حال و هوای حسابداری
هزينه سرمايه، يكي از عوامل بسيار مهم در تجزيه و تحليل طرحهاي سرمايه گذاري يك شركت مي باشد. مدير مالي، با آگاهي از هزينه سرمايه ميزان بازده طرحهاي پيش روي شركت را با هزينه سرمايه مقايسه و طرحهائي كه بازده آن با توجه به هزينه سرمايه شركت در حد قابل قبول باشد را تائيد مي نمايد. در اين فصل ابتدا مفهوم هزينه سرمايه بيان گرديده و سپس موارد استفاده از هزينه سرمايه و همچنين نحوه محاسبه آن بيان خواهد شد.
مفهوم هزينه سرمايه
هزينه سرمايه يك شركت، نرخ متوسط بازده مورد نظر سرمايه گذاراني است كه در اوراق بهادار شركت سرمايه گذاري كرده اند. به عبارت ديگر، ميانگين موزون هزينه تامين مالي سرمايه گذاريهاي شركت را هزينه سرمايه مي گويند. منابع تامين مالي سرمايه گذاريهاي شركت، شامل بدهيهاي بلند مدت (نظير وام و انواع مختلف اوراق قرضه)، سهام عادي و سهام ممتاز مي باشد.
موارد استفاده از هزينه سرمايه :
• هزينه سرمايه به عنوان يك عامل اساسي در ارزيابي طرحهاي سرمايه گذاري شركت مي باشد. بدين معني كه، هنگام محاسبه ارزش فعلي طرحهاي سرمايه گذاري از نرخ هزينه سرمايه به عنوان نرخ تنزيل جريانات نقدي طرح استفاده مي شود.
• دو شرط اساسي براي استفاده از هزينه سرمايه به منظور ارزيابي طرحهاي سرمايه گذاري جديد وجود دارد:
• الف: طرح سرمايه گذاري جديد مورد نظر مخاطره اي مشابه طرحهاي سرمايه گذاري قبلي شركت داشته باشد.
• ب: سياست تامين مالي شركت تحت تاثير سرمايه گذاريهاي جديد قرار نگيرد.
• شرط اول بدين معني است كه طرح سرمايه گذاري جديد مخاطره شركت را تغيير ندهد.
• شرط دوم بدين معني است كه مقدار نسبي انواع منابع مالي مورد استفاده شركت، در اثر اجراي طرح سرمايه گذاري جديد تغيير نكند. مثلا اگر قبلا شركت 30% منابع مالي خود را از طريق وام تامين مالي مي كرده است، اين نسبت در اثر اجراي طرح سرمايه گذاري جديد تغيير نكند.
فرمول كلي محاسبه نرخ هزينه سرمايه :
• براي تعيين نرخ هزينه سرمايه بايد ميانگين موزون هزينه تامين منابع مالي شركت را محاسبه نمود. بطور مثال اگر شركتي 3/0 منابع مالي خود را از محل وام و اوراق قرضه 10 درصدي، 2/0 آن را از محل سهام ممتاز 15 درصدي و 5/0 بقيه را از محل سهام عادي كه نرخ بازده مورد انتظار آن 20% است تامين مي كند، محاسبه نرخ هزينه سرمايه آن بصورت زير است (براي سهولت كار فرض كنيد ماليات وجود ندارد) :
16% = (20% × 5/0) + (15% × 2/0) + (10% × 3/0)
براي تعيين هزينه سرمايه، نسبتهاي مورد استفاده (در مثال فوق: 3/0 ، 2/0 و 5/0 ) بايد مبتني بر برنامه تامين مالي شركت باشند و هزينه ها (در مثال فوق: 10% ، 15% و 20% ) بايد به نرخ بازده بازار كه مورد انتظار سرمايه گذاران در اوراق بهادار شركت مي باشد در نظر گرفته شود.
تعيين نرخ هزينه بدهيها :
هنگام تعيين نرخ هزينه استفاده از بدهي براي تامين منابع مالي بايد نكات زير را در نظر گرفت :
1 – نرخ هزينه انواع مختلف بدهي بايد بطور جداگانه تعيين شود.
اين بدان معني است كه اگر فرضا شركت يك نوع وام بانكي و دو نوع اوراق قرضه دارد، هزينه هر كدام از اين بدهيها بايد بطور جداگانه محاسبه و در تعيين نرخ هزينه سرمايه مد نظر قرار گيرد.
2 - ارزش جاري بدهيها در نظر گرفته شود نه ارزش اسمي آنها.
3 – نرخ بهره جاري بازار در نظر گرفته شود نه نرخ بهره تاريخي وامهائي كه قبلا شركت استفاده نموده است.
4 – اثرات ماليات بر درآمد بايد در نظر گرفته شود.
• از آنجا كه هزينه بهره از نظر مالياتي مورد قبول دستگاههاي ذيربط قرار مي گيرد و لذا پرداخت هزينه بهره موجب كاهش سود مشمول ماليات و نتيجتا ماليات پرداختي شركت مي گردد، اين امر بايد در تعيين نرخ هزينه استفاده از بدهيها مد نظر قرار گيرد. بايد در نظر داشته باشيد كه سود سهام تاثيري بر ماليات شركت ندارد.
• براي روشن شدن اثرات مالياتي بهره فرض كنيد سود قبل از بهره و ماليات شركت الف و ب هركدام 100000 ريال و نرخ ماليات 40% است. ضمنا فرض كنيد شركت الف فاقد بدهي (و نتيجتا هزينه بهره) است ولي شركت ب 200000 ريال وام 10 درصدي دارد و مبلغ 20000 ريال بابت بهره پرداخت مي كند. ماليات شركت الف 40000 ريال (40% × 100000) و لي ماليات شركت ب 32000 ريال (40% × 80000) مي باشد. ملاحظه خواهيد نمود كه شركت ب به علت داشتن بدهي (و نتيجتا پرداخت هزينه بهره) مبلغ 8000 ريال (40000 ريال منهاي 32000 ريال) كمتر ماليات پرداخت مي نمايد. در حقيقت پرداخت هزينه توسط شركت ب موجب ايجاد 8000 ريال صرفه جوئي مالياتي شده است.
• با دقت در مطالب فوق ملاحظه خواهيد كرد كه شركت ب 20000 ريال بهره پرداخت كرده است اما پرداخت اين هزينه موجب كاهش 8000 ريالي در ماليات شركت شده است. پس در حقيقت اثر واقعي بهره بر سود شركت فقط 12000 ريال (20000 ريال منهاي 8000 ريال) مي باشد. لذا اگر 12000 ريال را بر وام پرداختني تقسيم كنيد نرخ 6% بدست مي آيد. به اين نرخ كه از اين طريق محاسبه مي شود نرخ بهره مؤثر گفته مي شود. براي محاسبه نرخ بهره مؤثر از فرمول زير نيز مي توان استفاده نمود:
(نرخ ماليات ـ 1) × نرخ بهره اسمي = نرخ بهره مؤثر
6% = (40% ـ 1) × 10%
• ملاحظه مي شود كه وجود ماليات باعث شد كه نرخ مؤثر بهره براي شركت ب نه 10% بلكه 6% باشد.
نرخ سود سهام عادي :
نرخ سود سهام عادي، نرخ بازده مورد انتظار سهامداران عادي شركت است. محاسبه نرخ سود سهام عادي به سادگي محاسبه نرخ بدهيها و سهام ممتاز نيست. براي پيش بيني نرخ سود سهام عادي 4 روش وجود دارد كه هركدام داراي مشكلاتي هستند. لذا مديران مالي به منظور پيش بيني نرخ معقول بيش از يك روش را مورد استفاده قرار مي دهند. اين چهار روش عبارتند از:
1 – روش نرخهاي بازده تاريخي
2 – روش پيش بيني سود سهام
3 – روش استفاده از بتاي سهام
4 – روش استفاده از نرخهاي وام
1 – روش نرخهاي بازده تاريخي
• در اين روش متوسط نرخ بازده سالانه اي كه سهامداران طي 10 سال گذشته كسب كرده اند به عنوان نرخ بازده سهام عادي پذيرفته مي شود. استفاده از اين روش منوط به وجود شرايط زير است:
• الف) تغييرات قابل ملاحظه اي در انتظارات سرمايه گذاران نسبت به عملكرد آتي شركت پديد نيامده باشد.
• ب) تغييرات قابل ملاحظه اي در نرخ بهره بوجود نيامده باشد.
• ج) گرايش فكري سرمايه گذاران نسبت به مخاطره تغيير نكرده باشد.
• از آنجا كه به ندرت چنين شرايطي فراهم مي شود و مضافا اينكه نرخهاي بازده تاريخي با توجه به شرايط موجود در آن دوران به وقوع پيوسته است و ممكن است وضعيت گذشته در آينده تكرار نگردد، در استفاده از اين روش بايد احتياط نمود.
2 – روش پيش بيني سود سهام
• در اين روش با استفاده از پيش بيني سود سهام مورد انتظار و قيمت جاري سهام، نرخ بازده مورد انتظار سهامداران بصورت زير تعيين مي شود:
(/ نشان تقسیم میباشد.)
• در فرمول فوق P0 نشان دهنده قيمت امروز سهام در بازار است لذا چنانچه سود سهام مورد انتظار سهامداران
( D ) مشخص باشد، نرخ بازده مورد انتظار ( k ) را مي توان تعيين نمود.
اگر سود سهام شركت از الگوي منظمي پيروي كند و داراي نرخ رشد ثابتي باشد، بجاي فرمول فوق مي توان از فرمول زير استفاده نمود :
• لازم به ذكر است كه استفاده از هر كدام از اين فرمولها به جواب واحدي منتهي خواهد شد.
3 – روش استفاده از بتاي سهام
• در اين روش با استفاده از مدل قيمت گذاري دارائيهاي سرمايه اي، كه در فصل قبل توضيح داده شد، نرخ بازده مورد انتظار سهامداران تعيين مي شود.
• يادآوري مي شود كه مدل قيمت گذاري دارائيهاي سرمايه اي بصورت زير است:
kj = i + β (km – i)
• در روش استفاده از بتاي سهام، چنانچه نرخ بازده بدون ريسك ( i ) ، نرخ بازده مورد انتــظار كل بازار
( km ) و بتا مشخص باشد، به راحتي مي توان نرخ بازده مورد انتظار سهامداران ( kj ) را تعيين نمود.
4 – روش استفاده از نرخهاي وام
در اين روش از اين فرض كه سهامداران خواهان نرخ بازده بالاتري از نرخ جاري وامها و اوراق قرضه هستند استفاده مي شود. بر اساس شواهد تجربي، در بازار اوراق بهادار كشورهاي پيشرفته نرخ بازده سهام عادي بطور متوسط 4 تا 6 درصد بالاتر از از نرخ جاري وامها و اوراق قرضه مي باشد. اين روش ساده تر از ساير روشها است اما عيب آن اين است كه نسبت به روشهاي قبلي از دقت كمتري برخوردار است.
تعيين نسبتها (سهم هر كدام از منابع مالي از كل منابع مالي شركت)
براي تعيين نسبت هركدام از منابع مالي شركت از يك يا چندتا از روشهاي زير استفاده مي شود:
1 – استفاده از ارقام موجود در ترازنامه.
2 - استفاده از ارقام برنامه مالي شركت.
3 - استفاده از نسبتهاي تامين مالي مورد انتظار آينده.
4 - استفاده از ارزش جاري بازار اوراق بهادار شركت.
با توجه به اينكه ارزش جاري بازار رقم مربوط تري نسبت سايرين مي باشد و نسبت به ارقام مندرج در برنامه مالي و نسبتهاي مورد انتظار آينده قابل اتكاتر است، استفاده از ارزش جاري بازار اوراق بهادار شركت روش مناسبتري مي باشد.
محاسبه نرخ هزينه سرمايه
همانطوري كه قبلا گفته شد، براي تعيين نرخ هزينه سرمايه، بايد ميانگين موزون هزينه تامين منابع مالي شركت را محاسبه نمود. براي اين منظور بايد نسبت هر كدام از منابع مالي شركت در نرخ آن ضرب شده و حاصل بدست آمده را جمع نمود.
سند افتتاحيه
به نام خدای حسابگر ، حسابساز، حسابرس و حسابدارِِِ زمين و آسمان و هر آنچه در اوست. هم او که افتتاحيه و اختتاميه همه حسابها و کتابهاست. ترازش هميشه موزون است و موجوديهايش هميشه در فزون. مطالبات مشکوک الوصولی ندارد چه اينکه کسی از قدرت لايزال او نميتواند بگريزد و استهلاک انباشته محاسبه نميکند گويا که در حوزه حسابداری او چيزی بی ارزش نميشود. به کسی ماليات نميدهد و از کسی به ناحق چيزی نميگيرد. نه سهامی است و نه تضامنی. هيچ شراکتی با کسی ندارد تک مالکی است و بی رقيب. هيچ تلفيق و ادغام و ترکيبی در حوزه شخصيتش تعريف شدنی نيست. حسابداری تورمی ندارد چه در نظرش ارزشها تغيير ناپذيرند. حسابداريش آنقدر خالص است که دوره مالی در آن تعريف نا شدنی و واحد پولی در آن بی معناست. شخصيتش حوزه محدودی ندارد و ازل و ابد را در بر ميگيرد. تداومش يک فرضيه نيست يک فرض و حقيقتی محض است. مديريتش حسابداری است و حسابداري اش مديريت که بر مدار عدالت است و به مثقال و ذره هم ميرسد و چيزی در آن از قلم نمي افتد. فضل و بخشش اوست که بر مدار اهميت مي چرخد و سرمايه بندگان اميدواری به اوست. و همان است که رهايی بخش آنان از حساب و کتابش خواهد بود، آنجا که مستجاب مي گرداند دعای برترين انسانها را در حق همه عالم که
الهی عاملنا به فضلک و لا تعاملنا به عدلک
میدانم که این وبلاگ (یا حرکت یا هر آنچه که میتوان بر آن نام نهاد ) گامی بسیار کوچک است ولی مهم همین حرکت است .
پس منتظر تمام عزیزان هستیم تا با یاری هم این گامهای هر چند اندک را برداریم.
نویسنده وبلاگ از دوستانی که به این وبلاگ سر می زنند تقاضا دارد در هر بازدید نظرات خود را جهت دلگرمی نویسنده و بهتر شدن وبلاگ اعلام دارند . با تشکر شانظری
[email protected]
تعریف نسبت های سودآوری
به ارتباط ریاضی بین اقلام موجود در صورت های مالی نسبت مالی گفته می شود. در طبقه بندی نسبتهای مالی چهار گروه وجود دارد که نسبتهای سود آوری یکی از این چهار گروه میباشد. نسبت سود آوری در واقع منبع در آمد شرکت و کارآیی مدیریت شرکت را نشان میدهد.
میزان سودآوری تحت تأثیر درآمدها، فروش و مثالهایی برای سود سرمایه نرخ بازگشت سرمایه گذاری ها و غیره می باشد که با بررسی این موارد نسبت سود آوری به دست میآید. نسبت سودآوری شامل 6 قسمت می باشد.
1- نسبت سود ناخالص به فروش:
درصد سود به دست آمده از هر یک ریال فروش شرکت را نشان می دهد، که این نسبت کسب درآمد شرکت و کنترل بهای تمام شدهی کالای فروش رفته و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد.
100 × فروش/سود ناخالص (قبل از کسر مالیات) = نسبت سود ناخالص به فروش
سود ناخالص : بهای تمام شدهی کالاهای فروخته شده را از مبلغ فروش شرکت کسر میکنیم.
بالا بودن این نسبت نشانه خوبی برای شرکت میباشد. یعنی این که شرکت کالاهای خود را بالاتر از قیمت تمام شده به فروش رسانده است.
رشد این نسبت نشان دهنده موفقیت شرکت در فروش و تولید ارزانتر کالا میباشد.
پایین بودن این نسبت شرکت را در شرایط نامناسبی از نظر رقابتی قرار میدهد.
2- نسبت سود عملیاتی:
نشان دهنده تأثیر فروش در سود عملیاتی میباشد.
سود عملیاتی در واقع تفاوت درآمدهای عملیاتی از تمام هزینه های مربوط به تولید محصول میباشد و نسبت آن نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات چه مقدار در سود عملیاتی شرکت تأثیر دارد.
فروش/سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی
کاهش این نسبت به صورت مستمر میتواند برای شرکت پر ریسک باشد.
3- نسبت بازده فروش:
نشان دهنده سود خالص ایجاد شده از هر یک ریال فروش میباشد که این نسبت مقیاس سودآوری شرکت است و هزینه تأمین مالی شرکت در این نسبت تأثیر دارد.
فروش ناخالص/سود ناخالص(سود ویژه قبل از مالیات) = نسبت بازده فروش
بالا بودن آن نشان دهنده بهبود عملیات شرکت میباشد.
به مرور زمان، به دلیل ورود رقبای جدید به بازار و خروج شرکت از انحصار کامل، باعث کاهش نسبت بازده فروش میشود.
موسسه مشاوران ارائه دهنده انواع خدمات حسابداری و مالی می باشد.
نسبت های سودآوری
4- نسبت بازده ارزش ویژه:
نشان دهندهی میزان سود خالص برای شرکت از هر یک ریال حقوق صاحبان سهام میباشد.
این نسبت بازدهی متعلق به صاحبان سهام است و از مهمترین نسبت های مالی میباشد، زیرا نتایج سرمایهگذاری صاحبان سرمایه را نشان میدهد.
در واقع بیان کننده میزان موفقیت شرکت در بالا بردن بازده سهامداران است.
حقوق صاحبان سهام مجموع سرمایهای که در اختیار شرکت قرار دارد میباشد.
100 × حقوق صاحبان سهام/(سود خالص – سود سهام ممتاز) = نسبت بازده ارزش ویژه
بالا بودن نسبت بازده ارزش ویژه، برای سهام داران شرکتها مطلوب میباشد.
5- بازده دارایی ها:
نشان دهنده شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت ها میباشد، در واقع نحوه سود کسب شده شرکت از منابع و داراییهای خود میباشد.
100 × متوسط دارایی/سود ناخالص = نسبت بازده دارایی
متوسط دارایی شرکت برابر با مجموع دارایی ها در ابتدا و انتهای دوره مالی مورد بررسی تقسیم بر 2 میباشد.
این نسبت نشان دهنده بازدهی ایجاد شده به واسطه دارایی شرکت میباشد.
بالا بودن بازده دارایی، موفقیت شرکت را در استفاده مناسب از دارایی خود نشان میدهد.
6- نسبت بازده سرمایه درگردش:
نشان دهنده میزان سود خالص(قبل از کسر مالیات) شرکت از سرمایه در گردش آن میباشد.
سرمایه در گردش/سود خالص = نسبت بازده سرمایه درگردش
رشد سود خالص موجب افزایش بازده سرمایه درگردش میشود.
این نسبت در ارزیابی شرکت برای افزایش فروش استفاده میشود.
سرمایه درگردش ارتباط مستقیمی با فروش، موجودیها، حسابهای دریافتی و وجوه نقد دارد.
نسبتهای سودآوری در ارزیابیهای کسب و کار از جمله بانکها، بورس، حسابداری مالی شرکتها و غیره استفاده میشود.
نسبت های سودآوری و کاربردهای آن:
نسبت های سودآوری زیرمجموعه نسبت های مالی و در واقع جزئی از نسبت های مالی می باشد و میزان سود حاصل از یک شرکت را در فرمت های مختلف نشان میدهد.
اگر وضعیت یک شرکت سرمایه گذاری را به بدن انسان تشبیه کنیم، می توان به این نتیجه رسید. که همان طور که علائم حیاتی از جمله ضربان قلب و فشارخون و دمای بدن نشان دهنده حیات و زنده بودن انسان است، نسبت های مالی هم معیاری برای وضعیت اقتصادی شرکت ها میباشد.
بنابراین مدیران شرکت با استفاده از نسبت های مالی می توانند توجه سرمایه گذاران را به خود جلب کنند و شرایط شرکت خود را از نظر سرمایه گذاری با استفاده از نسبت های مالی به درستي نشان دهند.
افرادی که قصد سرمایه گذاری در جایی را دارند با استفاده از نسبت های مالی به درک خوبی برای انتخاب محل سرمایه گذاری خود خواهند رسید که آیا به طور مثال این شرکت ارزش سرمایه گذاری را دارد یا نه.
نسبت های مالی (Financial Ratios) وسیله ای خوب برای نشان دادن وضعیت شرکت ها می باشد، با تجزیه و تحلیل این نسبت ها می توان به درک درستی از وضعیت مالی شرکت ها رسید.
تجزیه و تحلیل فرایندی می باشد که طی آن به وضعیت مالی و اقتصادی شرکتها می توان دست پیدا کرد، البته علاوه بر استفاده از اقلام و اعداد باید از ارتباط معنادار و مقایسه آن ها نیز استفاده کرد، تا به دیدگاه درستی از وضعیت مالی شرکت برسیم.
نسبت های مالی اقلام را مورد بررسی قرارداده و از قالب ریالی و عددی به قالبی که بتوان آن را مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار داد تبدیل می کنند تا استفاده کنندگان بتوانند گزارش مالی را تجزیه و تحلیل کرده و به
نتیجه ای که می خواهند برسند.
برای دست یابی به آسیب شناسی فعالیت های یک شرکت می توان نست های مالی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
نسبتهای مالی چهار گروه می باشد:
- نسبت های سودآوری
- نسبت های نقدینگی: این نسبتها قدرت شرکت را در پرداخت بدهی ها نشان میدهد.
- نسبت های فعالیت: جهت اندازه گیری کارآیی شرکت از نسبت های فعالیت استفاده میشود.
- نسبت های اهرمی: میزان بدهی و اهرم پرداخت آن را نشان می دهد. و تعیین می کند شرکت چه مقدار از نیازهای مالی خود را از منابع دیگران تأمین میکند.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله هزینه های مالی را به شما پیشنهاد می کنیم.
حاشیه سود و کاربردهای آن در تحلیل مالی (Profit Margin)
حاشیه سود یکی از نسبتهای مهم مالی به شمار میرود که هدف از آن محاسبه میزان سودآوری یک بنگاه تجاری به ازای فروش است. هدف از محاسبه حاشیه سود در واقع محاسبه این است که یک بنگاه تجاری یا واحد اقتصادی به ازای هر ریال یا دلار فروش چقدر سودآوری کرده است. این نسبت بسیار مشهور است و تحلیلگران از آن برای مقایسه میزان سودآوری و فعالیت سودآورانه یک شرکت و مقایسه و تطبیق فعالیت سودآوری شرکتها با یکدیگر استفاده میکنند.
محاسبه این نسبت مالی اگرچه ساده است اما بسیار بااهمیت است چراکه به گفته بسیاری از تحلیلگران بیش از بقیه نسبتها میزان سودآوری شرکت را اندازهگیری میکند و کارایی آن نیز در مقایسه با سایر نسبتها بیشتر است. از همین رو این نسبت تبدیل به یکی از نسبتهای مشهور در تحلیل بنیادی شده که خود شرکتها نیز این نسبت را به صورت سه ماهه و سالانه گزارش میکنند. حاشیه سود با توجه به اینکه سودهای مختلفی در یک بنگاه تجاری گزارش میشوند انواع مختلفی دارد که به شرح زیر هستند:
حاشیه سود ناخالص اولین مورد از انواع مختلف حاشیه سود است که تحلیلگران برای بررسی فعالیتهای کلی شرکت از آن استفاده میکنند. محاسبه این نسبت بسیار ساده است و مثالهایی برای سود سرمایه تمامی دادههای مربوط به این نسبت را میتوان از صورت سود و زیان استخراج کرد. فرمول محاسبه این نسبت به شرح زیر است:
حاشیه سود ناخالص = (سود ناخالص / فروش خالص) * ۱۰۰
میتوان فرمول را به شرح زیر به صورت جزئیتر نیز نوشت:
حاشیه سود ناخالص = ((فروش خالص – بهای تمامی شده کالا) / فروش خالص) * ۱۰۰
سود ناخالص در حالت کلی در واقع زمانی به دست میآید که بهای تمام شده کالاها را از فروش خالص کسر کنیم که به این صورت اولین سود گزارش شده در صورت سود و زیان یعنی سود ناخالص به دست میآید.
حاشیه سود عملیاتی شرکت یکی دیگر از انواع حاشیه سود است که بیشتر مربوط به فعالیتهای عملیاتی شرکت است. در واقع این سود بر فعالیت خود شرکت متمرکز است و اساسا کاری به فعالیتهایی که خارج از عملیات اصلی شرکت صورت گرفته ندارد. سود عملیاتی از کسر هزینههای عمومی و اداری یا کلا هزینههای عملیاتی از سود ناخالص شرکت به دست میآید. این نسبت در راستای فهم این مسئله است که به ازای هر دلار فروش، شرکت در نتیجه عملیات خود چقدر سود کرده است. سود عملیاتی نیز در صورت سود و زیان یک مرحله جلوتر است و فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی به شرح زیر است:
حاشیه سود عملیاتی = (مثالهایی برای سود سرمایه سود عملیاتی / فروش خالص) * ۱۰۰
حاشیه سود عملیاتی از آنجا که سودآوری ناشی از فعالیتهای خود شرکت را اندازهگیری میکند نسبت مالی محبوب تحلیلگران است چرا که آنها بر این عقیده هستند این نسبت بیشتر از بقیه نسبتها میزان سودآوری شرکت را اندازهگیری میکند.
حاشیه سود قبل از مالیات به محاسبه این موضوع میپردازد که به ازای هر دلار فروش شرکت چقدر توانسته سود قبل از مالیات کسب کند. از آنجا که هزینه مالیاتی معمولا هزینه ثابتی است که شرکتها به دولتها میپردازند لذا سود قبل از مالیات نیز گاهی مورد توجه تحلیلگران قرار میگیرد. فرمول این نسبت به شرح زیر است:
حاشیه سود قبل از مالیات = (سود قبل از مالیات / فروش خالص) * ۱۰۰
به عنوان مثال اگر حاشیه سود قبل از مالیات شرکتی ۴۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۶۰ دلار هزینه کرده و ۴۰ دلار نیز توانسته سود کسب کند، البته سودی که هنوز مالیات آن پرداخت نشده است.
حاشیه سود خالص مهمترین نسبت در میان سایر حاشیههای سود محسوب میشود و در این نسبت مالی سود خالص نهایی شرکت مورد توجه قرار میگیرد. به لحاظ ریاضی فرمول حاشیه سود خالص به شرح زیر است:
حاشیه سود خالص = (سود خالص / فروش خالص) * ۱۰۰
حاشیه سود خالص مثالهایی برای سود سرمایه به دنبال محاسبه این موضوع است که اساسا شرکت به ازای هر دلار فروش یا درآمد چقدر سود میکند. اگر حاشیه سود خالص شرکتی ۲۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۲۰ دلار سود خالص کسب میکند و ۸۰ دلار نیز بابت تمامی هزینهها پرداخت میکند. حاشیه سود خالص ۲۰ درصدی به معنی این است که ۲۰ درصد از فروش کل شرکت را سود خالص تشکیل میدهد. لازم به ذکر است که سود تقسیم شده شرکت در فرمول حاشیه سود جایگاهی ندارد و محاسبه نمیشود.
این نسبت میگوید که در حالت کلی اگر شرکتی قصد داشته باشد میزان حاشیه سود خالص خود را افزایش دهد؛ یعنی از ۲۰ درصد به ۲۵ درصد یا ۳۰ درصد برساند میبایست یا هزینهها را کاهش دهد و یا میزان فروش خود شرکت را افزایش دهد.
گاها در خبرها میخوانیم «حاشیه سود صنعت خودروسازی آمریکا کاهش یافت» و یا «حاشیه سود شرکتهای اروپایی کاهش یافته است»؛ این نشان میدهد که این نسبت مالی از اهمیت بسیار زیادی برای ارزیابی وضعیت سودآوری شرکتها و صنایع برخوردار است. به همین دلیل است که شرکتها به صورت سه ماهه و سالانه گزارش حاشیه سود خود را به سهامدارانشان ارائه کنند تا سهامداران این شرکت از وضعیت سودآوری این شرکتها مطلع شوند.
اگر حاشیه سود شرکتی نزدیک به صفر یا منفی باشد بدین معنی است که شرکت در تلاش برای حفظ خود از طریق کاهش هزینههاست و اگر نتواند در این وضعیت در آینده نزدیک تغییراتی ایجاد کند عملا فعالیت این شرکت تنها باعث زیان خواهد شد. اما بنگاههایی که حاشیه سود مثبت دارند نیز تلاش میکنند تا این نسبت را افزایش دهند یعنی درصد سودآوری شرکت از میزان فروش را از طریق مدیریت بیشتر هزینهها، جایگزین کردن تکنولوژیهای جدید و … افزایش دهند.
تحلیل نسبت مالی حاشیه سود
حاشیه سود شرکتهای صنایع مختلف با یکدیگر متفاوت است بنابراین ممکن است مقایسه حاشیه سود بین شرکتهایی از دو صنعت مختلف چالشبرانگیز باشد. به عنوان مثال میزان فروش و هزینههای دو شرکت مایکروسافت (صنعت تکنولوژی) و والمارت (خردهفروشی) بسیار متفاوت است چون ترکیب سرمایه آنها متفاوت است. شرکتهای خردهفروشی از قبیل والمارت اگرچه ممکن است حاشیه سود پایینی نسبت به شرکتهای تکنولوژی محور از قبیل مایکروسافت داشته باشند اما میزان گردش مالی آنها و گردش سود آنها بسیار بیشتر است.
حاشیه سود میزان گردش سود شرکتها را اندازهگیری نمیکند بنابراین به همین دلیل استفاده از این نسبت به تنهایی برای مقایسه دو شرکت از دو صنعت مختلف میتواند چالشبرانگیز باشد. مقایسه حاشیه سود شرکت مایکروسافت و گوگل منطق بیشتری دارد چرا که هر دو شرکت از یک صنعت هستند و ترکیب سرمایه آنها بسیار مشابه است. به عنوان مثال شرکتهای فروشنده محصولات لوکس دارای حاشیه سود بالایی هستند چرا که نسبت سود به فروش آنها بالاست اما گردش سود آنها بسیار پایین و میزان فروش آنها نیز کم است و به همین دلیل مقایسه یک شرکت فروشنده محصولات لوکس مانند لامبورگینی با یک شرکت فروشنده مواد مصرفی مانند «تارگت» از اساس اشتباه است.
شرکتهای تکنولوژی ممکن است در ابتدای فعالیت توسعهای خود هزینه زیادی متحمل شوند اما سپس میزان هزینه شرکت به شدت پایین میآید. به عنوان مثال شرکت مایکروسافت با توسعه ویندوز در مراحل ابتدایی ممکن است در ابتدای فعالیت خود به دلیل هزینههای تحقیق و توسعه حاشیه سود بالایی نداشته باشد، اما بعدها با فروش میلیونها نسخه از همان ویندوز بدون انجام هزینه حاشیه سود بالایی را به دلیل کاهش هزینهها و فروش زیاد رقم بزند.
مشاغلی از قبیل محصولات لوکس، تکنولوژی و همچنین مواد دارویی دارای حاشیه سود بالایی هستند. مثلا تولید دارو ممکن است در مرحل تحقیق و توسعه هزینه زیادی داشته باشد اما بعدها با ساخت مواد دارویی فروش این مواد در سراسر جهان با حاشیه سود بالایی همراه خواهد بود.
صنعت حمل و نقل، خردهفروشی و تعمیر و نگهداری وسایل نقلیه، کشاورزی، خودرو و .. دارای حاشیه سود پایینی هستند اما میزان فروش این محصولات بسیار بیشتر از محصولات بالایی هستند. محصولات کشاورزی ممکن است در معرض آسیبهای زیادی از قبیل آب و هوا، موجودی انبارهای زیادف عملیات اورهال و ذخیره و … قرار بگیرند و حاشیه سود آنها تحت تاثیر قرار بگیرد. بخش خودرو نیز به دلیل رقابت بسیار شدید، بی ثباتی تقاضای مصرف کننده و هزینه های عملیاتی بالا و پشتیبانی نیز حاشیه سود پایینی دارد.
محاسبه دوره مثالهایی برای سود سرمایه بازگشت سرمایه تنزیل شده
هنگامی که وارد یک پروژه سرمایه گذاری میشوید، نخست دوست دارید بدانید که اصل سرمایه شما چه زمانی به شما بازمیگردد. به این مدت زمان اصطلاحاً دوره بازگشت سرمایه گفته میشود. اما نکته بسیار مهم این است که ارزش پولی که در آینده به شما بر میگردد با ارزش فعلی پول مساوی نیست. برای رسیدن به اعداد و ارقامی که بیانگر ارزش مساوی پول در تاریخهای مختلف باشند، «دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده» تعریف شده است که در این مقاله به تعریف و نحوه محاسبه آن میپردازیم.
دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده
فرض کنیم شما الان ۱۰۰ میلیون تومان در پروژهای سرمایه گذاری میکنید و این پول پس از ۲ سال به شما بازمیگردد. ممکن است این «دوره بازگشت سرمایه بسیار کوتاه» (۲ سال) شما را خوشحال کند و فکر کنید که وارد سرمایه گذاری پرمنفعتی شدهاید، اما ارزش ۱۰۰ میلیون تومانی که الان پرداخت میکنید با ارزش ۱۰۰ میلیون تومانی که ۲ سال آینده دریافت میکنید یکی نیست. مثلاً شما الان با ۱۰۰ میلیون تومان میتوانید یک دستگاه خودرو پراید صفر خرید کنید ولی ۲ سال آینده، ۱۰۰ میلیون تنها بخش کمی از پول خرید همین خودرو صفر را تأمین خواهد کرد.
این اتفاق به خاطر اثر تورم بر ارزش پول رخ داده است. در واقع برای اینکه بتوانید محاسبات سود و منفعت درستی داشته باشید، باید اثر تورم را نیز در محاسبات خود وارد کنید. برای این کار معمولاً نرخ تورم سالهای آتی را با توجه به نرخ تورم سالهای قبل، به صورت فرضی در نظر میگیرند. مثلاً ۳۰ درصد سالانه. سپس نرخ تنزیل را با همین نرخ (۳۰ درصد) محاسبه میکنند. با این روش، نرخ تورم در محاسبات شما وارد شده و سود و زیانی که از این روش محاسبه میشود، سود و زیان واقعی است.
تفاوت دوره بازگشت سرمایه و دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده
الان میدانیم تفاوت دوره بازگشت سرمایه و دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده این است که «ارزش زمانی پول» در «دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده» در نظر گرفته شده است. ازاینرو دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده بیشتر از دوره بازگشت سرمایه خواهد بود. پس در مثال بالا دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده بیش از ۲ سال خواهد بود. هرچه نرخ تنزیل کوچکتر باشد، مقدار دوره بازگشت سرمایه و دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده به همدیگر نزدیکتر میشوند تا جایی که با در نظر گرفتن نرخ تنزیل صفر، این دو عدد کاملاً مساوی همدیگر میشوند.
معمولاً در مواردی که نرخ تنزیل زیر یک درصد باشد، از وارد کردن آن در محاسبات خودداری میکنند. اما به خصوص در کشورهایی مانند ایران که نرخ سود بانکی بالای ۲۰ درصد و نرخ تورم بالای ۳۰ درصد است، حتماً باید نرخ تنزیل در محاسبات وارد شده و همه جا از «دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده» به جای «دوره بازگشت سرمایه» استفاده شود.
چه اطلاعاتی برای محاسبه دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده نیاز است؟
برای محاسبه دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده، داشتن اطلاعات سه آیتم زیر ضروری است:
الف- میزان سرمایه گذاری: میزان سرمایه گذاری بیانگر میزان پولی است که نیاز است الان در پروژه وارد کنید. فرض کنید شما الان در یک پروژه سرمایه گذاری به ارزش یک میلیارد تومان وارد میشوید. میزان سرمایه گذاری شما مساوی یک میلیارد تومان خواهد بود.
ب: جریان نقدی هر سال: جریان نقدی هر سال بیانگر میزان پولی است که سالانه از این سرمایه گذاری به شما بازمی گردد. فرض کنیم در این پروژه سالانه ۴۰۰ میلیون تومان به شما بازگردد. پس جریان نقدی سالانه این پروژه سرمایه گذاری ۴۰۰ میلیون تومان خواهد بود.
پ: نرخ تنزیل: نرخ تنزیل بیانگر میزان کاهش سالانه ارزش پول است. نرخ تنزیل را میتوان مساوی سود بانکی یا مساوی تورم یا عددی دلخواه با توجه به نرخ سود بانکی و نرخ تورم در نظر گرفت. در این مثال با توجه به نرخ تورم حدود ۵۰ درصد سال ۱۳۹۹ و نرخ سود بانکی حدود ۲۰ درصد، نرخ تنزیل را ۳۵ در نظر میگیریم.
محاسبه دوره بازگشت سرمایه
فرمول محاسبه دوره بازگشت سرمایه به شرح زیر است:
جریان نقدی هرسال/سرمایه گذاری اولیه =دوره بازگشت سرمایه
با جاگذاری اعداد مثال بالا داریم:
از تقسیم یک میلیارد به ۴۰۰ میلیون، به عدد ۲/۵ میرسیم. یعنی دوره بازگشت سرمایه دو و نیم سال است.
همچنان که میبینید، برای محاسبه دوره بازگشت سالانه نیازی به دانستن نرخ تنزیل نیست.
محاسبه دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده
فرمول محاسبه دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده به شرح زیر است:
که در این فرمول هریک از عبارات به شرح زیر هستند:
DPP: دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده
Ln: لگاریتم نپرین
O1: میزان سرمایه گذاری اولیه
CF: میزان بازگشت سرمایه سالانه
با جاگذاری میزان سرمایه گذاری یک میلیارد تومان، جریان نقدی ۴۰۰ میلیون تومان و نرخ تنزیل ۳۵، دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده ۷ به دست میآید.
سخن آخر
همچنان که مشاهده شد در مثال بالا، دوره بازگشت سرمایه ۲/۵ سال و دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده ۷ سال به دست آمد. این نشان میدهد که در نظر نگرفتن نرخ تنزیل چقدر میتواند محاسبات ما را به بیراهه ببرد. درواقع اگر فرد سرمایه گذار با دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده آشنا نباشد، ممکن است با این تصور که پس از ۲/۵ سال اصل سرمایهاش بازمیگردد وارد این پروژه سرمایه گذاری شود، درصورتیکه برای برگشت پولی به میزان ارزش اولیه سرمایه گذاری این فرد، نیازمند گذشت ۷ سال زمان هستیم.
پیشنهاد میشود قبل از تصمیم گیری برای ورود به هر پروژه سرمایه گذاری از مشاوران حرفهای بخواهید تا در کنار اعداد و ارقام سود و زیان پروژه، حتماً دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده را نیز محاسبه و به شما ارائه کنند. این کار در تصمیم گیری ورود یا عدم ورود شما به آن پروژه سرمایه گذاری بسیار کمک میکند.
محاسبه سود مرکب | آموزش گام به گام سود مرکب
سود مرکب یکی از روشهای سرمایهگذاری است که در حال حاضر جز ترنتترین روشهای کسب درآمد شناخته میشود. از گذشته تا به امروز بسیاری از سرمایهگذاران و معاملهگران موفق توانستهاند با این روش سرمایه خود را چندنین برابر کنند. چرا که در این روش، صبر پایه و اساس اصلی است. برای درک بهتر این موضوع به این مثال توجه کنید: یک شبه ثروتمند شوید! این جمله را ممکنه بارها در فضاهای مجازی شنیده باشید. سوال اصلی اینجاست که آیا به این جمله اعتقاد دارید؟ در این نوشتار قصد داریم شما را با این واقعیت که راهی برای یک شبه ثروتمند شدن وجود ندارد، روبهرو کنیم و روش درست کسب درآمد را توضیح دهیم.
بهتر است خودمان را گول نزنیم، چرا که هیچ ثروتی یک شبه به دست نیامده. اگر خاطرتان باشد، در مقاله درس های وارن بافت برای تریدرها به طور کامل مزایای سرمایهگذاری در بلند مدت را بیان کردیم که این موضوع در این قسمت هم صدق میکند. در واقع سود مرکب به این معنا است که از سود خود سود کسب کنید؛ حال ممکن است بپرسید چطوری؟ در ادامه به طور کامل محاسبه سود مرکب و روشهای سوددهی را در اختیار شما عزیزان خواهیم گذاشت.
سود مرکب چیست؟
پیش از آنکه بدانید سود مرکب چگونه محاسبه میشود، بهتر است کمی با مفهوم آن آشنا شوید. سود مرکب چیست و چه کاربردی دارد؟ سود مرکب در واقع سود ترکیب شده یا مضاعف است. به عبارتی در سود مرکب علاوهبر محاسبه خود سود اصل سرمایه، سودی که به خود سودها نیز تعلق میگیرد محاسبه میشود. در محاسبه سود ساده، تنها سود و اصل سرمایه اهمیت دارد؛ اما در سود مرکب شما علاوهبر کسب سود از سرمایه اصلی از سود سرمایه نیز سود کسب میکنید. سود مرکب را اگر در بازارهای مالی، علی الخصوص بازار ارزهای دیجیتال استفاده کنید سود خود را دو چندان خواهید کرد. اما کسب درآمد از این بازار بدون گذراندن دوره پیشرفته آموزشی ارز دیجیتال امکان پذیر نیست، بنابراین این دوره را مشاهده کنید تا سود خود را افزایش دهید.
سود مرکب در مقابل سود ساده
همانطور که پیشتر بیان کردیم سود مرکب یعی سود روی سود، در واقع سود جدید برگرفته از سود قبلی است. اما سود ساده به این معنا نیست و سودی که دریافت میکنید درواقع سود سپردهای است که شما پس انداز کردید. حال تصور کنید که علاوه بر سودی که از سپرده خود دریافت میکنید، از سود آن نیز سود دریافت کنید. به عنوان مثال شما در با سرمایه تقریبا 100 دلاری و سود 10 درصدی، در پایان هر سال 10 دلار سود دریافت خواهید کرد. در آخر کل سرمایه شما برابر با 130 دلار میباشد که این سود ساده شما از سرمایه گذاری است. اما در سود مرکب شما اجازه قرار داد سود هر ساله خود برای دریافت سود بیشتر بر روی سرمایه اصلی خود هستید.
به این صورت که سود 10 درصدی 10 دلار 1 دلار میباشد که در سال اول 1 دلار به کل دارایی شما اضافه میشود و به رقم 111 دلار و در سال بعد نیز به رقم 121 دلار و در سال آخر به رقم 133 دلار میرسد. حال اگر حجم سرمایه اولیه شما زیاد باشد، سود نهایی شما با استفاده سود مرکب خیلی بیشر خواهد بود.
نحوه محاسبه سود مرکب
برای درک بهتر مفهوم سود مرکب با یک مثال شروع میکنیم. تصور کنید که شما 100 میلیون تومان سرمایه دارید مثالهایی برای سود سرمایه و میخواهید با معامله پول خود را بیشتر کنید. حال فرض کنید طی یک سال به شما اجازه 4 بار معامله کردن با این پول داده شود و هربار هم 20% سود کسب میکنید، چه کار میکنید؟ ممکن است شما برای کسب سود از سرمایه اولیه خود به دو روش زیر اقدام کنید:
روش اول
در روش اول شما برای اولین بار شروع به معامله میکنید و 20% هم سود میکنید؛ سپس سود به دست آمده را یا خرج یا پسانداز میکنید، در هر حالت سود خود را از سرمایه ترید جدا میکنید. این کار را 3 بار دیگر هم تکرار میکنید و در مجموع با 4 بار معامله کردن، 80% سود دریافت میکنید(80 میلیون تومان) که معمولاً اکثر مردم از این روش استفاده میکنند.
روش دوم
حال فرض کنید شما برای دریافت سود از روش سود مرکب استفاده کنید. پیرو مثال قبل، فرض کنید شما 100 میلیون تومان دارید و میخواهید با سرمایهگذاری و معامله، دارایی خود را افزایش دهید. در این حالت پس از دریافت سود از معامله اول(همان 20%)، سود به دست آمده را خرج یا پسانداز نمیکنید. در واقع سود به دست آمده را دوباره وارد معامله میکنید و در معامله دوم به جای 100 میلیون، 120 میلیون تومان وارد معامله میکنید.
طبق روش سود مرکب اگر شما باز هم 20% سود کنید، کل پول شما 144 میلیون تومان میشود(یعنی 4 میلیون بیشتر از روش قبل). این کار را 2 بار دیگر هم تکرار کنید؛ در نهایت متوجه میشوید که کل دارایی شما با 4 بار معامله کردن به 207 میلیون و 360 هزار تومان رسیده است. همانطور که مشاهده میکنید در روش اول تنها 80 میلیون تومان سود کسب کردید؛ اما در روش دوم مثالهایی برای سود سرمایه سود شما به 107 میلیون تومان رسید.
حال ممکن است این مبلغ چنان تفاوتی برای شما ایجاد نکند؛ اما در نظر داشته باشید که اگر چند سال متوالی با این روش ترید کنید، قطعاً به ثروت چشمگیری دست پیدا خواهید کرد.
داستان شطرنج و سود مرکب
در سالیان دور، شخصی که شطرنج را اختراع کرده بود، اختراع خود را نزد پادشاه میبرد، پادشاه از پس از بازی، به شطرنج علاقهمند شد و دستور داد که به او به اندازه یک سیلو گندم بدهند. اما شخص مخترع، پیشنهاد جایگزینی داد که بسیار عجیب و ناچیز بود. او به جای یک سیلو گندم، مقدار خیلی کمتری گندم درخواست کرد، اینگونه که در هر خانه شطرنج مقداری گندم قرار دهند و در خانه بعدی آن مقدار را دو برابر کنند.
طبق خواسته فرد مخترع، پادشاه باید در روز اول یک دانه گندم در خانه شطرنج بگذارد و در روز بعد در خانه بعدی، مقدار آن را دو برابر کند. پادشاه که این مقدار به نظرش بسیار ناچیز میرسید قبول کرد و شروع به تقسیمبندی گندمها کرد. این موضوع تا جایی پیش رفت که دیگر گندمی در سیلو وجود نداشت و پادشاه تازه فهمید که چه اتفاقی افتاده است.
حال تصور کنید اگر در دنیای امروزی برای معامله و سرمایهگذاری از این روش استفاده کنید ممکن است چه آیندهای برای شما رقم بخورد.
دلایل اهمیت روش سود مرکب
همانطور که گفته شد اگر در زندگی روزمره خود توسط روش سود مرکب طی چند سال معامله کنید و سود خود را دوباره وارد معامله کنید، قطعاً شما هم تبدیل به یکی از ثروتمندان حال حاظر دنیا خواهید شد. مهمترین نکتهای که در این روش وجود دارد، داشتن صبر است. توصیه میشود استراتژی های ترید خود را طولانیتر کنید تا بتوانید با کمک این روش، به سود بیشتری دست یابید. طبق گفتهی دارن هاردی در کتاب اثر مرکب، هر تغییر مثبت کوچیکی میتواند نتایج مثبت بزرگی در آینده ایجاد کند. این تغییرات کوچک میتواند نحوه خرج کردن یا سرمایهگذاری دارایی شما باشد.
بنابراین اگر حتی سرمایه شما کم است، باز هم ناامید نشوید و با همان سرمایه کم شروع به معامله کنید، بدون شک با صبر کردن نتایج مثبت حاصل از این روش را مشاهده خواهید کرد. نکته مهمی که موجب تمایز روش سود مرکب میشود، کسب سود هم از دارایی اولیه و هم از سود به دست آمده است. در حالی که در روش معمولی معامله، کاربران فقط از دارایی اولیه خود به سود میرسند.
فرمول محاسبه سود مرکب
در این قسمت قصد داریم فرمول سود مرکب را به طور مجزا مورد بررسی قرار دهیم، تا نحوه محاسبه آن را برای شما آسانتر کنیم.
A
مقدار پولی که قرار است در آخر کار توسط روش سود مرکب به دست آورید(کل دارایی به همراه سودهای به دست آمده).
P
کل دارایی که در ابتدای کار دارید(پیرو مثال قبل، همان 100 میلیون تومان).
R
نرخ سوددهی را با R نشان میدهند(پیرو مثال قبل، سود شما در هر معامله 20% بود). در نظر داشته باشید R باید به اعشار وارد شود(تقسیم عدد 20 بر 100 که میشود 0.2).
N
در این قسمت تعداد دفعاتی که قرار است سود شما مرکب شود. در مثال بالا گفتیم 4 بار.
NT
مدت زمانی که قرار است در آن معامله کنید و سود دریافت کنید. همانند یکسال در مثال بالا.
بدین ترتیب شما بدون نیاز به شخص یا برنامه خاصی میتوانید به صورت دستی سود مرکب خود را در بازه زمانی که میخواهید معامله کنید، محاسبه کنید. البته برای راحتی کار میتوانید از نرم افزار سود مرکب نیز استفاده کنید.
نحوه محاسبه سود مرکب آنلاین
تا اینجای مقاله متوجه شدید که از چه راههای میتوان سود مرکب را محاسبه کنید. اما آیا میتوان از روشهای آسانتری سود مرکب را محاسبه کرد؟ در جواب به این سوال باید گفت که بله، افراد با استفاده از وبسایتهای مختلفی میتوانند به محاسبه سود مرکب آنلاین بپردازند. با استفاده از وبسایتهای که دارای ابزار محاسبه سود مرکب هستند، به راحتی میتوانید سود مرکب را برای سالها یا ماههای متوالی حساب کنید. در ادامه لیستی از وبسایتهایی که با استفاده از آن میتوان سود مرکب را به صورت آنلاین محاسبه کنید، قرار گرفته است.
سخن آخر
بهتر است دیگر فکر یک شبه پولدار شدن را از سرتان بیرون کنید و با واقعیت روبهرو شوید. حتی اگر سرمایه کمی دارید باز هم نگران نباشید، چرا که روش سود مرکب ثابت شده است و ریسکی درآن وجود ندارد. البته بهتر است این موضوع را هم بدانید که روش سود مرکب زمانی تاثیرگذار است که در زمان و مکان درستی استفاده شود؛ در نظر داشته باشید که پیش از شروع معامله از سوددهی آن اطمینان کافی حاصل کنید، سپس وارد معامله شوید. در آخر میتوانید برای آموزش ارز دیجیتال پیشرفته و باخبر شدن از اخبار روز دنیای ارز دیجیتال با محمد فاموریان، بهترین مدرس ارزهای دیجیتال در ایران در ارتباط باشید.
سوالات متداول
برای محاسبه سود مرکب نرم افزار هست؟ بله برای محاسبه سود مرکب میتوانید نرم افزار محاسبه سود مرکب را در اینترنت دانلود کنید و به کمک آن میزان سود دریافتی خود را محاسبه کنید.
مدت زمان سود مرکب بهتر است چقدر باشد؟ این موضوع کاملاً به خود شخص بستگی دارد. به طور معمول برای محاسبه سود مرکب، دارایی را به مدت یکسال سرمایه گذاری میکنند و در ادامه راه سودهای دریافتی را به سرمایهگذاری خود اضاف میکنند.
چرا باید از فرمول سود مرکب استفاده کرد؟ همانطور که گفته شد سرمایه گذاری که قصد دارد مدت معینی دارایی خود را در بازار مالی، موسسه، بانک یا… سرمایه گذاری کند، میتواند با واریز کردن سودهای دریافتی خود به سرمایه اولیه به مرور میزان سود دریافتی خود را افزایش دهد.
دیدگاه شما