حجم نمایشی یا حجم مخفی در بورس
تو موقع خرید یا فروش سهام می توانی ۳۰ درصد از سهامت را نمایش دهی و ۷۰ درصد آن را مخفی کنی.
اجازه بده مثال بزنم تا کاملا جا بیفتد
فرض کن امروز می خواهی ۱۰۰۰۰ سهم ونفت بخری یا بفروشی
می توانی در بخش ثبت سفارش خرید یا فروش، تعیین کنی که فقط ۳۰ درصد از آن در تابلوی معاملات نماد نمایش داده شود
یعنی فقط ۳۰۰۰ سهم
آیا ۷۰۰۰ تای دیگر خرید یا فروش نمی شود؟
چرا عملیات خرید و فروش روی کل کوه یخ یعنی ۱۰۰۰۰ تا سهم انجام می شود.
ولی فقط ۷۰۰۰ سهم شما که ۷۰ درصد از کل سفارش شماست به عنوان حجم مخفی در تابلوی معاملات نماد نمایش داده نمی شود.
حالا این کار چه دلیلی دارد و آیا قانونی است یا نه!؟
بله کاملا قانونی است و جزو قوانین سازمان بورس محسوب می شود.
در ویدیوی زیر می توانی دلیل و کاربرد آن را ببینی
ویدیوی حجم نمایشی در بورس
کسانی که در بورس سرمایه گذاری می کنند چندین دسته هستند
مثلا عده از افراد زیر ۱۰۰ میلیون تومان در بورس سرمایه گذاری کرده اند
یا عده ای کاربرد حجم معاملات از افراد بالای ۱۰۰ میلیون و حتی بیش از ۱ میلیارد تومان در بورس سرمایه دارند.
خُب حالا اگر فردی ناگهان بخواهد ۵۰۰ میلیون سهم را بخرد یا بفروشد چه اتفاقی می افتد!؟
معلوم است نماد آن سهم یکدفعه وارد صف های خرید سنگین یا صف های فروش سنگین خواهد شد.
شاید این حجم ها به درد سرمایه های ۱۰ میلیون تا ۱۰۰ میلیون نخورد،
ولی قطعا برای سرمایه های بزرگ تر کاملا کاربردی و لازم است.
حجم مخفی در کارگزاری ها
حجم نمایشی در کارگزاری اگاه یا کارگزاری مفید و یا سایر کارگزاری ها یکسان است و موقع خرید یا فروش می توان از آن استفاده کرد.
درباره صادق عباسی
بزرگترین و قوی ترین استراتژی سرمایه گذاری بدون ریسک در بازار بورس فقط در ذهن خود توست پس در تحلیل ها و حرف های دیگران، دنبال پیدا کردن فرمول یا معجزه نباش! چون پیش بینی ها در بهترین حالت، فقط ۲۰ درصد جواب می دهد و ۸۰ درصد لازم است که روانشناسی سرمایه گذاری بلد باشی و مربی ذهن خودت شوی. و اینجا دقیقا همان جایی است که قرار است به سودهای بزرگ برسی.
لات در فارکس چیست؟ کاربرد لوریج در فارکس چیست؟
در این مقاله از مجموعه مقالات آموزش فارکس قصد داریم شما را با مفاهیم لات در فارکس و لوریج در فارکس آشنا کنیم. فارکس معمولا در مقادیر مشخصی به نام “لات” معامله میشود.
در واقع واحد اندازی گیری حجم معاملات در فارکس لات است. اندازه استاندارد برای یک لات 100،000 واحد از ارز پایه است و در حال حاضر، اندازه های مینی، میکرو و نانو نیز وجود دارند که به ترتیب بصورت واحدهای 10،000 و 1000 و 100 تایی هستند.
برخی از بروکرهای فارکس مقدار و کمیت را به “لات” نشان داده و برخی دیگر از کارگزاران، خود واحدهای ارزی را نشان میدهند. سرفصل های این مقاله را میتوانید در جدول ببینید.
در درس قبل توضیح دادیم پیپ در فارکس چیست و دانستید که تغییرات ارزش یک ارز نسبت به ارز دیگر با “پیپ” اندازه گیری میشود، که درصد بسیار بسیار کمی از ارزش یک واحد از آن ارز است. برای سود بردن از این تغییر کوچک در ارزش، باید مقادیر زیادی از یک ارز خاص را معامله کرد تا سود یا زیان قابل قبول شود. چون به طور معمول نوسانات در بازار ارزهای خارجی بسیار کم است و انجام معامله با حجم کم توجیه ندارد.
لات چیست؟
سادهترین روش توضیح لات در فارکس این است: LOT واحد سرمایه یا میزان خرید و فروش در بازار فارکس است. همانطور که برای خرید لباس از واحد “یک دست”، یا برای خرید ماشین از واحد “یک دستگاه” و … استفاده میشود، واحد مبنای محاسبات در Forex نیز لات نامیده میشود.
لات استاندارد چیست؟
هر لات استاندارد معادل 100،000 واحد از ارز پایه است. برای مثال، اگر یک لات دلار/یورو خریداری کنید، در حقیقت 100،000 واحد از ارز پایه که یورو است خریداری کردید. به بیان ساده تر یعنی 100 هزار یورو خرید کردید. برای سادگی کار، به این حجم معامله، یک لات استاندارد گفته میشود. اکثر تریدرهای فارکس عموما معاملات خود را در واحدهایی کوچکتر از لات استاندارد انجام داده و میزان سود آنها نیز تغییر می کند. نحوه محاسبه لات سایز (مینی، میکرو و نانو) در ادامه توضیح داده میشود.
محاسبه لات سایز
قبلا در مورد نحوه محاسبه کاربرد حجم معاملات ارزش پیپ برای هر جفت ارز توضیح دادیم. فرض کنید قصد معامله بر روی EUR/USD را داریم:
- اگر با یک لات استاندارد (100،000) معامله کنیم، هر پیپ تغییر 10 دلار سود یا زیان در پی دارد.
- اگر با یک مینی لات (10،000) معامله کنیم, هر پیپ تغییر 1 دلار سود یا زیان دارد.
- اگر یک میکرولات (1،000) معامله کنیم, هر پیپ 0.10 سود یا زیان درپی دارد.
- و اگر یک نانو لات (100) معامله کنیم, هر پیپ نوسان تنها 0.01 دلار سود یا زیان دارد.
با حرکت بازار و قیمت ها، ارزش پیپ نیز بسته به نوع ارزی که معامله می کنید ممکن است تغییر کند.
لوریج چیست؟
لوریج یا همان Leverage به معنای اهرم بوده و خدمت ویژهای است که توسط بروکرهای فارکس در اختیار کاربران و مشتریان قرار میگیرد. به صورت کلی، تریدر میتواند به کمک بروکر، معاملاتی بیشتر از موجودی حساب معاملاتی خود انجام دهد. برای مثال، اگر فرد تنها 100 دلار در حساب خود داشته باشد، میتواند مبلغی را از بروکر قرض گرفته و با آن وارد معامله شود. این مبلغ قرض گرفته شده که به صورت ضریبهای 10، 100، 200 و … الی 3،000 برابر سرمایهی اولیه هستند، همان لوریج است.
لوریج، اعتباری است که بروکر در اختیار تریدر قرار داده و در حقیقت، با استفاده از آن، موجودی حساب معاملاتی وی، چندین برابر خواهد شد. برای مثال، اگر فردی تنها 100 دلار در حساب خود داشته و از اهرم 1،000 استفاده کند، معادل داشتن 100،000 دلار در حساب معاملاتی است. این ویژگی هم بسیار جذاب است و هم بسیار خطرناک است که در ادامه بیشتر توضیح خواهیم داد.
لوریج در فارکس
مبلغ 100،000 دلار و یا حتی 10،000 دلار برای خیلی ها مبلغ سنگینی است. شاید می پرسید چگونه یک سرمایه گذار کوچک همچون شما می تواند چنین مقدار زیادی از پول را معامله کند. بروکر خود را همچون بانکی در نظر بگیرید که 100،000 دلار برای خرید ارز در اختیار شما می گذارد. تنها چیزی که بانک از شما می خواهد این است که کاربرد حجم معاملات شما 1000 دلار به عنوان سپرده حسن نیت بدهید. این مبلغ برای شما نگهداری می شود اما لزوماً حفظ نمی شود. با سود و زیان شما در معاملات این مبلغ کم یا زیاد می شود.
زیادی خوب به نظر میرسد؟ معامله کردن در فارکس با استفاده از اهرم (لوریج) دقیقا به همین ترتیب است.
یک سوال اساسی: بروکرها چقدر آدمهای خوبی هستند. این مقدار سنگین را قرض می دهند بدون اینکه بهره ای بگیرند؟! جواب ساده است! بروکرها از معاملات شما کمیسیون (اسپرد) دریافت می کنند و هر چه حجم معاملات شما بیشتر باشد کمیسیون بیشتری خواهند گرفت، پس وقتی به شما قرض می دهند شما حجم معامله بالاتری خواهید داشت و در نتیجه سود بروکر بیشتر خواهد شد. به همین راحتی ! 🙂
مقدار لوریجی که استفاده می کنید بستگی به کارگزار و راحتی خودتان دارد. زیادی خوب به نظر میرسد؟ معامله کردن در فارکس با استفاده از اهرم (لوریج) دقیقا به همین ترتیب است.
به طور معمول بروکر فارکس سپرده ای از شما می خواهد که به آن “مارجین” می گویند.
آیا استفاده از لوریج در فارکس اجباری است؟
خیر. لوریج زمانی استفاده میشود که تریدر تحلیل دقیقی داشته و میخواهد علیرغم سرمایهی نسبتا محدود خود، وارد معاملهی بزرگی شود. همانطور که پیشتر مطرح شد، میزان نوسانات بازار فارکس نسبتا محدود بوده و برای سودآوری بیشتر، استفاده از اهرم تقریبا اجتناب ناپذیر است. اما این به معنای اجباری بودن استفاده از اهرم نیست. بلکه تریدر باید به استراتژی معاملاتی خود مطمئن بوده و سپس میزان اهرم را انتخاب کند.
معایب استفاده از لوریج در فارکس چیست؟
اولین و مهمترین بخش استفاده از لوریج، درک میزان ریسکی است که به همراه استفاده از اهرم ایجاد میشود. اگرچه بروکر میزان سرمایهی شما برای ورود به معاملات را افزایش میدهد، اما فقط میتوانید از این سرمایه برای کسب سود استفاده کنید. بنابراین، بروکر هیچگاه با شما در ضرر همراه نخواهد شد. لوریج در فارکس ضریب سودآوری یا ضرردهی شما را چندین برابر خواهد کرد (بسته به میزان ضریب). دقت داشته باشید که هم سود چندین برابر شده و هم ضرر چندین برابر خواهد شد.
اگرچه بروکر به شما اجازه میدهد تا هزاران برابر سود کنید، اما میزان ضرری که شما میتوانید متحمل شوید، فقط به اندازهی موجودی حساب معاملاتی شما است. بنابراین، اگر از اهرم 100 استفاده کنید و بازار 0.01 درصد در جهت پیشبینی شما حرکت کند، موجودی شما یک برابر افزایش خواهد یافت (مثلا 100 دلار شما به 200 دلار افزایش مییابد). اما اگر بازار فقط 0.01 در جهت عکس تحلیل شما حرکت کند، موجودی شما صفر شده و معاملات بسته خواهد شد.
بیشترین میزان لوریج در فارکس چقدر است؟
میزان و حداکثر لوریج در فارکس بستگی به بروکری که انتخاب میکنید خواهد داشت. برای مثال، بیشینه اهرم قابل استفاده در بسیاری از بروکرها تا نهایتا 400 برابر بوده، اما بروکرهای دیگر ممکن است این اهرم را تا 3،000 برابر نیز افزایش دهند. از آنجاییکه بالا رفتن میزان لوریج در فارکس مستقیما باعث افزایش ریسک میشود، بسیاری از نهادهای نظارتی (رگولاتوریها)، به بروکرهای تحت نظر خود اجازهی افزایش اهرم را نمیدهند.
در نقطهی مقابل، اکثر بروکرهایی که تحت نظر رگولاتوریهای آفشور هستند، برروی میزان اهرم سختگیری نکرده و کاربر میتواند آن را تا 2،000 برابر (مثلا روبو فارکس) یا حتی 3،000 برابر (مثلا آلپاری ) افزایش دهد. دقت داشته باشید که حداکثر لوریج برای داراییهای مختلف فارکس متفاوت بوده و این میزان، عموما برای جفت ارزها است. در داراییهای دیگر (خصوصا برای سهام و رمزارزها)، حداکثر اهرم قابل استفاده بسیار کمتر است.
نحوه استفاده از لوریج در متاتریدر
بمحض اینکه پول خود را واریز کردید، می توانید معامله کردن را شروع کنید. کارگزار همچنین تعیین می کند که برای هر موقعیت معامله شده (بر حسب کاربرد حجم معاملات لات) چه مقدار مارجین نیاز است. به عنوان مثال، فرض کنید لوریج مجاز 100 است (یا 1٪ معامله لازم است) و شما می خواهید معامله ای به ارزش 100،000 دلار بگیرید، در حالیکه فقط 5000 دلار در حساب خود دارید.
مشکلی نیست زیرا کارگزار شما 1000 دلار به عنوان سپرده کنار می گذارد و به شما اجازه می دهد مابقی را “قرض” بگیرید. قطعا هرگونه سود، به مانده پول نقد موجود در حساب شما اضافه یا در صورت ضرر از آن کسر می شود. حداقل مارجین مورد نیاز برای هر لات در هر کارگزاری متفاوت است. لوریجی که شما انتخاب می کنید نیز تاثیر مستقیم در مارجین مورد نیاز دارد.
در مثال بالا ، کارگزار به 1٪ مارجین نیاز داشت. این بدان معناست که به ازای هر 100،000 دلار معامله ، کارگزار 1000 دلار به عنوان سپرده برای هر معامله طلب می کند. فرض کنید شما می خواهید 1 لات استاندارد (100،000) USD / JPY بخرید. اگر حساب شما لوریج (اهرم) 100 داشته باشد ، باید 1000 دلار به عنوان مارجین در نظر بگیرید. توجه داشته باشید که 1،000 دلار هزینه نیست، بلکه سپرده است.
بنابراین وقتی معامله خود را ببندید آن را به شما پس می دهند. دلیل این که کارگزار از شما سپرده می خواهد این است که تا زمانی که معامله باز است ، این ریسک وجود دارد که در طول باز بودن این معامله شما ضرر کنید! کارگزار این سپرده را برای جبران ضرر احتمالی شما نگه می دارد.
با فرض اینکه این معامله ی USD / JPY تنها معامله بازی است که در حساب خود دارید، تا زمانی که این معامله باز است باید 1000 دلار در حساب شما موجود باشد و اجازه برداشت آن را ندارید. اگر USD / JPY ریزش کند و ضررهای معاملاتی شما باعث شود موجودی حساب شما به زیر 1000 دلار سقوط کند ، سیستم کارگزاری معامله شما را به طور خودکار قبل از اینکه ضررهای شما به 1000 دلار برسد می بندد تا از ضررهای بیشتر جلوگیری شود.
این یک سازوکار ایمن برای جلوگیری از منفی شدن مانده حساب شما است. درک صحیح نحوه معامله کردن با مارجین بسیار مهم بوده و بعداً در بخش کاملی به آن خواهیم پرداخت. اگر نمی خواهید حساب شما نابود شود، توصیه اکید به خواندن آن بخش داریم!
چگونه سود و زیان را محاسبه می کنیم؟
حال که می دانید چگونه ارزش پیپ و لوریج را محاسبه کنید ، بهتر است با نحوه محاسبه سود یا زیان آشنا شوید.
به طور کلی، تعداد پیپ نوسان * ارزش هر پیپ = سود یا زیان شما
تحلیل تکنیکال چیست؟
از آنجایی که بازار ارزهای دیجیتال بسیار پرنوسان است، شما باید برای پیشبرد معاملات خود یک استراتژی داشته باشید. بسیاری از تریدرهای ارز دیجیتال برای ساخت استراتژی به تحلیل تکنیکال روی میآورند. این نوع تحلیل با ارائه بینشی در مورد حرکات گذشته بازار ارزهای دیجیتال، به شما کمک میکند تا پیشبینی کنید قیمتها در آینده به چه سمتی حرکت خواهند کرد.
به طور کلی، برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری دو روش اصلی وجود دارد:
- تحلیل فاندامنتال: شامل بررسی شرایط مالی یک شرکت، شرایط شبکه یک ارز دیجیتال و پیگیری رویدادها و اخبار آن (شامل ارائه برخی بهروزرسانیها، انتقال به شبکه اصلی، گردهمایی و …) است.
- تحلیل تکنیکال: شامل جستجوی الگوها و روندها برای تعیین حرکت آینده قیمت، پیشبینی روند آتی قیمت و درک شرایط است.
قیمت یک دارایی منعکسکننده مجموع دانش کل فعالان بازار شامل تحلیل، دیدگاهها و اقدامات آنهاست.
تحلیل تکنیکال چیست؟
برای درک نحوه استفاده از تحلیل تکنیکال در معامله ارزهای دیجیتال، باید از معنای آن آگاهی داشته باشید. تحلیل تکنیکال شامل استفاده از دادههای واقعی قیمت در تلاش برای پیش بینی آینده بازار است. این کار شامل بررسی دادههای آماری گذشته ارز دیجیتال موردنظر از جمله عواملی مانند حجم معاملات و حرکات قیمت است.
تحلیل تکنیکال یک روش معاملاتی است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی در روند قیمتها و الگوهای یافت شده در نمودارها به کار میرود. در واقع، تحلیل تکنیکال با نگاه به الگوها و ابزارهای تحلیل نمودار، نقاط قوت و ضعف ارز دیجیتال مورد نظر را یافته و بر اساس آن الگوهای آینده را پیشبینی میکند.
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که فعالیتهای معاملاتی و تغییرات قیمت در گذشته میتوانند شاخصهای ارزشمندی برای حرکات قیمت در آینده باشند.
تحلیل تکنیکال ممکن است با تحلیل فاندامنتال که بیشتر به امور مالی شرکت توسعهدهنده توجه دارد، در تضاد باشد.
تحلیل تکنیکال چه کاربردی دارد؟
تحلیل تکنیکال بیشتر کمی و مبتنی بر معیارهاست. از آنجایی که تحلیل تکنیکال از مدلسازی ریاضی و آماری برای درک رفتار بازار و قیمت استفاده میکند، کاربردهای گستردهای در معاملات ارزهای دیجیتال دارد.
تریدرهای داراییهای سنتیتر، از جمله سهام، کالاها، انواع ارزهای فیات، معاملات آتی و فارکس نیز از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. فرآیند استفاده از تحلیل تکنیکال در هر یک از این موارد کاملاً مشابه استفاده از آن در مورد ارزهای دیجیتال است.
درک تحلیل تکنیکال
برخلاف تحلیل فاندامنتال که تلاش میکند ارزش یک سهم یا کالا را بر اساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم معاملات متمرکز است. از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای بررسی دقیق عرضه و تقاضا که بر تغییرات قیمت، حجم معاملات و نوسانات اثرگذار است، استفاده میشود.
تحلیل تکنیکال را میتوان برای هر کالای قابل معاملهای که دادههای معاملاتی آن در گذشته در دسترس باشد، استفاده کرد. این کالا میتواند شامل سهام، معاملات آتی، مواد خام و فلزات، جفت ارزهای فیات، ارزهای دیجیتال و سایر اوراق بهادار باشد. تحلیل تکنیکال در بازار کالاها و فارکس که معاملهگران بر حرکات کوتاه مدت قیمت تمرکز دارند، رواج زیادی دارد.
بنیانگذار تحلیل تکنیکال
همانطور که امروزه میدانیم، تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو (Charles Dow) و با عنوان نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ ارائه شد. چندین محقق برجسته از جمله ویلیام پی. همیلتون (William P. Hamilton)، رابرت رئا (Robert Rhea)، ادسون گولد (Edson Gould) و جان مگی (John Magee) به شکل گیری بیشتر مفاهیم نظریه داو کمک کردند. امروزه، تحلیل تکنیکال تکامل یافته و شامل صدها الگو و ابزار تحلیلی است که طی سالها تحقیق توسعه یافتهاند.
تحلیل تکنیکال با این فرض انجام میشود که فعالیتهای معاملاتی و تغییرات قیمت در گذشته میتوانند شاخصهای ارزشمندی برای حرکات قیمت در آینده باشند. تحلیلگران حرفهای اغلب از تحلیل تکنیکال به همراه سایر ابزارها استفاده میکنند. معاملهگران خرد ممکن است تنها بر اساس نمودارهای قیمت و آمار تصمیم بگیرند، اما تحلیلگران حرفهای به ندرت تحقیقات خود را تنها به یکی از دو روش تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال محدود میکنند.
تحلیل تکنیکال سعی دارد حرکات قیمت هر آیتم قابل معاملهای را که در معرض عرضه و تقاضا قرار دارد از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارزها را پیش بینی کند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه عرضه و تقاضا میدانند که در حرکات قیمت بازار منعکس شده است. تحلیل تکنیکال معمولاً در مورد تغییرات قیمت به کار میرود، اما برخی از تحلیلگران موارد دیگری غیر از قیمت، نظیر حجم معاملات یا قراردادهای باز را هم مورد بررسی قرار میدهند.
برخی تحلیلگران به غیر از قیمت، حجم معاملات یا قراردادهای باز را هم مورد بررسی قرار میدهند.
ابزارهای متداول در تحلیل تکنیکال
صدها الگو و ابزار وجود دارد که توسط محققان برای پشتیبانی از تحلیل تکنیکال تولید شدهاند. همچنین، تحلیلگران تکنیکال انواع مختلفی از سیستمهای معاملاتی را برای کمک به پیش بینی و معامله در زمان تغییرات قیمت ساختهاند. برخی کاربرد حجم معاملات از شاخصها (اندیکاتورها) در درجه اول بر شناسایی روند فعلی بازار، مانند مناطق حمایت و مقاومت متمرکز هستند و برخی دیگر بر تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن تمرکز دارند. معروفترین شاخصهای تکنیکال و الگوهای نمودار شامل خط روند، کانالها، میانگین متحرک و شاخصهای مومنتوم هستند.
به طور کلی، تحلیلگران تکنیکال انواع گستردهای از شاخصهای زیر را بررسی میکنند:
- روند قیمت
- الگوهای تشکیل شده در نمودار
- شاخصهای حجم معاملات و مومنتوم
- اسیلاتورها
- میانگینهای متحرک
- سطوح حمایت و مقاومت
تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال، در دو انتهای یک طیف قرار دارند. هر دو روش برای تحقیق و پیشبینی روند آینده قیمت استفاده میشوند و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایهگذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.
تحلیل فاندامنتال روشی برای ارزیابی سهام، کالا یا ارز دیجیتال از طریق تلاش جهت سنجش ارزش ذاتی آن است. تحلیلگران فاندامنتال همه چیز را بررسی میکنند، از اقتصاد کلی و شرایط صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکتها. درآمد، هزینهها، داراییها و بدهیها از مهمترین شاخصهها برای تحلیلگران فاندامنتال هستند.
میان طرفداران تحلیل تکنیکال و فاندامنتال اختلافاتی وجود دارد
تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال از این جهت تفاوت دارد که قیمت و حجم معاملات تنها ورودی آن هستند. فرضیه اصلی این است که تمام فاندامنتالهای شناخته شده در قیمت خلاصه میشوند. بنابراین، نیازی به توجه دقیق به آنها نیست. تحلیلگران تکنیکال برای ارزیابی ارزش ذاتی یک سهم تلاش نمیکنند، بلکه در مقابل از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده میکنند که نشان میدهند آن سهم در آینده چگونه رفتار خواهد کرد.
آموزش تحلیل تکنیکال
فصل اول – پیش فرضها
چارلز داو مجموعه مقالاتی را در مورد تئوری تحلیل تکنیکال منتشر کرد. نوشتههای او شامل دو فرض اساسی است که همچنان به شکل چارچوبی برای معامله بر پایه تحلیل تکنیکال در آمده است.
- بازارها با مقادیر نشاندهنده عواملی که بر قیمت تأثیر میگذارند، کارا هستند.
- به نظر میرسد حرکات تصادفی قیمت بازار در قالب الگوها و روندهای قابل شناسایی حرکت میکنند که تمایل دارند با گذشت زمان تکرار شوند.
سه فرضیه در تحلیل تکنیکال
امروزه زمینه تحلیل تکنیکال بر اساس کارهای داو بنا شده است. تحلیلگران حرفهای معمولاً سه فرضیه کلی را در این تحلیل میپذیرند:
- نمودار قیمت گویای همه چیز است: تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که همه چیز، از اصول شرکت تا عوامل گسترده بازار گرفته تا روانشناسی بازار، از قبل در نمودار قیمت موجود هستند. این نقطه نظر با فرضیه بازارهای کارا (EMH) که نتیجه مشابهی راجع به قیمتها فرض میکند، سازگار است. تنها چیزی که باقی مانده، تحلیل تحرکات قیمت است که تحلیلگران تکنیکال آن را محصول عرضه و تقاضا برای یک سهام خاص در بازار میدانند.
- حرکات قیمت در روندها: تحلیلگران تکنیکال انتظار دارند که قیمتها، حتی در حرکات تصادفی بازار، بدون توجه به تایم فریمهای مشاهده شده، روندهایی را نشان دهند. به عبارت دیگر، قیمت بیش از حرکات نامنظم، احتمالاً به روند گذشته ادامه میدهد. بیشتر استراتژیهای معاملات تکنیکال بر اساس این فرض است.
- تاریخ تمایل دارد خودش را تکرار کند: تحلیلگران تکنیکال معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار خودش دارد. ماهیت تکراری حرکت قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده میشود که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان قابل پیش بینی است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار برای درک روند استفاده میکند. در حالی که بیش از ۱۰۰ سال است که از انواع تحلیل تکنیکال استفاده شده، اما هنوز اعتقاد بر این است که در بازارهای امروزی هم کاربرد دارد، زیرا این تحلیل الگوهای حرکات قیمت را نشان میدهد که اغلب تکرار میشوند.
در فصل اول از مقالههای آموزش تحلیل تکنیکال توضیحات کاملتری درباره پیش فرض ها و تاثیر آنها بر بازار صحبت ردهایم:
اندیکاتور Volume(حجم معاملات)
درست است که Volume (حجم معامله ها) در بازار مالی فارکس به علت غیر متمرکز بودن آن خیلی دقیق نیست و حجم دقیق معامله های بازار فارکس برای شما نمایش داده نمی شوند.
بلکه فقط شما از طریق پلتفرم خودتان، فقط می توانید حجمی را مشاهده کنید که در بروکرتان معامله شده است.
ولی در بازار بورس اوراق بهادار این گونه نیست؛ یعنی بررسی حجم معامله ها، اطلاعات مفیدی برای سودآوری هر چه بیش تر شما رقم خواهد زد.
لذا اهمیت موضوع میزان معاملات در بازار سهام سبب شده تا این مقاله در مورد «معامله بر اساس شکست ها با تأیید حجم معاملات» صحبت کند.
فهرست محتوای مقاله
اندیکاتور Volume
نام دیگر آن اندیکاتور حجم معاملات است. این اندیکاتور اگر روی حالت Real باشد تعداد سهام خرید و فروش شده در زمان به خصوص با قیمت مشخص را نشان می دهد.
یعنی در حالت Real تعداد معاملات مشخص نیست. این حالت بهترین حالتی است که شما می توانید برای تحلیل از آن استفاده کنید.
حالت دیگر Tick است. این حالت فقط تعداد معاملات در بازه ی زمانی مشخص با قیمت معین را نشان می دهد. در این جا دیگر تعداد سهامی که خرید و فروش شدند، مشخص نیستند.
برای این که حالت Real را بر روی اندیکاتور Volume بگذارید، فقط کافی است روی اندیکاتور راست کلید کرده و سپس گزینه ی Propertise را انتخاب کنید. بعد حالت آن را روی Real بگذارید.
ساده بودن این اندیکاتور سبب شده تا معامله گران زیادی از اهمیت آن غافل بمانند.
ضمن این که استفاده از آن می تواند ریسک خرید و فروش را نیز به مقدار زیادی پایین بیاورد.
در واقع با بررسی میزان معامله ها شما می توانید قدرت روند را تخمین بزنید. در نمودار این اندیکاتور، میله های سبز و قرمز رنگی وجود دارند.
رنگ قرمز نشان دهنده ی کاهش حجم معامله ها نسبت به میزان معامله های قبل و رنگ سبز بیانگر زیاد شدن حجم معاملات نسبت به میزان معاملات قبلی هستند.
ضمنا شما با استفاده از اندیکاتور Volume می توانید به سادگی زمان ورود مناسب به سهم ها را شناسایی کنید و در صورتی که شرایط برای ورود به سهمش مناسب نیست از آن جلوگیری نمایید.
دقت داشته باشید برای موفقیت لازم است در کنار این اندیکاتور، از الگوهای کمکی دیگر نظیر مثلث، پرچم، سر و شانه و …نیز استفاده کنید.
نکات کلیدی در رابطه با اندیکاتور Volume
- حجم معامله ها را در خرید و فروش های اخیر نماد مورد نظرتان (مثلا 15 روز قبل) مشاهده کنید تا نتیجه تحلیلتان، اعتبار بیش تری داشته باشد.
یعنی اگر شما میزان معامله ها را مثلا در 40 روز آخر سهم مورد نظرتان بررسی کنید، اطلاعات گمراه کننده ای به شما می دهد؛ از این رو زیاد تحلیلتان معتبر نیست.
به عنوان مثال وقتی میله ی کندل از خرید و فروش 15 روز قبل کوتاه تر باشد دقت آن پایین تر است و زیاد مورد تأیید نیست.
- بالا بودن حجم معامله ها در این نمودار نشان دهنده ی این است که یک روندجدید شکل خواهد گرفت.
بر عکس میزان خرید و فروش های پایین نشان می دهند که تریدرها به انجام خرید یا فروش تمایلی ندارند.
- هنگامی که قیمت ها در حال زیاد شدن هستند و حجم خرید و فروش هم افزایش می یابد یعنی روندصعودی در سهم مد نظرتان مورد تأیید است.
ولی زمانی که قیمت ها در حال زیاد شدن و از طرف دیگر میزان خرید و فروش ها در حال پایین آمدن باشند، نشانه ی برعکس شدن روند است.
بنابراین اگر روند صعودی است نزولی می شود و اگر روند نزولی باشد صعودی خواهد شد.
- وقتی که خط روند صعودی دچار شکست شود و در همین حین حجم خرید و فروش ها پایین بیاید، ادامه ی روند نزولی خواهد بود.
- بهترین راهنمای شما در شناسایی نقاطحمایت و مقاومتیحال و آیندهسهام، همین اندیکاتورVolume است.
- رنگ قرمز اندیکاتورVolume نشان دهنده ی زیاد شدن عرضه و وجود مقاومت قوی و رنگ سبز بیانگر زیاد شدن تقاضا و وجود حمایت های قوی است.
معامله بر اساس شکست ها با تأیید حجم معاملات
همان طور که گفته شد بررسی میزان معاملات در بازار سهام برایتان بسیار مفید می باشد. شما می توانید از آن در هنگام شکست الگوهای قیمتی در قالب زمانی روزانه نیز استفاده کنید.
فقط لازم است شما یک ناهماهنگی مقدار حجم معامله ها را در روزی که شکست اتفاق می افتد، مشاهده کنید.
مراد از ناهماهنگی هم بالا رفتن میزان زیاد حجم خرید و فروش ها در یک روز معاملاتی است.
دقت داشته باشید میزان معاملات می تواند در روزهای آتی نیز دچار تغییراتی شود. شما می توانید تغییر آن را با کمک موارد زیر درک نمایید:
- با مشاهد ه کردن میله ی مربوط به میزان معامله ها در روز معاملاتی به خصوص و قیاس آن با روزهای گذشته.
دقت داشته باشید زمانی که نمودار قیمتی یک شکست صعودی را نشان می دهد حتما باید در هیستوگرام میزان معاملات، تغییری را مشاهده کنید وگرنه این شکست صعودی معتبر نخواهد بود.
دلیل معتبر نبودن آن هم این است که این شکست صعودی به وسیله ی حجم معاملات تأیید نشده است.
حتی اگر شمع قوی هم در شکست صعودی شکل گرفته باشد ولی در میزان معاملات تغییری روی ندهد، باز هم مورد تأیید نخواهد بود.
ولی اگر شکست صعودی در چارت قیمتی با تغییر هیستوگرام حجم معاملات همراه باشد مثلا میله ی مربوط به آن کندل بلندتر از میانگین روزهای قبل باشد، مورد تأیید است.
البته اگر میله ی آن کندل از معامله ی 15 روز قبل هم بلند تر باشد دقت تحلیل بالاتر است و بالطبع منفعت بیش تری نصیب شما خواهد شد.
جمع آوری
دانستید که بررسی حجم معاملات برای موفقیت در بازار سهام بسیار کاربرد دارد.
درست است که در اطلاعات مربوط به سهام میزان معاملات نوشته می شود و مدام تا پایان روز معاملاتی در حال تغییر است ولی مشاهده ی اطلاعات عددی در این جا برای تحلیل کفایت نمی کند.
بهتر است شما برای تحلیل در این رابطه از اندیکاتور Volume استفاده کنید و آن را روی حالت Real بگذارید.
رنگ سبز در کاربرد حجم معاملات این جا نشانگر زیاد شدن حجم معاملات و رنگ قرمز بیانگر کاهش میزان خرید و فروش ها نسبت به حجم خرید و فروش های قبل هستند.
بلندی میله های نمودار نسبت به میله های قبل هم در تحلیل شما نقش بسزایی دارد.
شما می توانید از این اندیکاتور در زمان شکست الگوهای قیمتی در قالب زمانی روزانه نیز استفاده کنید. این کار دقت کار شما را بالا کاربرد حجم معاملات می برد.
دقت داشته باشید زمانی که نمودار قیمتی یک شکست صعودی را نشان می دهد حتما باید در میله های نمودار این اندیکاتور، تغییری را مشاهده کنید وگرنه این شکست صعودی اعتبار نخواهد داشت.
فراموش نکنید شما به عنوان یک تریدر برای موفقیت در بازارهای سرمایه لازم است اطلاعات همه جانبه ای در رابطه با بازار کاری تان داشته باشید.
از همین روی آکادمی طهرانی مقالات متعددی را جهت رفاه حال شما عزیزان در سایت خود قرار داده است تا به صورت رایگان از آن ها استفاده کنید. پس این فرصت طلایی را از دست ندهید.
شما هم می توانید ثروتمند شوید فقط کافی است راه های کسب موفقیت در بازارهای سرمایه را بدانید و از آن ها در تحلیل هایتان استفاده کنید.
تحلیل تکنیکال کلاسیک, روندها,حجم معاملات, الگوها
روش پیش بینی اینده قیمت با توجه به گذشته و وضعیت فعلی ان.
2.لحاظ همه چیز در قیمت
3.حرکت قیمت بر اساس روند
هدف از تحلیل تکنیکال:
روشی برای پیشبینی قیمتها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است.
در این تحلیل از طریق بررسی تغییرات و نوسانهای قیمتها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا میتوان وضعیت قیمتها در آینده را پیشبینی کرد.
نمودار کندل استیک:
انواع کندل ها:
انواع کندل
خط روند:
خطی است که از بالاترین قیمتها (سقفهای قیمت) یا پایینترین قیمتها (کفهای قیمت) رسم میشود تا مسیر غالب قیمت را نشان دهد.
شکست و تغییرخط روند:
1.تشکیل یک حفره (زیر خط روند صعودی)
2.تشکیل یک قله (بالای خط روند نزولی)
پس از شکست, پولبک یا بوسه آخر اتفاق می افتد.
رابطه بین حجم وروند؟
ازحجم معاملات جهت گرفتن تایید هنگام تغییر روندها و شکستهای حمایتی و مقاومتی استفاده میشود.
از طرفی هر حرکتی که توسط قیمت انجام میشود، قدرت آن را میتوان به میزان حجم معاملاتش ارتباط داد.
برای درک بهتر کاربرد حجم معاملات به نموداربیت
کوین در 12 آوریل 2018 نگاه کنید.
تشخیص شکست خط روند با حجم معاملات:
خط روند نزولی بیت کوین در تاریخ 8 آوریل شکسته شده و پس از آن
طی یک پولبک، قیمت دوباره با خط روند نزولی خود تماس داشته است.
اعلام تغییر روند در این نقطه با قاطعیت بالا به دلیل حجم پایین (کمتر از میانگین) ممکن نیست.
اما چهار روز بعد و در تاریخ 12 آوریل، پس از مشاهده حجم بالای
معاملات میتوان روند صعودی را تایید کرد.
البته برخی تریدرها نیز پس از پولبک به خط روند نزولی وارد موقعیت خرید شدند که نسبت به
دسته کاربرد حجم معاملات قبلی معاملهگران با متحمل شدن ریسک بیشتر، سود بیشتری کسب کردند.
کاربرد دیگر حجم معاملات، تشخیص قدرت روند در جریان میباشد.
مثلاً:
هنگامی که نمودار در حال رقم زدن سقفهای بالاتر با حجمهای پایینتر است،
میتوان دریافت که قدرت روند صعودی در حال کاهش است و به زودی باید منتظر تغییر روند باشیم.
برای مثال:
دوباره به نمودار بیت کوین در بازه زمانی مشابه نگاه کنید.
واگرایی بین سقفهای بالاتر (Higher Highs) و کاهش حجم نشان از کاهش قدرت خریداران و روی کار آمدن فروشندگان در آینده نزدیک دارد.
این موضوع میتوان به شما در تشخیص نقاط خروج از معامله کمک شایانی کند تا برای قرار گرفتن در موقعیت فروش آماده شوید.
همچنین ازحجم معاملات میتوان درتاییدشکست هایی که پس از شکلگیری الگوها اتفاق میافتند نیز استفاده کرد.
برای مثال در نمودار زیر که مربوط به بیت کوین است،
پس از شکلگیری الگوی سر و شانه (Head and Shoulders) شکست مقاومتی رخ داده و برای تایید این موضوع باید از حجم معاملات در کندل مشخص شده استفاده کرد.
با توجه به حجم بالای معاملات، این شکست تایید میشود و برای موقعیت خرید میتوان وارد معامله شد.
در حجم معاملات اصلی که نباید از آن غافل شوید،
این است که در اغلب مواقع حجم معاملات پیش از تغییر قیمت، سیگنال تغییر روند را به شما میدهد.
کاری که تحلیلگران تکنیکال انجام میدهند این است که با دنبال کردن حجم معاملات، بازگشت روند (Reversal Trend) را شناسایی کنند.
برای مثال:
همانطور که گفته شد در یک روند صعودی هنگامی که حجم معاملات رقم خورده در هر سقف جدید کمتر و کمتر شود،
از نزدیک شدن به پایان روند صعودی خبر میدهد.
در نمودار بالایی میتوانید تعدادی از کاربردهای حجم معاملات را در تحلیل تکنیکال مشاهده کنید.
سطوح حمایت ومقاومت:
زمانی که درباره تحلیل تکنیکال صحبت میکنید، توجه به خطوط حمایت و مقاومت اهمیت بسیار زیادی دارد.
این خطوط ارائه دهنده نقاط اتصال مهمی هستند که در آنها نیروهای عرضه و تقاضا به هم میرسند.
حمایت از وصل کردن نقاط حداقلی(مینیمم) و مقاومت از وصل کردن نقاط حداکثری(ماکزیمم) به دست میآید.
همانطور که میدانید هرگاه تقاضا افزایش یابد، قیمتها بالا میروند و هرگاه عرضه افزایش یابد،
قیمتها پایین میآیند و هنگامیکه عرضه و تقاضا برابر باشند، قیمتها نیز همگام با مبارزه خریداران و فروشندگان به آهستگی بالا و پایین میروند.
در ادامه بیشتر درباره دو مفهوم حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال خواهید خواند.
حمایت:
سطوحی که برای خریداران از جذابیت خاصی برخوردار است و با رسیدن قیمت به این سطح با افزایش تقاضا روبهرو هستیم که این افزایش تقاضا موجب افزایش قیمتها میشود.
در واقع در این سطوح میزان تقاضا بر میزان عرضه فزونی یافته و بر آن غلبه میکند که نتیجه این پیروزی بهصورت افزایش قیمتها و ادامه روند صعودی قابل مشاهده است.
مقاومت:
سطوحی که برای فروشندگان از جذابیت خاصی برخوردار بوده و با رسیدن قیمت به این سطح معاملهگران اقدام به عرضه شدید میکنند.
در واقع در این سطوح میزان عرضه بر تقاضا افزایشیافته و همین امر موجب کاهش قیمت و ادامه روند نزولی میشود.
بازار با توجه به سقف و کف هایی که تشکیل می دهد رفتار مشخصی را دنبال می کند.
اندیکاتورها:
اندیکاتورها ابزاری هستند که براساس فرمولهای خاص در جهت تحلیل قیمت سهام یا تحلیل شاخصهای بازار بهوسیله ابزارهای گرافیکی ترسیم و مورد استفاده قرار میگیرند.
دادههای ورودی اندیکاتورها از دادههای قیمت، حجم معاملات و تغییرات آنها در روزهای گذشته تشکیل میشود.
در هر بازه زمانی اطلاعات قیمت آغاز(Open) پایان(Close) سقف(High)، کف(Low) یا تعدادی از مجموع این موارد در شکلگیری اندیکاتور دخالت دارند.
اندیکاتور RSI :
نشاندهندهی قدرت بازار و قدرت خریداران و فروشندگان نسبت به هم است و از همین حیث، شاخص قدرت نسبی نامیده شده است, درتنظیمات این اندیکاتور نیز عموماً از تنظیم 14 روزه استفاده میشود.
این اندیکانور بین دو سطح صفر تا صد, حرکت می کند, دو سطح کلیدی 30 و70را به ترتیب به عنوان سطوح اشباع فروش و اشباع خرید می نامند.
زمانی که مقدار این اندیکاتور از 70 بالاتر رود به این معنی هست که سهام مورد نظر بیش از حد خریده شده واحتمال اینکه فروشنده ها, بازار در دست بگیرند زیاد هست.
زمانی هم که مقدار ان کم تر از 30 هست به این معنی است که سهام بیش از حد فروخته شده و احتمال اینکه خریداران بازار را دردست بگیرند زیاد است.
چگونه می توانیم از این اندیکاتور, سیگنال بگیریم؟
1.سیگنال از نقاط اشباع خریدوفروش
2.سیگنال خطوط روندی در اندیکاتور
3.سیگنال از واگرایی ها
سیگنال از نقاط اشباع خریدوفروش:
زمانی که مقدار آن بالای 70رفت ما سیگنال فروش خود را می گیریم وبا ریزش روند ما یک خط مقاومت روی قله های اندیکاتور رسم میکنیم زمانی که این خط شکست , ما از این معامله خارج می شویم.
زمانی هم که مقدارآن به زیر 30 رفت, ما سیگنال خرید دریافت می کنیم با افزایش قیمت, ما یک خط حمایت بین کف ها رسم می کنیم و زمانی که این خط کاربرد حجم معاملات شکست ما از این معامله خارج میشویم.
سیگنال خطوط روندی در اندیکاتور:
در یک روند صعودی یا نزولی وارد می شویم وبا رسم قله ها یا مف ها, خطوط حمایت ومقاومت را رسم می کنیم وطبق خطوط ترید می زنیم, تا زمانی که خطوط نشکن معامله را نگه می داریم,
زمانی هم که خطوط شکستن, می توانیم پوزیشن برعکس بگیریم.
سیگنال از واگرایی ها:
واگرایی زمانی استفاده می شود که روند آر اس آی , در جهت مخالف حرکت قیمتها باشد.در این حالت فرصت مناسب برای تغییر روند در قیمتها می تواند پدیدار شود.
استفاده از واگرایی ها نیازمند آن است که حد اقل یکی از دو سقف یا دو کف به وجود آمده در منطقه اشباع خرید و فروش قرار گیرد.
واگرایی در صورتی تشکیل می شود که سقف یا کفهای ایجاد شده در قیمت و آر اس آی نسبت به کف یا سقفهای قبلی خودشان در سطوحی بالاتر یا پایینتر قرار گیرند,
یعنی در قیمت وآر اس آی مخالف هم باشند.
با مشاهده واگرایی ها در اندیکاتور هم می توانیم سیگنالهای خریدوفروش خوبی بگیریم,زمانی که واگرایی منفی در سقف رخ بدهد,
ما سیگنال فروش می گیریم و زمانی که واگرایی مثبت در کف ها رخ دهد,ما سیگنال خرید میگیریم,
معاملاتی که ما با واگرایی می زنیم نباید طولانی مدت ,نگهداری کنیم,چنین معاملاتی برای زمانهای کوتاه بیشتر سود می دهند.
اندیکاتور MACD
نشان دهنده قدرت و جهت بازار:
اندیکاتور مکدی با استفاده از ۳ میانگین متحرک به شما کمک میکند تا قدرت، جهت و شتاب یک روند صعودی یا نزولی را تشخیص دهید.
این ۳ میانگین متحرک عبارتند از:
میانگین متحرک ۹ روزه، میانگین متحرک ۱۲ روزه و میانگین متحرک ۲۶ روزه. این اندیکاتور از خانواده اسیلاتورها است و به کمک آن میتوان سیگنال های مختلفی دریافت کرد.
چگونه از اندیکاتورمکدی سیگنال بگیریم؟
همانطور که گفته شد اندیکاتور مکدی از دو بخش میلهها و خط سیگنالی تشکیل شده است.
در این میان تقاطع میله ها و خط سیگنال بسیار بااهمیت است.
بهبیاندیگر، هرگاه شاهد ورود خط سیگنال در محدوده مثبت به درون میله ها باشیم (در محدوده بالای سطح صفر)، میتواند نشاندهنده سیگنال خرید باشد و بالعکس؛
یعنی چنانچه خط سیگنال درون میله ها بوده و در حال خارج شدن از آن باشد، سیگنال خروج از سهم خواهد بود.
در محدوده منفیها این فرآیند برعکس عمل میکند. به این معنا که اگر خط سیگنال در محدوده منفی وارد میله ها شود
سیگنال فروش و اگر خط سیگنال در محدوده منفی که در حال خروج از میلهها است مشاهده شود، سیگنال خرید در نظر خواهیم گرفت.
هر گاه که خط آبی خط قرمز را به سمت بالا قطع کرده و میله های هیستوگرام از فاز منفی وارد فاز مثبت شدهاند، به معنای سیگنال خرید است.
سیگنال فروش :
هر گاه که خط آبیرنگ خط قرمز را به سمت پایین قطع کرده و میله های هیستوگرام وارد فاز منفی شدهاند این وضعیت نشاندهنده سیگنال فروش است.
روش دیگرسیگنال گیری با خط مکدی مانند
سیگنال گیری با خط ار اس ای هست:
به این شکل که با یک خط روندی سقف های یا کف های شکل گرفته در خط مکدی را به هم وصل میکنیم
زمانی که این خط روندی شکست و اندیکاتور پولبک داد ما سیگنال را در جهت شکست خط روند میگیریم
بین کف یا سقف پولبک بعد شکست خط روند و کف یا سقف قبل شکست خط روند باید واگرایی حتما شکل گرفته باشد.
برای رسم یک خط روند مطمین در اندیکاتور یک روند صعودی یا نزولی با پیش از سه کف یا سقف پیدا کنید دقت کنید واگرایی در پایان روند هنگام شکست باشد.
سیگنال گیری به کمک واگرایی ها در اندیکاتور مکدی:
از روش های معتبر سیگنال گیری مکدی سیگنال گیری به کمک مبحث واگرایی هست
یکی از اصلی ترین کاربردهای مکدی، مشاهدهی واگراییها بین قیمت و اندیکاتور مکدی است. واگراییها زمانی اتفاق میافتند که روند قیمتی خلاف روند اندیکاتور (اسیلاتور) باشد
واگرایی ها دو نوع معمولی و مخفی هستند.
واگرایی معمولی در تشخیص انتهای روند کمک میکند.
واگرایی معمولی دو نوع واگرایی معمولی مثبت و واگرایی معمولی منفی هست
واگرایی معمولی منفی در انتهای روند صعودی و زمانی به وجود کاربرد حجم معاملات میآید که قیمت سقف جدیدی (نسبت به سقف قبلی خود) ایجاد کند
اما اندیکاتور موفق به ثبت سقف جدید نمیشود و سقف پایینتری میسازد
واگرایی معمولی مثبت در انتهای روند نزولی و زمانی به وجود میآید که قیمت کف جدیدی (نسبت به کف قبلی خود) ایجاد کند اما اندیکاتور موفق به ثبت کف جدید نمیشود و کف یالا تری میسازد.
واگرایی های مخفی به عنوان یک نشانه احتمالی برای ادامه روند استفاده میشوند، یعنی تاییدی برای ادامه دار بودن روند قیمتها هستند.
واگرایی مخفی دو نوع واگرایی مخفی مثبت و واگرایی مخفی منفی هستند.
واگرایی مخفی منفی زمانی تشکیل میشود که قیمت سقف پایینتری را نسبت به سقف قبلی خود ایجاد میکند
اما اندیکاتور مکدی سقف بالاتری را نسبت به سقف قبلی ثبت میکند که این اتفاق، نشان دهنده قدرت روند هست
واگرایی مخفی مثبت زمانی تشکیل میشود که قیمت کف بالاتری نسبت به کف قبلی خود میسازد، اما اندیکاتور مکدی کف پایین تری می سازد.که این خود نشانه افزایش قدرت روند هست
الگوها
میزان صعود و نزول حداقلی قیمت را مشخص میکند.
Reversal Patteerns الگوهای بازگشتی
الگوهای برگشتی می توانند سبب اتمام روند شوند یا موقتا سبب برگشت قیمت شوند.
الگوی سقف دوقلو Double Top
در این الگو حجم معاملات در سقف از چپ به راست کاهش می یابد و اندیکاتورها مثل مکدی و آر اس آی از ناحیه اشتیاق خرید خارج می شوند و دیگر قادر به ورود اشتیاق خرید نیستند.
الگوی کف دوقلو Double Buttom
در این الگو حجم معاملات در سقف از چپ به راست افزایش می یابد و اندیکاتورها مثل مکدی و آر اس آی از ناحیه اشتیاق فروش خارج می شوند و دیگر قادر به ورود اشتیاق فروش نیستند.
دیدگاه شما