی به هیچ چیزی نمی داد و هیچ کاری بدون اجازه این دو قطب اتفاق نمی افتاد. امام و یارانش با غلبه بر رژیم شاه قدرت سوم جمهوری اسلامی ایران را بوجود آوردند. امام بر شاه مستبد دیکتاتور فاسد و وابسته به امریکا غلبه کرد.
فرمانده سپاه استان ایلام افزود: تلاش امام پس از سالهای متمادی با تحمل زندان و تبعید و شهادت یاران و سختی دلدارانش بالأخره در بهمن 57 جواب داد. زیرا امام صرفاً یک انقلابی آزادیخواه نبود، بلکه یک شخصیت دینی، مردمی، اجتماعی، ساده زیست و مردم دار بود که با تکیه بر قدرت الهی و پشتیبانی مردمی پیروز شد. امام در بعد عرفان و فلسفه و حوزه های علمیه تحول ایجاد کرد. اثرات تحول امام جامعه خفته آن شکل گیری یک پرچم خرسی روز را بیدار کرد. سرمنشأ انقلاب اسلامی تحولات آن روزگار است.
سردار حسینی ادامه داد: پیشرفت و امنیت امروز مدیون امام و شهداست. هرشهیدی یک پرچم و یک نماد افتخار برای کشور است. اگر در این جلسه به انقلاب پرداخته نشود، ظلم به امام است؛ در سالگرد پیروزی انقلاب امام شناسی وظیفه ای برای مقابله با استکبار است. باید مثل یاران 57 امام و یاران دفاع مقدس بعد از انقلاب امام شناسی کرد. زیرا تشخیص حق از باطل سخت است و چه بسا در کوران حوادث بزرگمردانی دچار اشتباه شوند. پرچم در دست رهبر است. هوش و زکاوت ایرانیان در دنیا زبانزد خاص و عام اپست و این از نعمت رهبری و امام و اسلام است. یکی از وظایف امام شناسان هم مقابله با استکبار است. آنها فکر می کردند که امام تنهاست، اما ایشان ید قدرت خدا را با تمام وجود احساس می کرد. این اعتماد به نفس امام و ارتباط مستقیم وی با خدا باعث ایجاد نور ایمان و امید در قلب آحاد مردم شد. این وحدت و همبستگی 22 بهمن را خلق کرد. کنارزدن فساد و وابستگی رژیم و دیکتاتوری محض را باعث و آزادی واقعی را به ارمغان آورد.
این یادگار جبهه و جنگ تصریح کرد: امروز با اینکه نارسائی هایی وجود دارد، لکن دامن انقلاب از بدی ها و پلیدی ها پاک است. ممکن افرادی از جریانهای خاص صاحب مسئولیت شده باشند و نتوانند خواسته مردم را برآورده سازند؛ اما امام برای همه آحاد مردم بخصوص کوخ نشینان ارزش ویژه قائل بود و آنها هم پاسخ این محبت ها را می دادند. اما شرایط امروز با بهمن 57 متفاوت و فضا پیچیده است و پیدا کردن راه حق دشوار.
فرمانده سپاه امیرالمؤمنین(ع) استان ایلام خاطر نشان کرد: باعنایت خدا، هشیاری مردم و رهبری داهیانه ما از امنیت کامل برخورداریم: با اینکه پیرامون کشور آشفته است. تلاش نظام برای آسایش و معیشت و رسیدگی به نیازهای جامعه است. امروز باید انقلاب را تحلیل کنیم تا بدانیم که نیازهای جامعه چیست. هرچه رو به جلوتر برویم شرایط پیچیده و سخت تر می شود. جنگ نرم به مراتب از جنگ سخت، سخت تر است. در جبهه شعاریکی، هدف واحد، تشخیص ورود به صحنه از قبل مردم روشن بود و دست به سلاح می بردند؛ و شما مشتی از خروار بزرگ هستید. 50 شهید داده اید. 75 جانباز و 600 رزمنده و آزاده دارید. این پیام و مفهوم دارد که شهیدی از شما در تسخیر لانه جاسوسی حضوری فعال داشت. "شهید قدرت اله دلاوری" که قلب دشمن را در لانه جاسوسی نشانه رفت و بعداً در جبهه شهید شد. این یعنی اوج بالندگی و تشخیص در جنگ نابرابر.
سردار حسینی تأکید کرد: شهدا جان دادند و خون دادند تا در آرامش و امنیت زندگی کنیم. این همه رنج امام در دهه 40 و 50 برای دفاع از آبرو و حیثیت ایرانی بود برای هویتی که از دست رفته بود. اگر امروز به اذعان و اعتراف آمریکا در بین هفت قدرت برتر دنیا قرار داریم و با اینکه نه زراد خانه و نه بمب اتمی در کار است؛ جای تعجب نیست زیرا این قدرت الهی و معنوی است و قابل شمارش نیست. امام فرمود: شهداء امامزادگان عشقند. زیرا همه چیز را با خدا معامله کردند و امام هم همه هستی خود را با خدا معامله کرد و رهبری هم همینطور. اهداف انقلاب از کاستی ها و نارسائی هایی که داریم بالاتر است.
در ابتدای این مراسم نیز سرهنگ فولادی فرمانده سپاه ناحیه ایوان ضمن عرض خیرمقدم به حضار و مسئولان گفت: عظمت و اقتداری که الآن داریم و غرب از آن در هراس است مدیون امام و شهداء و رهبری است که به ما هدیه فرموده اند. باید قدر موقعیت ها را بدانیم و مسیر شهداء را مستحکمتر از گذشته ادامه دهیم. انقلاب ما جهانی و زمینه ساز ظهور است. اراده هائی می خواهد که در وجود مردم استان ایلام مشهود و نهفته است.
در این برنامه فرهنگی نماهنگ هائی در مورد شهدای مدافع حرم و درمورد آل سعود پخش شد. شاعر جوان "حمزه حیدری" نیز قطعه شعری به زبان کردی را در وصف رشادتهای جبهه و جنگ قرائت کرد و" ایرج فیلی" مداح اهل بیت نیز در وصف شهداء نوحه خوانی کرد.
لازم به ذکر است که این برنامه یادواره شهداء با تولیت حوزه مقاومت شهداء زرنه برگزار گردید.
پیام مهم در نخستین روز اغتشاش
منوتو: حمله معترضان به خودروی پلیس/ بیبیسی: فرار نیروهای ضدشورش از دست معترضان/ بیبیسی: رویارویی معترضان و ماموران/ اینترنشنال: آتشزدن موتور مأموران توسط معترضان/ بیبیسی: تلاش برای واژگون کردن خودروی پلیس و.
بهجز این اخبار، در همان روز اول مطابق فیلمهایی که منتشر شد معترضان دهها سطل آشغال آتش زدند. دهها پرچم ایران را به زیر پا و آتش کشیدند. چند نفر بسیجی را در خیابان به شکل وحشیانهای مورد هجمه قرار دادند و.
دقت فرمایید؛ این صحنه متفاوت از اعتراضات گذشته است. از چه جهت؟ از جهت آغاز و سرعت شکلگیری خشونت.
آبان ۹۸ مردم مشهد در محله وکیلآباد تجمعی در اعتراض به افزایش قیمت بنزین برگزار کردند. جمعیت چندهزار نفر تخمین زده میشد. مردم شعار میدادند و راهپیمایی میکردند. ناجا نیز در همان صحنه حضور داشت و فقط تماشا میکرد.
برخورد سخت ناجا در آبان۹۸، از روزی آغاز شد که جریان خرابکار وارد صف معترضان شد و تصمیم گرفت انبار نفت سیرجان را به آتش بکشد؛ بعد از این نیز اساسا اعتراضات به سمت یک عملیات تروریستی شهری رفت. اینجا بود که ناجا مسلح وارد صحنه شد.
در تمام اغتشاشات گذشته، اعتراضات با جمعیتی آغاز و بعد کمکم با حضور تروریستهای وطنی و اوباش اجیرشده به خشونت و اغتشاش کشیده میشد. اما اینبار و برای نخستینبار از ساعت اولیه اعتراض خیابانی، پروژه اغتشاش کلید خورد.
شعارها شکل گیری یک پرچم خرسی نیز موید است.
مرور کنید:
میجنگیم میمیریم ایرانو پس میگیریم
توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه
میکشم میکشم هر آنکه خواهرم کشت
این آخرین پیامه، هدف خود نظامه
اینها همهش بهانه است. اصل نظام نشانه است
این شعارها یک پیام ساده دارد؛ آمدهایم برای جنگ خیابانی.
اما این اتفاق به این فهم مثبت است. سال۸۸ شکل گیری یک پرچم خرسی شکل گیری یک پرچم خرسی جریان اعتراضی، روزها و هفتهها راهپیمایی سکوت برگزار کرد تا به نقطه خرابکاری رسید. به همین دلیل باید یک جریان تبیینی شکل میگرفت تا غبار فتنه را روشن و نفاق سکوت را افشا کند. اما امروز خط روشن است. اتفاقا همین شفافیت کمک میکند این جریان به سرعت بیآبرو شده و خط مردم جدا شود.
شفافیت این جریان ابتدا کمک کرد تا کسانی که خیال میکردند ماجرا بر سر حجاب و گشت ارشاد و مرگ مهسا است، متوجه شوند این همه اسم رمز است. در گام نهایی شفافیت اعتراضات کمک میکند اساسا خط تخریب و خشونت بدون همراهی مردم باشد. مسیری که در تمام اعتراضات گذشته چند روز تا چند هفته طول میکشید تا مردم خطشان را جدا کنند. البته این روزها در میان اغتشاشگران جمعیتی نیز از سر هیجان و غفلت حضور دارند که آنها نیز کمکم مسئله برایشان روشن میشود.
در نهایت اینکه اعتراضاتی که از مبدا با جنگ خیابانی آغاز شده شکل گیری یک پرچم خرسی است یک ثمره بسیار کلیدی داشته و دارد و آن اینکه دوقطبی توهمی بیحجاب-باحجاب را تبدیل به دوقطبی حقیقی مردم-ضدانقلاب میکند. لذا جریان جاهل و سادهلوحی که خیال میکرد هرکس روسریاش عقب رفته، مقابل نظام است امروز فهمید که این مردم با هر ظاهری، در مقابل این جنگ خیابانی صفبندی خواهند داشت.
دیدگاه شما